خامنیسم

فضل الله المجاهدین على القاعدین اجرا عظیما

خامنیسم

فضل الله المجاهدین على القاعدین اجرا عظیما

خامنیسم

"ایسم " ها, امروز بت بشر مدرن شده اند . ایسم هایی که روز به روز بر جهل آدمی افزوده و به تاریکی هدایتشان کرده است . در این بیداد آباد و تاریکستان ؛ با کمال افتخار یک " ایسم " جدید در مکتب نور و روشنایی به جهان بشر تشنه هدایت ؛ معرفی میکنم . این " ایسم " مکتب مولا یم خامنه ای است. آری من " خامنیسمم " پیرور مکتب خامنه ای .

۷ مطلب با موضوع «انقلاب یا اشخاص» ثبت شده است

 

 نخبگان انقلابی همیشه یکی از بزرگترین نقدهایی که به قوه قضائیه وارد دانسته اند عدم قاطعیت در برخورد با مفاسد بوده. آن هم مفاسد کلان و در حقیقت این ضعف بزرگ را عامل مولد مفسده دانسته اند.

اما سخن حقیر در این مطلب نکات همیشه تکرار شده فوق نیست، صحبت بنده در مورد شیوه مبارزه ای است که در برخورد با فساد توسط همفکران ما در شهر یا سایر نقاط کشور صورت گرفته و معمول بوده است.

 تجربه نشان داده که مدل برخورد ما برخورد سلبی یا اعتراضی بوده. یعنی واکنش شدید نشان دادن، با ابزارهایی مثل بیانیه، تحصن، تجمع، نقد و ... . این نوع برخوردها در برخی موارد بسیار به موقع، درست و اصولی بوده و شاید گفت حداقل کاری است که از عهده نخبگان برآمده است. اما نقطه ضعف این روش این است که فساد ستیزی را مقطعی، پرژه ای و یا به عبارت بهتر موردی می کند و قابلیت جریان سازی مداوم و الگوسازی مستمر نداشته است.

در اسلام دو راه را برای مبارزه با فساد  در تمامی ابعاد آن تجویز نموده. امر به معروف( یعنی دعوت به خیر و تشویق نیکویی ها و برجسته کردن نقاط قوت حکومت، اجتماع، افرادو ... ) و نهی از منکر( اعتراض به کژی ها، بی عدالتی ها و تقبیح ظلم و ... ). روش معمولی که ما وسایر دلسوزان انقلاب بیشتر بر آن تاکید نموده ایم ( و شاید نقطه ضعف روشی ما نیز باشد) تاکید بر شق دوم یعنی نهی از منکر بوده است. بسیار کم اتفاق افتاده که از مسئول عدالتخواهی حمایت کنیم، یک فساد ستیزی و احقاق حق را تشویق نمایم. در حقیقت امر به معروف در اعمال و شیوه مبارزاتی  ما بسیار ناچیز بوده است.

دیروز بعد از مدتها حکم اعضای متهم شورای شهر، توسط قوه قضائیه اطلاع رسانی عمومی شد. طی این حکم سید سعید موسوی و فاطمه هوشمند به جرم اخذ رشوه و مشکلات مالی به سه سال حبس محکوم و جناب دستغیب نیز تبرئه گردید.

به هر حال باید اذعان کرد که از این احکام در دستگاه قضایی ما بسیار بسیار کم صادر گریده و معمولا این نوع پرونده ها که متهمین آن به مراکز قدرت متصل هستند اکثر غالب با بی عدالتی تمام یا به آن رسیدگی نشده یا اگر هم شده، به نحوی رفع و رجوع گشته و آنچه بر جای مانده بدبینی نسبت به انقلاب و دستگاه قضا و نا امیدی مردم به حکومت را فراهم اورده است، که نمونه بارز آن را طی حکم تبرئه فرزند جناب آقای حائری مشاهده کردیم. هرچند این رای( متهمین شورا) نیز قابل تجدید نظر است و ممکن است به ضد خودش نیز مبدل گردد! اما باید نکاتی را در اصول جریانی خودی ها برسی کنیم.

فارغ از این که آیا این احکام در عدالت تام و تمام صادر شده و واقعا محکومیت سه سال برای مجرمینی که نمایندگی یک کلان شهر با جمعیت بیش از یک و نیم ملیون نفری  را بر عهده داشتند، عادلانه است یا خیر، باید وجه مثبت این حکم را نیز دید. این وجه مثبت، خود محکومیت و مجرم شناخته شدن خواص منحرف است، به عنوان یکی از خصایص حکومت اسلامی.

به نظر حقیر ما همانطور که نسبت به بی عدالتی که درحکم آقازاده جناب حائری رخ داد و ابهاماتی که برای ما بی پاسخ ماند دست به اعتراض زدیم، برای این حکم اخیر( محکومیت اعضای شورا) یک مدل معقول و مناسب باید در نظر بگیریم و ان چیزی نیست جز تشویق و امر به معروف کردن جامعه.

چه ایرادی دارد که دوستان دانشجوی ما در بسیج دانشجویی، جامعه اسلامی، انجمن اسلامی، ستاد یادواره و ... طی یک مراسم رسمی از قضات و مسولین عدالتخواه شهر را شناسایی و از آنها تقدیر و تشکر به عمل بیاورند؟

چه ایرادی دارد که ما قاضی دادگاه بدوی شجاع حائری که بدون ملاحضه جایگاه متهم او را به شش سال حبس و اقامه حقوق شکّات محکوم نمود و همچنین قاضی پرونده اعضای متهم شورا در یک مراسم رسمی با دادن لوح تقدیر فساد ستیزی تشکر کنیم؟

یا چه ایرادی دارد از دستگاه اطلاعاتی استان به خاطر شناسایی این اعضای متهم تشکر کنیم؟

این اعمال، یعنی شناسایی عناصر و اعمال سالم و مهره های انقلابی در دستگاه های اجرایی و قضایی و معرفی آنان به جامعه و تشویق عملکرد آنان بزرگترین نتیجه ای که دارد این است که فساد ستیزی و عدالتخواهی را به عنوان یک ارزش قابل روئیت در نظام که  آثار دراز مدت نیز بر آن وارد است، معرفی می نماید. باعث تشویق دیگر عناصر می شود، روح امید را در جامعه نشر می دهد، به سلامت حکومت کمک می کند. یک نتیجه دیگر آن این می شود که هزینه بی عدالتی بالا می رود و به راحتی رای یک دادگاه بدوی به ضد خودش قابل تبدیل نمی شود.

ما نباید دنبال عناصر آرمانی بگردیم چرا که هرگز نخواهیم یافت.  بلکه ما باید این شرایط آرمانی و انسانهای آرمانی را تولید و تکثیر کنیم و این شدنی نیست مگر با عنصر تشویق و حمایت. همانطور که عمل زشت و عدالت گریزانه را تقبیح می کنیم، عمل مثبت( هر چند اندک ) را باید شناسایی و تشویق و ترغیب نماییم.

شاید برخی بگویند که فلانی چه کم ظرف و قانع است و چه سریع دلخوش می شود به این چند قاضی یا ساده انگارانه می بیند این احکام ساده را. خیر چنین نیست. حقیر اعتقاد دارم آنقدر که عناصر کریه و پلید در جامعه ما رواج یافته، که ما باید از حداقل روزنه های نور استفاده کهکشانی کنیم و آن را نشر دهیم. از این هم نترسیم که به ما انگ حمایت از دستگاه ها و اشخاص را می زنند، که در حقیقت حمایت ما از قضات و افراد نیست، بلکه حمایت از یک فکر است.

هرجند از دوستانم در تشکل های فوق برای برخورد منفعلانه در برابر حکم تبرئه شجاع حائری گلایه داشته و اعتقاد دارم آنها در این امر کوتاهی نمودند و از حداقل کار که یک نامه ساده یا یک بیانیه مطالبه گرانه هم بود دریغ ورزیدند، اما این امید را دارم که نسبت به  محکومیت اعضای شورا و تشویق عناصر سالم اقدام کنند، چرا که برادران و خواهرانم را هم اکنون نقطه امید حضرت امام(روحی له الفدا) در این شهر میدانم و می بینم و به تکلیف شناسی آنان نسبت به انچه در حکومت اسلامی می گذرد اعتقاد دارم.

