خامنیسم

فضل الله المجاهدین على القاعدین اجرا عظیما

خامنیسم

فضل الله المجاهدین على القاعدین اجرا عظیما

خامنیسم

"ایسم " ها, امروز بت بشر مدرن شده اند . ایسم هایی که روز به روز بر جهل آدمی افزوده و به تاریکی هدایتشان کرده است . در این بیداد آباد و تاریکستان ؛ با کمال افتخار یک " ایسم " جدید در مکتب نور و روشنایی به جهان بشر تشنه هدایت ؛ معرفی میکنم . این " ایسم " مکتب مولا یم خامنه ای است. آری من " خامنیسمم " پیرور مکتب خامنه ای .

۱۵ مطلب با موضوع «فرماندار شیراز» ثبت شده است

 

در خبرها آمده که حسین قاسمی، فرماندار سابق شیراز به دادگاه کیفری خوانده شد:

 

تمام دارها

خواب سرهایمان

و زندان ها

خواب احرارمان

و دادگاهای کیفری

خواب کفر به ایمانمان

را دیده اند

خیالی نیست فرماندار!

بگذار تو را هم

به جرم کفرت

در دادگاه کیفری

تکفیر کنند!

...

تو کافری که مثل حاجی آقای شهر

به  دار و دسته احسان

سند جفت نکردی

و صادقانه

از صادق سازان

تقاضای واحد مفت نکردی!

تو کافری

به وحی ای

که  از ابلیس

 به نبی ارائه می شد

و به سکه هایی

که از سوی قارون

به علیرضا حواله می شد!

و پشت کردی

به بختی

که از اقبال ها

دلار دلار قباله می شد!

...

تو کافری

که شباهت بیت المال را

  با مال البیت

نفهمیدی

و از آزار این جماعت

به خود نرنجیدی

...

یقین دارم

که تجدید نظر هم

به دادت نمی رسد

مثل آقازاده شجاع

یا اهالی اسلام شورایی

چکش داروغه

به ذکر نامت نمی رسد

هر چقدر هم

هوشمند! باشی فرماندار!

...

زمین را خورده اند

و حال می خواهند

زمینت بزنند

خیالی نیست فرماندار

مهم این است

که قورتت

نمی توانند بدهند

مثل زمین های هر متر

بیست و پنچ تومانشان

به اسم ما و کام دودمانشان!

 

سلمان کدیور - "  سلیم "

 

۲۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ مرداد ۹۱ ، ۲۳:۰۸
سلمان کدیور

 

حکایت حکایت عجیبی نیست. فرضش را بکنید، عده ای برای اینکه شما را در دام بیندازند می آیند امری حق و نکته ای گران بها را نجس می کنند، بعد شما را تشویق یا تهدید می کنند که باید به آن دست بزنی، شانتاژ می کنند، هوچیگری راه می اندازند ... دوست دارند در زمینی که خودشان طراحی کرده اند بازی کنی. اگر دست بزنی نجس می شوی، اگر دست نزنی یا محکوم به محافظه کاری می شوی یا اینکه قطعا حقی بر جا می ماند. در هر دو حالت بازی می شود برد برد به نفع حریف.

اینکه دوباره ناپرهیزی کردم و دست به قلم چنین نوشتاری بردم،  همان داستان حق و حق گویی است. راستش را بخواهید نتوانستم مهر بر لب و لگام بر زبان سرخم بزنم.

حقی که دسته ای به نجاست آلوده اش کرده اند، داستان محکومیت شهبازی است. این دوستان فارغ از اینکه مقداری تعقل کنند که ببینند اصل ماجرا چه بوده و شهبازی چه گفته، یا در مورد چه کسانی چه مطالبی نگاشته، آمده اند آن را در نجاست سیاست خلط کرده اند. در نجاست احزاب چپ و راست. این که من راستی ام یا تو عدالتخواهی یا ...!

امّا بنده آنقدر ساده نیستم که دست در نجاست  برم و آنقدرچشم بسته، که از حق و حقیقت چشم بپوشم. برای حق با دوستانم که هیچ با عزیزانم هم درگیر خواهم شد و اگر بدانم کلامی حق است و به یقینش برسم، برای گفتنش نه از کسی می ترسم نه منفعت دنیایم را با سکوتم امنیت می بخشم.

اول اینکه داستان شهبازی و کتاب الیگارشی و انباشت ثروت به خیلی وقت قبل از انتخابات و فتنه بعد از آن می رسد. یعنی زمانی که برخی مهر بر پیشانه دارن دیروز و مدعیان امروز، در جریان انحرافی عمیقتری در فارس درگیر بودید. آن هم درگیری بیش از ده ساله. پس لطفا این حقیقت را با سیاسی بازی و شامورتی بازی حزبی، نجس نکنید. این داستان را با موسوی و اعوان و انصار گره نزنید.

این دوستان عادت کرده اند همه را با چوب ضد نظام و ولایت بودن برانند. امّا بنده عرض می کنم که مثل شما متحجر و جمود فکر نیستم که هر کسی را که نظرش را در باب مسئله ای سیاسی عنوان کرد و با ذائقه من خوش نیامد از اساس رد و محکوم به ضد نظام بودنش بکنم و آنقدر بی منطق و کودک صفت که پیشینه علمی یک نفر را قربانی نگاه سیاسی اش بنمایم.

دوم اینکه، اگرشمشیر عدالت جمهوری اسلامی برنده تر، یا دادگاه عدل الهی برپا می شد وتیغش به دامن مطهر و منزه برخی از بزرگان این شهر و کشور میرسید، بی شک جای شهبازی ابتدا این آنها بودند که باید سر زیر  گیوتین عدالت می نهادید. در عجبم که چگونه قوم بدهکار و خطاکار، امروز طلبکار و مدعی شده اند.

سوم اینکه، دادگاه شهبازی که شاکی آن سردار نجفی بودند، باید ابتدا در منطقه "باجگاه "و" صدرا " و ...  در محضر مردم مظلوم آن تشکیل می شد. با برسی پرونده موسسه اهلبیت ( شرمنده، این اهلبیت، «ع» ندارد ) و شنیدن درد دل های مردم. آنوقت مشخص می شد چه کسی شاکی است و چه کسی محکوم!

مدتی که در فرمانداری بودم، فرصت بسیار خوبی برایم فراهم شد تا از پشت پرده خیلی از ماجراها و اشخاص مطلع شوم، به طور مستقیم با مردم و شاکیان جریان منحرف فارس گفتگو و مدارک و اسناد آنان را برسی نمایم.

با مردم مناطق سیاخ دارنگون، شاکیان موسسه فلاحت در فراغت، شاکیان موسسه طوبی( متعلق به شجاع حائری) در منطقه سپیدان، موسسه صادق سازان، رمضان ، قومس و  ...( موسساتی که برخی به انحاء مختلف از دفتر امام جمعه سابق جوانه و گسترش یافتند) رو در رو به صحبت پرداختم تا حق و حقیقت را برای خودم مکشوف نمایم.  نتیجه ای که رسیدم  برایم بسیار بسیار ناباورانه بود.  یک مافیای قدرتمند زر و زور و ثروت که پیوندهای عمیق و زد و بندهای سیاسی خاص باهم دارند. شبکه ای که در تمامی ادارات و سازمانها مهره چینی بسیار ظریف انجام داده است.

وقتی پرونده مردم را که برخی نزدیک ده سال در دستگاه قضایی تشکیل شده بود و چیزی جز پاراف قاضی ها و پاس دادن مکررشان به هم دیدم، بر حیرتم افزوده شد. با کمال تعجب مشاهده کردم که روی پرونده برخی اشخاص حکم جلب این آقایان گردن کلفت نیز هست، امّا با این وجود آزادانه مشغول فعالیت هستند.

شاید بزرگترین خدمتی که قاسمی به مردم استان و بخصوص شیراز کرد، به صدا در آوردن آژیر خطر این مافیای قدرتمند بود. قاسمی حقیقتا توانست ضربات کاری و بسیار جبران ناپذیری را بر هیمنه این شبکه وارد نماید. او با رسانه ای کردن مفاسد اقتصادی فارس، تابوی قداست بسیاری را که به اسم دین بساط ریا و تزویر گشوده بودند را به باد داد و هزینه  عملکرد این مافیا را بسیار بالا و جریان انحرافی فارس را تا مرز نابودی پیش برد.

برخی دوستان که تا جلوی بینی شان را هم به زور می بینند، و اصلا خبر ندارند فساد چیست و مافیا چه تأثیرات سوئی برباور مردم  نسبت به نظام بر جای نهاده است، مثل کودکان بهانه گیر فقط یادگرفته اند قر و لُند بدهند. فرق آنها با بنده و دوستانم این است که ما در متن جریان و میانه میدان روبروی یکی از عظیمترین مافیای عقیدتی – اقتصادی کشور قرار داشتیم و ایشانشان در خارج گود، مثل دونکیشوتی که به جنگ آسیاب های بادی می رفت و به آن افتخار می کرد، در فضایی تخیلی سیر و سلوک می کنند.

برخی ها حرف های چند روز پیش حضرت آقا را علم کرده اند که ایشان فرموده اند افشاگری نکنید، آبروی مسلمان را نریزید و همین را کرده اند پیراهن عثمان برای زیر سوال بردن عدالتخواهان. بگذارید رک و صریح بگویم که افرادی که ما دیدیم و با آنها درگیر شدیم،  مسلمان نبودند و بویی از آن نبرده بودند.

هرچند که صحبت های ولی فقیه همیشه متناسب با زمان و ضرورت و موقعیت نظام است. روزی می فرمایند به هر کس مظنون شدید با لحن طلبکارانه از او بازخواست نمایید و امروز روز با توجه به درگیر شدن کشور در یک فتنه عظمی می فرمایند افشاگری نکنید. هر سخن و فرموده، در زمان خاص خود باید مورد تحلیل قرار بگیرد. متناسب با شرایط خاص زمانی خود. شما اگر به سخنان رهبری در قاموس عدالت نگاهی بیندازید حضرت امام می فرمایند که اگر دیدید که حقی دارد ضایع می شود، با کسی دو دربایستی نکنید، ان حق را بگویید و طرح کنید. مطالبه عمومی کنید یا از این قبیل تأکیدات.( این مطلب نیاز به واشکافی عمیقتری دارد که اکنون مجال نیست)

ما در میادینی وارد شدیم که مفاسد آن اظهر من الشمس بود. در دادگاه پروند تشکیل شده بود و برخی محکوم  یا تحت تعقیب قرار داشتند. فساد کسانی را فریاد زدیم که چکمه خودشان و خاندانشان سالها روی گلوی مردم نهاده بودند. کسانی که بیش از چندین و چند هزار شاکی خصوصی و غیر خصوصی داشتند امّا چون گردنشان کلفت بود،  تیغ عدالت توان زخم زدن بر آنها را سالها نداشت.

البته دوستان می توانند، این فرموده صحیح و کامل درست حضرت امام( روحی له الفدا)  را، مانند مسئله مصداق سازی ای که در دانشگاه شیراز مطرح کردند، تبدیل به شبهه ای عظما کنند و بروند گوشه مسجد و کلاس بنشینند. همانطور که اینکار را تا بحال کرده اند. فقط به آنها می گویم یک نفر هست خودش به مال و جان دیگری تجاوز می کند، انفرادی فساد می کند. یا که فقط به یک نفر تجاوز می نماید.امّا جایی دیگر می بینی یک باند و شبکه به جان و مال و ناموس مسلمین افتاده اند. مردم را به اسلام و رهبرش بدبین و زمینه فروپاشی نرم نظام را مثل موریانه در حال فراهم کردن هستند. همه چیز را خریده اند. ازبرخی افراد متنفذ در دستگاه قضایی گرفته تا روزنامه و خبرگزاری ها، مدیر کل برخی ادارات را و ... الی ماشاالله ... هزاران نفر از مردم هم ازشان شاکی هستند امّا فریادشان به جایی نرسیده. یک جوان انقلابی در این شرایط تکلیفش چیست؟ . پس این دو با هم فرق دارد. این را عقل سلیم می گوید و کاملا بدیهی است.

