خامنیسم

فضل الله المجاهدین على القاعدین اجرا عظیما

خامنیسم

فضل الله المجاهدین على القاعدین اجرا عظیما

خامنیسم

"ایسم " ها, امروز بت بشر مدرن شده اند . ایسم هایی که روز به روز بر جهل آدمی افزوده و به تاریکی هدایتشان کرده است . در این بیداد آباد و تاریکستان ؛ با کمال افتخار یک " ایسم " جدید در مکتب نور و روشنایی به جهان بشر تشنه هدایت ؛ معرفی میکنم . این " ایسم " مکتب مولا یم خامنه ای است. آری من " خامنیسمم " پیرور مکتب خامنه ای .

۱۳۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «امام خمینی (ره)» ثبت شده است

هو الحکیم

"ضربه عدالت باید قاطع، دقیق و ظریف باشد"                         مقام معظم رهبری                                                                              

 جناب آقای دکتر احمد زاده کرمانی

استاندار محترم فارس و رئیس هیئت حل اختلاف و رسیدگی به شکایات استان

خبر کوتاه بود : " سه تن از اعضای شورای اسلامی شهر شیراز بازداشت شدند"

همانگونه که جنابعالی و شهروندان شیرازی می دانند هم اکنون بیش از یک ماه از این موضوع می گذرد. در این خصوص موارد زیر قابل تامل است:

1-هم اکنون دستگاههای حاکمیتی استان در معرض آزمونی بزرگ قرار دارند. پیرو رهنمودهای مقام معظم رهبری نحوه ی برخورد با این پرونده نشان دهنده میزان "قاطعیت، دقت و ظرافت" مسئولین در مبارزه با فساد ،آنگونه که رهبری نظام خواستارند خواهد بود.                                                       

2- اخبار رسیده حاکی از آن است که دست های پیدا و پنهان این بار هم به کار شده اند تا عده ای را با تهدید و شمار دیگری را با تطمیع از پیگیری این پرونده منصرف کنند ، آن را لاپوشانی نموده، مشمول مرور زمان قرار دهند و حداکثر به یک تخلف ساده تبدیل نموده و نهایتا با تمهیدی مانند درج در پرونده ، داستان را به سرانجام "شاهنامه ای" خود برسانند.                            

3- براستی چگونه است که برای یک نانوا به جرم پنج تومان گرانفروشی در یک قرص نان در کمتر از چند دقیقه ،پرونده تشکیل و تکمیل شده ،حکم صادر گردیده و بلافاصله اجرا میگردد و به خاطر اینکه دیگر هوس گرانفروشی نکند روزهای متمادی پلاکارد بر درب مغازه اش آویزان می شود و دست آخر برای محکم کاری صدا و سیما چندین نوبت موضوع این فساد عظما!! و حق به تاراج رفته !! را به اطلاع همگان می رساند و مطبوعات استان نیز همه به امداد می آیند تا مگر دگربار لبو فروشی هوس گرانفروشی نکند! اما ... اما آنانی که اختیار صدها میلیارد اموال شهر را در دست دارند ،با یک نشست و برخاست هکتارها زمین را تغییر کاربری می دهند ،با یک امضا بسیاری را به عرش برده یا بر خاک می نشانند ،چگونه است که حتی اعلام اتهامات آنان نیز از مردم دریغ میشود؟!!(هر چند دیگر تنها خواجه حافظ بی اطلاع مانده است!!)         