 

------------------------------------------------------------

بعد نوشت:

مطلب در تریبون مستضعفین 

 

۳۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ آذر ۹۰ ، ۱۴:۲۸
سلمان کدیور

 

مقدمه:

همیشه یک سوال ذهنم را به خود مشغول داشته است و ان اینکه، آیا خداوند ضمانت کرده که جمهوری اسلامی تحت هرشرایط و روندی محفوظ باقی خواهند ماند؟ چنین شد که برای یافتن پاسخ شروع به کاوش در احوالات انقلاب های اسلامی در تاریخ بشر نمودم. و نوشتار زیر تفحصی است در تاریخ انقلاب اسلامی پیامبر(ص) با جهت گیری قیام عاشورا.

 پیرامون علل، ریشه ها و انگیزه های قیام سرخ عاشورا تا کنون کتاب های بسیار نگاشته و نظریات متفاوتی ابراز شده که هر کدام علل وقوع را به نحوی شرح داده اند. نقطه اشتراک تمامی این تحلیل ها را شاید بتوان تحلیل سیاسی اجتماعی دانست. یعنی ثقل این نظریات انحرافات و یا تغییراتی  در پیکره نظام سیاسی و یا نظام اجتماعی رخ داده را شرح داده اند. ذکر عللی مانند انحراف خواص، ماجرای سقیفه، انحراف ارمانهای انقلاب پیامبر، دنیا پرستی مردم و خواص و ... از این باب گفته شده است.

امّا وجه بسیار پنهان واقعه عاشورا، که علل فوق ریشه در آن دارد، به نظر نگارنده تغییر در شیوه اقتصاد اسلام بود. شاید به جرات بتوان گفت اکثریت علل فوق تنها شاخ و برگ واقعه عاشوراست و به ریشه آن پرداخته نشده است.

در این مقال کوتاه نگارنده سعی کرده است با تحلیل از زاویه اقتصاد (سرمایه داری) برگ های تاریخ را ورق بزند و از پس ظواهر حوادث دیگر ریشه های وقوع حادثه کربلا را مورد بازبینی قرار دهد.

سرمایه داری و حکومت:

قبل از ورود به بحث لازم است توضیح مختصری پیرامون نظام سرمایه داری داده شود.

نظام سرمایه داری را تسلط نگاه اقتصاد یهودی می دانند. نظامی که بر پایه سود و ربا، با ابزار بانکداری بنا شده است. سرمایه داری را شاید به طور خلاصه می توان انحصار ثروت د ردست اقلیت ترجمه کرد. اقلیتی که از این ثروت به ترویج صنعت به گونه های مختلف به سبک خصوصی می پردازند و تولید ثروت می نمایند.

 نظام سرمایه داری ذاتا در محیط دارای تبیض قابلیت رشد را دارد. محیطی که منبع ثروت اغنیا فقر روز افزون فقرا باشد. بنابر همین علت است که نظریه پردازان سرمایه داری مدرن هیچ اصالتی را برای مقوله عدالت قائل نیستند و اصولا آن را انکار می کنند.

 ( نظریات آیزیا برلن و جان راولز درانکار وجود عدالت در هستی- اندیشه های سیاسی قرن بیستم- دکتر حاتم قادری)

نظام سرمایه داری از این لحاظ که در بلند مدت سبب فقر روز افزون عموم جامعه و گسترش شکاف طبقاتی می گردد، باعث شورش مردم علیه حکومت را فراهم می آورد که تبلور این امر را در جنبش وال استریت یا جنبش نود و نه درصدی به خوبی مشاهده می کنیم.

 سرمایه داری در بعد جهانی هم دقیق همین نتایج را دارد. فقر کشورهای توسعه نیافته و افزایش ثروت کشورهای قدرتمند. در این مدل کشورهای جهان سوم تامین کننده مواد خام و برای پیشرفت کشورهای غنی را فراهم می کنند. ( نظریات مارکس واندره گوند فرانک –توسعه درمکاتب متعارض- دکتر ساعی).

این مدل در انتها باعث شورش جهانی علیه امپریالیسم خواهد شد کما اینکه تبلور این امر را به نظر نگارنده در بیداری کشورهای اسلامی و انقلابات منطقه شاهد هستیم.

 کشوهای لیبی، یمن، بحرین، عربستان، مصر و ... کشورهای جهان سومی هستند که تئوری های اقتصادی انان عین نظام های سرمایه داری غرب است و این باعث نارضایتی عمیق از حکومت گردیده است. با توجه به خصوصیت ضد دینی نظام سرمایه داری زیر سوال رفتن اعتقادات مردم، نابودی نظام فرهنگی سنتی و ... را شاید پیامد اصلی تسلط سرمایه داری و ریشه خشم مردم منطقه دانست.

شیوع سرمایه داری در اسلام:

شاید اولین جرقه تسلط نگاه و نظر سرمایه داری را بتوان در سقیفه جستجو کرد. با توجه به اینکه شرح و بسط سقیفه ازحوصله خواننده خارج است به ثمر سقیفه پرداخته می شود.

بعد ازبه قدرت رسیدن خلفا اولین بروز رسمی نگاه سرمایه داری در زمان خلیفه دوم رقم خورد، آن هم در شیوه تقسیم بیت المال. " دیوان عطا " که مسئولیت توزیع قنایم  و بیت المال را بر عهده داشت نخستین بار در عهد خلافت عمر تاسیس شد و بنا به دستور خلیفه مقرری مسلمانان را به ترتیب قبایل و بر حسب قرابت به پیامبر(ص) و سبقت در اسلام تعیین نمود. ( قدرت، دانش و مشروعیت د راسلام- داود فیرحی – ص 162)

این اقدام سبب تحولات بنیادی در حکوت اسلامی و انقلاب پیامبر گردید و تخمی را پاشید که در شورش های سال های پایانی خلافت راشدین به ثمر نشست و  در خلافت حضرت امیر(ع) به وضوح خود را نشان داد.

با این اقدام عمر طبقه جدیدی در نظام اجتماعی سیاسی مسلمین به وجود آمد که قسمت اعظم دارایی ها و درامدهای حکومت را به خود اختصاص دادند و این طبقه چیزی جز طبقه خواص انقلاب نبود. در زمان عمر فتوحات بزرگی در ایران و روم و افریقا و ... رخ داد که باعث سرازیر شدن غنایم و ثروت افسانه ای به حجاز گردید و طبق قانون دیوان عطا صحابه  بیشترین سهم را از این فتوحات کسب کردند.

وقتی خلافت به عثمان رسید نظام سرمایه داری در اسلام تناور شده و ریشه دواند. مردم با چشم خودشان می دیدند که صحابه و قریش از قدرت و نفوذ سیاسی بالایی در حکومت و اجتماع برخوردار گشته اند و با استفاده از این قدرت و ثروت اموالشان را تا صدها برابر افزایش می دادند. چنین شد که مسابقه برای رفاه بین مسولین درجه اول حکومت کلید خورد و فضیلت اشخاص به مقدار دارایی های آنان سنجیده می شد.

پایداری چنین نظامی به حکمرانان مطیع و هم فکر بستگی داشت. بنابراین خلیفه دوم و سوم هر شخصیت اسلام را که به پیامبر و اسلام ناب نزدیک بود را حذف و تبعید کرد چرا که آنان در صدد تغییر وضع موجود و برگشت به الگوی اقتصادی همراه با عدالت پیامبر(ص) بودند. علی(ع)، سلمان، ابوذر و ... که جبهه عدالتخواهان را تشکیل می دادند با حربه هایی چون توطئه علیه اسلام، قدرت طلبی و ... حبس خانگی و یا تبعید شدند و معاویه ، فرزندان حکم و دیگر اشراف زادگان  در پیکره اسلام مهره چینی گشتند.

