خامنیسم

فضل الله المجاهدین على القاعدین اجرا عظیما

خامنیسم

فضل الله المجاهدین على القاعدین اجرا عظیما

خامنیسم

"ایسم " ها, امروز بت بشر مدرن شده اند . ایسم هایی که روز به روز بر جهل آدمی افزوده و به تاریکی هدایتشان کرده است . در این بیداد آباد و تاریکستان ؛ با کمال افتخار یک " ایسم " جدید در مکتب نور و روشنایی به جهان بشر تشنه هدایت ؛ معرفی میکنم . این " ایسم " مکتب مولا یم خامنه ای است. آری من " خامنیسمم " پیرور مکتب خامنه ای .

۳ مطلب با موضوع «معرفی کتاب» ثبت شده است

 

رمان زیبا و بسیار جذاب حافظ هفت، به قلم اکبر صحرایی. این رمان روایتی است از سفر اردیبهشت سال 87 حضرت امام(روحی له الفدا) به شیراز که توسط انتشارات سوره مهر روانه بازار شده است.

در رتبه بندی آثارادبی انقلاب، این رمان رتبه ای بالاتر از " داستان سیستان" امیرخانی را کسب کرده است.

محمدرضا سرشار نویسنده و منتقد ادبی برجسته کشور، در یادداشتی نوشت: «حافظ هفت» یک امتیاز اضافی قابل توجه به «داستان سیستان»دارد و آن خط قصه‌اش است. اگر سفرنامه سیستان فقط لعابی نازک از داستان دارد، خط قصه در سفرنامه اکبر صحرایی، پررنگ است.

در زیر قسمتی از این رمان، که همیشه در اذهان دانشجویان به یادگار خواهد ماند را می خوانیم

جوان ریشو، که  پیراهن سفید یقه آخوندی به تن داره دستش را انگار بچه محصلها بالا میبره

 آقا صحبت دارم!

دانشجویان که متوجه میشوند کم کم با شعار از او حمایت می کنند و اسمش را هم صدا می زنند

فرشید جعفری

فرشید بلند فریاد می زند:

حضرت آقا این نماینده دانشجویان آزاد نیست

شیخی 50 ساله، با بی سیم از کنار جایگاه می رود طرف فرشید جعفری

محافظ کنار او می رود و در گوش جوان حرف می زند. جوان ادامه می دهد:

آقا نگذاشتند نماینده ما حرف بزند

رهبر به جوان و شیخ اشاره می کند

بگذارید بیاید جلو حرفش را بزند!

 

۹ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ شهریور ۹۰ ، ۰۹:۲۶
سلمان کدیور

 

 

برسی و تطبیق تشکیلات های سری یهود و تشیع  در برهه های تاریخی بسیار تأمل برانگیز و جذاب است. همانطور که در قسمت اول این مدخل عرض کردم، یهود تا پیش از تولد تشیع تقریبا تنها مکتبی بود که آرمان حکومت بر جهان را تحت تاثیر تعالیم تلمودی پیگیری می کرد. با تولد تشیع و ترسیم آرمان مهدویت توسط لیدرهای فکری سیاسی آن،  یهود یک دشمن فکری  فرهنگی روبرو گشت. این تخاصم از این جهت در ابتدا، فکری و فرهنگی بود چون عدد این گروه متولد شده از انگشتان دست تجاوز نمی کرد.

شیعیان بعد از پیامبر را مجموعا 5 نفر متشکل می شد. شهادت دخترپیامبر اسلام حضرت فاطمه طاهره(س) نقطه ابتدای صعود تفکر شیعی بود. نقش مبارزات سیاسی - فرهنگی  حضرت زهرا(س) در تولد و اوج گیری ققنوس تشیع، خود شرحی بسیار بلند دارد که در این مقال، مجال آن نمی باشد.

باتوجه به اینکه حقیر، نقطه تمرکز برسی تشکیلات شیعی را در این مقاله به تاریخ  اسطیلای ایلخانان مغول بر ایران و اسلام قرار داده ام، از ذکر فراز و نشیب های تشیع عبور می کنم و سراغ اصل مطلب در این برهه تاریخی را می گیرم.

مغول ها طایفه ای از قوم تاتار و از اهالی منطقه قفقاز بودند که در اوج بی تمدنی و بی دینی روزگار می گذراندند. کشورگشایی های این قوم فقط و فقط برای گسترده کردن قلمرو حکومت خود بود و هیچ هدف فرهنگی یا اعتقادی خاصی را دنبال نمی کرد.

اقوام مغول با توجه به نیازهای زندگییشان خدایان متفاوتی داشتند. بسیاری از آنان به بودیسم گرایش شدید خود را ابراز می نمودند و برخی خورشید یا جنگل را می پرستیدند.« ابن اثیر » در این مورد می نویسد: به آفتاب، هنگامی که طلوع می کند، سجده می کنند.( الکامل فی تاریخ ج 12، ص 360)

همین عدم تعصب و چندگانگی اعتقادی در بین مغولان باعث شده بود آنان نسبت به سایر مذاهب سختگیری نکنند.

