خامنیسم

فضل الله المجاهدین على القاعدین اجرا عظیما

خامنیسم

فضل الله المجاهدین على القاعدین اجرا عظیما

خامنیسم

"ایسم " ها, امروز بت بشر مدرن شده اند . ایسم هایی که روز به روز بر جهل آدمی افزوده و به تاریکی هدایتشان کرده است . در این بیداد آباد و تاریکستان ؛ با کمال افتخار یک " ایسم " جدید در مکتب نور و روشنایی به جهان بشر تشنه هدایت ؛ معرفی میکنم . این " ایسم " مکتب مولا یم خامنه ای است. آری من " خامنیسمم " پیرور مکتب خامنه ای .

۶ مطلب با موضوع «هاشمی رفسنجانی» ثبت شده است

 

خط نفاق

یک عامل مهم نوشیدن زهر ، ناشی از جهت گیری های سیاسی و نفاق میان حزب الهی ها در پشت جبهه بود . در حقیقت یکی از عوامل اصلی اختلال در جنگ ، ریشه در تفرقه در داخل کشور داشت و این تفرقه و دوگانگی ، از جدا شدن و انشعاب یافتن عده ای  از جامعه روحانیّت ، تحت عنوان مجمع روحانیت آغاز شد . گروه انشعاب یافته همه از انقلابیّون و وجهه داران نزد امام (ره) و مردم بودند ، که حرف و سلیقه ای متفاوت از گروه سلف خود داشتند .

 نقطه اوج تأثیر این اختلافات سیاسی در انتخابات مجلس سوم رخ داد ؛ که دو لیست با دو سلیقه مختلف ، از میان روحانیت  بیرون آمده بود . برای رزمنده ها این سؤال مطرح بود که چرا روحانیت دو گروه شد.

 چنین کاری از اول انقلاب بی سابقه بود و تا آن زمان یک گروه به نام جامعه روحانیت وجود داشت . همه راحت بودند که این لیست را همه روحانیون تأیید می کنند ، لذا مسجدی ها ، هیئتی ها و ... به یک لیست واحد رأی می دادند ، اما حالا اوضاع متفاوت شده بود . این رویداد را شاید بتوان اولین شکاف میان نیروهای حزب الهی قلمداد کرد که به طور رسمی عینیت بخشیده شد.

  این تفرقه ، تأثیر خود را در خط مقدم جبهه ها هم گذارد و سبب بوجود آمدن بحث ها و جهت گیری های سیاسی میان رزمندگان شد . این امر تا به آن حد خودش را نشان داد که بسیاری از رزمندگان برای شرکت در رقابت های انتخاباتی و اینکه تلاش کنند چه شخص و گروهی رأی بیاورد یا نیاورد ، از جبهه ها مرخصی گرفتند و جبهه ها خالی شد .  این موضوع را می توان در سقوط فاو به وضوح دید . از سه هزار نفر خط پدافندی فاو ، 700 الی 800 نفر در خط مقدم مانده و بقیه فاو را ترک کرده بودند و عراق توانست در 33 ساعت خط را با کمک سلاح شیمیایی  پس بگیرد .

این اوضاء چنان رو به وخامت نهاد که سپاه ناچار شد برای پر کردن جبهه ها از نوجوانان که اغلب زیر هجده سال سن داشتند و در دبیرستان های سپاه درس می خواندند کمک بگیرد. در واقع علت این امر که شهدای ماه های آخر جنگ را زیر 18 سال تشکیل می دادند همین رویه بود.

ضعف کابینه میرحسین موسوی در اداره جنگ و از سوی دیگر عدم تامین مالی رزمندگان خطوط مقدم، رقابت های انتخاباتی، رواج تفرقه میان سپاه و ارتش توسط بهزاد نبوی همه و همه دست به دست هم دادند تا ماه های آخر جنگ به شکست های متوالی برای کشور مبدل گردد.

این عوامل باعث گردید جبهه ها از نیرو تهی و بهانه سید محمد خاتمی برای القای عدم استقبال مردم(از روی یأس) از جبهه ها در بوق و کرنا شود.

نکته قابل توجه در این تحلیل وضعیت گروه انشعاب یافته(مجمع روحانیون مبارز) در بعد از جنگ است. این گروه پس از انشعاب دست به جهت گیری های خاصی در عملکرد و شعارهای خود دادند و عملا منادی سکولاریزم به انحاء گوناگون گشتند. برخی از افراطیون این جریان همم مبدل به اپوزسیون های سرسخت نظام شده و در جریان فتنه انتخابات دهم، اغتشاشات و آشوب را تئوریزه می نمودند.