عثمان یکصدهزار دینار به حکم بن ابی العاص، که توسط پیامبر (ص) تبعید شده بود داد و نیز به فرزندان مروان بن حکم خمس غنایم آفریقا را عطا نمود. ( العقل السیاسی العربی – عابد الجابری ص 182)

بدین سان ثروتمندان و اشراف قریش و اسلام وارد کار تجارت باغات و زمین شدند و توانستند زمین های حاصلخیزی در عراق و ایران و شام به چنگ آورند و زمین های سلطنتی کسری و قیصر دوباره احیا گردید. ( قدرت، دانش و مشروعیت در اسلام – فیرحی – ص 165) . و تمام این اتفاقات در انظار مردم و توده های انقلابی رخ میداد که اثری جز ناامیدی از انقلاب پیامبر را به بار نیاورد.

ظهور آقازادگی درحکومت اسلامی و عواقب آن:

ثروت افسانه ای صحابه و قریش باعث گستاخی فرزندان آنان را فراهم آورد. فرزندان صحابه به شیوه پدر شروع به خرید و فروش ملک و باغات نمودند و برای کسب ثروت از هر راهی وارد می شدند. طبری در این باب می نویسد:

(با انبوه ثروت در دست خواص) برای اولین بار در شهر رسول خدا (ص) مظاهری از تفریحات ثروتمندانه از قبیل کبوتر بازی، تفک اندازی و بدمستی و خوشگذرانی در کنار قصرها و خانه های مجلل سر بر آورد.( طبری – ج 6 – صص 291)

فرزندان یا آقازادگان صحابه انچنان به ترویج فساد در اسلام دست یازدند که مردم بسیار عاصی گردیدند و شکایات بسیاری از سوی آنان راهی دارلخلافه گردید، شکایاتی که به علت نفوذ بالای آقازادگان در دستگاه حکومتی و قضایی راه به جایی نبردند و باعث خشم مردم را فراهم می آورد. حجم این فسادگستری به حدی رسید که عثمان ناچار به تبعید برخی آقازادگان به بلاد شام و دیگر سرزمین ها شد.

( دانش، قدرت و مشروعیت دراسلام- ص 166 و همچنین حیات الصحابه ج 1 – ص 354)

فساد روز افزون خواص و اقازادگان، تبیض شدید طبقاتی، عمل حاکمان خلاف سیره انقلاب، شیوع فقر و نا امیدی از اسلام به مثابه آتشی بود که  دامن خلیفه سوم را گرفت. مردم چنان ا زدست عثمان و شاید صحابه خشمگین بودند که  در اقصی نقاط  اسلام دست به شورش های بزرگ زدند. حجم این شورش ها درپایتخت به قدری بود که کاخ خلیفه اشغال و خلیفه به نحو فجیعی به قتل رسید. و اینها همه در دیوان عطای عمر ابن الخطاب داشت. در نظام سرمایه داری ای که او ترویج داد.

و چه عجب که تمام این پدیده ها را هم اکنون با چشمی بینیم و دم بر نمی آوریم. توجیه می کنیم و نقد بزرگان را در حاله ای از تقدس کاذب معلق می گذاریم. انگار که ما را خلق کرده اند که در هر شرایطی باید اعمال و افعال حاکمان و حکومت را توجیه کنیم و این خود چه انحراف بزرگی است.

علی(ع) و جنگ با نظام آقازاده سالاری :

مردم و توده های خسته از ظلم و بی عدالتی گرداگرد عدالت علی(ع) زانو زدند و خلافت را به او واگذار کردند. علی ای که در همان روز دوم خلافت بر منبر رفت و گفت:

اگر بیت المال درکابین زنانتان رفته باشد یا گوشواره گوش آنان علی آن را پس خواهد گرفت. و قسم خورد که اگر حسنین هم بخواهند از امتیاز حکومت بهره ناحق بگیرند دستشان را قطع خواهد نمود.

سیاسیت اقتصادی علی انحلال دیوان عطای خلیفه دوم و توزیع بیت المال به نحو مساوی، برگرداندن ثروت های ناحق صحابه به بیت المال بود، سیاسیتی که از همان روز اول شکست آن واضح بود. صحابه هیچوقت تصور نمی کردند که تیغ علی دامن آنان را بگیرد، بنابراین بر این تصور که او مانند خلفا عمل خواهد کرد از او سهم بیشتری از بیت المال خواستند و چون علی چنین نکرد، علیه او وارد کار زار گشتند. و جنگ جمل در حقیقت جنگ علیه سیاست اقتصادی علی (ع) بود و ابتدا ریشه دراختلافات سیاسی نداشت.

مردم و صحابه سالهای سال بود که با نظام سرمایه داری خو گرفته بودند، چنان آن را پرستش می کردند که  تغییر آن کاری ناممکن بود و تحمل عدالت علوی برای شان تلخ. چنین شد که به تدریج به سوی معاویه که از همان نظام دیوان عطا تبعیت می کرد متمایل گشتند و چنین شد که معاویه روز به روز قدرتمندتر و علی (ع) رو به ضعف نهاد. صف آرایی جدید، صف آرایی قریش در برابر علی (ع) بود.

تولد کوفیسم:

مکتب کوفه( کوفیسم) از اینجاست که خودنمایی می کند. کوفه شهری است که در زمان خلیفه دوم با غنایم بسیار ساخته شد و کم کم به شهری استراتژیک مبدل گشت. شهری که مرکز تجمع صحابه و خواص بود، شهری که ا زبدو تاسیس مردمش شاهد انحراف خواص از انقلاب بودند.

علت اینکه مردم کوفه به بی وفایی شهره شدند در ذات این شهر یا ذات مردمان آن نهفته نبود. مردم این شهر نماد نا امیدی اجتماعی از انقلاب اسلامی هستند. مردم این شهر خط مقدم جهاد مبارزه را درفتوحات اسلامی داشتند و برای اسلام جانفشانی های بسیار کردند و مجاهدت ها نمودند. در فتوحات ایران و روم مردم کوفه نقش اول را داشتند. اما وقتی دیدند نتیجه آن همه مجاهده ثروت خواص و اقازادگان آنان شد به تدریج آن روحیه سلحشوری را از دست دادند و روحیه محافظه کاری را جایگزین آن نمودند.

برای کوفیان تجربه شده بود که حاصل مجاهدت آنان در جیب خلفا و صحابه و خاندان های آنان می رود. چنین شد که انان به حسب تجربه پیشین خود از انقلاب اسلامی نا امید و از یاری علی(ع) دست کشیدند چون تصور می کردند اگر علی(ع) قدرت بگیرد همان روال قبلی را شیوع خواهد داد. همانطور که نسبت به فرزندانش حسن و حسین (ع) نیز رفتار نمودند.

کوفه نه یک شهر در یک منطقه جغرافیایی، بلکه نماد یک فرهنگ انقلابی به استحاله رفته است. کوفه یک شهر نیست، کوفیسم یک روح سرگردان است که بعد از هرانقلاب اسلامی در هر جای زمین در آن منطقه مستقر خواهد شد. کوفیسم یک اخلاق عمومی اجتماعی است که مردم هر انقلاب باید برای عدم ابتلاء به آن هر روز و هر شب آرمان های انقلاب را فریاد بزنند و برای اقامه عدالت با عزیزانشان در بیفتند. کوفه یک مسیر است، یک راه نه یک شهر!

تلاش های علی(ع) دراصلاح امور اقتصادی و برگرداندن دین در جایگاه اصیل و انسجام سپاه خود در مقابل اشراف قریش نتیجه مطلوبی نداشت و بدین سان انفجار و فروپاشی سپاه علی(ع) در حادثه مشهور حکمیت به بار نشست و خوارج متولد گردید.