وضعیت سیاسی اجتماعی ایران و اسلام در زمان حمله مغول ها بسیار متزلزل بود. اختلافات تشیع و تسنن در اوج خود قرار داشت و از سوی دیگر دربار حکومت عباسی نیز به دلیل از دست دادن جایگاه تقدس مردمی اش( که توسط شیعیان انجام می شد) به شدت رو به ضعف نهاده بود.

آنان بجای اتحاد در برابر مغولان، خرده حساب های مذهبی خود را با توسل و سعایت نزد مغول تسویه کردند. مردم ری، قربانی اختلافات مذهبی شافعیان و حنفیان شدند و مردم قم با بی رحمی تمام توسط سپاه مغول قتل عام گردیدند. ( تاریخ سیاسی شیعیان اثنی عشری در ایران- موسسه شیعه شناسی - دکتر ترکمنی آذر- ص 234)

حمدالله مستوفی،(که پسر عمویش ارتباط تنگاتنگی با الیگارشی یهود اورپا داشت) از این دودستگی روایتی تلخ روایت می کند:

" امام رکن الدین زاکانی، نزد " جرماغون" رفت و او را وادار نمود و « تمغایی از آهن به نام امیرالمومنین عمر ابن خطاب رضی الله عنه بساخت و حکمی بستند که آن را بر آتش بر پیشانی روافض(شیعیان) نهد و کار مذهب اهل سنت به سعی او از سر، رونق و طراوت! گرفت»( تاریخ گزیده- ص 805)

شیعیان در یک اقدام هماهنگ و بر طبق اصل تقیّه  و حفظ نهال تشیع  تصمیم به تسلیم شدن در برابر مغول ها را گرفتند تا از این طریق اعتماد آنان را جلب و زمینه نفوذ  به دربار آنان و رشد در محیط جدید را فراهم آورند که موفق هم شدند.

برهه تاریخی اسطیلای مغول بر ایران مصادف است با جنگ های صلیبی اروپا علیه مسلمانان اسپانیا، یعنی اواخر قرن 12 میلادی و اوایل قرن 13. جنگ هایی که با تحریک الیگارشی یهود از یک سو و اعتقادات خرافی پاپ از سوی دیگر رواج یافته بود.

یهویان که تخصصشان گرفتن ماهی از آب گل آلود است، از این بی تعصبی مذهبی در بین مغولان بیشترین استفاده را بردند و توانستند با تصاحب پست های مشاوره و وزارت، وارد دربار مغول گردند. این یهودیان توانستند ایلخانان مغول را برای همکاری با دولت های اروپایی جهت کمک به آنان در جنگ های صلیبی مجاب کنند. چنین شد که سربازان مغول و مسیحیت، با هم علیه مسلمانان متحد شدند و توانستند دمشق به روش فجیعی قتل و غارت و به اشغال خود در آورند.

عبدالله شهبازی در اثر گران سنگ زرسالاران یهود، این وقایع را تحت تاثیر برنامه های آبرهام بن ساموئل ابولافی که از فعالین فرقه کابالی یهود بود تحلیل میکند. نامبرده یکی از مرموزترین چهره های یهودی در قرن 12 است که به تبلیغ و ترویج کابالا اشتغال داشت. او به شدت ظهور قریب الوقوع مسیح را بین مسیحیان نوید می داد و باعث شد اندیشه های اخرالزمانی یهود و فراماسونری قدرتمند شود.

در این میان تشکیلات مخفی تشیع نیز دست روی دست نگذاشت و موفق به نفوذ در دربار ایلخانان مغول گردید. خواجه شمس الدین محمدجوینی یکی از اینان بود. وی توانست " تکنودار"، پسر هلاکوخان مغول را به اسلام علاقمند سازد. او از مادر مسیحی بود و نام مسیحی " نیکلا" را بر خود داشت. تکنودار پس از گروش به اسلام نام " احمد " را برای خود برگزید و اولین ایلخان مغول بود که به طور رسمی مسلمان شد.

مسلمان شدن تکنودار، یعنی پایان اتحاد مغولان با پادشاهان اروپا و الیگارشی یهود که در جای خود ضربه سهمگینی بر پیکره فراماسونری آن زمان وارد ساخت. خاندان جوینی علاوه بر این عمل، شروع به نفوذ دادن شیعیان و دانشمندان آنان به دربار کردند.

امّا این ضربه از سوی ماسون ها بی پاسخ نماند. آنان ارغون، برادر تکنودار را برای شورش علیه ایلخان تحریک کردند. بدینسان احمدخان تکنودار در یک کودتای سیاسی شبانه، نه در جنگ به دست گروهی طوطئه گر ساقط شد.( زرسالاران یهودی و پارسی – عبدالله شهبازی – ج 2 – ص 262).