آنچه در تحلیل و علل نوشاندن جام زهر به حضرت روح الله به خوبی قابل رد گیری است، همین جریان شناسی گروه مخالف جنگ در طول 30 ساله انقلاب است که از همان سال های اول تا کنون، منظم و برنامه ریزی شده و با اهداف خاص، به صورت مشترک دست به عمل های منحرفانه زده اند.

 از دیگر اتفاقات سیاسی مؤثر در قبول قطعنامه ، انهدام هواپیمای مسافربری توسط ناو وینسس آمریکا بود . در پی این اتفاق بسیاری از مسئولین دولتی و صحابه امام به ترس افتادند و شروع به القای این موضوع در میان مردم و رزمندگان کردند که آمریکا به طور مستقیم وارد جنگ شده و باید تا اوضاع حادتر نشده ، صلح را پذیرفت . این عامل وقتی رو به وخامت نهاد که کشتی های نفتکش هم ، هدف موشک های آمریکایی ها قرار گرفت و از طرف دیگر ، صدام شروع به استفاده از سلاح شیمیایی  نمود ؛ بنابراین جنگ وارد مرحله فوق فرسایش شد .

  شنیده های بسیار از افراد موثق حکایت از آن دارد که پس از فاجعه انهدام هواپیمای مسافربری توسط آمریکا ، مسئولین برای کسب تکلیف خدمت امام (ره) رسیدند که ایشان فرمودند :" اگر من جای شما بودم در تنگه هرمز جلوی آنها را می گرفتم ." اما در آن برهه ترس و واهمه ای از قدرت پوشالی آمریکا بر روح مسئولین مستولی شده بود ، که این امر امام (ره) را نیز ، بر زمین گذاشتند .

 

 

 

۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ مرداد ۹۰ ، ۱۰:۱۱
سلمان کدیور

 

ستاد اهرم فشار

چند ماه آخر جنگ  و نحوه اداره آن و گزارشاتی که به امام(ره) پیرامون آن داده می شد را می توان برهه زمانی برای نهایی  کردن قبول  قطعنامه قلمداد کرد . اگر در این مدت چند ماه از داخل به حضرت امام(ره) فشار وارد نمی شد ، ایشان هیچ گاه تن به صلح نمی دادند . در این مطلب سعی بر آن است که به نقش افراد ، در قبول قطعنامه اشاره مجمل شود .

آقای هاشمی ، جانشین امام در امور جنگ بود امّا در ماه های اخر جنگ اتفاف قابل تاملی افتا د .

شورای عالی دفاع ( به فرماندهی هاشمی رفسنجانی) با اینکه به ضعف ها و نقایص دولت موسوی در اداره امور آگاه بود ، و خود دولت نیز بارها به ان اعتراف کرده  و حتی کار را به استفاء نخست وزیر کشانده بود، در ماه های آخر جنگ ، میرحسین موسوی را به سمت رئیس ستاد فرماندهی جنگ ، انتخاب کرد!

 هاشمی رفسنجانی همچنین سید محمّد خاتمی را به عنوان مسئول تبلیغات جنگ و بهزاد نبوی را مسئول پشتیبانی و لجستیک ، معرفی و عملاً اداره نبض های حیاتی جنگ را به دست زاویه دارها داد . در حقیقت هاشمی با این اهرم و به طور غیر مستقیم ، توپ قبول قطعنامه و نوشیدن جام زهر را به زمین موسوی انداخت ؛ تا او و دولتش مسئول نابسامانی و شکست های آخر جنگ باشد  .

 سید محمّد خاتمی کسی که خود تا 100 کیلومتری جبهه هم نرفته بود ، جزء افرادی بود که نامه خویش به امام (ره) در مورد عدم استقبال مردم از حضور در جبهه ها ، در پذیرش صلح بسیار مؤثر بود و امام در نامه محرمانه قبول قطعنامه ، آن را مورد توجه قرار می دهد .

امام می نویسند:

مسئولان سیاسی می‌گویند از آنجا که مردم فهمیده‌اند پیروزی سریعی به دست نمی‌آید شوق رفتن به جبهه در آنها کم شده است.