4- به خوبی می دانید انتظار تا تعیین تکلیف در محاکم قضایی ممکن است ماه ها و بلکه سالها به طول انجامد. حال سوال اینجاست آیا تا آن زمان سپردن صدها میلیارد اموال شهر در میان چنین دستانی سزاوار است؟ کسانی که با یک قیام و قعود صدها هکتار زمین را تغییرکاربری می دهند، با یک صورت مجلس ، ارقام نجومی را در شهر جابه جا می کنند ،با یک جلسه مجموعه های چند صد واحدی یا چند هزار واحدی تجاری را تصویب می کنند ، بدیهی است با پیش بینی کوتاه بودن ادامه حضور خود در مصدر امر هر گونه مصوبه ای را به تصویب می رسانند. مصوباتی که خود به خوبی می دانید چه تبعات فاجعه باری برای شهر در پی خواهد داشت.(داستان برج 25 طبقه تنها یک نمونه است) کافی است نگاهی به پروژه هائی بیافکنید که با نام فریبنده سرمایه گذاری داخلی و خارجی  داستان غارت نفت ایران توسط انگلیس را در اذهان زنده می کند و هر یک نیز لیستی از موافقت نامه ها و ننگین نامه ها را بر سر درب خود آویزان نموده و با این شگرد ضمن تظلم، تصمیم گیران بعدی را نیز در مقابل عمل انجام شده قرار می دهند.            

5- از جنابعالی به عنوان نماینده عالی دولت عدالتخواه در استان انتظار می رفت در برابر این مسئله محکم ایستاده و با موضع گیری قاطع، شفاف و به موقع خود مانع از لاپوشانی این پرونده شوید ، نه اینکه پس از یک ماه سکوت و عدم تایید حکم شهردار،به یکباره حکم جناب شهردار را امضاء و مسئله مشکلات شورا را  " حل شده" قلمداد کنید.اگردر این مدت عدم تایید حکم شهردار واقعا  به خاطر مسائل شورا بوده، پس چرا اکنون این حکم تایید شده است؟ شرایط امروز با یک ماه پیش چه تفاوتی کرده است؟   

6- به استناد رهنمودهای مقام معظم رهبری که تاکید فرموده اند:" نگذارید این فسادها به دستگاه قضائی برسد ،خودتان با اینها در داخل دولت برخورد کنید" از جنابعالی به عنوان نماینده عالی دولت ،رئیس شورای تامین استان و رئیس کمیته حل اختلاف مصرانه می خواهیم شرائط حساس کنونی را مد نظر داشته و در راستای منویات حضرت آقا رسیدگی به پرونده متهمین و سلب عضویت همه آنانی که سودای دست اندازی به بیت المال مسلمین را داشته و از موقعیتی که نظام برای آنان فراهم نموده سواستفاده کرده اند را اعلام نمایید.

بسیج دانشجویی دانشگاه آزاد شیراز  

بسیج دانشجویی دانشگاه شیراز

بسیج دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی شیراز

بسیج دانشجویی علوم تحقیقات فارس

بسیج دانشجویی باهنر شیراز

انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی شیراز

ستاد یادواره شهدای دانشگاه شیراز

مجمع دانشجویان عدالتخواه

تشکل دانشجویی وصال دانشگاه آزاد شیراز

 

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ اسفند ۸۹ ، ۱۳:۲۲
سلمان کدیور

ابتدای امر مزین کنید روحتان را به این هجو نامه :

دستهایی مرئی و نامرئی فتنه سال های شصت شیرازتوسط باند مسجد آتشیها ، باند مهدی هاشمی معدوم ، و سر دسته قتل های زنجیره ای و پیروان قائم مقام معزول به خدا پیوسته ، باز به صحنه بازگشته ، در حال تحریک جوانان پاک ، عدالتخواه و ولایتمدار برامده تا در شیراز به حتک حرمت حضرت الله ایت حائری شیرازی و حاج حسین روظیطلب برادر سه شهید بپردازند . متاسفانه کانون این هتاکان و به نوعی بازی خورده فتنه گران سال شصت شیراز در فرمانداری شیراز و استانداری فارس لانه کرده اند ( اطرافیان تحریک شده ) بمنظور پیشگیری از این فتنه و بازی کردن در زمین مسجد ضرار آتشیها و تفاله های باقیمانده از باند مهدی هاشمی معدوم و سردسته قتل های زنجیره ای به عزیزان دستگاه های قضایی و ... هشدار می دهیم که جلوی این سناریوی فتنه انگیز را بگیرید و اجازه ندهید هوی و هوس میدان دار شود . مگر در دهه شصت همین نوع هتاکی ها و تهمت ها و تخریب ها وجود نداشت ؟ . عقب گرد و خلاف نظر ولی فقیه در میان دانشجویان شیراز به اسم عدالتخواهی ، مصداق مشخص کردن با کدام ادله  شرعی و قانونی قابل دفاع می باشد ...