پس از این واقعه گروه های مخفی یهود توانستند با سرهم آوردن بهانه ای، خواجه شمس الدین را به شهادت برسانند. کمی بعد نیز چهار پسر او و سایر خاندان جوینی، قتل عام شدند و اتحاد دوباره مغول و پاپ تشکیل گردید.

ارغون در جنگ های صلیبی از شام به مسلمانان یورش برد و همزمان با آن، صلیبیون در عکا. عبدالله شهبازی،  معتقد است، آن مسیح موعودی که ابولافی وعده آن را به مسیحیان می داد همام ارغون بوده است. (همان- ص 271)

تکاپوی جنگ افروزانه ارغون تصادفی نبود، وی از مشاوره و هدایت یگ گروه متنفذ از زرسالاران یهود بهره می برد.( همان – ص 165). پایگاه فکری ارغون طبیب یهودی الاصلش به نام سعدالدوله بود.

شرف الدین شیرازی در تاریخ وصاف دوران اقتدار سعد الدوله را چنین توصیف کرده:

سعدالدوله با ارغون قرار گذاشت که کعبه را بتکده سازد و مردم را به پرستش بتان الزام کند.

امّا این بار دست شیعیان دربار بود که سعدالدوله را ساقط کرد. شیعیان توانستند با تحریک درباریان، مرگ ارغون را بر گردن سعدالدوله بیندازند و فرمان قتل او را بدین اتهام بگیرند.

به گزارش وصاف شیرازی، سلطه یهودیان چنان بود که مردم قتل سعدالدوله را " زوال یهود" دانستند. تاریخ ایران کمبرج از سعدالدوله به عنوان " بانفوذترین یهودی، در تاریخ ایران پس از استر و مردخای و پس از عزرا و نحمینا " یاد می کند.

پس از ارغون، پسرش غازان خان بر تخت نشست که پیشتر با اسم محمود به اسلام تشرف یافته بود. ایلخانان مغول پس از تشرف به اسلام  توسط شیعیان با شیعه اثنی اشری آشنا می شدند. اولجایتون خان، ایلخان بعد از غازان خان، با اینکه از مادر مسیحی بود مسلمان شد و نام سلطان محمدخدابنده را برخود نهاد. او ابتدا بر مذهب تسننن بود سپس تحت تاثیر علامه حلی شیعه شد. (همان- ص 272 و همچنین  سفرنامه ابن بطوطه – ج 1 – ص 219)

در دوران سلطنت غازان خان، پزشکی  یهودی در دربار میبینیم. او را به نام " خواجه رشیداالدین فضل الله همدانی" می شناسیم. او توانست به مقام وزرارت غازان خان برسد و اهداف ماسونی یهود را ادامه دهد. در این راستا نیز وزیر دیگر غازان  به نام " امیر نوروز" که شیعی بود، توانست " اصلاحات غازان خانی" را به اجرا در آورد. این اصلاحات باعث آبادانی زیرساخت های عمرانی کشور و قدرت یافتن بیشتر تشیع گردید.

 

 

------------------------------------------------------------

بعدنوشت:

١-کابالا:

 کابالا تفسیر رمزگونه‌ای از کتاب‌های مقدس عبری است. نامی است که بر تصوف یهودی اطلاق می‌شود و بسیار راز آلود و مرموز است.

کابالا خاستگاه نظری و عملی فراماسونری است طوری که آرمان ماسون ها،‌برپایی نظام حکوت جهانی بر اساس این مکتب است. این مکتب ریشه در تعالیم الحادی مصریان باستان دارد که توسط کاهنان نفوذی در بنی اسرائیل( که با آن قوم با موسی(ع) هجرت کرده بودند)‌ وارد یهودیت گردید. مروج اصلی کابالا در یهودیت را همان سامری مشهور میدانند.(در این مورد نیز خواهم نوشت اگر خداوند بخواهد و عمر باقی باشد)

 

٢ - در قسمت بعد این مقاله به روند نابودی حکومت عباسیان توسط تشکیلات مخفی شیعه می پردازیم همچنین نقش زن مبارز و شیعی به نام " فاطمه خاتون" را مورد برسی قرار می دهیم.

۹ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۶ خرداد ۹۰ ، ۱۴:۱۶
سلمان کدیور

 معرفی کتاب : نفوذ فراماسونری در مدیریت نهادهای فرهنگی ایران

 دانشگاه شیراز بر اساس اصل 4 ترومن در سال 1330 با نظام آموزشی آمریکایی به ریاست دکتر ذبیح‌الله قربان١ عضو لژ فراماسونری حافظ ،‌ تأسیس شد و فراماسونرها و اعضای این سازمانها بودند.