جماعت خوارج اساسا از دو قبیله بنی تمیم و بنی بکر بودند که  اگر به آنان قبیله بنی حنیفه نیز اضافه گردد، جدایی آنان از حضرت امیر(ع) در حکمیت سبب آن شد که تمام قبایل شرق جزیره العرب در مقابل ایشان قرار بگیرند و جنگ نهروان  در گرفت. و چنین شد که خوارج برای انتقام از کشته های خود کمر به قتل علی(ع) بستند و ایشان را به شهادت رساندند.

واقعه حکمیت، شهادت حضرت امیر(ع) باعث قدرت گرفتن هرچه بیشتر معاویه که خود را امیرالمومنین می خواند گردید. او که با سیاست اقتصادی خویش و وعده طلا توانست صلح را به امام حسن (ع) تحمیل کند، پس از مدتی قدرت بلا منازع جهان اسلام گردید و در سطح گسترده تر از پیش شروع به ترویج نظام سرمایه داری در اسلام نمود. و شاید در یک کلام باید گفت انقلاب به طور رسمی به دست نا اهلان و نا محرمان افتاد.

حکومت معاویه  و و بعد از آن یزید با اسلام چنان کرده بود که مردم و خواص از نقض قوانین اسلام در جامعه ابایی نداشتند. شرابخواری، روسپیگری، حیوان بازی و ... شیوع یافت و زمزمه  کفر و بت پرستی  به گوش رسید. و چنین شد که حسین ابن علی(ع) برای احیای امر به معروف و نهی از منکر و فسادی که ریشه در نظام سرمایه داری داشت به قیام برخاست. و چنین شد که در کربلا فرمود:

آیا می دانید چرا سخن های مرا به گوش جان نمی شنوید؟ برای این است که لقمه حرام بیت المال زیر پوستتان جمع شده است.

و حسین(ع) یک شخص نیست. حسین یک راه؛ یک مسیر، یک فرهنگ است. کسی که به دست آقازادگان سرش بر نی رفت!

 

 _______________________________________________________

بعدنوشت:

وقتی می گوییم نگاه ما به مسئله آقازادگی مسئله یک شخص و یک دادگاه نیست، ‌منظورمان این مقوله است.

 

۱۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۴ آذر ۹۰ ، ۱۵:۱۴
سلمان کدیور

 

 وَ لَوْ تَقَوَّلَ عَلَیْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِیلِ لَأَخَذْنَا مِنْهُ بِالْیَمِینِ ثُمَّ‏ لَقَطَعْنَا مِنْهُ الْوَتِین . . سوره حاقّه، آیات 44 – 46

مسئولین محترم قضایی و بازرسی استان

خداوند در قران پیامبرش را تهدید میکند که اگر در انجام رسالتش سر سوزنی بر اقاویل و هوای نفس تکیه کند و باعث تضیع حقوق الهی گردد، قطعا شاهرگش را قطع خواهد کرد.

علی می فرمایید اگر دیدید علی روزی از دارالخلافه رفت و خشتی بر خشتی نهاده بود و بر ثروتش اضافه گشته بود بدانید او خائن است و جایی دیگر می گوید حسن و حسن به بیت المال تعرض کنند دستشان را قطع خواهم نمود.

چگونه است که برخی از مسئولین و آقازادگان حکومت هنوز از دارالخلافه نرفته امارات های بسیار بر کمر مستضعفان ساخته و ثروت کلان اندوخته اند اما کسی از انها نمی پرسد از کجا اورده اید؟

چگونه داد و آه مظلومین را می شنوید و باز ابراز می کنید که هیچ مدرکی دال بر زمین خواری به شما نرسیده؟ چرا توجیه می کنید و نمی گویید نمی خواهید ببینید وگرنه  برای دیدن و تماشا کافی است کمی پلک بزنید.

به خدا ما شما را به نصیحت و امر به معروف و نهی از منکر محتاج تر میدانم تا عوام این جامعه. چرا که از مسئولین حکومتید و خداوند حلال و حرام دین و اجرای احکام حکومتش را به شما سپرده و مردم خطا و کوتاهی شما را به حساب خطای حکومت اسلامی می گذارند.

 و چرا به این واجب عینی عمل نکنیم و شما را از محاکمه آخرتی که خودتان قاضی آن نیستید نترسانیم در حالی که خداوند پیامبرش را می ترساند؟ چگونه شما را بر نفی عدالت در جامعه علوی بیم ندهیم درحالی که علی فرقش در این راه شکافته شد؟

چگونه از حکم دادگاه های تبعیض آمیز که  برای خواص شأنی بیشتر از عوام قائل است و دین را به نفع منافع غاصبان ترجمه می کنند و حکم به نفع آنها و به خرد شدن مستضعفین می دهند، فریاد اعتراض سر ندهیم درحالی که در همین دادگاه حکومت اسلامی حسین(ع) را خارجی حکم کردند و خونش را مباح از نظر دین قلمداد کردند؟ چرا اشک نریزیم که تاریخ حکومت شیعه  از دادگاه شریح قاضی چه مصیبتی حاصل کرد؟

بحث من و دوستان من، تبرئه یک آقازاده نیست که متاسفانه به فرهنگ رایج مبدل شده است، ما در حال نظاره به انحراف رفتن یک تاریخیم،  ما در حال مشاهده این حقیقت تلخیم که برخی می خواهند تمام رنج های رسول الله در بدر تا شهدای فتنه اخیر را که درراه این انقلاب هزینه شد را در بایگانی بی عدالتی و تبعیض به خاک بسپارند. ما شاهد شکل گیری طبقه جدیدی در انقلاب هستیم که انگار کشور را ملک پدری شان میدانند. طبقه ای از مسئولین حکومتی با مصونیت های قضایی!

ما به این احکام به این سادگی نگاه نمی کنیم.

ما بنا به وظیفه ای که دین و رهبرمان به عهده مان نهاده، ابتدا خودمان را و بعد شما را نصیحت می کنیم. شما را نهی می کنیم از بی عدالتی و تبعیض  که عاقبت خشم الهی را در بر دارد و دعوت می کنیم شما را به سوی  اسلام راستین که منتهی به جنت است.

به ما به عنوان یک عامی! پاسخ دهید چگونه این همه تبعیض و شواهد بر متخلف بودن یک آقا زاده موجود است و شما اینگونه ا زسر آن می گذرید؟ اختلاف فاحش حکم دادگاه بدوی و دادگاه تجدید نظر را چگونه توجیه می کنید؟ یک موضوع واحد و اینهمه اختلاف در رای؟ باید قبول کنیم دادگاه اولیه اشتباه کرده؟ به همین راحتی؟

جناب رئیس سازمان بازرسی، چگونه است که شما سالها ناله مردم را از موسسات فلاحت و احرار و رمضان و بهار و قومس و ... میدانید امّا هیچگاه به خودتان زحمت تفحص و بازرسی به ان را ندادید که ببینید که این مردم بیچاره درست می گویند یا متوهم شده اند؟

جناب مسولان محترم قضائیه چگونه است که مردم بسیاری را ما می شناسم که از افراد و این موسسات به دادگاه شکایت رسمی کرده اند دارای پرونده اند امّا سالهاست که  راه به جایی نبرده اند؟ چگونه ادعا می کنید شکایتی نرسیده؟ و بسیاری هم از برکت این به تماشا نشستن شما اصولا از شکایت کردن نا امیدند چرا که امثال تبرئه آقا شجاع ها را بسیار دیده اند و از دادگاه حکومت اسلامی نا امید شده اند.

ما ادعا نمی کنیم که تمامی این موسسات و افراد مجرمند، امّا فریاد می زنم که مردم  بسیاری از این جماعت شاکی هستند و شکایتشان راه به جایی نبرده اند و دادشان را کسی نمی شنود.