 (سرمقاله خبرنامه گزیده اخبار –به قلم آقای هاجری- اسفند 89)

بعد از خواندن مطلب فوق در نشریه مذکور هم خنده ام گرفت هم خدا را شکر کردم . خنده از این باب که خود سرمقاله خودش را نقض میکند . ابتدای آن ما را "  جوانان پاک ، عدالتخواه و ولایتمدار " لقب می دهد و در پایان ، مثل اینکه عنان مطلب از کف داده باشد می نویسد " عقب گرد و خلاف نظر ولی فقیه در میان دانشجویان شیراز به اسم عدالتخواهی " ...!!! . علت دوم خندام هم این بود که باز حتما کارهایمان بدجور برجکشان را زده که  باز به فحاشی متوسل شده اند! . خدا را شکر کردم که اگر بر طریق راست نبودیم حتما برایمان کف و سوت می زدند ... فحش خوردن ما مَلَس ! است ... خدا را شکر ... خدا را شکر که خنثی و ریا کار نبوده ایم ... بادمجون دور قاب چی نبوده ایم ... متملق و زبان باز نبوده ایم .... این فحش ها همه نعمت است برای ما و دوستان ما !

بعد از خواندن این تهمت نامه، به سختی به فکر می روم و از خودم می پرسم ، چرا؟ . تو کجا و قتل های زنجیره ای ، منتظری و باند مهدی هاشمی ، مسجد آتشیها و ... کجا ؟ . بار اولی نیست که  من و دوستان قلیلم اینچنین اماج فحش و تهمت قرار میگیریم ، امّا مدل و ادبیات این یکی خیلی متفاوت تر از سلف خودش است ....

اولین تشکیلاتی که با جسارت کامل به مفاسد باغ شهری های استان پرداخت ، مجمع دانشجویان عدالتخواه بود ... و این آغاز ترور شخصیت ها نیز بود ... ضد ولایت ، اولین برچسبی بود که به ان ملقب شدیم ، چند مدت بعد نئومنافق ، بعد منافقان دهه شصت ...  جوانان بی تقوای شهر ... هم پیالگان عبدا... شهبازی .. و الخ ... به راستی چرا؟ چون برای ما شخص ملاک حق نبود . حاضر نبوده و نیستیم به دور افراد حصاری از تقدس بکشیم و کم کاری و غفلت شان را در مدیریت استان نادیده بگیریم .

 در ماجرای طلبه سیرجانی هم همین داستان تکرار شد . باز هم برچسب کهنه ضدیت با ولایت ... امّا پس از مدتی ، ایشان با دستور و تفقد ویژه حضرت اقا ( روحی له الفدا) ازاد شد و ...!

وقتی در تالار شهید مطهری دانشگاه علوم پزشکی ، در تاریخ 17 فروردین امسال ، اسامی تعدادی زمین خوار را بردیم ، باز هم همین داستان و همین برچسب ها از همه طرف ، حتی دوستان نزدیکمان ... که چرا به اقایان مومن و ولایی تهمت زده ایم !!! .  تا اینکه چند مدت قبل اسامی ان ها به طور رسمی اعلام شد و روسیاهیش برای زغال ماند ... شباهت دو ماجرای قبلی این است که در هر دو مورد ، این دوستان حتی به روی خودشان نیاوردند که چه با ما و دوستان ما کردند ... حتی در عملکردهای خودشان هم تاملی نکرداند .

بعد هم، نامه ای که در حمایت از فرماندار نوشتیم ، آن هم بخاطر اینکه با چشم خودمان شاهد بودیم چگونه ناجوانمردانه ایشان را به خاطر مبارزه با  این ماقیا تحت فشار قرار داده اند . باز هم همین فحش ها و سرزنش ها و تهمت ها . البته با یک عنوان جدید . ... جیره خور ... دست نشانده ... باز هم از طرف دوستان و برادرانم !