  دکتر محمد کرمی راد ، رئیس سابق مرکز مطالعات جنگ سپاه ، در مورد عملکرد بهزاد نبوی چنین می گوید : " یکبار چهل کامیون از کارخانجات صنایع ، برای برادران عزیز ارتشی فرستاده بودند و سه کامیون را به ما (سپاه) دادند . معاون آقای نبوی با ترس و لرز می گفت: خواهشاً آقای نبوی مطلّع نشود ؛ چون ایشان اعتقاد دارند باید شعار جنگ ، جنگ تا پیروزی محو شود ... ."( مصاحبه با ایران)

  هاشمی رفسنجانی نیز ، دائماً وخامت اوضاع جبهه ها ، نداشتن بودجه لازم برای اداره جنگ و شکست های ماه های آخر جنگ را در قالب نامه سید محمّد خاتمی ، نامه محسن رضایی و میرحسین موسوی و گزارش فرماندهان و ... به امام (ره) گزارش می داد و از ایشان درخواست قبول قطعنامه را می کرد .

اتحاد هاشمی – خاتمی- موسوی- نبوی ؛ انچه در فتنه بعد از انتخابات نیز آن را می بینیم.

 

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مرداد ۹۰ ، ۱۰:۰۶
سلمان کدیور

 

اقتصاد جنگ

یکی از علل اصلی نوشاندن زهر به امام(ره) ؛ در بوق و کرنا کردن نداشتن بودجه اداره جنگ بود . این مطلب را به وضوح می توان در نامه میرحسین موسوی نخست وزیر و مسئول اداره امور جنگ ؛ به امام مشاهده نمود .

در جریانات انتخابات ریاست جمهوری دهم یکی از شعارهای آقای موسوی و دوستانش برای بارز نشان دادن لیاقت های خود در اداره اقتصادی کشور ، ادعای اداره اقتصاد جنگ و خروج کشور از این برهه سخت زمانی بود . ادعایی که هیچ گاه واقعیت نداشته است . در حقیقت یکی از عوامل اصلی خوراندن زهر، سیاست های اقتصادی دولت وقت در اداره امور جنگ بود .

دولت میرحسین موسوی  به صراحت بارها و بارها اعلام کرد که توانایی اقتصادی اداره جنگ را ندارد و دائم از تمامی تریبون ها اوضاع اقتصادی و خزانه کشوری را وخیم جلوه می داد، و تلویحانه خواستار اتمام جنگ را داشت . این  در حالی بود که محمد جواد ایروانی ، وزیر اقتصاد دولت موسوی ، چنین نظری نداشت . به نظر ایشان جنگ با بودجه ای بسیار کمتر از متوسط های معمول اداره شده و اگر دولت بخواهد کشور از نظر مالی در مضیغه نیست .

  محسن رضایی ، فرمانده وقت سپاه پاسداران ، طی تحلیلی ، بودجه لازم برای جنگ را چنین تحلیل می کند :

" اینکه می‌گوییم کل هزینه‌های ارزی جنگ 22 میلیارد دلار بیشتر نبوده است ، کسی غیر از این نمی‌تواند جواب ما را بدهد. ایران در سال 62 فقط 25 میلیارد دلار درآمد نفتی داشته است ؛ در حالی که هر یک سال از جنگ ، تنها کمتر از 3 میلیارد دلار از کل هزینه‌های ارزی کشور را مصرف می‌کرده است ؛ یعنی از حدود 100 میلیارد دلار درآمد ارزی 8 ساله کشور ، تنها 22 میلیارد دلار ، خرج جنگ شده است و این یعنی کمتر از 20 درصد و  با 80  درصد دیگر کشور اداره می‌شد. "

 روزنامه ایران 27 تیر 89

  محسن رفیق دوست ، وزیر سپاه دوران جنگ ، در مورد اقتصاد جنگ می گوید :

" ... دولت یا نمی توانست جنگ را اداره کند ، یا نمی خواست ، و یا هردو . دولت فقط 14٪ منابع کشور را به جنگ اختصاص داده بود که اگر به 25٪ می رسید جام زهر نوشیده نمی شد ."

روزنامه ایران 27 تیر 89

  در طی دوران جنگ ، بیشتر بودجه کشور که به فرمان امام (ره) باید با اولویت جنگ ، هزینه می شد ، صرف امور مصرفی می گردید . به عنوان مثال ، دولت ، کره را از هلند ، پنیر را از دانمارک با قیمت های گزاف وارد می کرد ؛ در حالی که در اولویت امور نبود .