مگر می شود در روز روشن حقیقت را انکار کرد و جرمی را پدر متهم به آن معترف و حتی به اطلاع  امام این جامعه رسانده و ایشان هم فرموده اند که باید جلوی این رفتارها گرفته شود، سپس به تمامی مسولان استان در مورد این شخص ابلاغیه صادر می شود و او را متخلف می خوانند، جلوی چشم این مردم زخم دیده و شاکی، تبرئه شود طوری که انگار نه انگار که تخلفی بوده؟؟؟

  دادگاه می توانست مدارکی را که شخص آقای حائری به آن بر متخلف بودن پسرش استناد کرد را طلب کند و بعد اینچنین حکم بهت برانگیزی را صادر کند. دادگاه باید بنا بر اینکه بسیاری از مردم به تخلفات این ایت الله زاده متضرر هستند، شکایات انها که تعدادشان به صدها نفر می رسد را می شنید و بعد حکم صادر می کرد.

دادگاه می بایست تمامی اموال و درامدها و اسناد شرکت طوبی( متعلق به شجاع) را برسی و سپس حکم صادر می کرد،‌چرا که این شکایت فقط به افراد ذکر شده در دادنامه متعلق نیست و مربوط به عموم مردم و جامعه است. دادگاه می بایست  به خاطر اهمیت و حساسیت این موضوع برای آبروی نظام جدی برخورد می کرد نه از سر مسامحه یا ... !

مگر نه اینکه وظیفه دادستانی قوه قضائیه است که هر جا منافع عموم مردم و جامعه را در خطر می بیند خود مستقیما به نفع مردم مدعی گردد؟ ایا دادستانی هنوز صدای هزاران نفری که از این شرکت ها متضرر و به خاک سیاه نشانده شده است را نشنیده؟

شما باید همان زمانی که استانداری به ادارات و سازمان ها راجع به این شخص نامه می زد واکنش نشان میدادید نه اینکه منتظر بمانید تا کسی شکایت بکند.

شاید ما را برای این بی پردگی به اتهام تشویش اذهان عمومی، نشر اکاذیب( دو برچسب  به همه اطلاق) متهم کنید که بر آن هراسی نداریم. به خدا اگر بدانیم که با حبس و حتی شکنجه و بی آبرویی ما و امثال ما فضائل این انقلاب و اسلام پا برجا می ماند، و یا اعتماد مردم به دستگاه قضایی و انقلاب بیشتر می گردد، پس ای دادگاه ها و ای زندان ها و ای شکنجه و سیلی ها ما را دریابید.

 چگونه چنین نگوییم در حالی که برای این انقلاب محمد(ص) سنگ خورد، زهرا(س) پهلو شکسته شد و حسین(ع) بر سر نی رفت؟ چگونه این را نخواهم در حالی که خمینی برای این انقلاب رنج تبعید را متحمل شد؟ پس از فدای جان و مال و آبروی بی ارزشی چون خودمان  چه باکی دارم؟

 اما جناب اقای حائری

کاش سال پیش وقتی به نمایندگی مجمع دانشجویان عدالتخواه برای شما نامه محرمامه ای فرستادیم و در آن از شما خواهش کردیم تکلیف خود را با برخی از افراد سابق بیت و همچنین فعالیت دیگر نزدیکانتان روشن کنید و برایتان علت را اهمیت جایگاه حکومتی خودتان و آبروی رهبری نگاشتیم، پاسخی می شنیدیم. به راستی اگر به این نامه دلسوزانه به هر طریقی پاسخی در خور داده می شد امروز شاهد این همه نقد به شما بودیم؟ نقد و گلایه هایی که از ابراز آن کاممان تلخ و روانمان پریشان می شود.

از شما توقع داریم همان اسنادی و دلایلی را که  طبق آن به آن نتیجه رسیدید که فرزندتان متخلف است( انطوری که فرزندتان آقا شهاب به نمایندگی از شما در مصاحبه مشهورش مدعی بود) در اختیار قوه قضائیه قرار دهید و همانطور که به حکم حبس پسرتان واکنش نشان دادید، به تبرئه او واکنش نشان دهید و اعتراض کنید.

 چرا که خداوند از شما علمای دین تعهد گرفته که حافظ عدالت و احکام اسلام باشد و در این راه  با عزیزانتان هم که شده در بیفتید. بر شما مبرهن شده پسرتان حقوق جامعه اسلامی را نقض کرده و حال به راحتی تبرئه گشته است، پس برای اقامه عدالت بر شما فرض است به حق قیام کنید.

اما در پایان:

حقیر قصد رسانه ای کردن دو سند را داشتم که بنا به برخی تماس های دلسوزان از انتشار یکی خوداری می کنم و فقط دادنامه دادگاه را منتشر می نمایم. سند اول فقط بهت و حیرت انسان ازاده را بر می انگیزد و بس!

علت این کارم نه افشاگری است نه هوچیگری. علت این است که دوستان  علاقه نداشتند که این رای رسانه ای گردد و درضمن برخی، سند ادعای مطرح شده از سوی حقیر را طلب می نمودند.  

این حکم دادگاه تجدید نظر است که اگر با حکم دادگاه بدوی قیاس شود خواهید دید در هر دو دادگاه بر سر یک موضوع واحد چه تحلیلات متناقضی انجام و رای کاملا متضادی صادر می گردد.

ادرس اسناد:

http://up4.iranblog.com/images/sa1fsvhkm67l9cec4r.jpg

http://up4.iranblog.com/images/0u4zifd4gdp59u8gi5m.jpg

http://up4.iranblog.com/images/y3ku5k7q7uy9hsvpa97b.jpg

مشاهده اسناد در ادامه مطلب

 

 

۱۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ آذر ۹۰ ، ۱۷:۰۶
سلمان کدیور

 

اول نوشت :

این شعر را به چشم یک نقد دلسوزانه درون گفتمانی ، از بسیجی دلسوخته ای بخوانید که این بار آرمان های اصیل اسلام و انقلاب و مولفه های تفکر بسیجی را با زبان هنر ، فریاد کرده است . هر چند این شعر تلخترین و دردناکترین شعرم تا کنون بوده است .

 

نیشتر - دلنوشته یک بسیجی تقویمی!


دوشنبه :

بسیج

مسجد ، قرآن

سه شنبه :

بسیج خودباوری ، جهاد علمی

جهارشنبه :

بسیج

سازندگی ، خدمت گذاری



شنبه :

بسیج

جوانان ، ورزش

یک شنبه :

بسیج

عفاف ، سلامتی

***

همه می توانند بسیجی باشند

و یک روز

از تقویم عافیت را

پشت بند

قباله شان کنند

***

ما اصلا

برای کسی خطری نداریم

ما

لشکر مخلص خداییم

که در حریم پاک الهی

و

نورانیت ملکوت

نفس میکشیم !

جوان های نورانی

وارث

نافله های زیر منور

و

نماز خواندن

میان قبرهای پشت خاکریز!

***

ما

درس خواندهء

مدرسه عشقیم

و

اهل کوی صفا

مکتب خوانده مصلحت اندیشی

و

زیر سایه نشستهء !

شجره طیبه !

که همه

به اخلاص ما غبطه می خورند

***

ما اصلا

اهل تشکیل حکومت جهانی

و این کارهای خطرناک

نیستیم

و به هر هسته ای

بیشتر از

هسته های مقاومت می اندیشیم !

هر چه باشد

این یکی شدنیست !

***

ما

اهل گردن شکستن

گردن کلفتان بادیه

یا له کردن

زالو صفتان جامعه

نیستیم !

***

تمام دردها را

به مراتب بالاتر گزارش می کنیم

و مراتب بالاتر هم

به مراتب بالاتر

تابرسد به قفسه بایگانی !

***

بولتن ها

پر است از

گزارش های

فرهنگی

و سخنان آقا و امام

آرمان ها ی بلند

و

زخم های کهنه

سر باز نکرده

***

بسیجی ایم

چون

چفیه می اندازیم

و ریش می گذاریم

و آنقدر

تسبیح چرخانده ایم

که دستمان پینه بسته !

و طرح ختم صلوات

نای از گلویمان چنان گرفته

که فریاد زدن را هم

فراموش کرده ایم !