برخی  فکر کرده اند عدالتخواهی فقط خواندن اسلام ناب و وصیت نامه امام است. فکر کرده اند اندیشه اسلامی همان خواندن قابوس عدالت امام خامنه ای است و بیش از این نیست. نگاهشان این است که اینها را باید خواند و بیانیه های تند نوشت و فقط فحش داد. به محض اینکه گروهی آمدند که این تئوریک ها را عملی سازند، تخریبشان را کلید زدند. داد و بی داد که دبیر فلان تشکیلات چه حق دارد نزدیک شود به فرماندار. فلان دانشجو نباید ...! غافل اینکه همان شخص در بعد از دوران دانشجویی وارد کارزار سیاست گشته چیزهایی را دیده و با چشم مشاهده کرده که سکوت و عدم عملش را در قیامت به شدت مورد مأخذه قرار خواهند داد.

گاهی شما می گویید آتش گرم است، گاهی می گویید آتش سوزنده است امّا یکی هست که دستش را در آتش کرده. خودش سوخته، طعم سوختن را چشیده، این آدم چطور می تواند به کسی که ده متر کنار آتش دارد خودش را گرم می کند بفهماند، آتش چیست و سوختن چگونه است؟

 چهارم اینکه، حکمی که برای شهبازی صادر شده است فارق از اینکه گفته هایش حق بوده یا نه، کاملا  به دور از انصاف و ظلمی مضاعف است. در دادگاه اول شهبازی محکوم به پنج ماه زندان و ششصد هزارتومان جریمه نقدی شده بود. امّا در دادگاه تجدید نظر، آمدند و ششصدهزارتومان جریمه نقدی را به زندان مبدل کردند. و محکومیت شهبازی به هفده ماه زندان مبدل شد. یعنی کاری خلاف عرف و رویه قضایی که مجازات نقدی را جایگزین حبس می کنند. این درحالی است که طبق قانون این مجازات بنا به شأن اجتماعی طرف قابل کسر هم هست. عدالت را باید رعایت کرد، ولو در حق دشمنان.

هر انسان عاقلی از این نکته به چه نتیجه ای می رسد؟؟؟ به راستی این دادگاه صالحه و کاملا بی طرف بوده؟؟؟ ... چه اتفاقی می افتد و چه دستانی در پشت پرده هست که این حکم چنین رقم می خورد؟

پنج اینکه برخی آمده اند داستان مبارزه ما را داستان مبارزه با احزاب راست سنتی قرار داده اند. ابراز می کنند که ما هر کس را روبروی خودمان ببینیم به احزاب راست منتسبش می کنیم!. این دوستان لطفا مصداق آن را بیاورند و بگویند که ما کی و کجا چنین نگرشی داشته ایم. بله ما احزاب راست سنتی شیراز و کشور را در جریانات انحرافی فارس و شیراز مقصر میدانیم. با آنها مشکل عقیدتی داریم و آنها را در ظلم هایی که بر مردم و پابرهنگان رفت شریک قلمداد می کنیم چرا که در برابر ظلم قد علم نکردند و از طرف دیگر به آن قداست دادند و آن را توجیه نیز نمودند. امّا اینکه بیایند سطح درگیری و جبهه ما  را آنقدر تنزل بدهند و بگویند ما با این احزاب درگیری داریم خود نکته ای شگرف و خنده آور است.

تمام افتخار ما این است که به عقایدمان نگاهی عمل گرایانه داشتیم و در عمل به اعتقاداتمان شاید اشتباهی هم بوده، امّا این اشتباهات هزار شرافت دارد به بی عملی و عافیت طلبی. هزار شرافت دارد با منزه کردن دامن از جهاد در راه عقیده. دوستان ما در این اشتباهات هم نزد خداوند اجر دارند و این مدعیان و منتقدان جریان عدالتخواهی در برابر این بی عملی خودشان نزد خداوند مأخذه خواهند شد.

بعد از این مطلب ممکن است برخی هوچیگری کنند که فلانی از شهبازی حمایت کرد، که باید بگویم اصلا برایم مهم نیست. این را هم بگذارید کنار مسئولیتم در ستاد انتخاباتی جناب مشایی!

 

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۸ تیر ۹۰ ، ۱۳:۰۸
سلمان کدیور
فرماندار سابق شیراز در گفت‌وگوی تفصیلی با فارس:
گروه انحرافی یک مافیای اقتصادی بانفوذ و پنهان تشکیل داده است

خبرگزاری فارس: فرماندار سابق شیراز با بیان اینکه گروه انحرافی قصد مبارزه با عدالت‌محوری دولت را دارد‌ تأکید کرد: این گروه یک مافیای اقتصادی بانفوذ و پنهان تشکیل داده است.


حسین قاسمی، فرماندار سابق شیراز که در پی برخی افشاگری‌ها و ایراد سخنانی علیه "مکتب ایرانی " از سمت خود برکنار شد، در گفت‌وگوی تفصیلی با خبرنگار سیاسی خبرگزاری فارس گفت: عناصر وابسته به جریان انحرافی دارای این توهّم بودند که گویا در میان مردم از پایگاه جدّی برخوردارند و بر این اساس به‌نوعی رفتار کردند که در صورت صحت این توهّم می‌توانست منجر به آشوب در سراسر کشور شود. آن‌ها حتی در سایت‌های خود این تهدیدات را بیان کردند ولی چنان‌که دیدیم احدی از آن‌ها حمایت نکرد و روشن شد که هیچ پایگاهی در میان مردم ندارند و همین امر سبب شد که پس از مدت کوتاهی به شدت منفعل شده و موقتاً عقب‌نشینی کنند.

قاسمی تأکید کرد: نباید خام شد و تصوّر کرد که اقدامات جریان انحرافی پایان یافته. آن‌ها فعلاً عقب‌نشینی کرده‌اند تا امکانات و موقعیت در نظام را از دست ندهند ولی در زمان مناسب و با نقشه جدید مجدداً وارد صحنه خواهند شد.

قاسمی به متنی تحت عنوان "بیانیه استانداران سراسر کشور در حمایت از دولت مردمی و خدمتگزار " اشاره کرد و با تأکید بر ضرورت شناسایی دقیق و مستند و مقابله با انحراف این جریان اظهار داشت: هر چند در تیتر این بیانیه نام از استانداران سراسر کشور بود اما تنها 13 استاندار آن را امضا کردند.

وی افزود: برخی از استانداران که این بیانیه را امضا کرده بودند وقتی متوجه خطوط انحرافی و مقاصد خاص بیانیه شدند نسبت به پس گرفتن امضای خود اقدام کردند.

قاسمی تصریح کرد: این بیانیه بیش از آنکه در حمایت از رئیس‌جمهور باشد در حمایت از جریان انحرافی بود.

فرماندار سابق شیراز یادآورشد: در قسمتی از این بیانیه آمده است که تضعیف عناصر زلال، که همان جریان انحرافی است، منجر به نارضایتی آحاد مردم در سراسر کشور می‌گردد؛ یعنی درواقع هدف جریان منحرف دعوت مردم به شورش، آشوب، ورود به خیابان و درگیری‌های خیابانی بود و این موضوع را در محافل خود بیان می‌کردند و مدعی بودند که هر نوع تقابل با این جریان به ورود و برخورد مردم منجر خواهد شد. آن‌ها واقعاً به این پایگاه مردم مستقل از نظام برای خود اعتقاد داشتند و همین محاسبه اشتباه ضربه بزرگی به آن‌ها زد.

قاسمی افزود: این بیانیه با رعایت مخفی کاری در یکی از استانها تایب، تنظیم و برای سایر استانداران فاکس شده است و به منظور مخفی کاری توسط یکی از مسولین ان استان همه مراحل انجام شده است.

قاسمی ادامه داد: این آقایان، که حلقه کوچک ولی متنفذی در دولت هستند، به شدت در توهّم بودند و به نوعی هماوردطلبی و تهدید نظام دست زدند ولی به زودی روشن شد که هواداران واقعی دولت در واقع همان هواداران نظام و مقام معظم رهبری هستن. بزرگ‌ترین دستاورد حوادث اخیر این بود که این توهّم تا حدودی شکسته شد. اساس این توهّم این بود که گویا به دلیل سیاست‌های اقتصادی دولت بخشی از جامعه دل خوشی از نظام و روحانیت ندارد ولی به دولت تعلق خاطر دارد و این نیرو می‌تواند در حمایت از جریان انحرافی وارد عرصه و عمل شود و صحنه را به سود جریان انحرافی تغییر دهد.

قاسمی با تأکید بر اینکه بدنه و مسئولان اصلی دولت به شدت مقید به نظام و رهبری هستند، اظهار داشت: غالب وزراء و معاونان رئیس‌جمهور معتقد به نظام و تابع ولایت فقیه بوده و در جایی که جریان انحرافی نفوذ کرده با برخورد مسئولان متعهد و انقلابی دولت رو‌به‌رو شده و آنها با ترس عجیبی مجبور شدند قضیه را جمع کنند.

قاسمی، برخلاف نظر برخی افراد، این جریان انحرافی را فقط سیاسی یا عقیدتی ندانست و افزود: برای شناخت این جریان باید ابعاد مختلف آن را شناسایی کرد. فساد عقیدتی یا اعتقادی تنها یک بعد از این جریان است که در اعتقادات غیرقابل جمع تجلی پیدا کرده. مثلاً از یک طرف از ناسیونالیسم و مکتب ایرانی دم می‌زنند و به باستانگرایی رو می‌آورند و زمزمه اسلام غیرفقاهتی و غیر متکی به روحانیت را مطرح می‌کنند و نوعی برداشت آزاد از اسلام و دیانت را تبلیغ می‌کنند که شبیه به عقاید فراماسون‌ها و بهائیان در زمینه "دین واحد جهانی " است. ولی از سوی دیگر، جریان انحرافی به دستاویزهای خرافی مثل رمالی و سحر و جادو گرایش و علاقه نشان می‌دهد.

قاسمی افزود: البته اگر به تاریخ فرقه‌های انحرافی مراجعه کنیم جمع این تناقض‌ها خیلی عجیب نیست. کم نبوده‌اند بنیانگذاران جریان‌های منحرف مشابه که در عین ادعاهای تجدّد و مادیگری به شدت به فرقه‌های رازآمیز و نحله‌های ماوراءطبیعی مغایر یا دشمن با ادیان الهی گرایش داشتند.

قاسمی بخش مهم دیگر از فعالیت جریان انحرافی را فعالیت‌های غیرقانونی و رانت خواری بزرگ اقتصادی دانست و افزود: این جریان در واقع یک مافیای اقتصادی بزرگ را شکل داده است در حدی که می‌توان آن را یک باند تبهکار اقتصادی نامید.

به اعتقاد قاسمی، اگر اقدامات اقتصادی این باند تبهکار ادامه یابد به زودی شاهد تخریب سراسری در همه شاخه‌های اقتصاد ایران خواهیم بود.