در فصل هشتم با مروری بر تاریخچه‌ی نظام آموزش و پرورش در ایران،‌ عملکرد آن را چنین میخوانیم:‌ سازمانی که با قدرت متمرکز مشارکت مردم و گروههای اجتماعی را به حداقل میرساند در نظام انتقال معلومات یکطرفه ،‌ جلوی خلاقیت فکری را میگیرد امکانات آن به طور ناموزون میان شهر و روستا توزیع می‌شود. با نیازهای عمومی اقتصاد کشور هیچ هماهنگی ندارد و در امر تربیت معلم و بکارگیری روش‌های جدید آموزشی هم هیچ اهتمامی ندارد.

نفوذ فراماسونری در مدیریت نهادهای فرهنگی در 248 صفحه توسط محمد حسن طباطبایی به انضمام اسناد و تصاویر با یک مقدمه از ناشر و پیشگفتار مؤلف در نه فصل نوشته شده است. نویسنده در کتاب خود سعی کرده است با تشریح اهداف واقعی فراماسونری و با استناد به مدارک موجود یکی از علتهای اساسی ضعف نظام مدیریتی (اعم از علم مدیریت به معنای عام و مدیرت آموزش و فرهنگی و فرهنگ به معنای خاص)‌ و در نتیجه عقب ماندگی کشور را تبیین نماید.

مطابق دیدگاه نویسنده باید گفت که انتخاب حساس نهاد فرهنگ و عامل نیروی انسانی متخصص توسط فراماسونری،‌ این نظام را به مثابه‌ی جنبش نرم افزاری تقویت کرده تا ابتدا در راستای اهداف اقتصادی و سپس سیاسی زمینه‌ی وابستگی هر چه بیشتر کشورهای پیرامون فراهم آید و در نتیجه با جابجایی اهداف صوری فراماسونری در انواع قالب‌های نوع دوستی و انسان دوستی با اهداف اصلی آن، خواستها،‌ نیاز و آرزوهای دینی و ملی از حرکت بازایستد.

به این ترتیب نویسنده ابتدا برای فهم محتوا ابتدا به سراغ تاریخچه‌‌ی فراماسونری در جهان رفته و در ایران نقطه‌ی عزیمت آن را با سفر غیر رسمی سر هاردفورد جونز در سال 1804 به ایران همزمان دانسته است. عسگرخان افشار، ‌نماینده‌ فتحعلی شاه نیز نخستین ایرانی‌ابود که به یکی از لژهای وابسته به انگلیس پیوست. و به تبع پیوستن دیگران به این جریان ،‌ نقش فراماسونری در وقوع انقلاب مشروطه نیز رقم زده شد.

در فصل دوم کتاب با مرور قسمت‌هایی از متن سخنرانی دو تن از اساتید دانشگاه به نامه‌ای:‌ دکتر هومن و دکتر سیامک فرزاد و تعدادی اسناد دیگر با تفکرات فراماسونری آشنا می‌شویم و علاوه بر آن در 12 بند،‌ ویژگی‌های آن را میخوانیم.

 صهیونیسم از جمله‌ی این 12 ویژگی ست که به عنوان ایدئولوژی حاکم بر تمام لژهای فراماسونری جهان شناخته شده است. این اصل بیان می‌دارد که صهیونیسم بین المللی با فراماسونری بین المللی یکی گردیده و از آن به منزله‌ی بازرسی سیاسی و فرهنگی استفاده می‌شود.

 در فصل سوم سازمان جهانی روتاری و باشگاههای لانیز به عنوان سازمانهای وابسته به فراماسونری شناخته می‌شوند.

 در صفحه 53 درباره‌ی سازمان روتاری میخوانیم : "‌ روتاری بنا به تعریف مؤسسات آن به مفهوم چرخ‌های دوار یک کارخانه‌ی بهم پیوسته است که با چرخش هردنده،‌ چرخ دنده‌ی ،‌چرخ دنده‌ی دیگر نیز به حرکت در می‌آید و در نتیجه کل سیستم متحرک میشود با این تعبیر کلوپ روتاری بین المللی به دنبال ایجاد یک نظام بهم پیوسته و متشکل جهانی است که با اراده و حرکت دندانه‌های کلوپ مادر تمام این سیستم جهانی منافع غرب به حرکت درآید. "

 تاریخچه‌ی روتاری در ایران نیز به این ترتیب شرح داده شده است:" در اواخر سال 1332 یکی از روتارین‌های آمریکایی به نام دکتر کراتس به ایران آمد تا برای تشکیل کلوپ‌های روتاری در ایران وارد عمل شود.