 در شرایط جنگی دولت بودجه را صرف اموری مانند  تولید پیکان و پاترول کرده بود ؛ در حالی که در همه جای دنیا ، تشکیل خط تولید نظامی در زمان جنگ ، در اولویت قرار داشت و دارد . در آن زمان ، سیگار از سوئیس وارد می شد و به هر دفترچه 4 نفره ،4 بسته تعلّق می گرفت! بهزاد نبوی ، وزیر صنایع سنگین وقت و مسئول لجستیک جنگ ، به بهانه عدم توان اقتصادی ، حتی از احداث توالت صحرایی برای رزمندگان خودداری می کرد!

  از سوی دیگر، دولت میرحسین موسوی ، خانواده رزمندگانی که در خط مقدم می جنگیدند را از نظر مالی و رفاهی تأمین نمی کرد ، و این موضوع در اواخر جنگ بدتر هم شد . بنابراین بسیاری از رزمندگان ، از روی اضطرار و ناچاری ، برای امرار معاش خانواده هایشان به پشت جبهه ها برمی گشتند .این امر باعث کم شدن نیرو در چند ماه آخر جنگ شد که بر روند قبول قطعنامه بسیار مؤثر بود .

امام (ره) در نامه محرمانه خویش  چنین می فرمایند : 

 " آقای نخست وزیر از قول وزرای اقتصاد و بودجه ، وضع مالی نظام را زیر صفر اعلام کرده‌اند . مسئولان جنگ می‌گویند تنها سلاح‌هایی را که در شکست های اخیر از دست داده‌ایم ، به اندازه تمام بودجه‌ای‌است که برای سپاه و ارتش ، در سال جاری در نظر گرفته شده بود "

 

 

 

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۲ مرداد ۹۰ ، ۱۳:۰۲
سلمان کدیور

 

چرا صلح ، جام زهر بود؟

  " این روزها باید تلاش کنیم تا تحوّلی عظیم در تمامی مسائلی که مربوط به جنگ است ، به وجود آوریم . باید همه ، برای جنگی تمام عیار علیه آمریکا و اذنابش به سوی جبهه رو کنیم . امروز تردید به هر شکلی  خیانت به اسلام است . غفلت از مسئله جنگ ، خیانت به رسول ا... (ص) است . اینجانب جان ناقابل خود را به رزمندگان صحنه نبرد تقدیم می نمایم . "

( امام خمینی« ره» سخنرانی 13/4/67)

 

 جملات فوق نگارنده را یاد مواضع آخرین روزهای حیات پیامبر اکرم (ص) می اندازد . روزهایی که ایشان سپاه اسلام را به فرماندهی " اُسامه " برای جنگ با کفر تجهیز کردند ، اما این امر عمیقاً استراتژیک ،  توسط صحابی درجه اول پیامبر مورد کوتاهی تعمّدی قرار گرفت . چنان شد که پیامبر(ص) در خطبه ای ،  اهمال کنندگان را لعن و به خیانت متهم نمودند و اگر نبود خیانت صحابه صدر اسلام ، امروز جهان اسلام  با مسائلی مانند فلسطین ، افغانستان ، عراق و ... درگیر نبود .

 جنگ در استراتژی کلان امام(ره) فقط دفاع از وطن و خاک نبود . ایشان در اوایل جنگ ، شعار " جنگ ، جنگ تا پیروزی " را مطرح کردند ؛ که به شدّت توسط رزمندگان جدّی تلقی شد و با برگذاری عملیات هایی مانند 4 عملیات بزرگ ثامن الائمه ، طریق القدس ، فتح المبین و بیت المقدس (پیروزی خرمشهر )  به این هدف نایل شد . بعد از این عملیات ها و پیروزی های بزرگ ، امام شعار مترقی تری که نشان از ورود به مرحله جدیدی از جنگ را داشت ، سر دادند  و آن " جنگ جنگ تا رفع فتنه از عالم " « و قاتلوهم حتی لاتکون فتنه» آیه 39 سوره مبارکه انفال] بود .