فرماندار سابق شیراز در ادامه گفت‌وگوی خود با فارس به ذکر چند نمونه از انحرافات اقتصادی جریان منحرف اشاره کرد و اظهارداشت: در شهر شیراز بحث زمین‌خواری بسیار مهم و داغ است. اینجانب بر روی چند نفر به عنوان حلقه اصلی و مرکزی زمین‌خواری و فساد مالی در شیراز کار کردم و اسامی و مدارک مربوط به آنها را به مسئولان مرتبط اعلام و وارد فاز برخورد با آنها برای پس گرفتن حقوق بیت‌المال شدیم ولی متأسفانه زمانی که کار جدّی شد خبرهایی از دیدارهای خصوصی چند ساعته و صمیمانه بعضی از این مفسدین بزرگ اقتصادی با برخی لیدرهای این جریان مخوف در تهران به گوشم رسید.

قاسمی با تأکید بر اینکه یکی از این زمین‌خواران به نام ع. م.،به دو لیدر این جریان در تهران وصل شد. اوّل به م. ش. م. سپس از طریق وی به لیدر اصلی که به عنوان لیدر جریان انحرافی شهرت یافته. لیدر جریان انحرافی مکاتبات متعدد با بعضی دستگاه‌های دولتی انجام داد تا فرد فاسد فوق پنج هزار واحد مسکن مهر را بسازد که البته جلوی این کار تا کنون گرفته شده است. ع. م. کسی است که ده‌ها میلیارد تومان پولی که از طریق گرفتن اراضی منابع ملّی از سازمان جنگل‌ها و مراتع و تفکیک و فروش آن و همچنین به واسطه دست‌اندازی بر موقوفات شیراز به دست آورده هم‌اکنون در قطر و سایر کشورها در حال اجرای پروژه‌های عظیم است.

قاسمی با بیان اینکه ع. م. گفته بود: "حاضرم بخشی از هزینه‌های شورایی که زیر نظر این فرد قرار دارد را بپردازم " گفت: فردی که این زمین‌خوار به وی وصل شده، یعنی آقای م. ش. م.، از سرکردگان گروه انحرافی در تهران و رئیس شورای ... می‌باشد.

وی ادامه داد: آقای م. ش. م. در پرونده برج‌های دوقلوی شیراز، که یک پرونده مفصل و مسئله‌دار است، نیز وارد شد. این پروژه جنجالی سال‌ها مورد اعتراض دانشجویان عدالتخواه شیراز بود. آقای غرقی، از مسئولان وقت نهاد ریاست جمهوری، طی نامه‌ای به مقامات دولتی، آقای م. ش. م. را از حامیان مالکان این برج مسئله دار معرفی کرده که در تخلفات آن هیچ‌گونه شبهه‌ای وجود ندارد.

قاسمی افزود: م. ش. م. یک فرد کاملاً مسئله‌دار است و درباره فساد اقتصادی و حتی اخلاقی وی مطالب زیادی نقل می‌شود و انسان حیرت می‌کند که چنین افرادی با چنین سوابقی چگونه به مقامات حساس و مهمی رسیده‌اند که به آن‌ها امکان دستیابی به درآمدهای نامشروع میلیاردی را می‌دهد.

فرماندار سابق شیراز همچنین به فرد زمین‌خوار دیگری به نام ع. ن. اشاره کرد که با یک واسطه در جلسه‌ای در کیش و در زمان برگزاری "همایش فناوری‌های نوین و ایرانیان خارج از کشور " به م. ش. م. وصل شد. ع. ن. هم‌اکنون با ثروت هنگفتی که از شیراز به دست آورده، و به دلیل برخورداری از حمایت بعضی افراد متنفذدر حال زمین خواری در تهران نیز میباشد.

قاسمی افزود: م. ش. م (رئیس شورای...) کیست که مثل آهن‌ربا مفسدان اقتصادی را به خود جذب کرده و کشش ویژه‌ای برای جذب این گونه اراذل مالی و تبهکاران اقتصادی دارد؟ او گفت: م. ش. م. در سال 1372 تلاش می‌کرد دوران سربازی خود را در استانداری خراسان بگذراند ولی علی‌رغم اعمال نفوذ فراوان به دلیل برخی مسائل، که قابل ذکر نیست،دستگاههای مسول صلاحیت وی را رد کردند و حاضر به پذیرش وی نشدند.

قاسمی ادامه داد: در سال 1376 از یکی از نهادهای امنیتی درباره م. ش. م. استعلام کردند که مدیر حمل و نقل بنیاد مستضعفان در یکی از استان‌های شرقی کشور شود ولی این نهاد صلاحیت او را حتی برای تصدی این مسئولیت جزیی، یعنی مدیریت حمل و نقل یک بنیاد در استان فوق، رد کرد و صلاحیت هیچ گونه پست مدیریتی را به وی نداد معهذا، متأسفانه، در دولت دهم این فرد به جایگاه حساسی دست یافته که به وی امکان دستیابی به پول‌های کلان و سفرهای مکرر به خارج از کشور را می‌دهد. ماجرای این فرد مصداق همان ضرب‌المثل معروف است که گوشت را به دست گربه سپرده‎اند.

قاسمی با تأکید بر اینکه این فرد یکی از کسانی است که در رأس جریان انحرافی قرار دارد و کاملاً اقتصادی عمل می‌کند، تصریح‌کرد: برخلاف برخی که این جریان را یک جریان مذهبی می‌دانند که به انحراف رفته باید گفت که اینها یک جریان منحرف اقتصادی سیاسی هستند که یکی از شاخصه های اصلی آن‌ها سوءاستفاده مالی و غارت بی‌پروای بیت‌المال است.

از نظر قاسمی، جریانی که از نظر فکری آلوده و دارای اقتصاد قوی باشد قاعدتاً به دنبال تغییر نظام به نفع خود خواهد بود.

وی یادآورشد: این جریان به تداوم قدرت خود می‌اندیشد و می‌خواهد در دولت بعدی نیز مانند دولت دهم مطلق‌العنان باشد.

قاسمی به فردی اشاره کرد که دارای فساد اقتصادی کلان در شهر شیراز است و افزود: این آقا در شیراز شهره است و فیلم و بولوتوث مسائل اخلاقی او در سطح شهر پخش شده و در دوران اصلاحات نیز با انتساب خود به مقامات دولت آقای خاتمی و نمایندگان شیراز در مجلس وقت، پول کلانی به دست آورده. این فرد در ماههای اخیر به این جریان انحرافی وصل شده است در حدی که احدی از این جریان در تهران او را به یکی از بانکها معرفی نموده و دستور داد به وی 60 میلیارد تومان وام پرداخت شود!

قاسمی به ماجرای الخوری نیز اشاره کرد و توضیح داد:وی سرمایه‌گذار نیست بلکه یک سرمایه بر است و دارای ارتباطات بسیار خوبی با اقازاده فراری لندن نشین می‌باشدو بعضی‌ها انها را شریک تجاری میدانند.

قاسمی افزود: با کمال دردمندی باید عرض کنم که متأسفانه این مافیای اقتصادی دارای نفوذ فراوان است.

او ادامه داد: پس از مصاحبه‌ای که در پی سفر مقام معظم رهبری و دستورات ایشان درباره پروژه بین الحرمین کردم فشارهای زیادی بر من وارد شد. ساعت دوازده شب قبل از عزل من یکی از اقایان در تهران به من تلفن کرد که چرا علیه طرح بین الحرمین مصاحبه کرده‌ای... به آن‌ها پاسخ دادم: فساد فساد است و باید نظر مقام معظم رهبری در مورد پروژه بین الحرمین مو به مو اجرا شود. حریم فرهنگی و دینی حرمین مطهر اهل بیت (س) در شیراز را نباید به محل کاسبی و فروش کالاهای قاچاق و اجناس لوکس تبدیل کرد.

فرماندار سابق شیراز دغدغه فعلی کشور را مفاسد اقتصادی دانست و گفت: این تیم منحرف قصد دارد کل جریان عدالت‌خواهی دولت را که مورد حمایت حضرت آقا است و ایشان فرمودند "در این دولت شعارهای عدالتخواهی سر داده شد و حتی اگر رأی نیاورد کار زیادی را انجام داده است " هدف قرار دهد و به این ترتیب نه تنها نظام بلکه شخص رئیس‌جمهور محترم را به شدت آسیب‌پذیر کند. همه می‌دانیم که دکتر احمدی‌نژاد با دو شعار اصلی "ولایتمداری " و "مبارزه با مفاسد اقتصادی " به قدرت رسید و اگر این دو اصل خدشه‌دار شود دیگر چیزی برای ایشان باقی نمی‌ماند.

به اعتقاد قاسمی، جریان انحرافی موفق شد بعد ولایت پذیری دکتر احمدی‌نژاد را به شدت زیر سئوال برد و اکنون می‌خواهد با اشاعه فساد مالی و اقتصادی بعد عدالت خواهی و مبارزه با مفاسد را نیز به‌کلی خدشه‌دار کند. بنابراین، بزرگ‌ترین ضربه شبکه منحرف و مفسد در دولت به شخص رئیس‌جمهور خواهد بود.

وی یادآور شد: جریان انحرافی عدالت را مورد هدف قرار داده‌ و افرادی را که در مقابل مفاسد بایستند حذف کرده و روند استحاله یا حذف نیروهای ارزشی را در پیش گرفته‌اند.

قاسمی با تأکید بر اینکه نیروهای ارزشی و حزب‌اللهی درون دولت دو حالت بیشتر ندارند، اظهار داشت: این نیروها یا باید دست از عدالت خواهی بکشند و با این جریان همکاری کنند و یا اگر قصد دارند راه مبارزه با مفاسد را پیش برند قطعا این جریان آنها را حذف می‌کند.

وی اضافه‌کرد: امیدوارم آقای رئیس‌جمهور نسبت به این قضیه بررسی‌های خود را کامل کند و برخورد لازم را انجام دهد. این جریان در حال حاضر در استان‌ها و به ویژه برخی از استان‌های مهم افراد را تحت فشار قرار می‌دهد تا حرف‌ها و اقدامات خاصی را انجام دهند.

قاسمی در پایان گفت: به زودی حتی اگر به قیمت آبرو و جانم نیز تمام شود صدها برگ سند و مدرک را در مورد این جریان انحرافی افشا خواهم کرد و افتخار می‌کنم که برکناری‌ام به دلیل ایستادگی در برابر جریان انحرافی درون دولت و افشاگری مفاسد اقتصادی آنان بوده است.
--------------------------------------------------------------------

 همچنین بخوانید: ناموس شیعه - شعری برای زنان شهید بحرین - پسرک چوپان


 

۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ ارديبهشت ۹۰ ، ۱۳:۲۳
سلمان کدیور

 

 

  جوابیه به وبلاگ مطالبه

 سلام برادرم

مطلبی نوشته بودی و خواستار پاسخگویی این حقیر. راستش را بخواهی مدت هاست من و دوستانم انقدر مورد هجمه ناجوانمردانه قرار گرفته ایم که تصمیم نداریم به هیچ کس جوابی بدهیم. علتش هم این است که خط ما و راه ما را همه می شناسند . ما یک پدیده جدید نبوده و نیستیم. علت بعدش هم این است که نقدهایی که به ما می شود و بسیار منحرف و دوغین است از جاهای خاص طراحی می شود. تخریب های سفارشی. اما تو را جزء هیچکدام از این دسته ها نمی دانم. میدانم روح آزاده ای داری و نیتت پاک است. پس با تمام درد و رنجی که از این جماعت بوقلمون صفت کشیده ام پاسخ تو را می دهم

بسم الله و الله اکبر ...

 بند 1 شما اشتباه است. قاسمی هم با مکتب ایرانی مشکل داشت و هم با طرز تفکر و سرسپردگی احمدزاده با این تفکر. این را بارها و بارها با هم صحب میکردیم فهمیدم. اما موضع او در قبال مکتب ایرانی سکوت بود . به دو علت

1- حضرت آقا این مسئله را مسئله فرعی می دانستند و از بزرگان و مسئولین خواسته بودند به آن نپردازند تا در حاشیه بماند. قاسمی هم طبق خواست حضرت آقا این سیاست را دنبال می کرد.