 او سرانجام توانست به واسطه‌ی هادی امیرابراهیمی که یکی از سرمایه داران بود. با دکتر جهانشاه صالح استاد دانشکده‌ی پزشکی دانشگاه تهران و وزیر بهداری و سناتور مصطفی تجدد مالک و مدیر عامل بانک بازرگانی اران و سناتور عباس مسعودی مالک و مدیر مؤسسه‌ی اطلاعات تماس حاصل کرده و نخستین کلوپ روتاری را در ایران تشکیل دهد.

 بعد از کراتس یکی از اعضای "‌ انجمن دوستداران اویکایی خاورمیانه " به نام چارلز کولاک از بیروت وارد تهران شد و با دعوت از بعضی از سرمایه‌داران مانند ثابت پاسال ٢،‌لطف‌الله حی ،‌ قاسم لاجوردی و استادان دانشگاه مانند دکتر جهانشاه صالح ودکتر نجم‌آبادی استاد دیگر دانشکده‌ی پزشکی دانشگاه تهران و دیگران کلوپ روتاری تهران را در سال 1335 افتتاح کرد. این کلوپ کار خود را در پارک هتل تهران آغاز کرد. اولین رئیس این کلوپ دکتر جهانشاه صالح بود.

 با پایان گرفتن انتخابات نخستین هیأت مدیره‌ی کلوپ روتاری تهران ، رضا رزم‌آرا دبیر کلوپ روتاری تهران اساسنامه‌ای روتاری بین الملی را به زبان فارسی ترجمه کرد... "

 بیانات مزبور سرگذشت شگل گیری روتاری در ایران را حکایت می کند که درصفحات 59 و 60 کتاب آنها را میخوانیم . اما باشگاهای لانیز یکی دیگر از بزرگترین سازمانهای وابسته به فراماسونری که به قلم طباطبایی یک شعبه از آن در پانزدهم فرودین 1336 در ایران افتتاح شد – با این هدف ظاهری تأسیس شدند: گسترش نوع دوستی،‌ حمایت از حقوق بشر و کمک به انسانهای ستم کشیده ولی در خفا اهدافشان همانند لژهای فراماسونری و کلوپهای روتاری است و آن برقراری جامعه‌ی جهانی و حکومت جهانی می‌باشد.

 طباطبایی درباره‌ی نحوه‌ی فعالیت این باشگاهها می‌نویسد‌: باشگاههای لاینز فعالیت زیادی در میان جوانان و دانشجویان داشتند و سعی می‌کردند که آنها را به سوی خود کشیده و کنترل کند. یکی از برنامه‌ها آن‌ها نفوذ در اردوهای ملی دانشجویان بود که سرانجام موفق شدند مسئولیت‌ هماهنگی اردوهای عمران ملی دانشجویان را به دست گیرند.

 در ادامه دکتر محمد علی احمدی ‌؛‌ استاد دانشکده‌ی علوم اداری دانشگاه تهران و مدرسه‌ی عالی حسابداری و مؤسسه‌ی علوم بانکی را به عنوان مسئول هماهنگی اردوی عمران ملی دانشجویان معرفی می‌کند.

 انجمن سقراط نیز یکی از انجمن‌هایی محسوب می‌شد که با واسطه‌ی باشگاه لانیز به لژ بزرگ فراماسونری ایران متصل می‌شد. به گفته‌ی طباطبایی جوانان توسط این انجمن جذب می‌شدندو به ظاهر درباره‌ی علم و ادبیات بحث می‌کردند.

 انجمن تسلیح اخلاقی و جمعیت برادری جهانی نیز دو انجمن دیگری بودند که در راستای اهداف فراماسونری در ایران فعالیت می‌کردندو طباطبایی نام برخی از اعضای آن را که همگی از اساتید دانشگاه تهران بودند. ذکر کرده است.

 در فصل چهارم ،‌ طباطبایی ضمن ارائه تعریف از علم " مدیریت "‌ با مقایسه‌ی نظام مدیریت نهادهای آموزشی – فرهنگی ژاپن نتیجه می‌گیرد "‌ مدیرانی که در رأس دانشگاه‌های ایرانی قرا رگرفته بودند هدفشان در ابتدا برآوردن اهداف سازمان فراماسونری ود. یعنی وابسته کردن هر چه بیشتر کشور به غرب و انقلاب آموزشی سال 46 نیز هیچ تغییری بوجود نیاورد بلکه جالب قرآن که "‌ گردانندگی آموزشی عالی ایران بعد از انقلاب آموزشی هم در دست فراماسونرها و روتارین‌ها باقی ماند و افرادی مانند دکتر فرهنگ مهر ؛ رئیس دانشگاه شیراز و عضو لژ فراماسونری حافظ و دکتر جهانشاه صالح ؛‌رئیس دانشگاه تهران و عضو کلوپ روتاری مأمور شدند تا کیفیت آموزشی را بالا ببرند و برنامه ریزی دانشگاهها را در خدمت توسعه کشور قرار دهند.