  آرمان امام(ره) در جنگ به براندازی حکومت بعث عراق منتهی می شد . این هدف را می توان در جمله " تا صدام و رژیم بعث هست منطقه روی آرامش ندارد. "  به وضوح مشاهده کرد .  بنابراین امام(ره) فرمودند : " تا آخرین نفس ، تا آخرین نفر و منزل مقاومت خواهیم کرد." حتی ایشان فرمودند : " اگر قرار باشد از صدام بگذریم ، از عربستان بخاطر جنایاتش در کشتار حاجیان ، نخواهیم گذشت . "

  امام (ره) در پاسخ به درخواست حاج احمد متوسّلیان ، برای  اعزام یک تیپ جنگی به لبنان ، به منظور نابودی اسرائیل  ، با بیان  جمله حکیمانه  " راه قدس از کربلا می گذرد " با این امر مخالفت کردند . در آرمان امام (ره) ابتدا باید بغداد سقوط کند تا دروازه های فتح بیت المقدس گشوده شود .

 در حقیقت بین فلسطین و ایران فقط یک سد قرار داشت و آن عراق بود . جمهوری اسلامی قطعا با استفاده از نفوذ خود در کشور سوریه ، که مابین عراق و فلسطین واقع است می توانست بعد از فارغ شدن از ناحیه حکومت بغداد ، خود را به مرزهای لبنان و فلسطین اشغالی برساند و در آنجا به طور مستقیم وارد جنگ با اسرائیل و نابودی این غده سرطانی بشود . این آرمان را نیز امام اعلام کرده بود که فرمودند " اسرائیل باید از صحنه روزگار محو شود " .

  در صورت رخ دادن چنین اتّفاقی جمهوری اسلامی با سرعت غیرقابل کنترلی به یک ابر قدرت جهانی تبدیل و ایدئولوژی های ملّت های منطقه و جهان اسلام بدون هیچ مقاومتی توسط انقلاب اسلامی فتح و چنان می شد که اسلام به علمداری جمهوری اسلامی ایران ، دوباره بر صدر قلّه عزت و قدرت جهان تکیه می زد . اینکه امام از قبول صلح به عنوان خیانت به رسول ا... (ص)و " جام زهر " ، یاد می کند ، در حقیقت توجه به همین امر و آرمان می باشد . و به راستی چه زهری کشنده تر از  نفی و مسکوت ماندن این آرمان بزرگ و رهایی مسلمانان جهان از یوغ سرسپردگی و خوربیگانگی!

نگاه امام به جنگ و اصرار ایشان به ادامه آن ، نگاهی فر ملّی بلکه جهانی بود . امّا پس از نزدیک 10 سال از پیروزی انقلاب ، امام (ره) در کنار خود شاهد یارانی بود ؛ که طبع و روحیه آنان مانند اوایل نهضت نبود . کسانی که دیگر از جنگ خسته شده بودند ، و تمایل به انباشت قدرت و ثروت و حکومت به سبک سرمایه داری لیرال را پیدا کرده بودند و این همان جام زهر کشنده امام بود ...

  اینکه مسئولین لشکری و کشوری نتوانستند یا نخواستند، پا به پای امام  (ره) تا آخر خط بمانند ، راز حل نشده نوشیدن جام زهر است .  هر چند امام (ره) بعد از سرکشیدن جام ، رئوفانه و بزرگ دلانه بگوید که به فرماندهان و مسئولین جنگ اعتماد دارم و این در حالی بود که برخی ناجوانمردانه، به امام(ره)  می گفتند که ما جنگ را تمام می کنیم، شما ما را محاکمه کنید .

 

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ تیر ۹۰ ، ۱۲:۲۹
سلمان کدیور

 

فرماندار شیراز ضمن قدردانی از حضور باشکوه  امت حزب الله در محکومیت سران فتنه به انتقاد از سخنرانی هماهنگ نشده محمد رضا باهنر در جمع راهپیمایان پرداخت و گفت:سخنرانی کسی که تا دیروز سیاست سکوت در مقابل جریان فتنه پیش گرفته بود،نوعی دهن کجی به مردم است.

به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) منطقه فارس،حسین قاسمی که شامگاه امروز در جمع تعدادی از دانشجویان سخن می گفت، به تبیین مواضع باهنر در جریان انتخابات ریاست جمهوری پرداخت و گفت:سکوت باهنر و سخنان دو پهلو او در طول انتخابات گذشته نه تنها دهن کجی به مردم بود،بلکه باعث تقویت جریان فتنه شد.