2- اینکه مافوق قاسمی(احمدزاده) دارای مشکلات مدیریتی است دلیل نمی شود که قاسمی علیه اش موضع بگیرد. متاسفانه دید شما و برخی از دوستان دید و چهارچوب آرمانگرایی دانشجویی است. در عرصه سیاست آرمانگرایی دانشجویی هیچ کاربردی ندارد و بسیار مضر است. برخی ها توقع دارند قاسمی روبروی استاندار به طور واضح و مشخص بایستد حتی به قیمت عزلش. در عرصه سیاست و این کار نه تنها افتخار نیست بلکه احمقانه است. اگر هر کس از مسئولین به دیگری نقد داشته باشد و بیاید روبری دیگری موضع بگیرد سنگ روی سنگ بند می شود؟ قاسمی هم این موضع خودش را هیچگاه ابراز نکرد. مقام معظم رهبری مگر نفرمودند مسئولین گلایه های خودشان را از هم بین مردم نیاورند؟. علتش همین است که خدمتتان گفتم. پس چرا توقع داشتید قاسمی روبروی استاندار بایستد؟. هرچند که او ایستاد.

شاید بپرسید چرا این سکوت را نهایتا شکست. چرا به مسئله فرعی پرداخت و علیه مشایی مصاحبه کرد. علتش این بود که این مسئله در استان تبدیل به اصول شد. متاسفانه احمدزاده کاری کرد که دیگر سکوت جایز نبود. استانداری را تبدیل به ستاد تبلیغات مشایی و دار و دسته اش کرد. اینجا بود که کار به استخوان می رسد.

شبی از دفتر مشایی چند نفر آمدند برای صحبت. آنجا بود که ما عمق انحراف این جماعت را درک کردیم. در نظر آنان الگوی ایران، ترکیه است و باید کشور را به آن سمت سوق داد. و نقطه هدف طرح مکتب ایرانی نیز همین امر بود.  بعد از این ملاقات با این جماعت،  قاسمی گفت دیگر حاضر نیستم یک قدم کوتاه بیایم و مسامحه کنم و همین کار را هم کرد.

ینده در محضر خداوند متعال شهادت می دهم که قاسمی نه در حرف و شعار بلکه در عمل شیفته و عاشق حضرت امام خامنه ای ( روحی له الفدا) بوده و هست. بارها و بارها این جمله را از او شنیدم : " ما سرباز آقا هستیم ... فقط ایشان و رضایتشان مهم است نه چیز دیگر ".

اما اینکه می فرمایید چون سپاه ماموریتش را تمدید نکرده بود و به علت تمام شدن ماموریتش این مصاحبه را کرده هم اشتباه است. بنده به عنوان مشاور قاسمی و کسی که به او بسیار نزدیک بودم می گویم که سپاه برای ابقای قاسمی مشکلی نداشت.

قاسمی در مصاحبه هایش از برنامه کاری سال 90 خود می گفت و این نشان از این بود که او از این حوزه خیالش جمع شده بود. من شخصا بارها از قاسمی در این مورد پرسیدم و او گفت هیچ مشکلی نیست،  ما ماندگاریم ... .

اما بحث دور خوردن بنده:

ببینید بنده اگر بخواهم دور بخورم باید به یک وعده و وعیدی دل خوش کرده باشم. بنده در مدت حضورم کنار قاسمی حتی یک حکم ساده که مشاور بودن مرا تایید کند نگرفتم. اما بله من دور خوردم ، تفکرم و عقایدم مرا دور زدند. بنده و دوستانم همین الان هم می توانیم به کارمان ادامه بدهیم و حقوق بگیریم. امّا هرگز عقایدمان را وسیله نان آوری نمی کنیم کما اینکه در مدتی که با قاسمی بودیم هم نکردیم.

بنده و دوستانم در این مدت توانستیم گفتمانی را که سال ها فریادش را می زدیم وارد عرصه عمل و اجرا کنیم و موفق هم شدیم. ما در مدت دانشجویی حرف از  مدیریت جهادی و حکومت اسلامی می زدیم و حالا موقع عملی کردن شعارهایمان بود.

آنهایی که به ما تهمت زدند که برای پست و مقام و پول این کارها را کردیم بایددر قیامت جوابگو باشند. هر چند که بنده به سهم خودم برای تک تک آنان استغفار کرده ام اما از حق دیگر دوستانم نخواهم گذشت.

اما بند3:

روزی که قاسمی کنفرانس خبری داشت و در آن علیه شورای شهر صحبت کرد هیچ اطلاعی نداشت که چند ساعت دیگر عزل خواهد شد. این را حاضرم در پیشگاه خداوند بزرگ شهادت بدهم. همه چیر ناگهانی و غافلگیر کننده بود. خود قاسمی به بنده گفت که دارد می رود استانداری برای تودیع ... مراسمی که هرگز برگزار نشد

در ضمن اگر این اولین موضع گیری قاسمی علیه بی عدالتی های شورای شهر بود شاید این حرفتان صحیح بود. اما او بارها و بارها علیه آن قشر صحبت و مصاحبه کرده بود.

اما در مورد عزل قاسمی:

ببینید برادرم چرا اینهمه همه چیز را صفر و صد می بینید؟ چرا تحلیل را عمیق نمی کنید؟ چرا ساده انگارانه با مسائل برخورد می کنید؟

اگر علت عزل قاسمی عدم تمدید ماموریتش از سوی سپاه بوده و استانداری برای ابقای او تمام تلاشش را کرده است و نتوانسته نیروی خودش را نگه دارد، چرا او را بدون تودیع و در کمال اهانت عزل کرد؟

اگر قاسمی هنوز برای استاندار شخصی قابل قبول بود چرا او را در دیگر جاهای مدیریتی استان بکار گیری نکرد؟

چرا تمام مصاحبه های او را از سایت فرمانداری بر می دارند؟

نکند این هم سپاه گفته بود؟

چرا ... چرا ... و صد چرای دیگر!!!

ببینید عزیز من، فرماندار جدید را دیده اید حتما. این کجا قاسمی کجا. استاندار فرمانداری مثل بذرافشان را می خواهد نه قاسمی را...

پیرامون این عزل هم مقاله مفصلی نوشتم تحت عنوان " چرا قاسمی باید عزل می شد " که می توانید بخوانید.

 

اما در مورد زاویه دار بودن عدالتخواهی ما با شما:

ببینید عزیزم ما نمی توانیم در همه عرصه ها ورود کنیم. این در سیاست یک اصل است. ما دانشجو نیستیم که علیه هر کس و هرجایی که عشقمان بکشد حرف بزیم، تحصن کنیم و بیانیه صادر کنیم.

در عرصه سیاست وظایف هر سازمان و نهاد مشخص شده است. شما نمی توانید دست روی تمام نقاط ضعف بگذارید. چرا فکر می کنید قاسمی باید تمام مفاسد و معظلات را حل کند؟ البته همین توقع شما این نکته را می رساند که قاسمی توانسته در مردم توقع فسادستیزی را برانگیخته کند، که بسیار مبارک است اما دلیل نمی شود فرماندار همه جا ورود کند.

ما به این علت با باغشهرها و و شورا درگیر شدیم چون عمده مفاسد و معظل شهر از این دو جا آب می خورد. این جا سرچشمه های فساد در تمامی دستگاه ها از قوه قضائیه تا شهرداری و منابع طبیعی و  ... است. بنا به اولویت این دو جا حساستر بود.

نکته بعد اینکه مگر  چهار پنج نفر آدم چقد توان دارند که روبروی تمامی مفاسد اداری حکومتی بایستند. همین دو جایی که ما قدم برداشتیم ببینید چه بلایی به سر ما آوردند. چه فحش ها و تهمت هایی که به ما ندادند. آخر هم عزل شدیم ... الحمدالله علی کل نعمه و  فضله ...

 قاسمی خلاف استاندار رابطه بسیار گرم و نزدیکی با نماینده ولی فقیه در استان داشت. ایشان در تمامی سفرهای درون شهر و برون شهری آقای ایمانی، با ایشان همراه بود. دوش به دوش آقای ایمانی ... حتی اقای ایمانی به فرماندار برای رسیدگی به برخی امور اختیار می داد ... قاسمی با سپاه هم رابطه اش عالی بود چرا که خوش پاسدار بود....

شما از دور ماجرا را دیده اید اما من و دوستانم در متن بودیم. این آقایان آنتی قاسمی نیستند. این ها انتی تفکر شده اند.... که خدا می داند چه خون دلی از دست همین دوستان می خورم ...

قاسمی با الخوری در افتاد با اینکه علم داشت او با رحیمی شریک اقتصادی است ... با مسعودی در افتاد با اینکه می دانست یار غار مشایی است ... چرا به همه مظنونید؟ چرا حالا که یک مسئول توی جمهوری اسلامی پیدا شد که ایگونه عمل کرد همه شک کرده اید؟ ... البته حق هم دارید .. این استان 30 سال است مسئولی چنین ندیده و حالا شوکه شده اید.

بگذارید رک بگویم که شما( خطاب با همه است) با مقابله کردنتان با قاسمی دقیقا در زمین مشایی بازی کردید. در زمین الخوری بازی کردید. در زمین رحیمی بازی کردید. به مهره ای هجمه بردید که خودش آماج بی مهری ها بود ...

احمدزاده با قاسمی مشکل اساسی پیدا کرده بود. برای همین پیش از عزلش قاسمی را از ریاست کمیسیون ماده 100 عزل کرد. کمیسیون ماده صد مربوط از به حوزه دخالت فرماندار در امور شهری و شهرداری است که طبق قانون ریاست آن با فرماندار است. اما احمدزاده قاسمی را در این پست کلیدی برداشت و کریمی( رئیس حراست استانداری) را در آنجا گماشت.

احمدزاده با این عمل قاسمی را در منگنه قرار داد و عملا بازوهای اجرایی او را از کار انداخت. این عمل نوعی جنگ پنهان قاسمی با احمدزاده بود.

یکی دیگر از نشانه هایی که نشان از تفاوت منش و عمل قاسمی با احمد زاده داشت، تیم عملیاتی او بود. قاسمی افرادی را دور خودش جمع کرد و راهبری اجرایی را به آنه سپرد که به شدت با مکتب ایرانی و مشایی و عملکرد استاندار مشکل داشتند. حضور افرادی مثل بنده، اقای جعفری و رئیسی و جهانبخش نماد مخالفت گفتمان قاسمی با احمدزاده بود که بسیاری به آن توجه نکردند. بسیاری  یکی از دلایل عزل قاسمی را علاوه بر دلایل دیگر، حذف این حلقه چندنفره میدانند که بی راه هم نیست. در حقیقت قاسمی با این تیمش به احمدزاده گفته بود که من با تو متفاوتم!

آقای جعفری بارها و بارها در وبلاگ شخصی یا نشریات دانشجویی استاندار و عملکردش را نقد کرده بود. بنده حقیر با زبان شعر و هنر گفتمان او را بارها و بارها مورد هجمه قرار دام به طوری که برخی از این شعر ها در سطح کشور منتشر شد.( حتی در زمانی که در فرمانداری مشغول بودم) . این برای احمدزاده چیز کمی نبود. از طرف دیگر قاسمی هم که انسان ازاده ای بود هیچگاه به ما برای عدم نقد استاندار گوشزد نمی کرد در حالی که او را تحت فشار می گذاشتند. در حقیقت عملکرد ما پای قاسمی نوشته می شد.

