نوشتن برخی حرفا در این اوضاع و احوال کار ساده ای نیست، بخصوص که در مورد انتخابات باشد. اگر نوشته هم به صورت یک نقد باشد بدتر، چرا که طرف نقد فوری به شما هجمه می برد که دارم آب در آسیاب دشمن می اندازم و به تفرقه دامن میزنم. اما از یک نظر دیگر برخی حرف ها را هم نمی شود نزد. خیلی خلاصه عرض می کنم.
ما در بین جریان شناسی احزاب و گروه هایی که در این دوره از انتخابات شرکت کرده اند شعارهای متفاوت و رنگارنگ می بینیم. هر طیفی مانیفست خواص خودش را برای انتخابات داد. این وضع بیشتر در گروه های به اصطلاح اصولگرا هم خوب قابل روئیت است.
چند روز پیش یکی از دوستان در مورد لیست یکی از گروه ها، که خیرا منتشر شده از حقیر نظر خواستند. و اینکه برای ترویج و تبلیغ و یا معرفی این افراد چه برنامه ای دارم.
جوابی که دادم این بود که وقتی می بینیم که در شعار و گفتمان این گروه و سایر گروه ها حتی اندازه جمله ای در حد شعار هم از انقلاب اسلامی خبری نیست، وقتی می بینیم دغدغه مستضعفین و پابرهنگان و آن گودنشین ها را در نظر ندارند چه لزومی داد که ما این لیست را یک لیست انقلابی و مومن بدانیم؟
متاسفانه سرلیست برخی از این گروه ها افرادی هستند که نه تنها درک درستی از انقلاب اسلامی ندارند و آدم اهل فکر و اهل دردی هم نیستند بلکه با مبانی آنچه از او برای اسلام انقلابی خواسته شده بیگانه است. وقتی از ایشان مفهوم پابرهنگان را می پرسی ذهنشان جام می کند چرا که در دایرالمعارف ذهنشان این کلمه موجود نیست. این را حقیر نمی گویم، دوستانی که مدت ها با ایشان معاشرت داشته اند و به صداقتشان ایمان دارند برایم بازگو کرده اند.
عملکرد این لیست ها با شعارهایشان پاردوکس اصولی دارد. از طرف ادعا می کند که ما از گروه های قدرت و ثروت دوری کرده ایم اما می بینیم همه عشقشان این است که فلان کاره آقای فلان شخص سرلیست ما است؟ در این حد به خاندان سالاری اهمیت می دهند. نمی گویند فلان شخص انقلابی، فلان چهره گمنام اما دردمند انقلاب اسلامی. نمی گویند در سر لیست ما یک عدالتخواه هست و این موجب افتخار، می گویند فلان شخصی که فلان کاره آقای فلان است سر لیست ما است و این مایه افتخار!
کدام ادم اهل تشخیصی است که نفهمد این انتخاب نه تنها برای اصلح بودن شخص نیست بلکه فقط و فقط برای خاندانی است که آن شخص به او وصل است که به واسطه اسم این خاندان رای آوری با آنها خواهد بود.
مگر خود این دوستان رسما اعلام نکردند که در این دور مردم شیراز به صورت قبیله ای رای نخواهند داد؟ پس چگونه است که خودشان به راه و روش قبیله ای کار سیاسی می کنند؟ به صورت قبیله ای لیست می چینند؟ همین عملکرد شماست که فرهنگ سیاسی مردم را قبیله ای بار آورده است.
کسی را که در دور قبل مجلس شورا دارای کارنامه قابل قبولی نیست را چرا باید در لیست قرار داد و برای رای آوریش تلاش کرد؟ چون ریش دارد؟ چون با فتنه مخالف بود؟ بگذارید که رک عرض کنم این کار و این مدل رفتار سیاسی خودش فتنه است خودش یک جریان انحرافی است.
به دوستان عرض میکنم که ایده آل ها را در این لیست های بسته بندی شده نمی توانید بیابید. این ها همه بازی سیاسی است نه دوای درد انقلاب اسلامی. این دوستان ساعتها مصاحبه کرده اند اگر شما یک جمله از این اقایان در مورد عدالت و عدالت خواهی دیدید من جایزه میدهم.
حضرت امام( روحی له الفدا) چند مدت پیش مسئله عدالت را در کشور بسیار مورد تاکید قرار دادند و برای اولین بار چنین فرمودند" بنده از مسئله عدالت رایج در کشور مطلقا راضی نیستم"( نقل به مضمون). ایشان در مورد هیچ مسئله ای اینچنین قید مطلق بودن را بکار نبردند. اگر این دوستان داعیه ولایتمداری شان می شود چرا د رشعارهایشان حتی خبری از این مسئله نیست؟
کی باید بفهمیم که جریان انحرافی، جریان فتنه همه و همه در اثر بی عدالتی رایج در فضای سیاسی اقتصادی کشور شیوع یافت؟
به دلسوزان عرض می کنم که به این لیست ها اعتماد نکنید. خودتان بروید و تحقیق کنید و اصلح را انتخاب کنید. بر اثر تعصب هم مبنای فکریتان را نچینید. این فکر را هم نکنید که اگر ما به اصولگرایان رای دهیم اصلاح طلب های برانداز وارد مجلس می شوند. این کوته فکری است. خود این فکر نوعی براندازی است.