اخیرا هم نامه سرگشاده ای که برای  رئیس قوه قضائیه  نوشتم ، پیرامون مفاسد باغ شهری که  بایکوت خبری شد ...

تمام این فحش ها و تهمت ها به چه جرمی؟  چه کرده ایم که الان باید ما  را تفاله  مهدی هاشمی لقب بدهند؟ ما را چه به قتل های زنجیره ای؟... هرچند که میدانم اگر در کارمان دورویی و معامله گری بود این همه تهمت نصیبمان نمی شد ...  

تهمت می زنند که ما به اقای حائری بهتان اختلاس و زمین خواری زده ایم؟ ایشان را هتک حرمت کرده ایم ؟ . بگذارید رک و از این تریبون رسمی اعلام کنم که شخص بنده و دوستانم به هیچ وجه چنین ادعایی نکرده ایم و چنین عقیده ای هم نداریم . ایشان از درآمد و عایدات اقتصادی باغ شهری ها اندازه دانه خردلی استفاده شخصی نکرده اند . نقد بنده و دوستان بنده به مدیریت ایشان است . به اینکه به اطرافیانشان بی توجهی کردند ، نظارت دقیق و حساب شده ای بر طرح ها و شرکت ها و مدیران آن نداشتند و همین ضعف مدیریتی باعث بروز این مشکلات شده است .

در امر مبارزه با فساد نباید هیچ تبعیضی دیده شود. هیچ کس و هیچ نهاد و دستگاهی نباید استثنا شود. هیچ شخص یا نهاد نمی تواند با عذر انتساب به این جانب یا دیگر مسئولان کشور خود را از حساب کشی معاف بشمارد با فساد در هر جا و هر مسند باید برخورد یکسان صورت گیرد. ( فرمان هشت ماده ای )

فکر نکنم در فقه اسلامی حکومتی سوال پرسیدن یا نقد  مسئولین هزینه سنگین مخالفت با اصل نظام را داشته باشد؟ حضرت آقا (روحی له الفدا) به ما یاد داده است به هر کس از مسئولین نظام ظن فساد بردیم ، با لحن طلبکارانه او را مورد بازخواست قرار دهیم .مطمئنن ما انقلاب نکرده ایم که نابودش کنیم ! . ما با کسی ضدیت نداریم ،‌ کلام ما فقط نقد است و بس .!

 وقتی سرمقاله نشریه خالی از فکر و گفتمان ، گزیده اخبار را دیدم باور کنید از تعجب زبانم بند آمد . حدود سه سال است که تحت شدیدترین تخریب ها و تهمت ها از این جناح هستیم و لب بر نیاوردیم . انتصاب کردن ما به قتل های زنجیره ای چیز کمی نیست ، به باند مهدی هاشمی و منتظری ... نمیدانم تقوای این آقایان نم کشیده است یا آن را اجاره دنیا و منافع سیاسی و حزبی شان داده اند . متاسفانه این دوستان ، به شدت از فقر معرفتی و عقیدتی رنج می برند . از فقه حکومتی و سیاسی پچیزی بو نبرده اند که اگر بویی برده بودند ، انقلاب را به اشخاص و لقب و منصب معاوضه نمی کردند . در برابر این ظلم ها و مفاسد سلاح توجیه بر نمی داشتند!

حوالی ظهر بود که خبر رسید حضرت امام خامنه ای ( ارواحنا له الفدا ) به طرح باغ شهری ها شدیدا حمله کرده اند .... تا این خبر را شنیدم این جمله ایشان در دانشگاه شیراز در ذهنم دوید ...