یکی از کسانی که به واسطه مشایی با استاندار رابطه بسیار صمیمانه ای برقرار کرده بود، احمد رضا دستغیب( فرزند سید علی اصغر) بود. این فرد نیز مدت ها بود که توسط بنده و بخصوص آقای جعفری مورد نقد قرار گرفته بود. و جرم قاسمی این بود که ما حلقه اول فکری اجرایی قاسمی بودیم و همین عامل و عوامل دیگر در عزل قاسمی نقش ایفا کرد.

این همه سوال کردید ما جواب دادیم. مشکلی نیست. باز هم جواب می دهیم.  اما شما هم نشوید قوم بنی اسرائیل که دائم بهانه تراشی می کردند( روی سخنم با تمامی دوستان است). چرا اینقدر مثل بچه ها بهانه می گیرید؟ چرا آنقدر قاسمی و تیمش را تخریب کردید که این مهره ارزشی را از دست بدهید؟ نمی بینید چه کسانی جایش را گرفته اند؟

به مادرم فاطمه(س) که همه شما مسئولید ... و از همه شما بازخواست می کنند ... قاسمی هم انسانی بود مثل همه. نقاط ضعف داشت. من هم می توانم از این نقاط ضعفش برایتان بنویسم اما آیا این کار درستی است؟ وقتی من این همه حسن می بینم این همه خدمت می بینم، این همه خط شکنی می بینم چرا مثل بچه ها که جز بهانه گیری چیزی بلد نیستند، لنده بدهم؟

چرا این همه بدبین هستید؟ شما ( مخالفین جریان عدالتخواهی) سال هاست که با کدیور و جعفری و رئیسی مشکل دارید. حدیث حدیث قاسی نیست. چرا اعتراف نمی کنید؟ شما سال هاست که در دانشگاه ها ما را تخریب کرده اید فقط این مدت سازمان دهی شده به این عمل دست زدید ...

آهای دوستانی که داعیه آرمانخوای تان گوش فلک را پر کرد! کجایید؟. آقایانی که علیه بنده به جنبش عدالتخواه کشور نامه زده اند بیاید حالا جواب بدهند. شما بازوهای عملی فسادستیز را مورد هجمه قرار دادید و حالا دل خوش کرده اید به بیانیه!. ببینید با بیانیه شما آب از آب تکان می خورد؟  در عجبم از شما که هنوز با الفبای سیاست و عدالت آشنایی ندارید.

به والله قسم اگر قاسمی باز هم برگردد با او همکاری خواهم کرد. به والله قسم نه از این تهمت ها هراسی دارم نه از این جنجال ها باکی ... ما مثل برخی ها نیستیم که بگذاریم رهبری به ماجراها ورود کند و از خودشان هزینه بدهند. به قول سردار سعید قاسمی، ما در عمل از رهبرمان جلوتریم و در فکر کنار ایشان قدم بر می داریم ... ما همه عمرمان را وقف مکتبمان کرده ایم. چیزی هم برای از دست دادن نداریم.

حسبنا الله و نعم الوکیل  ...

 

۸ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ ارديبهشت ۹۰ ، ۱۲:۱۸
سلمان کدیور

 

چند روزی است که از عزل فرماندار انقلابی شیراز می گذرد. شهر آرام و بی ول وله است. هیچ خبری نیست. انگار روی شهر گرد مرده پاشیده شده باشد. نه اینکه اتفاقی نیفتاده باشد، خیر. بعد از عزل قاسمی و حلقه یارانش، شهر عرصه اتقاقات کثیری گشته، امّا باز سکوت نفرت انگیز ساکتین گوش آزادگی و حریت انسان را آزار می دهد.

فرماندار جدید شیراز بدون اینکه از پیچیدن فریاد اعتراض در گلوی آزاده ای بترسد، داد پیروی چاکرانه از مکتب انحرافی ایران را سر می دهد. بخش دار مرکزی شیراز، آخرین بازمانده حلقه مدیریت جهادی قاسمی ، دل از تمام تعلقات و شهوت قدرت بر میدارد وخودش را روی میدان مین می اندازد تا بلکه خفته ای از غفلت هشیار گردد... صدای انفجار مهیب پرده گوش کران مادر زاد را هم  پاره می کند اما منادیان راه عدالت و انقلاب ، آنان که داعیه بصیرت و جریان ضد انحرافشان گوش فلک را کر کرده و تمام افتخارشان افشاگر نفاق عدالتخوان است! خفه خون محض گرفته اند.

حلقه مشاورین قاسمی هم استعفا می دهند ... مدیر روابط عمومی او که یک عمر برادران مجاهد او را به جرم اینکه خطبه عقدشان را خاتمی خوانده تحقیر می کردند؛ برای زنده نگه داشتن گفتمان ناب انقلاب اسلامی و اثبات حریت و مردانگی به  جمع مستعفیان می پیوندند و به جرم این عمل از استانداری نامه اخراجشان می آید ...

همه ساکتند ... انگار یک مشت لجن راه گلوهایی که تا دیروز نعره وا اسلام و وا انقلاب می زدند را گرفته ... فرماندار که  جُبن جماعت حرّاف را دیده ؛ قدم بعدی را هر چه استوارتر بر می دارد ... خلاّشی از دوستان نزدیک مسعودی را به معاون  سیاسی خود منصوب می کند ... مرهم بر زخم تن زمین خواران گذاشته می شود ... قلب کودک یتیمی در تاریکی ظلم باغشهرها چاک می خورد ... الخوری در صحن علنی استانداری عربی می رقصد ... مشایی هورا می کشد ...  کانون وبلاگ نویسانی که فاتحانه عدالتخواهان را نوکران بی بی سی می خواند آفلاین شده ... رسانه هایی که ادعای اسرار دارند این خبر را بایگانی می کند تا کسی بویی نبرد ... سایت شیرازه،  اردوگاه سلحشوران جنگ نرم، به خواب عمبق فرو رفته ... برادران موئتلفه  ترجیح می دهند در این شرایط چیزی نشنیده باشند ... همینطور جامعه روحانیت و غیر روحانیت ... آنانی که پرچم ایران را ضد دین می خواندند در برابر صلابت مکتب ایران بهتشان برده ... گردان های کفن پوش، خودشان را میان ملحفه سفید عافیت پیچیده  و در گورهای دسته جمعی زنده زنده  دفن کرده اند ...

شهر ساکت است ... مشکل حل شده است ... عدالتخواهان اخراج شده اند ... دیگر کسی چیزی برای بلغور کردن ندارد ... کسی فحش نمی دهد ... توپخانه تهمت اتش بس زده است ... قاسمی رفته است ... یارانش رسته اند ... نسیمی سرد تن باغشهرها را نوازش می دهد ... آقازاده ها چندشب راحت خوابیده اند ... خاندان های گردن کلفت خواب آقایی بر شهر را می بینند ... قاسمی رفته است ... عدالتخواهان،  آن مزدوران اصحاب سفره، جیره خوران خودفروخته،  منافقان سینه سوخته، اخراج شده اند ... همه از اصولگرا تا اصلاح طلب به افتخار این پیروزی بزرگ هورا می کشند ...

گوشه ای از شهر، میان چمن های یک بلوار، چند جوان  دور هم حلقه زده اند ... یکی می گوید " چه بکشیم چه کشته شویم پیروزیم" ... دیگر می گوید: محکمتر از قبل راه را ادامه می دهیم ... گوشمان به دهن آقا باشد نه به دهن حرافان ... دست هایشان را روی هم میگذارند، بیعتشان را با هم محکمتر از قبل استوار می کنند ... خندهایی که از بهجت ادای تکلیف بر لب ها می نشیند، گوش آسمان را نوازش می دهد ...

راه همچنان ادامه دارد

حتی اگر

از میان قبرسان بگذرد

----------------------------------------------------------------------

مطالب مرتبط :

تمام اخبار فرمانداران و بخشداران سابق شیراز از سایت فرمانداری حذف شد/مرده اخبار قاسمی تن دشمنان دوست نمایش را می لرزاند

 قاسمی کمیته مبارزه با زمین خواری را ه اندازی کرد بذرافشان کمیته حامی زمین خواران

مدیر روبط عمومی فرمانداری شیراز تهدید شد

 

۱۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ ارديبهشت ۹۰ ، ۰۲:۱۵
سلمان کدیور

 

جهانبخش: ما فقط قائل به مکتب اسلام هستیم

عده ای به فکرفروش شهر شیراز به یک سرمایه بر عرب هستند


برکناری مدیری پاکدست و لایق که تمام همت و تلاش شبانه روزی خود را متوجه مبارزه با فساد اقتصادی و پالایش سیستم بیمار یک استان استراتژیک ساخته بود ، تعجب و حیرت دلسوزان انقلاب و نخبگان استان و هواداران دولت را فراهم آورده است.محمد جهانبخش سرپرست بخشداری شیراز در جمع خبرنگاران با اشاره به مطلب فوق و همچنین مسائلی که در برکناری ناگهانی حسین قاسمی فرماندار سابق شیراز وجود دارد افزود : ادعای برخی مسئولین استان در خصوص داستان پایان ماموریت و عدم برکناری کذب محض است .

جهانبخش با یادآوری تلاشهای موثر و زحمات فرماندار سابق شیراز در عرصه های مختلف فرهنگی سیاسی استان در این مدت ، تودیع ناگهانی و بدون اطلاع ایشان را ، هم زمانی که اولین  کنفرانس خبری قاسمی در سال جدید و اعلام برنامه ها و مسائل پیش روی استان پایان یافته بود ، اقدامی توهین آمیز خواند و افزود : اینکه مدیری را با تلفن و بدون هماهنگی قبلی ، نیم ساعت قبل از مراسم تودیع اش مطلع کنند و مراسم معارفه را خصوصی و بدون تشریفات عرفی برگزار نمایند حکایت از مسائل دیگری دارد که انشاء الله بزودی توسط خود آقای قاسمی اطلاع رسانی خواهد شد .

جهانبخش در ادامه یاد آور شد : با شناختی که از فرماندار سابق شیراز دارم ایشان پوشیدن لباس سبز مقدس سپاه و افتخار حضور در میان سبز پوشان ولایت را قطعا بر تمام پست ها و عناوین زودگذر ترجیح می دهند و بارها در مناسبت های مختلف بر عدم تعلق خود بر این عناوین چه در گذشته و چه در آینده تاکید کرده اند

جهانبخش  دلیل حمایت مردم محروم ، علمای بزرگوار، هنرمندان و نخبگان استان و جریان عدالتخواه و آرمانخواه دانشجویی استان از ایشان را و حتی حضور جمعی از این دانشجویان که به تازگی فارغ التحصیل شده بودند و بدون هیچ چشم داشتی در کنار آقای قاسمی کار میکردند را نشان از تقوا و عقیده سالم و اندیشه خالی از مصلحت اندیشی های رایج ایشان دانست .وی اضافه کرد : مصاحبه فرماندار سابق شیراز در خصوص تخلفات گسترده سرمایه بردارانی چون الخوری و متصرفان عرصه های عمومی و باغ شهر سازان ، سبب ایجاد ائتلافی گسترده با انگیزهایی قوی برای ضربه زدن به ایشان شده بود . به گفته وی یک سر این طیف در استان فارس و کانونهای فاسد و مافیایی و سر دیگر متاسفانه در میان برخی چهره های شناخته شده ومسئول در تهران بوده است که با برنامه ریزی و همدلی فعالیتهای تخریبی خود را سامان می داده اند و در این میان  آشکار بودن این اقدامات و عدم تلاش برای مخفی کاری ، موجب حیرت و تامل رصد کنندگان تحولات سیاسی اخیر شده است .