 نویسنده سپس با برشمردن‌ 4 الگوی رایج در نظام مدیریت آموزشی و فرهنگ، ‌سبک مدیریت قبل از انقلاب اسلامی و آمرانه توقیف میکند. سبکی که افراد تصور میکنند زیردست بی‌مسئول هستند و نظارت بر جزیی ترین اعمال آنها امری بدیهی‌ست . لذا در چنین سبکی استعدادها سرکوب می‌شود. طباطبایی بهترین سبک را مشارکتی عنوان کرده است چرا که از دید او مشارکت ،‌انگیزه ها را بهبود می‌بخشد و کارکنان احساس می‌کنند که مقبولیت بیشتری دارند. البته طباطبایی این را هم ذکر می کند را مشارکت فرد در یک سازمان یا نهاد وقتی معنادار است که هم اهداف فرد مشخص شده باشد و هم اهداف سازمان به زعم وی فرد وقتی ببیند که سازمان جایگاهی برای او در نظر نگرفته است و توانایی ایفای نقش هایی را ه باید بیافزایند ندارند و یا وقتی ببیند متوقف شده است و افرد دیگر از او پیشی می‌گیرند . مسلما رغبتی به مشارکت نخواهد داشت.

 طباطبایی در پایان این فصل تناسب شیوه‌های مدیریت با فرهنگ جامعه را ضروری می‌داند در بند دوم نتیجه‌گیری خود می‌گوید"‌چون یکی از اهداف اصلی سازمان فراماسونری،‌ ایجاد حکومت جهان، ‌یعنی حکومت است که آمریکا و دیگر کشورهای غربی در مرکز آن قرار گرفته و بقیه‌ی کشورها در پیرامون آن جای داده شوند لذا با مسط شدن مدیران فراماسونری بر نهادهای آموزشی و فرهنگی هرگونه برنامه‌ریزی باید به گونه‌ای صورت گیرد که هدف موفق را عمل سازد و اگر چنین نشود اصلی مهم از اصول فراماسونری زیر پا گذاشته شده را آن هم از نظر لژیک خیانت بزرگ محسوب می‌شود.

 در فصل پنجم طباطبایی الگوهای پیشنهادی مدیریت فراماسونری را بر اساس جهان بینی و ایدئولوژی فراماسونری کاملا اقتضایی عنوان می‌کند. مدیریت در نظم فراماسونری کاملا ذاتی و فطری مغایر با علم مدیریت است.

 در این فصل با بازخوانی متن سخنرانی یکی از اساتید دانشگاه تهران و روتارین معروف به نام سرابی ،‌ سر نتیجه در صفحه‌ی 97 کتاب مستند شده است:‌

 ١. فعالیت و تبلیغ برای گسترش بخش خصوصی ایران بدون در نظر گرفتن تفاوت کیفی بین بخش سرمایداری در کشورهای پیشرفته‌ی غرب با بخش سرمایه‌گذاری در کشورهای پیشرفته‌ی غرب با بخش سرمایه‌گذاری در کشورهای جهان سوم

 2. تفاوتی که بین سرمایه‌داری قرن 19 با سرمایه‌داری قرن بیستم در غرب وجود دارد آن است که د رقرن بیستم در غرب وجود دارد آن است که در قرن بیستم مدیریت از سرمایه جدا شده و این مدیران هستند که سرمایه را به گردش در می‌آورند در حالی که در کشورهای جهان سوم دارنده‌ی سرمایه هم خود مدیر بوده و هم مهم ترین تصمیم گیرنده است.

 3. روی کار آمدن فراماسونرها در سطح کلان مدیریتی و تصمیم‌گیری‌های سرنوشت ساز توسط آن‌ها در هر سه قوه‌ی مقننه ،‌مجریه ،‌قضاییه در ایران در دهه چهل باعث هنوز هم وجود دارد و حتی توسط دولتمردان ایران تبلیغ می‌شود.

 نویسنده در این باب به عنوان مثال از فروش کارخانجات و شرکتهای دولتی به افراد پولدار نام می‌برد که هر کس در مزایده برنده شد. می‌تواند صاحب کارخانه و شرکت شود.

 مؤلف در این فصل به استناد به مدارک بیان می‌دارد که هر سه قوه‌ی مقننه مجریه و قضاییه تحت نفوذ شبکه‌ی فرماسونری بوده است و علاوه بر آن بهاییت هم با داشتن بسیار اصول مشترک با فراماسونری نقش به سزایی در برنامه ریزی وزارتخانه‌های ایران ایفا کرده است. در نتیجه با آن که ویژگی‌های طرح ریزی و تصمیم گیری در ایران و آمریکا یکسان بوده اما بکارگیری این شیوه‌ها در ایران این کشور را در حد یکی از کشورهای جهان وابسته به غرب تنزل داد.