***

عطر حرم

آنقدر مستمان کرده

که شکاف چرکین تبعیض را

هنوز ندیده ایم !

شش هشت که هیچ

یک ماده از هشت ماده ای

علی را هم

هنوز نخوانده ایم

***

ما

جای شهیدان نشسته ایم

و یادشان را

کنگرئی گرامی میداریم

مثل

مثل یادوارهء

شهدای جنگ جهانی دوم !

که دانمارک ، به تقلید ما

۵۰-۶۰ سال

برگذار می کند !

***

ما

یاد شهدا را

با قبرهای شیک یکدست

گرامی میداریم !

و راهشان را

هر سال

در اردوی راهیان نور

با کیک و ساندیس

و نوای

” یاد امام و شهدا … “

طی میکنیم !

***

شهدای بی آزاری

که می شود

عکس شان را

روی داشبورد ماکسیما

چسباند و

تخته گاز

تا جمکران رفت

و

دعای فرج خواند !

***

ما

آنقدر خوبیم

که دزدها هم

از ما نمی ترسند !

آسمان خراش خلیج

و

بیت العدل زیتون

و برج های دوقلو

هم دیگر

ما را نمی بینند !

***

هدف مان

جذب بیست میلون تن است

حتی اگر

اندازه بیست مخلص هم

قلب نداشته باشند !

همهء

ورزشکاران

مسجدیان

خادمان

سازندگی یان

علمیان

عفیفان و الخ

می توانند جذب شوند !

فرقی نمی کند

حاج شهرام !

فرمانده گردان باشد

یا مسئول امور مالی

***

هنوز

وسط میدان

با تمام قدرت

ایستاده ایم !

و برخی

ما را دور زده اند !

تا بهتر و زودتر

به ناکجا آبادهایشان برسند !

تا فضیلت های انقلاب شان (!)

پا بر جا بماند

***

اگر احوال اینطور باشد

و نورانیت مان پابرجا

پس از

چند ده تقویم مصلحت سنج دیگر

” اوبا ما ” هم

با ما می شود

و ما هر سال

برای جذب حداکثری

کریسمس را

به او

تبریک می گوییم !!!



سلمان کدیور – ” سلیم “

 


-------------------------------------------------------------------------------------------------------------

بعد نوشت :

1 - امروز یکی ازضروری‌ترین تشکل‌ها، بسیج دانشجو و طلبه است . طلاب علوم دینی و دانشجویان دانشگاهها باید با تمام توان خود در مراکزشان از انقلاب و اسلام دفاع کنند و فرزندان بسیجی‌ام در این دو مرکز، پاسدار اصول تغییرناپذیر "نه شرقی و نه غربی " باشند. امروز دانشگاه و حوزه از هر محلی بیشتر به اتحاد و یگانگی احتیاج دارند. فرزندان انقلاب به هیچ وجه نگذارند ایادی امریکا و شوروی در آن دو محل حساس نفوذ کنند. تنها با بسیج است که این مهم انجام می‌پذیرد. مسائل اعتقادی بسیجیان به عهده این دو پایگاه علمی است . حوزه علمیه و دانشگاه باید چهارچوب‌های اصیل اسلام ناب محمدی را در اختیار تمامی اعضای بسیج قرار دهند. باید بسیجیان جهان اسلام در فکر ایجاد حکومت بزرگ اسلامی باشند و این شدنی است ، چرا که بسیج تنها منحصر به ایران اسلامی نیست ، باید هسته‌های مقاومت را در تمامی جهان به وجود آورد و در مقابل شرق و غرب ایستاد. شما در جنگ تحمیلی نشان دادید که با مدیریت صحیح و خوب می‌توان اسلام را فاتح جهان نمود.

(فرمان تشکیل بسیج حضرت روح الله)

 


 

۱۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۳۰ آبان ۹۰ ، ۲۳:۳۰
سلمان کدیور

 

شهر من تب دار است

از فاحشه ها سرشار است

من فاحشه هایی می شناسم

که زنهای ولنگار را درس می دهند

روسپی هایی با ریش آنکارد شده

یخه کیپ شده!

من خودم دیدم

که یک روز با سبزها همخوابه شدند

و فردایش با سه رنگ های مهرورز

و دیروز هم

 با شوهر خاتون خانوم!

فاحشه ای که تمام شهلاییش

نه به غمزه و عشوه است

نه در دلبری رشمه است

که در خاندان و رشوه است!

من می بینم

 که روسپی های سیاسی

برای فرزند تازه بالغ حضرت ماه

نقشه کشیده اند

تا دامنش را لک دار کنند!

من

مذاکرات پشت درهای بسته شان را شنیدم

مذاکراتی که

توده ها را به سُخره گیرند دیدم!

...

شهر من تب دار است

از مرده ها سرشار است

من خسته ام

از لشکرهای کفن پوش

که سال ها

زیر خاکستر جهل و حمیّت مدفونند!

... 

بگذار مثل همیشه  

بیت بیت شعرم را  

به سنگ بگیرند 

و هر مطلعش را 

به تیغ تهمت بریزند!

من بیزارم

از ریش هایی که تهش

به تلاویو می رسد!

از تسبیح های خوش ذکر

که ساخت چین است!

از مساجد جدّه صفت

که مناره اش

طرح ابلیسک است!

از آدم های کجی

که راست راست راه می روند

زاهدانی

که پرده عصمتشان

مانع رقص رقاصه نشد!

...

من خودم دیدم

که در قمار قدرت

فیل های! شکم باره

نقش شاه داشتند

من دیدم

که بر درس فتوای شاه

لگام اسب زدند

تا قلعه های خودی را فتح کنند!

...

اینجا همه چیز آشفته است

دستار و کراوات

گره کور خورده است

دل اهل جنگ را

تعفن پول برده است!

اینجا

اهل پینه و تقوا

با غانم دنس می رقصند!

آدم هایی که  

اوج مبارِزِشان را

به پارچه بلند پرچم می بستند!

...

آخوند هایی که روحانی نیستد

کلّا هم زیستند!

قومی که

کمر پیرسرو قامت را شکستند

بند بند دین را گسستند

با اهل مقام نشستند!

...

آه روح الله

پدر پیر همیشه جاویدم

شاهد باش! 

همه

 سهمشان را گرفته اند

تا خرخره

نجاست مقام را  لیسیده اند

درس فریاد تو را بوسیده اند!

...

آه

چقدر حیات با این جماعت سخت است

که دم زدن ننگ است

و فریاد

 پاسخش سنگ است!

...

کاش می شد

به شعر سیاهم

عقده ای از درد ببندم

و میان این قوم  خواب رفته

انتحار کنم!

شاید خواب زده ای

از هول کابوس عافیت

نعره کشان بیدار شود!

...

آه نیما!

غم این خفته چند

خواب در چشم ترم می شکند!

 

سلمان کدیور - " سلیم "

 

  

۱۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ شهریور ۹۰ ، ۱۴:۰۷
سلمان کدیور

 

 بسم الله قاصم الجبارین

 

این روزها خبرهای رسمی  وغیر رسمی از سفر دیکتاتور اردن به دعوت مقامات دولتی به کشور منتشر شده  است .

سفر این شخص معلوم الحال که در روش و منش حکومتی  و خیانت به  اسلام رهرو پدر ملعونش می باشد ، آن هم  در شرایط کنونی که موج بیداری اسلامی سراسر جهان اسلام را به خیزش علیه مستبدان و ظالمان وا داشته است ، از طرف هر شخص آزاده ای محکوم و مردود می باشد . بی شک این اتفاق سبب سست شدن جبهه مردم های منطقه ، که انقلاب ایران را الگوی خود قرار داده اند خواهد شد .

گذر از ملاحظات سیاسی و دیپلماتیک ، ما دانشجویان و مردم حزب الله شیراز به این اقدام از منظرگذر از خط امام خمینی (ره) و امام خامنه ای ( ارواحنا له الفدا ) نگریسته  و قطعا با هیچ شخص ، گروه و جریانی بر سر این دهن کجی بزرگ مسامحه نخواهیم کرد .