وی با اشاره به سخنان مقام معظم رهبری مبنی بر روشنگری اذهان عمومی در مقابل جریان فتنه و سکوت نکردن خواص در این رابطه گفت:سکوت باهنر در جریانات پس از انتخابات نوعی همدلی با جریان فتنه محسوب می شد،این در حالی است که در ماه های اخیر شاهد ملاقات ایشان در مجلس شورای اسلامی با فائزه هاشمی به عنوان یکی از مسببین جریان فتنه بودیم.

به اعتقاد وی امروز تبری جستن از موسوی و کروبی مانند لگد زدن به مرده است،لذا باید امروز از ابو فتنه ها برائت جست،اما این احساس وجود دارد که این جریان ساکتین یکساله اخیر برای نجات هاشمی سکوت خود را شکسته اند و بیش از اینکه به فکر نظام  باشند به فکر نجات خود و هاشمی  هستند.

فرماندار شیراز معتقد است:برخی اصولگرایانی که در جریان وقایع پس از انتخابات سکوت کردند،مصداق بارز اصولگریان منحرف هستند.

وی تصریح کرد: کسانی که نظام در وقت لازم به روشنگری آنها نیاز داشت،به گوشه ای خزیدند و بعضا با کنایه های خود،به جریان فتنه کمک کردند.این عده قطعا اصولگرایان منحرف هستند،آنها انحراف را ایجاد کردند و حاضر شدند بر سر قدرت با فتنه گران تعامل و همراهی کنند.

فرماندار شیراز از استاندار فارس خواست سخنرانی بدون هماهنگی باهنر در جمع راهپیمایان حزب اللهی علیه جریان فتنه را بررسی کند تا مشخص شود چرا کسی که تا دیروز سیاست سکوت و مماشات با جریان فتنه پیش گرفته بود، با سخنرانی خود نه تنها مرهمی بر دل راهپیمایان حزب اللهی نمی گذارد بلکه اسباب  تعجب و ناراحتی آنها را نیز فراهم می آورد.

قاسمی  همچنین گفت: باهنر بیش از اینکه بخواهد تبیین جریان فتنه کند،خود به عنوان یکی از متهمین جریان ساکتین پس از انتخابات بودند،لذا او امروز بیش از اینکه بخواهد جریان فتنه را برای امت حزب الله تبیین کند باید پاسخگوی سکوت و همراهی ضمنی خود با فتنه گران در جریانات پس از انتخابات باشد.

وی در پایان گفت: امروز برخی از مردم از من به عنوان فرماندار شیراز سئوال می کردند : آیا آقای باهنر از سکوت ماه های اخیر خود توبه کرده است؟ مردم از من می پرسیدند چرا آقای باهنر در سخنان خود به بازیچه های فتنه می پردازد و گرانیگاه و بازیگردان جریان فتنه را می خواهد از پاسخگویی و حساب کشی امت حزب الله نجات دهد؟

به گزارش ایسنا پس از نماز جمعه امروز شیراز هزاران نفر از نماز گزاران شیرازی در محکومیت سران فتنه دست به راهپیمایی زدند و شعار مرگ بر آمریکا ، مرگ بر انگلیس و مرگ بر اسراییل سردادند.

 

۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ بهمن ۸۹ ، ۲۱:۲۹
سلمان کدیور

 

انچه در فراروی جنگ نرم باید به آن پرداخته شود برسی شخصیت های خواص و صحابه انقلاب  است . اقای هاشمی به عنوان مهمترین خواص از پیکره نخبگانی کشور عملکردی بسیار متناض از خو بروز داد . د رحقیقت باید سیر صعودی رفتار ایشان را بعد از انتخابات سال 84 مورد کنکاش قرار داد . اما آنچه مورد قلم فرسایی حقیر قرار گرفته ریشه یابی و رفتارشناسی ایشان در اوایل انقلاب  است .

تمامی احزاب اوایل انقلاب را به دو دسته چپ و راست تقسیم بندی می شدند . پیکره چپ ها را احزاب لیبرال ، مجاهدین ، سوسیالیست ها و...و مهترین حزب جناح راست را حزب جمهوری اسلامی تشکیل می داد . آقای هاشمی هرچند پایگاه اصلی اش در میان راست ها بود اما از ارتباط با چپ ها هم بی نسیب نبود . در حقیقت  ایشان توانسته بود  گروهای مختلف را زیر چتر حمایت خود بگیرد . در بحران ها یا برهه های خطیر که نفوذ هاشمی مثمر ثمر می توانست باشد ، هر شخص یا گروهی از مذاکره با هاشمی دست خالی برنمی گشت .