 طباطبایی در فصل ششم پس از تشریح تاریخچه‌ی تأسیس دانشگاه تهران ،‌نام 40 تن از اعضای شورای سیاستگذاری دانشگاه تهران در دهه‌ی 40 را عنوان می‌کند. در صفحه 123 کتاب می‌خوانیم"‌ روش و سیاست لژهای فراماسونری در کشورهای جهان سوم از جمله ایران مبتنی بر شکار نخبگان سیاسی،‌ اقتصادی ،‌ فرهنگی و علمی می‌باشد. آن‌ها تلاش می کنند که با استحاله‌ی فرهنگ مذهبی که به عنوان فرهنگ جهانی و بین المللی معرفی می‌شد گام به گام کشور را وابسته‌ کنند و در قالب نظام آموشی و مواد درسی نسل را تربیت کنند که از هویت خود دور شود. "‌

 نویسنده در پایان این فصل با ارزیابی عملکرد تعدادی اساتید دانشگاه به این نتایج دست می‌یابد " با وجود گذشت بیش از 60 سال از تأسیس دانشگاه تهران هنوز هم در بسیاری از زمینه‌های علمی دنباله رو غرب هستیم.

 نتیجه‌ی اعمال مدیریت اعضای فراماسونری مسلط بر نهاد دانشگاه چیزی جز بی اعتبار کردن الگوهای رایج در مدیریت آموزشی و فرهنگی نیست و سوم آن که اهداف سازمان فرماسونری کلوپ‌های روتاری و باشگاههای لاینز سیاسی بوده ولی ظاهری صنفی دارند.

 در فصل هفتم نیز نویسنده به طور مختصر تاریخچه‌ی‌ تأسیس دانشگاه شیراز را بدین ترتیب مطرح می کند: دانشگاه شیراز بر اساس اصل 4 ترومن در سال 1330 با نظام آموزشی آمریکایی به ریاست دکتر ذبیح‌الله قربان عضو لژ فراماسونری حافظ ،‌ تأسیس شد و فراماسونرهای و اعضای این سازمانها بودند.

 در فصل هشتم با مروری بر تاریخچه‌ی نظام آموزش و پرورش در ایران،‌ عملکرد آن را چنین میخوانیم:‌ سازمانی که با قدرت متمرکز مشارکت مردم و گروههای اجتماعی را به حداقل میرساند در نظام انتقال معلومات یکطرفه ،‌ جلوی خلاقیت فکری را میگیرد امکانات آن به طور ناموزون میان شهر و روستا توزیع می‌شود. با نیازهای عمومی اقتصاد کشور هیچ هماهنگی ندارد و در امر تربیت معلم و بکارگیری روش‌های جدید آموزشی هم هیچ اهتمامی ندارد.

 نویسنده سپس گسیختگی فرهنگی و تعمیم الگوی واحد تحصیلی را دو پیامد از اجرای اصول جهان بینی و ایدئولوژی فراماسونری ها در آموزش و پرورش عنوان می کند و با مرور سخنرانی فرخ رو پارسا این مطلب را متذکر می‌شود که نظام برنامه ریزی و برنامه ریزی آموزشی در عمل از اهداف مطرح شده در سخنرانی پارسا علیرغم تصویر سازی افقهای مطلوب در ذهن کاملا به دور بوده است. و در پایان با برشمردن 17 عملکرد نادرست برای نظام آموزش و پرورش این سوال را مطرح می‌کند که چرا ایران با داشتن این همه امکانات بالقوه و بالفعل چنین وضعی پیدا کرده است و چرا ژاپن که اقدامات اصلاحی خود را 20 سال بعد از اقدامات امیرکبیر شروع کرده است.

 امروزه جزو صنعتی ترین کشورهاست؟‌ طباطبایی پاسخ سوال خود را چنین می‌دهد:‌ چون ارگان حکومتی در ایران یعنی قوای مجریه ،‌ مقننه و قضاییه ( از مشروطه به بعد) در دست فراماسونرها و روتارین‌ها بوده و آنها با برنامه ریزی‌ها و مدیریت خود چنین وضعی را به وجود آورده‌اند.

 نویسنده در پایان این فصل با بررسی نتایج برنامه ریزی آموزشی ( برنامه چهارم ) در دهه 40 عملکرد فرماسونرهایی چون فرخ‌رو پارسا دکتر رضا مظلومان و دکتر افقه را در نظام آموزش و پرورش بهتر روشن کرده است.