مردم  و دانشجویان انقلابی شیراز اجازه نخواهند داد که قدم های نجس این دیکتاتور خائن به اسلام و مسلمین ، خاک کشور عزیزمان ، که به خون شهدا متبرک است را لکه دار نماید ، که اگر این لکه به دامن انقلاب و کشور بیفتند ، مردم و دانشجویان شیرازکفن پوش به تهران خواهند آمد و این ننگ را با خون خودشان پاک خواهند کرد .

 

وسیعلمو الذین ظلموا ای منقلب ینقلبون 

 

دانشجویان و مردم انقلابی شیراز

----------------------------------------------------------

لینک های مرتبط :

محکومیت دعوت از دیکتاتور اردن

حمایت مجمع دانشجویان عدالتخواه شیراز از حرکت اعتراضی

 

اعلام حمایت مجمع حزب الله دانشگاه علم و صنعت از حرکت اعتراضی

اتحادیه امت واحده: با سفر ملک عبدالله، دانشجویان لانه جاسوسی اردن را فتح می‌کنند

 

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ اسفند ۸۹ ، ۱۵:۲۴
سلمان کدیور

انقلاب اسلامی یا زمین خوران شیرازی،‌مسئله این است !

سه سال پیش بود که خبر مفاسد کلان مدیریتی  فارس ، به خصوص شهرشیراز ، با اعتراض دانشجویان به برخی پرژه های غیرقانونی شهر از جمله برج های دوقلو ( خیابان عفیف آباد قصرالدشت ) به بحثی کشوری تبدیل شد . مطالبه  دانشجویان چیزی جز برخورد مراجع قانونی و قضایی ، با مفاسد اقتصادی که فسادشان اظهر من الشمس است ؛ نبود .

طبق فرامین امامنا الخامنه ای ( ارواحنا له الفدا ) دانشجوی عدالتخواه برای ورود و مطالبه هر بی عدالتی ، تنها یک کارکتر نیاز دارد و آن " ظن فساد " است . یعنی هرگاه دانشجوی متعهدی ، با توجه به بروز نابسامانی ها ، به حوزه ای از حوزه های حکومتی ، یا شخصی از اشخاص حکومت ، ظن فساد یا شک فساد برد ، باید با لحن طلبکارانه ، فارق از تمامی مصلحت ها و جایگاه شخصیت ها ، به مطالبه جدی  ازمسئولین امر بپردازد .

 " باید هر پدیده‏ى ضد عدالت در واقعیات کشور مورد سؤال قرار گیرد  .... مسابقه‏ى رفاه میان مسئولان، بى‏اعتنائى به گسترش شکاف طبقاتى در ذهن و عمل برنامه‏ریزان، ثروت‏هاى سر برآورده در دستانى که تا چندى پیش تهى بودند، هزینه کردن اموال عمومى در اقدامهاى بدون اولویت، و به طریق اولى در کارهاى صرفاً تشریفاتى، میدان دادن به عناصرى که زرنگى و پرروئى آنان همه‏ى گلوگاههاى اقتصادى را به روى آنان مى‏گشاید، و خلاصه پدیده‏ى بسیار خطرناک انبوه شدنِ ثروت در دست کسانى که آمادگى دارند آنرا هزینه‏ى کسب قدرت سیاسى کنند. و البته با تکیه بر آن قدرت سیاسى اضعاف آنچه را که هزینه کرده‏اند گرد مى‏آورند.

اینها و امثال آن نقطه‏هاى استفهام برانگیزى‏ست که هر جوان معتقد به عدل اسلامى ذهن و دل خود را به آن متوجه مى‏یابد و از کسانى که مظنون به چنین تخلفاتى شناخته مى‏شوند پاسخ مى‏طلبد . و همچنین در کنار آن از دولت و مجلس و دستگاه قضائى عملکرد قاطعانه براى ریشه‏کن کردن این فسادها را مطالبه مى‏کند. " ( فرمان 6/8/81 خطاب به جنبش دانشجویی )

یکی از حوزه هایی که  سالها در میان مردم و خواص جامعه به گره و عقده مبدل شده بود و ظن فساد به آن بسیار می رفت ، اراضی باغ شهری استان فارس و همچنین مدیران برخی شرکت های همسوی با آن بود . حساسیت این موضوع به این علت بود که این اراضی و شرکت ها و همچنین مدیران آن ، وابسته به برخی نهادهای  بزرگ کشوری و منسوب بزرگان استان بودند .

با تمام این حساسیت ها ، دانشجویان عدالتخواه بنا به ظن هایی که از مفاسد زنجیره ای در این مجموعه ها خبر میداد ، برده بودند ؛  وارد این حوزه شدند و روشن کردن درآمد و مصارف  شرکت های مذکور را برای مردم ، خواستار شدند.

 با شروع فعالیت های دانشجویان ، ناگهان صدای فریاد و اعتراض ها بلند شد . دانشجویان عدالتخواه زیر شدیدترین هجمه روانی قرار گرفتند و از هر جهت و از بسیاری از تریبون ها ؛ به القاب ، نئومنافق ، ضد ولایت فقیه ، منافقین دهه شصت ، جوانان بی تقوا و ... ملقب شدند .  اما این ، تمام ماجرا نبود . در یکی از روزها که دانشجویان مشغول انتشار بیانه  های خود بودند ؛ توسط عوامل غیر انتظامی  بازداشت و مورد ضرب و شتم مسئولین حراست یکی از نهادها ( که نوک پیکان مطاله به سوی آنها روانه بود ) قرار گرفتند . پس از این اقدام کریه و زشت ؛ دست به تنظیم گزارشی سراسر دروغ  زدند و آن را به مراجع قضایی استان تحویل دادند تا حاشیه امن غارتگران بیت المال بیشتر از بیش تامین شود .

در یک هجمه ناجوانمردانه دیگر ، دانشجویان را وابسته به " عبدا... شهبازی " جلوه دادند ، که خود دروغ بسیار بزرگی بود  . عبدا... شهبازی ( تاریخ نویس برجسته کشور) با انتشار رساله ای به نام " اولیگارشی " ، بسیاری از مسئولین استان را به فساد شدید اداری و مالی متهم کرده بود . حرف دانشجویان این بود که  نباید انقلاب را فدای اشخاص کرد ؛ مسئولینی که از آن  در این رساله اسم آورده شده  و همچنین شخص شهبازی ، باید در یک دادگاه صالحه و بی طرف ،  پاسخگوی این ادعاها باشند . اگر عبدا... شهبازی ، دروغ گفته است پس از و به اتهام تهمت و افترا شکایت کنید تا کسی جرات نکند با آبروی مسئولین نظام بازی کند و اگر راست می گوید که  ... ! ( دادگاه عادلی ! که هنوز تشکیل نشده  ، اما عبدا... شهبازی را به حبس محکوم کرده است ) .

برخی در حالی ما را به هم نوایی با شهبازی محکوم میکردنند ، که  سابقه دوستی 30-40 ساله خودشان با شهبازی زبانزد خاص و عام بوده است .  و معلوم نیست بنا به چه داستان و منفعت های گروهی یا شخصی یا ... ناگهان روبروی هم جبهه گرفتند و تبدیل به قطب مخالف هم شدند . و هر کس را که به شهبازی نزدیک می شد ،  منافق لقب میدادند .

عبدا... شهبازی ، در جریان فتنه پس از انتخابات ، تبدیل به بلندگوی ضد انقلاب شد و دانشجویان که با هیچ شخص و حزب و گروهی عهد اخوت نبسته بودند ، در شماره  دوم همین نشریه ، با انتشار مقاله بلندی به اسم " نقد منصفانه " ، (که توسط بسیاری از خبرگزاری ها و رسانه های بزرگ  از جمله  مرکز اسناد انقلاب اسلامی  نیز منتشر شد )  به  مواضع وی تاختند ، تا آنجا که شهبازی ناچار به پاسخ به مقاله مذکور گردید .