بروز این سیاست  را در سالهای اخیر بهتر می توان نشان داد . هاشمی از طرفی دم از رفاقت و همسنگری با رهبری می زند و خود را نزدیکترین صحابه ، به ایشان می داند و از طرف دیگر در کسوت حامی پشت پرده و پنهان احزاب لیبرال و جهت دار با نظام ، ظاهر می شود. او با نفوذ خود از طرفی موسوی و کروبی ( نماینده اپوزیسیون دولت و هم اکنون نظام) و از طرف دیگر محسن رضایی که به عنوان شخصیتی متمایل به اصولگرایی است را ، جهت مقابله با احمدی نژ‍اد وارد میدان میکند  و آن نامه بدون سلام را به ایشان می نویسد .

بروز چنین سیاست هایی از هاشمی همیشه سابقه داشته است که نویسنده عملکرد مشابه وی را در داستان قائم مقامی منتظری و باند مهدی هاشمی با توجه به کتاب خاطرات هاشمی ، مورد کنکاش قرار می دهد . طبق این خاطرات هاشمی از  هر دو طرف درگیر دراین سعی بر دلحویی و جلب حمایت دارد .

"  آقای محمد گیلانی به دفترم آمد و پیام امام را درباره برنامه مجلس آورد...گفت که امام با انتخاب آقای منتظری " برای جانشینی رهبری " موافق نیستند ." ( امید و دلواپسی ، کارنامه خاطرات هاشمی- سال 64 – ص 312 ) . آنچه حائز اهمیت است اینجاست که هاشمی حتی به صورت تلفنی سایر اعضاء مجلس خبرگان را در جریان این پیام قرار نمی دهد ، تا مانع رای آنان به منتظری گردد ، بلکه شخصا به دیدار امام میروند تا نظرشان را تغییر دهند ، که توفقی نمی یابند .

" شب  خدمت امام رفتم و راجع به پیام ایشان در مورد مجلس خبرگان مذاکره کردیم . نگرانند که تعین ایت ا.. منتظری به عنوان رهبر آینده باعث عداوت و کارشکنی می شود ( همان ص 314 )

این که چرا آقای هاشمی به نظر امام در این مسئله بسیار مهم که سرنوشت انقلاب را رقم می‌زد توجه نکردند صرفاً یک خطا نیست بلکه یک نگرش است. حضرت امام به دلیل منحرف دانستن جریان مهدی هاشمی که بر بیت آقای منتظری حاکمیت یافته بود ایشان را صالح برای رهبری نمی‌دانستند. این یک نگرش اصولی است که با باورهای اعتقادی ما منطبق است. همانگونه که می‌دانید آیت‌الله منتظری از ابتدای سال 1360 آمادگی خود را برای رهبری آینده بروز داده بود و لذا مورد توجه جریانات سیاسی غیرهمخوان با انقلاب قرار گرفت.

آقای هاشمی به خوبی از حساسیت امام به باند مهدی هاشمی و منتظری مطلع بود و با اطلاع از این مهم ، هیچکدام از سران قوا و یا هیت رئیسه مجلس خبرگان  را در جریان نظر امام (ره) امام قرار ندادند .  "پیش از ظهر احمدآقا آمد و گفت سپاه اصفهان به دستور امام در مورد گروه قهدریجان- که احتمالاً روحانیت بیدار و شاید حزب‌الله هم باشند- تحقیق کرده و آنها را دارای تشکیلات مخفی و خانه امن می‌داند. قرار شد با آیت‌الله منتظری در میان گذاشته شود ). امید و دلواپسی، ص300(

آقای هاشمی در خاطراتشان ، به راحتی از کنار رهبرسازی ، گروه های مخالف نظام میگذرد ، و در عوض نامه تعارف امیز آقای منتظری را ثبت می کند . "آقای مشکینی مختصری صحبت کردند و سپس نامه آقای منتظری را خواندند که با تشکر از خبرگان خواسته بودند که از انتخاب ایشان به عنوان جانشین امام در زمان حیات امام منصرف شویم. " (امیدو دلواپسی، کارنامه و خاطرات سال 64 هاشمی‌رفسنجانی‌، به اهتمام سارا لاهوتی، نشر معارف انقلاب سال 1387، ص317)