 وی گفت: اینکه شما افشا و پیگیری تخلفات جمعی را با دقت و پشتکار آغاز کنید ولی آن متخلف و حامیان او بلافاصله در دفاتر مسئولین مافوق حاضر شده و علنا رایزنی کنند و مسئولین هم  قول برکناری دهند و خط و نشان بکشند و همچنین تریبون های تاثیر گذار فعال شود ، نشان از چه چیزی دارد ؟

بخشدار مرکزی شیراز در بخش دیگر صحبت های خود به محوریت پیدا کردن یک جریان انحرافی که قاطبه علما ، نخبگان و دلسوزان انقلاب را نگران کرده است پرداخت و افزود : با روشنگریهای اخیر علما و مراجع و دانشگاهیان و تذکرات مشفقانه عناصر انقلابی در سراسر کشور ، هیچ توجیهی ندارد که بعضی از باز مسئولین استانی و شهرستانی مصرانه ! به طرح عقاید غلط و خطرناکی چون مکتب ایرانی بپردازند و هر روز که به پیش می رویم آثار و تبعات این تفکرات که منشاء محفلی و غیر دینی دارد ، روشن تر شود .

وی با اشاره به مصاحبه اخیر سرپرست جدید فرمانداری شیراز در اولین روز کاری آن هم در این شرایط خطیر و تاکید بر اعتقاد بر مکتب موهوم ایرانی که حتی برای خود آقایان نیز هنوز تعریف نشده است گفت: این شهدایی که این روزها در سوگ فقدانشان اشک می ریزیم ، چنین دغدغه ها و اهدافی در سر داشتند و جز مکتب اسلام  معتقد به ایدئولوژی دیگری بودند؟ وی افزود: اینکه بخواهم به مردم محروم ،‌ انقلابی و شهید پرور بخش مرکزی شیراز که به تعبیر حضرت امام (ره) صاحبان اصلی انقلاب هستند و به خاطر اسلام ،خون پاک شهدا و عشق معنوی خویش به جایگاه ولایت فقیه ، سختی ها را تحمل می کنند ، پیرامون مکتب ایرانی لفاظی کنیم ، مضحک و دردآور است .

بخشدار مرکزی شیراز در ادامه ضمن گرامیداشت یاد و خاطره شهدای قدسی انقلاب اسلامی خصوصا دلیرمردان استان فارس که هستی خود را فدای ولی زمان و امام امت (ره) نمودند افزود : پیام اصلی شهدا مقابله با کفر و استکبار ، برقراری عدالت و مبارزه با قدرت طلبان و زورگویان بود که امروزه با الگو گرفتن از شهدا و ادامه دادن راه آنان می بایست در راستای مبارزه با فقر ، فساد و تبعیض گام برداریم و فرهنگ ایثار و شهادت را با افعال و اندیشه های صالح ترویج نمائیم و وی تاکید کرد: باید از ترویج ظاهر حادثه ها عبور کنیم و به هسته اصلی خواسته های این مردان بزرگ برسیم .

جهانبخش با اشاره به سالگرد پیام هشت ماده ای رهبر معظم انقلاب در سال 81 و این نکته که عدالتخواهی و مبارزه با فساد جزء ذات نظام جمهوری اسلامی و از وظایف تفکیک ناپذیر این نظام مقدس است ، خاطر نشان ساخت : امروز انقلاب در مرحله تثبیت و تنظیم عناصر نظام اسلامی است و هندسه عمومی و ساختار جامعه اسلامی شکل گرفته ولی باید پیچک ها و علف های هرزی که در طول این سال ها به آرامی به دور این بدنه قطور پیچیده است را برچیده و شاخه های اضافی را هرس کنیم و این در حکم همان پیام حضرت آقا است .

بخشدار شیراز گفت: هشدارهای مکرر مقام معظم رهبری بیانگر ضرورت ادامه این مبارزه و ناکافی بودن حرکت های سالهای اخیر بوده است . به گفته ی وی بحث مبارزه با مفاسد اقتصادی یکی از حیاتی ترین مقدمات جهاد اقتصادی در راستای سالم سازی و ایجاد فضای رقابت اقتصادی می باشد و مبارزه با تخلفات و رانت خواری که عمدتا ناشی از فضای بسته مدیریتی و توزیع غنائم و بیت المال در شبکه خویشاوند سالار استان در گذشته بوده در صدر لیست وظایف دستگاهها و نهادها می باشد. هیچ فسادی به اندازه زمین خواری در شیراز مردم را بدبین نکرده است و این مطلب قابل تحقیق میدانی و رو در رو با مردم است و به نظر می رسد با عوض شدن مسئولین نباید به هیچ وجه تعطیل یا فراموش گردد .

وی گفت: مردم به این دولت به چشم فرشته نجات و متحول کننده عرفیات و رسومات ناصحیح گذشته نگاه میکنند و امیدواریم با تصمیم صحیح مقامات در استان سبب ناامیدی ولی نعمتان و سرمایه های حقیقی انقلاب نگردیم .

وی در پایان خاطر نشان ساخت : ما مطیع و گوش به فرمان رهبر معظم انقلاب هستیم و معتقدیم محوریت نظام اسلامی با ایشان است و همه بیعت ها و پیوندها باید حول رهنمودهای ایشان باشد و این مطلب به معنی حراست و هوشیاری در دفاع از انقلاب و مبارزه با هر جریان و گروهی که بخواهد این خط را تضعیف نماید می باشد و مشخص است که عناصر حزب الله و نیروهای خدوم و دلسوز نظام قائل به هیچ اسثنایی در این عرصه نبوده و نخواهند بود . سرپرست بخشداری مرکزی شیراز تاکید کرد: در ایامی که مهم ترین اتفاق فرهنگی در فارس در حال رخ دادن است و به همت سپاه استان،  اجلاسیه سرداران و 14600 شهید در فارس در حال برگزاری است باید هم وفادار به خون شهدا باشیم و هم زیر سایه ولایت و نماینده عزیز ایشان در استان وحدت اسلامی را حفظ نماییم . وی با اشاره به دیدار عاشقان ولایت با مقام معظم رهبری در آستانه اجلاسیه 90 و فرمایشات ولی امر مسلمین جهان پیرامون جایگاه شهر شیراز و استان فارس و این موضع که مردم فارس و شیراز همواره پیشرو بودند و فارس بی شک یک قله است گفت : امیدواریم به جای لفاظی و اندیشه های انحرافی و مکاتبی که از سوی مردم ایران قابل پذیرش نیست همه به توسعه شهر شیراز و خدمت رسانی بی وقفه به مردم شهید پرور شیراز همت بورزیم .

جهانبخش در پاسخ به یکی از خبرنگاران مبنی بر طرح مسایلی همچون مکتب ایرانی و اعتقاد شما به آن و همچنین ادامه فعالیت در بخشداری  گفت: بنده معتقد هستم در عصر بیداری اسلامی این مکاتب جایی نداشته و نخواهند داشت و من شخصا قائل به مکتب اسلام که همان  ولایت و شهدا هست ، می باشم  و برای خدمتگذاری با شهدا و مقام معظم رهبری عهد بسته ام .

وی گفت: حامیان و مدعیان مکتب ایرانی که از ایرانیت سخن می گویند در حال حاضر در حال فروش شهر شیراز به یک سرمایه بر عرب به نام الخوری می باشند.

محمد جهانبخش همچنین در خصوص ادامه فعالیت در بخشداری مرکزی شیراز نیز گفت: بنده بنا به درخواست فرماندار سابق شیراز و در جهت همدلی و برداشتن باری از مشکلات حاد مردم در بخش مرکزی شیراز در این  مسئولیت حاضر شدم و با توجه به جو عمومی سیستم اجرایی استان و حضور جدی خط فکری انحرافی و ادامه روند غلط موجود که نتیجه آن را در اختلافات نوروز سال جاری شاهد بودیم ، دیگر نیازی به حضور بنده نخواهد بود و ضمن عرض پوزش از مردم ولایتمدار و شهید پرورش مرکزی شیراز استعفای خویش را اعلام می کنم.

 

 

--------------------------------------------------------------

بعد نوشت:

 

1- بعد از برکناری قاسمی, علاوه بر بخشدار مرکزی, بخشدار ارژن و تمامی مشاران و مدیر روابط عمومی فرمانداری نیز استعفا دادند

 

2- قاسمی در مصاحبه با اخبار 20:30: آقای الخوری روز چهارشنبه  با مسئولین استانداری فارس جلسه داشته و سه روز بعد من عزل شدم. باید پرسید چه نسبتی بین این دو اتفاق است!

 

 

مطالب مرتبط:

 

متن کامل استعفای محمد جهانبخش

 

حالا باید گفت زمین خوار عرب در شیراز با چه کسانی دیدار کرد؟

 

 

افشای نام« الخوری»زمینخوار عامل برکناری؟

 

۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ ارديبهشت ۹۰ ، ۲۲:۱۲
سلمان کدیور

 

دیروز بعد از اولین کنفرانس خبری قاسمی در سال 90، او را به استانداری احضار کردند. کنفرانسی که با این جمله آغاز شد : 

 همه ما سرباز ولایت و رهبری هستیم و پیمان ورود ما به دولت با محوریت ولی‌فقیه است. تا وقتی از مسئول بالاتر تبعیت می‌کنیم که به رهبری و ولایت متصل باشد و اگر این ارتباط قطع یا خدشه‌دار شود، ما نیز به گونه‌ای دیگر برخورد می‌کنیم. من سرباز ولایتم نه هیچکس دیگر و میزان علاقه و عشق به هرکس به میزان ارادت و همراهی‌اش با مقام معظم رهبری است.

هر چند که ما خوب میدانستیم این یک احضار ساده نیست و امروز روز دیگریست که باید در راه ارزش ها قربانی دیگری تقدیم حضرت معشوق کنیم. روزی که مدت ها بود انتظار آن را داشتیم و حال از برخورد با آن به هیچ وجه نه دهان تعجب گشودیم نه غصه دار گشتیم.

قضیه خیلی ساده بود. قاسمی باید عزل می شد. آن هم در کمال حقد و بی احترامی، بی آنکه برای او جلسه تودیعی برگزار کنند. امّا علت این همه کینه چه بود و چرا قاسمی باید عزل می شد؟ مگر او چه میگفت و چه میخواست؟

محور همه چیز عشق است. اگر عاشق باشی از هزینه دادن نمی هراسی و تا آخرین لحظه بر عهدی که بسته ای خواهی ماند. اگر عاشق باشی دامنت از لکه ننگ خیانت مبراست. خداوند همه را به دار عشق و محبت آزمون می کند تا ببیند چه کسی بهتر عمل می کند. اگر عاشق باشی نه طعن دشمنان تو را آزاری می رساند نه سرزنش دوستان مغیل راه است. قاسمی هم عاشق بود، عاشق ولایت. قاسمی و حلقه یاران اندکش هرگز نتوانستند بین شهوت قدرت و تبعیت از ولایت به جمع بندی برسند. از همین رو بود که بدو ورد به فرمانداری شمشیر را علیه فساد از رو بستند و هم پیمان شدند که راهی جز راه ولایت را راهرونباشند.

جنگ اغاز شد. جنگ جنگ تاویل بود. جنگ با جبهه ای که پیشانی مجاهدینش حکایت سجود داشت واثرات شکنجه وترکش در بدنشان هنوز هویدا بود. جنگ با دینمداران نان به نرخ روز خور... جنگ با خاندان هایی که شیراز را ارث پدری خودشان می دانند و به خود حق می دهند در برابر مستضعفین و پابرهنگان خود را آقا زاده بخوانند و حکومت کنند.  این شد که قاسمی آماج حملات و تهمت ها از سوی هر کس وناکثی واقع گشت.