علارغم تمام این هجمه ها ؛ که علیه جمع قلیل دانشجویان صورت می پذیرفت ، اراضی باغ شهری غیرقانونی اعلام شد اما سایه سنگین تهمت و افترا ها هنوز بر قامت دانشجویان سنگینی میکند . دانشجویانی که حقیقتا کسی را جز خدا نداشتند  و تمام حرف دلشان این جمله امام خامنه ای ( ارواحنا له الفدا ) بود :

در امر مبارزه با فساد نباید هیچ تبعیضى دیده شود. هیچکس و هیچ نهاد و دستگاهى نباید استثنا شود . هیچ شخص یا نهادى نمیتواند با عذر انتساب به اینجانب یا دیگر مسئولان کشور، خود را از حساب کشى معاف بشمارد. با فساد در هر جا و هرمسند باید برخورد یکسان صورت گیرد .(  10/2/1380 – فرمان هشت ماده ای برای مبارزه با مفاسد اقتصادی )

بیش از دو سال از این ماجراها گذشت تا اینکه چندین هفته قبل ، کریمی"، مدیر املاک مسکن و شهرسازی استان فارس در سومین جلسه کمیته مبارزه با زمین‌خواری شهرستان شیراز، با معرفی لیستی ، تحت عنوان مفاسد زمین خواری استان فارس ؛  گفت : هم اکنون حکم ‌١۶٣ هکتار زمین تصرفی قطعی شده و آماده اجرا داریم .

وی افزود: این احکام شامل ‌٩٩ هکتار از زمین‌های تصرف شده توسط «ه.ه‌٩٠هکتار در منطقه قلات، ‌١۶ هکتار در گلستان، ‌١٣ مورد حکم قطعی در صدرا، ‌١۶ هکتار حکم قطعی برای «س‌ر.م.» و حکم بازگشت برای ده‌ها هکتار تصرفی «ع.الف.» و «ع.ن.» ( بخوانید عبد ا... نبی زاده ) صادر شده است . ( خبرگزاری ایسنا )

در همین حال نبی زاده ،  رئیس سابق ستاد نماز جمعه شیراز، به دنبال اعلام این خبر، با انتشار نامه‌ای مدعی شد : کلیه فعالیت‌های انجام شده در این ‌١٠سال در مناصب فوق‌الذکر تحت اشراف و هدایت نماینده ولی‌فقیه در استان و امام‌جمعه وقت شیراز بوده است .

وی در نامه خود مدعی شد: تمامی فعالیت‌های اینجانب در این مناصب ناشی و متاثر از شخصیت حقوقی و نه حقیقی و با هماهنگی کامل موسس محترم و هیات مدیره محترم و صد البته بر اساس تاکیدات همیشگی معظم‌له، بر اساس مرّ قانون بوده و بدیهی است که تمام فعالیت‌ها بر اساس مجوزهای قانونی مراجع ذی‌صلاح می‌باشد.(کلیه مستندات قانونی مربوط به فعالیت‌ها موجود و قابل ارائه به مراجع قانونی است) و تمامی درآمدهای این فعالیت‌ها به حساب موسسه که متعلق به دفتر نماینده ولی‌فقیه در استان بوده، واریز گردیده و هزینه شده است و هر ساله حساب‌های این موسسه مورد بررسی و حسابرسی قرار گرفته و صحت آن تائید شده است.(کلیه مدارک و مستندات در این زمینه موجود اس)بنابراین اینجانب در طول ‌١٠ سال فعالیت در مناصب فوق، به‌صورت شخصی، زمینی یا وجهی دریافت نکرده‌ام که ‌متهم به زمین‌خواری گردم . ( خبرگزاری ایسنا )

آیت‌الله "محی‌الدین حائری شیرازی"، نماینده قبلی ولی‌فقیه در استان فارس و امام‌جمعه وقت شیراز، به دنبال انتشار این نامه ، در نامه‌ای تحسین برانگیز ، اما ناکافی ، خطاب به رئیس قوه قضائیه نوشت :

" خلاف قانون و خلاف مقررات و خرید افراد برای عبور از قانون در هر صورت از دید اینجانب مردود است. در مورد افرادی که در گذشته با اینجانب کار می‌کردند، هیچ تفاوتی با دیگران نیست. بلکه مسئولیت آنان سنگین‌تر است. اگر خلاف ثابت نشود مفتری هر چند از مسئولین باشد، باید معرفی و مجازات شود " ( خبرگزاری ایسنا )

اما نامه آقای حائری به علل زیر مکفی نبوده و نیست :

اول اینکه رسیدگی به مفاسد زمین خواری استان فارس و شیراز به هیچ وجه در دستور کار قوه قضائیه استان و کشور (علارغم وظیفه آنان ) نبوده و نیست ، و همین نکته نامه را بی مقصد و از روی رفع تکلیف جلوه می دهد .  

دوم اینکه این نامه به هیچ وجه پاسخگوی حجم عظیم شبهات انباشت شده طی سال های متمادی ، که ذهن خواص و عوام را مشوش کرده است ، نیست  . به خصوص پس از  اظهارت آقای کریمی و همچنین افشاگری های اخیر فرماندار شیراز ، آقای قاسمی ، حجم این شبهات بیش از پیش اذهان را درگیر خود کرده است ، چرا که نامبردگان مظنون به فساد ، جزء مسئولین و منسوبین  رتبه بالای فارس هستند .

سوم اینکه ، ضدانقلاب که آب را گل آلود دیده است ؛ از این داستان درد آور ؛ برای تخریب چهره نظام در حال بهره برداری است و از این داستان تلخ به عنوان " جنگ مافیای خامنه ای و احمدی نژاد در استان فارس یاد میکنند ، ‌بنابرین انتشار فقط یک نامه ؛ دهان بدخواهان نظام را نخواهد بست .

به گزارش ایسنا، "حسین قاسمی"، فرماندار شهرستان شیراز، در سومین جلسه کمیته مبارزه با زمین‌خواری شهرستان، با انتقاد از عملکرد برخی احزاب و رابطه آنها با زمین‌خواران، گفت: برخی از این زمین‌خواران و غارتگران می‌آیند به من می‌گویند ما اهل خمس هستیم؛ فکر می‌کنند همه مردم شهر خوابند و پشت‌پرده‌های تصرفات آنان را نمی‌بینند، اموال غصبی و دزدی که خمس ندارد  .  در بسیاری از مناطق شهرستان شیراز به خصوص مناطقی همچون صدرا، قلات، گویم، سیاخ دارنگون و...، افرادی با سوءاستفاده از سوءمدیریت برخی از مدیران، اقدام به زمین‌خواری در این مناطق کرده‌اند که وضعیت بسیار نگران‌کننده‌ای را ایجاد کرده است .

آنچه بدیهی به نظر می رسد این است که کسی حق ندارد انقلاب و آرمان های بلندش را فدای اشخاص ؛ گروه ها ، و احزاب کند . به هر حال بین این اظهارات و نامه ها و فریادهای مسئولین و منسوبین ، دسته ای حق و دسته ای باطل است . معلوم نیست که مسئولین محترم قضایی تا کی میخواهند در برابر این مفاسد حکومتی و اجرایی مهر سکوت بر لبانشان بزنند و همه تلاش خود را صرف  مبارزه با آقتابه دزدها کنند  .

در امر مبارزه با فساد نباید هیچ تبعیضى دیده شود. هیچکس و هیچ نهاد و دستگاهى نباید استثنا شود . هیچ شخص یا نهادى نمیتواند با عذر انتساب به اینجانب یا دیگر مسئولان کشور، خود را از حساب کشى معاف بشمارد. با فساد در هر جا و هرمسند باید برخورد یکسان صورت گیرد .(  10/2/1380 – فرمان هشت ماده ای برای مبارزه با مفاسد اقتصادی )

 

 

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ دی ۸۹ ، ۲۳:۲۷
سلمان کدیور