در حالی که آیت‌الله مشکینی طی نامه‌ای در پاسخ به نامه آیت‌الله منتظری، به وضوح و روشنی به آمادگی ایشان و اطرافیان اشاره می‌کند و در پاسخ به تعارفات می‌گوید: "و اما قولکم: با وجود حضرات آیات عظام تعیین آن جناب توهین به مقام رهبری و آیات است. فتقول لابأس بذالک فی‌الجمله؛ زیرا مقدمه آن را قبلاً عده‌ای بزرگان در مصاحبه‌ها و روزنامه‌ها به جا آورده‌اند و خود جنابعالی نیز با اعلام آمادگی عملی برای مرجعیت و رهبری و انجام برخی از مقدمات هر دو امر اقدام فرموده‌اید... " (پیوست‌های خاطرات آیت‌الله منتظری، ص923) . با توجه به حساسیت ایت ا... مشکینی به عنوان ریاست مجلس خبرگان ، اگر آقای هاشمی ایشان را در جریان نظر امام قرار میدادند ، هرگز آقای منتظری به رهبری منصوب نمی شد .

هاشمی در یک اقدام عجیب دیگر ، آقای ری شهری که از طرف امام ، مسئول رسیدگی به پرونده جنایات مهدی هاشمی است را ، از ادامه فعالیت نهی میکند .

"روزی آقای هاشمی‌رفسنجانی از باب خیرخواهی به این جانب گفت: چه بسا امشب، امام از دنیا برود و فردا آقای منتظری رهبر باشد؛ در آن صورت، تو نمی‌توانی در داخل ایران زندگی کنی. بنابراین، مصلحت نیست موضوع مهدی هاشمی را این طور دنبال کنی... " (سنجه انصاف، بررسی برهه‌ای حساس از تاریخ رهبری نظام جمهوری اسلامی ایران، محمدی ری‌شهری، سازمان چاپ و نشر دارالحدیث، قم، سال 1386، ص36)

تلاش آقای هاشمی برای بازداشتن آقای ری‌شهری از تبعیت کامل از فرمان امام در حالی است که به خوبی از دستور ایشان مطلعند : "حاج احمدآقا آمد و گفت امام نظر قاطع دارند که گروه سیدمهدی هاشمی باید طرد و تعقیب شوند. نگرانیمان این است که آیت‌الله منتظری سخت برنجند و ضرر کنیم. پیشنهاد کردم که برای تعدیل نظراتشان خدمت امام برسم  )اوج دفاع، کارنامه و خاطرات 1365 هاشمی‌رفسنجانی، به اهتمام عماد هاشمی، دفتر نشر معارف انقلاب، سال 88، ص270)

البته آقای هاشمی فراموش نکرده‌اند که در همین ایام پیشنهاد یک ماموریت خارج از کشور را نیز به مهدی هاشمی می‌دهند: "بعداً آقای هاشمی جریان پیشنهاد مسافرت من به خارج از کشور را مطرح نموده‌اند. " (سنجه انصاف، ص370)

جالب اینکه تلاشهای گسترده برای تعدیل نظر امام نیز به جایی نمی‌رسد: "نظر امام این است که تعقیب شوند و به آقای منتظری هم گفته شود که دخالت نکنند و نهضت‌ها هم از آنها گرفته شود. ما گفتیم ممکن است تعقیب قضیه، به افراد نزدیک بیت آیت‌الله منتظری منجر شود. پیشنهاد کردیم که کوتاه بیائیم. " (اوج دفاع، کارنامه و خاطرات هاشمی رفسنجانی سال 1365، ص289)

در حالی که مهدی هاشمی متهم به 27 فقره قتل و تخلفات عدیده بود (سنجه، انصاف، ص6) براستی بر اساس کدام الگو و مبتنی بر کدام اصول تلاش داشته‌اند مشی و قاطعیت امام را در برخورد با ناراستیها کنُد کنند؟

....

و شرح این پارادوکس ها در زندگی  آقای هاشمی بسار است که خود کتابی مفصل می طلبد...

(کدیور - اردیبهشت ٨٩)

۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ بهمن ۸۹ ، ۱۶:۲۲
سلمان کدیور