نقش مشایی در عزل قاسمی:

جبهه دیگری که قاسمی باید به آن ورود می کرد و خوب می دانست این ورود به قیمت عزل اوتمام خواهد شد، در افتادن با جریان منحرف " مکتب ایرانی " بود. این هم نشان از عشق به ولایت بود. قاسمی که در قبال این نگاه انحرافی سیاست سکوت را برگزیده بود، در لحظه ای که احساس کرد این سکوت با مشی ولایت ممکن است در تضاد باشد آن را به فریاد مبدل ساخت وکوس رسوایی ملی گرایی را در اندیشه امام و رهبری مبلغ شد.

بعد از در افتادن با تیم مشایی بود که زمزمه های عزل قاسمی را شنیدیم وهر روز هم منتظر آن بودیم. امّا پشت پرده این فشارها از کجا نشأت می گرفت؟

نقش مسعودی در عزل قاسمی:

مسعودی از طریق یکی از اقازاده ها با مشایی آشنا می شو د و این آغاز رابطه دوستی مشایی با مسعودی. مشایی که برای انتخابات آینده ریاست جمهوری به ثروت نجومی مسعودی نیاز مبرم دارد با او وارد همکاری می شود. بی شک یکی از خواسته های مسعودی از مشایی، عزل قاسمی فرماندار شیراز است تا از این دریچه زهر خود رابریزد. مشایی که جدیدا با اظهارات ضد ملی گرایی قاسمی مواجه شده است خودش هم برای عملی کردن این کار چندان بی میل نیست و از احمد زاده می خواهد که قاسمی را برکنار کند.

نقش رحیمی در عزل قاسمی:

برای برسی این عامل لازم نیست بپرسیم رحیمی کیست. او راهم همه شناسند. معاون اول رئیس جمهور. امّاباید بپرسیم چه دخلش به قاسمی؟ قاسمی چند روز پیش بود که پرده از یک مافیای اقتصادی به سرکردگی شخصی وهابی به نام الخوری ، برداشت. الخوری هم یکی از شرکاء اقتصادی حضرت معاون اول است و این هم بر علل قبل مزید شد تا قاسمی با سرعت بیشتر عزل گردد.

نقش آقا زاده ها درعزل قاسمی:

امّا آقازاده ها که بزرگ ترین زخم خوردگان قاسمی بودند. آقازاده هایی که در داستان باغ شهری های شیراز خود و خاندان عریض و طویلشان به شدت رسوا شدند. این آقا زاده ها هم به انحاء گوناگون در هیئت دولت، مجلس و ... به شدت نفوذ دارند و هر کدام به سهم خودشان در عزل قاسمی اقدام نمودند.

نقش مدیران در عزل قاسمی:

یکی دیگر از علل عزل قاسمی برخی مدیران فارس بودند. مدیرانی که تاب همراهی قاسمی را در سبک مدیریت جهادی نداشتند. قاسمی به هر کدام از مناطق محروم یا روستاهای مستضعف و بی بهره از امکانات می رفت، تمامی مدیران سازمان ها را باخود همراه می ساخت .  هر کس از مردم و مستضعفین که به عملکرد و قصورات مدیران شکایت داشت، قاسمی مدیرکل مربوطه را در همان جا موظف میکرد که به گلایه آن پیرمرد و پیرزن مستضعف پاسخگو باشد و در صورتی که بر قصوراتش عذری نداشت فرماندار او را به شدت عتاب و موظف به پیگیری خواسته محرومین می کرد.

چه نیمه شب ها که قاسمی به همراه دوستان قلیلش گمنام در میان کوچه پس کوچه های شهر و مناطق محروم می رفتند و با مردم آن هم دل می گشتند. و چه بسیار نیمه شب هایی که برخی مدیران یا شهرداران با تلفن قاسمی از خواب ناز بیدار و به منطقه محرومی که خودش انجا حضور داشت احضار می شد. قاسمی در همان نیمه های شب مشکلات را برسی و مصوب می کرد و مسئول احظار شده را موظف به حل مشکل مردم ظرف یک بازه زمانی خاص می کرد.  

 

بگذار برخی به دروغ این کار زشت را به گردن سپاه پاسداران بیندازند. قاسمی بر خلاف مدیران فارس رابطه حسنه ای با سپاه داشت ومشکل تمدید ماموریتش از طرف این نهاد انقلابی حل شده بود. 

 

 آری قاسمی باید عزل می شد ... اگر این اتفاق روی نمیداد به حقانیت راهی که سالهاست در آن قدم گذاشته ام شک میکردم ... در این مدت با قاسمی خندیدیم و گریستیم ... غمگین شدیم و شاد گشتیم ... چه بسیار که پای درد دل یتیمان و بیوه زنان دل خون شدیم ...

امّا زهی خیال باطل که این تیم به تاریخ بپیوندند. ما باز هم با تمام قدرت و قوا به فعالیت های خودمان ادامه می دهیم و سعی خواهیم کرد با نفوذ در تمامی نهاد ها مروج راه پاک حضرت روح الله کبیر باشیم. بگذار آنقدر فحش بدهند و تهمت نثارمان کنند تا دهن های گشادشان پاره و زبانشان الکن گردد.

ما متعلق به خودمان نیستیم که بخواهیم سر سوزنی از آرمان هایمان فارغ و از خودمان دفاع کنیم. ما متعلق به خودمان نیستیم که این امور زمینمان بزند یا مأیوسمان کند. ما با خدای خویش و با امام مان عهد شهادت و خون بسته ایم. مغرضین این آرزو را به گور خواهند برد که ببینند عدالتخواهان لحظه ای از قیام برای خدا و در راه خدا بازنشسته اند.

 دل های ما مالامال از غم و غصه و انده است ... اندوهی که داغ مولای غریبمان را در خویش جای داده ... در این راه نه از ظلم ظالمان نگران نه از تهمت ژاژ خواران هراسان و نه از خیانت دوستان نالان هستیم ... تمام این درد ها جایشان در دل های ماست و به راستی که خداوندما را کفایت می کند ...

به امید روزی که خداوند غروب عمرمان را در سرخی خونمان قرار دهد ... ان شاالله ...

 

--------------------------------------

 

مطالب مرتبط :

قاسمی مردی برای همیشه تاریخ - ناگفته های دانشجوی انقلابی

فرماندار جدید شیراز: قائل به مکتب ایران هستیم

 

احمد زاده فرماندار شیراز را برکنار کرد - خبرگزاری فارس

 

قاسمی! داشتم به توشک می کردم - وبلاگ نارنجک

 

 

 

۱۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ ارديبهشت ۹۰ ، ۱۰:۱۱
سلمان کدیور

به اعتقاد فرماندار شیراز ما هم به کسانی که نصب پرچم بزرگ جمهوری اسلامی را عامل ارزش زدایی از شهر می دانند انتقاد داریم و با کسانی که از وجود و لزوم حضور نماد شیر و خورشید در پرچم جمهوری اسلامی ایران دفاع می کردند مخالفیم.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) منطقه فارس، ‌حسین قاسمی فرماندار شهرستان شیراز در جمع تعدادی  از دانشجویان با بیان اینکه با هر آنچه امام و رهبری مخالف است، مخالفیم، گفت: ما فرزندان خمینی کبیر هستیم  همان  که معتقد بود ملی گرایی خلاف دستور اسلام است و ملی گرایی برای این مملکت هیچ کاری نکرده است و می فرمودند کسانی که می خواهند ملی گرایی را احیا کنند مقابل اسلام ایستاده اند.

وی اضافه کرد: با ملی گرایی مخالفیم زیرا ملی گرایان در مبنای فکری خود اصالت را به ایران و ایرانیت می دهند و به گفته شهید آوینی "ملی گرایی به مفهوم ناسیونالیسم با اسلام جمع نمی شود".

قاسمی ادامه داد: بر خلاف امثال بازرگان، نهضت آزادی و ملی و مذهبی که معتقدند "به طور کلی ادیان و شرایع و رسل طریقت دارند نه موضوعیت و نمی توانند به خودی خود هدف باشند" معتقدیم اسلام موضوعیت دارد و هدف است، مگر نه این است که حضرت عباس (ع) سردار و ولی لشکر امام حسین(ع) در روز عاشورا، حمایت از دین را، راه و هدف نبرد اعلام می کنند.

وی در این راستا به  بیانات حضرت ابوالفضل (ع) یعنی "و الله ان قطعتموا یمینی انی احامی ابدا عن دینی" به خدا سوگند گر چه دست راستم را قطع کردید تا ابد از دین خدا حمایت خواهم کرد" اشاره کرد و گفت: شهید مطهری نیز در جایی می فرماید "مغولان همه جا را ویران کردند اما مردم نمی گویند ایران از دست رفت بلکه همه جا می گویند اسلام از بین رفت یعنی برای مردم ایمان عزیزتر از وطن بود."

فرماندار شیراز ادامه داد: مهندس بازرگان و نهضت به اصطلاح آزادی به عنوان مروجان ملی گرایی، هدف خود را خدمت به ایران از طریق اسلام و هدف خط امام را خدمت به اسلام از طریق ایران می دانستند در حالیکه خط بازرگان در جدا نمودن و تقابل اسلام و ایران بوده است.

قاسمی گفت: بنا به فرموده مقام معظم رهبری اسلام و آداب و فرهنگ اسلامی، جزءفرهنگ ملی ماست "ملی در اینجا مقابل اسلام نیست ،عین همان اسلام است ".

وی سپس با اشاره به کج فهمی آشکار بازرگان در بحث خدمت به اسلام و خدمت به ایران عنوان کرد: بازرگان در یک کج فهمی آشکار خدمت به اسلام را منافی خدمت به ایران و آبادی و آینده کشور قلمداد کرده است در حالی که خدمت به ایران و آبادی کشور خود بخش کوچکی از وظیفه وسیع و گسترده خدمت به اسلام به شمار می آید بنابراین باید گفت ایرانیت ما ذیل اسلامیت ماست و پیشرفت ایران در گروی تحقق اسلام است؛ لذا نهضت و انقلاب ما قبل از آنکه ایرانی باشد اسلامی است.

قاسمی ادامه داد: باید در نظر داشت که مقصود حضرت امام(ره) از مخالفت با ملی گرایی، مخالفت با میهن دوستی نیست و اساسا ملی گرایی با مفاهیم خاص و فرهنگی سیاسی خود به معنای حب الوطن نیست کما اینکه مقام معظم رهبری می فرمایند "هر کسی باید به یهن خودش علاقه داشته باشد، مگر می شود کسی از میهن خودش دور باشد؟ یا در جایی دیگر فرمود اند "امروز نام ایران به عنوان مرکزی برای ایستادگی در مقابل افزون خواهی و زیاده طلبی استکبار جهانی شناخته می شود".

وی اضافه کرد: ملی گرایی تبلور زشت و فریبکارانه از خود پرستی ،برتری طلبی و استکبار انسان رها شده در دامان طبیعت است.

فرماندار شیراز در بخش دیگری از سخنان خود با اعلام مخالفت با کسانی که نصب پرچم بزرگ جمهوری اسلامی را عامل ارزش زدایی از شهر می دانند،تصریح کرد: ما هم به کسانی که نصب پرچم بزرگ جمهوری اسلامی را عامل ارزش زدایی از شهر می دانند انتقاد داریم و با کسانی که از وجود و لزوم حضور نماد شیر و خورشید در پرچم جمهوری اسلامی ایران دفاع می کردند مخالفیم.

وی ادامه داد: مخالفت با ملی گرایی، به مفهوم ضدیت با ایران نیست این دو جداست اما باید مواظب باشیم که مدل امت، امامت ضربه نخورد.