 طباطبایی در فصل نهم با استفاده از گزارشات ساواک سعی کرده است تا نقاط مبهم دیگری از فعالیت ماسون‌ها را روشن نماید و بنا به عقیده‌ی ساواک می‌نویسد"‌ فراماسونرها اکثرا از طبقه‌ی مرفه و مؤثر و رجال و سیاستمداران مملکت می‌باشند و در مواقع خاص و حساس غالبا این امکان را دارند که منشأ حوادث و دگرگونی‌های سیاسی در کشور شوند،‌ در حالی که علی‌الظاهر هیچ ردپایی از دخالت آنان در این گونه حوادث به جای نمی‌ماند "‌

 " بر اساس نظر ساواک،‌ فراماسونری بعد از آنکه در سال 1717 میلادی با تشکیل اولین اثر سیاسی و فلسفی در انگلستان از حالت تشکیلات صنفی بنایان آزاد به یک مکتب سیاسی و فلسفی تبدیل شد خیلی زود به صورت منشأ قدرت فوق العاده و مرکز اجتماع شخصیتهای درجه اول درآمد و تشکیلات خاص فراماسونری و لژها و محافل وابسته به آن در کلیه‌ی شئون اجتماعی کشورها به طوری رخنه نموده و مؤثر واقع شدند که اجتماعات سری لژها سرنوشت حکومت‌ها و رژیم‌ها و افراد به دست گرفته و بر حوادث و سیر تاریخ مسلط شدند.

 

---------------------------------------------------------------

بعد نوشت :

١-ذبیح الله قربان در سال 1282 در یک خانواده بهایی در شهر آباده به دنیا آمد. پدرش از اعضای سازمان ویکتوریا وابسته به تشکیلات جاسوسی6 I M در استان فارس، بود. او تحصیلات ابتدایی و متوسطه را تحت نظر و مراقبت شدید «لجنه»های بهائیان در شیراز گذراند و سپس با هدایت و اشاره محافل بهایی به لبنان رفت و دردانشگاه آمریکایی بیروت به تحصیل اشتغال ورزید.

" لجنه " نام یک اجتماع مذهبی در بهائیت است که جوانان را ضمن بردن به تفریح، تحت آموزش های مذهبی هم قرار می دهند و جمع آن لجنات است.
بیروت از این نظر برای «ذبیح الله قربان» انتخاب شده بود که به طور مداوم تحت مراقبت و تعالیم مربیان بهائیت باشد و راحت بتواند به شهرهای عکا و حیفا واقع در فلسطین اشغالی رفت و آمد کند و از تعلیمات «بیت العدل اعظم» بهره مند گردد.
ذبیح الله قربان در دوران تحصیل در بیروت به عضویت فراماسونری درآمد و پس از بازگشت به ایران به ریاست بیمارستانی که به نام «بهبودستان» ایجاد شده بود، برگزیده شد. او در این مسند اقداماتی در جهت گسترش غربزدگی و ترویج فرهنگ غربی انجام داد. ذبیح الله قربان در حوالی سال 1310 شمسی، چند سال قبل از اعلام رسمی کشف حجاب، درصدد برآمد تا عده ای از دختران و زنان را به استخدام این مرکز درآورد. ذبیح الله قربان با کمک خواهرش کیاقربان عده ای از دختران بهایی را به استخدام این بیمارستان درآورد و یک زن انگلیسی به نام آوانسیان که از کارکنان «سفارت انگلیس» درتهران بود، برای آموزش آنها به شیراز فرستاده شد.

برای آشنایی با شرح حال و عملکرد «ذبیح الله قربان» به جلد سوم از مجموعه کتاب های «معماران تباهی» تألیف دفتر پژوهش های مؤسسه کیهان مراجعه فرمایید.

٢- ثابت پاسال :حبیب اللّه ثابت، سرمایه دار و بازرگان بهائی و مؤسس تلویزیون ایران . در 1282 ش در تهران ، در خانواده ای که از طرف پدر به بهائیت منتسب بود، متولد شد (الموتی ، 1369ـ1373 ش ، ج 11، ص 38؛ ایران . وزارت امور خارجه ، ص 113). به گفتة دِلدَم (1372 ش ، ص 230)، پدرش ابتدا یهودی بود و بعدها بهائی شد.

  ثابت از دولت اسرائیل حمایتهای مالی بسیار می کرد. درجنگ شش روزة اعراب و اسرائیل (خرداد 1345/ ژوئن 1966)، وی وظیفة جمع آوری کمکهای مالی بهائیان را بر عهده گرفت . حمایتهای ثابت از اسرائیل وی را چنان نزد آنان محبوب کردبه نام این شخص در تلاویو خیابانی به نام " تل حبیب  " نامگذاری شده است.

این خاندان  بعداز انقلاب توانسته قسمت اعظمی از سرمایه خود را در کشور به امر هتل سازی،‌مجتمع تجاری و ... اختصاص و کارترهای اقتصادی صهیونیستی را را تغذیه کنند. عمده فعالیت های این دسته در کشور،‌در شهر شیراز متمرکز است. برخی از پرژه های مشکوک مانند مجتمع تجاری " ز " واقع در چهار راه پارامونت شیراز به این کارتر نسبت داده می شود.

 

۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ ارديبهشت ۹۰ ، ۱۰:۲۴
سلمان کدیور