فرماندار شیراز در ادامه سخنان خود با اشاره به مفهوم ملی گرایی در فارس و شیراز تصریح کرد: ملی گرایی در شیراز و فارس به مفهوم ناسیو نالیسم افراطی و زشت آن یعنی نژاد پرستی، خاندان سالاری، برتر دانستن خود و نژاد خود نسبت به دیگران و خاندان پرستی و دیگران را در مقابل خود به حساب نیاوردن، در بعضی از جریان های خاندان سالار رواج دارد.

قاسمی گفت: در فارس و شیراز کسانی که خود را شهروند در جه یک می دانند و به سایر مردم به چشم شهروندان در جه چندم نگاه می کنند، هرگاه مطلبی پیش آید بر طبل خود پرستی و برتری خاندان هایشان می کوبند که این امر از نظر اسلام منفور است و مخالف صریح آرمان های انقلاب اسلامی می باشد.

وی افزود: ملت ایران پشت سر امام همیشه جاودان خود برای از بین بردن خانواده سالاری، خانبازی، بخشیدن استقلال کشور به استعمارگران و و در اختیار قرار دادن همه امکانات کشور به افرادی خاص انقلاب کردند

 فرماندار شیراز ادامه داد: دومین شاخصه ملی گرایی افراط حب خاک و زمین در مقابل حب اسلام می دانند، چه کسی است که نداند این آقایان از شدت عشق به خاک و زمین، تمام زمین های فارس را از سپیدان و ملوسجان، بیضاء، دالین، قلات، گویم، دو کوهک، سیاخ، دارنگون، کوار و ... بلیعیده اند پس معلوم می شود که این کار زمین خواری نیست، این از شدت حب خاک و زمین است.

وی اضافه کرد: بنابر این اگر کسی مستحق انگ ملی گرایی به مفهوم  نژاد پرستی و حب خاک و زمین باشد کاملا حاملان آن در شیراز مشخص است و مردم هم آنها را می شناسند، اینها عملشان نشان دهنده یک ناسیونالیسم افراطی است ولی در شعار چیزهای دیگری می گویند.

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ فروردين ۹۰ ، ۲۰:۲۰
سلمان کدیور

 

 

 

به استحضار عموم مردم کفن دوست می رساند،‌ شرکت تعاونی " کفن دوستان شیک پوش "سهامی خواص،  چند مدت پیش طی یک اقدام جهادی  انقلابی ، برای مبارزه با جشن های دو هزار و شونصد ساله شاهنشاهی، مبادرت به واردات کفن از نقاط خیلی خیلی دور دست نمود که پس از اندی (نه سَندی ) متوجه شدیم همه ما سر کار تشریف داشته و در این معامله سیاسی به شدت متضرر گشته ایم ، لذا قصد داریم کفن های باد کرده روی دستمان را به قیمت روی جلد برای امت حزبل همیشه منقلب به مزایده بگذاریم.

 

 

کفن های موجود همه با جیب های بسیار گشاد، از جنس تترون، ریون و حریر و ضد آب و ضد انواع حیوانان موذی و نفوذی مانند مار ، مور و ملخ همچنین سازگار با انواع خاک های رسی، شنی، ماسه ای ،‌آهکی ؛ آهنی و الخ بوده که داری نشان استاندارد از شرکت بنا سازان طوبی ! نیز می باشد .

 

 

این کفن ها که خاصیت یه هویی انقلابی و فدایی کننده بسیار بالایی دارند در سایزهای لارج ،‌ایکس لارج، دو ایکس لارج تا خیلی خیلی لارج( مخصوص بزرگانی که سر سفره زمین، زیاد خوده اند و شکم باز نموده اند ) صد در صد تضمینی آماده عرضه  می باشند.

 

 

لذا با توجه به اینکه از یک سو رفتن به رحمت ایزدی حق است و آخر و عاقبت شتری است که روی همه می خوابد، و از سوی دیگر برای حفظ آرمان های اصیل انقلاب اسلامی ( بخوانید خاندانی ) در آینده به پوشیدن آن نیاز مبرم پیدا خواهیم کرد،‌ مقتضی است با مراجعه به وبلاگ  www.kafandostsn.zereshkfa.com  مبادرت به تکمیل فرم مربوط و درخواست مدل کفن مورد علاقه خود بنمایید.

 

در ضمن پس از اتمام این مزایده به تعدادی ازدوستان به قید قرعه جوایز نفیس از جمله :

 یک قطعه باغ شهر همراه با ویلای مناسب، با زمین کامل غصب شده، در منطقه سیخ چلنگون و

 یک قطعه با غشهر متعلق به اراضی ملی

اهدا می شود.

 

با تشکر

روابط امومی و امور بین الملل شرکت کفن دوستان شیک پوش( سهامی خواص)

 

 

۱۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ فروردين ۹۰ ، ۲۱:۱۱
سلمان کدیور

 

مدتی است که برخی گروهای  سیاسی و احزاب شیراز در یک هجمه ناجوانمردانه و به دور از اخلاق سعی بر آن دارند که  تیم اجرایی استان را به ملّی گرایی و همچنین زنده کردن رسوم طاغوتی متهم سازند. این گروه ها اعلام کرده اند که قرار است تیم اجرایی استان 200 گروه خواننده و رقاصه!!! خارجی را به تخت جمشید دعوت نموده و با برپا کردن چادرهای جشن 2500 ساله زمان طاغوت، این مراسم را در جمهوری اسلامی احیا کند.

حجم این شایعات به حدی رسید که قاسمی،‌ فرماندار شیرازدرمصاحبه ای که با رسانه های گروهی داشت  اعلام کرد :

روحانیت معظم و عزیر مطمئن باشد که این دولت خلاف نظر مقام معظم رهبری عمل نخواهد کرد و فصل الخطاب بودن فرامین مقام معظم رهبری در عملکرد دولت نهم و دهم از ابتدا تا کنون مشهود و روشن بوده است.
فرماندار شیراز در پایان با تاکید بر اینکه باید به عرصه فرهنگ نگاه منطقی داشته باشیم، یادآور شد:هم با فضای لهو ولعب آلود فرهنگی و هم با فضای بسته و منجمد فرهنگی مخالف هستم

 

.امّا این مصاحبه هم نتوانست از حجم شایعات بکاهد تا آنجا که برخی از این دوستان اخلاق و عفت کلام را هم زیر پانهاده و به ترور شخصیت افراد دامن زدند . این در حالیست که این گروهها و احزاب در زمانی که قدرت اجرایی استان و شهر را در دست داشتند خود از ارتکاب اعمالی که اکنون آن را مستحل کننده اسلام و انقلاب می دانند، دریغ نورزیده اند .

لصفا به دقت متن گزارش زیر را بخوانید :

 

تاریکی و سکوت همه فضا را پر کرده است. کاخ داریوش در آرامشی آسمانی فرو رفته است.  ده سرباز هخامنشی در پوشش باستانی، با قدم هایی یک نواخت در حالی‌که در دست دو نفر نخست، دو مشعل روش است می آیند. روی لباس سربازان با گل های نیلوفر آبی، نماد زندگی و جاودانگی نقش بسته. نمادی که دو هزار و پانصد سال است، جاودانه و سرسبز، بر نقش برجسته های تخت جمشید، مانده است. در میان صف سربازان، کسی پوشیده در «کیمونوی» سفید قدم بر می دارد.

 

 

«ایداکشی» هنرمند ژاپنی تا آستانه آپادانا با سربازان همراه می شود و سپس خود به تنهایی پشت سازش قرار می گیرد و می نوازد. لحظه ای بعد نوایی عجیب فضا را پر می کند. فضایی که شکوه این مجموعه را بیشتر می کند. نوعی موسیقی الکترونیکی ژاپنی که برداشتی ژاپنی از فضای تخت جمشید است.

 

بله، این گزارش کنسرت گروه ژاپنی «ان پی او کما» در تخت جمشید ،‌ است. این کنسرت با هزینه بسیار گزاف و با دکور و گریم هخامنشی،‌ دقیقا همانند جشن های 2500 ساله طاغوت در سال 83 برگزا رگردید.  

در اردیبهشت سال 84 نیز این داستان توسط گروه ارکست سمفونیک تهران به رهبری لوریس چکنوواریان در تخت جمشید تکرار شد.

 

این گذشت و نوبت به حاکمیت اصولگرایان پر مدعا رسید . در زمان تصدی جناب رضا زاده، بر مدیریت استان، گروه موسیقی آلمانی " وایمار " برای اجرای کنسرت زنده انچنانی ،‌به تخت جمشید دعوت شد. این کنسرت هم، در سکوت کامل کفن پوشان امروز به خوبی و خوشی برگزار گردید .

بعد از این کنسرت بسیار زیبا با موسیقی و آهنگ شرعی!،‌ دوستان اصولگرا به تدارک کنسرت های دیگر در تخت جمشید اندیشیدند. این شد که نوبت را به " گروه عارف " ،‌ به سرپرستی پرویز مشکاتیان دادند تا او هم بتواند از این فضا برای ترویج موسیق بهره ببرد .


جای بسی تامل است که در تمامی این سال ها، نه کسی به فرماندار وقت نامه سرزنش کننده نوشت، نه احزب و گروه های راست سنتی تیم اجرایی استان را به ملی گرایی و احیای رسوم طاغوتی متهم نمود نه گروه کفن پوشی تشکیل شد تا انقلاب را از این فاجعه عظمی نجات دهد و نه فریاد وا اسلاما و وا انقلابا در گلوی آزاده ای پیچید .

 

البته این تنها نقطه پارادکس این گروه ها و احزاب به اصطلاح اصولگرا نیست. این جریان سیاسی،  در داستان مبارزه با مفاسد اقتصادی فارس و شیرازو با توجه به اظهرمن الشمس بودن مظالم آن بر مردم و مستضعفین،  نه تنها مهر سکوت بر لبان خود زدند بلکه مفاسد آن را نیز توجیه  وتئوریزه کردند.

 

آنچه واضح و بارز است این نکته است که برخی از این جریانات سیاسی که درماجرای مبارزه با زمین خواری و مفاسداقتصادی فارس، آبروی  خود و خاندان های عریض و طویلشان به شدت لطمه دید،‌ آب را گل آلود دیده اند به بهانه های واهی در حال نوعی تسویه حساب سیاسی با تیم اجرایی استان هستند و این داد و فریادها و گروه کفن پوش، چیزی جز بازی سیاسی کودکانه نیست . 

دل این جماعت نه به حال اسلام و انقلاب سوخته، نه جگرشان بر داغ بحرین گداخته، که اگر این داد و داغ را داشتند،‌ زمانی که زالوصفتان سرمایه دار، خون مردم و مستضعفین را به بهانه  مدرن کردن شیرازبا برج های شیطانی در شیشه می کردند یا زمانی که با طرح باغشهرها آنان را نسبت به انقلاب و نظام بدبیند و همزمان درتخت جمشید کنسرت آنچنانی برگزار می کردند، گروه کفن پوش راه می انداختند و برای انقلاب گریبان چاک می دادند.

این دوستان به اسم اصولگرا ابتدا باید کارنامه فرهنگی خود را نگاه می کردند و سپس داعیه علمداری فرهنگی در شهر و استان را بر زبان می چرخاندند. شرح کنسرت های سیمین غانم گرفته تا دیگر رقاصان قبل از انقلاب که در آینده به شرح آنها خواهیم پرداخت،‌لکه های سیاهی برکارنامه فرهنگی دوستان مدعیست .

------------------------------------------------------

بعد نوشت:

١ - بخوانید: سیاست های فرهنگی آقازاده ها تا کفن پوشی سیاسی - ناگفته های دانشجوی انقلابی

۱۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ فروردين ۹۰ ، ۰۰:۰۷
سلمان کدیور