" پشتوانه‏ى این فکر( عدالتخواهی ) هم با همه‏ى وجود، خودم هستم و امروز بحمداللَّه نظام هست ... شما جوانهاى مؤمنى هستید که انتظار هم از شما همین است. ... بالاخره همشهرى شما که از او شعر هم خواندید، میگوید:

وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم‏

که در طریقت ما کافرى است رنجیدن‏

نرنجید؛ دنبال کار بروید.

حضرت آقا از گسترش طرح باغ شهری ها به شدت ابراز نگرانی کردند و فرمودند " این طرح ها باعث سوء استفاده سودجویان را فراهم اورده است " ... همین یک جمله حجت را بر همگان تمام کرد و جبهه حق و باطل را هویدا کرد ... امیدوارم آقای حائری که ما همیشه ایشان را به ولایت پذیری و تبعیت از رهبری شناخته ایم ،  اولین نفری باشد که  از این موضع رهبری ( روحی له الفدا) حمایت کنند و دست از نظریه پردازی این طرح ها بکشند و به تبع ایشان دوستان دیگراز جمله آقای هاجری!  که این سال ها متعصبانه از این جبهه حمایت عملی و نظری کرده اند مواضع خودشان را تعدیل کنند هر چند که در ماجرا های قبل چنین چیزی از این دوستان ندیدیم امّا امید داریم در این داستان تغییر رویه بدهند .

 توقع ما از آقای هاجری این است که  سرمقاله شماره بعد نشریه خود را ، نقد باغ شهری های شیراز قرار دهند ....

ما و دوستان ضدولایت ، نئو منافق، بی تقوای ، رابطان قتل های زنجیره ای و شیفتگان مهدی هاشمی معدوم و منتظری مرحوم و مریدان سیدعلی محمد دستغیب مکروم و الخ ... حرفمان را سال هاست با صراحت بیان کرده ایم . حالا از دوستان ذوب در ولایت و حافظان اسلام در برابر جبهه نفاق ، آن پاک مردان راستین انقلاب و آن پینه داران شب زنده دا و الخ ... توقع داریم در این امر از رهبر خودشان!!! حمایت کنند .

ما و دوستانمان تکلیفمان روشن است. اگر آقا هم این حرف ها را نمی زدند کارمان و گفتمانمان را ادامه میدادیم ، حالا هم که اشاره کرده اند ، از ما به سر دویدن ....ما نرنجیدیم ،‌دنبال کارمان هم هستیم . !

امیدوارم دوستان نشریه گزیده اخبار ،‌همانطور که اخلاق مطبوعاتی الزام میکند،‌این مطلب را به عنوان جوابیه بنده به چاپ برسانند

یا حق

-------------------------------------------

مطالب مرتبط :

١- امام خامنه ای (روحی له الفدا) : باید با زمین خوران برخورد جدی شود

٢-  انقلاب اسلامی یا زمین خوراران شیرازی- سرمقاله آخرین شماره مستضعفین

٣ - امروز حجت بر همگان تمام شده است باید سکوتها شکسته شود - فرشید جعفری

۴- أین مختار - روایتی از ظلم باغ شهری ها بر مردم

۵- رنج عدالتخواهان و پایان کابوس باغ شهر ! - ناگفته های دانشجوی انقلابی

۶- تهران پایتخت سیاستمداران -شیرازپایتخت رانت خواران

٧- نامه ٩ تشکل دانشجویی به استاندار

نمایشگاه کاریکاتور با موضوع زمین خواری از  ١٧ - ٢۴ اسفند در تالار حافظ برگزار است

۱۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ اسفند ۸۹ ، ۱۰:۱۸
سلمان کدیور

" العدل اساس الاحکام "

 

ریاست محترم قوه قضائیه حضرت آیت ا… آملی  لاریجانی

سلام علیکم

ای مردم، بزرگان عبرت بگیرید از موعظه­ای که خداوند به دوستان خود در قرآن میفرماید اگر شما خود را اولیای خدا میدانید، و اگر دیندارید و مخاطب قرآن هستید پس بی­تفاوت نمانید و احساس تکلیف کنید! آیا ندیده­اید که خداوند چند بار در قرآن به روحانیون مسیحی و یهودی به شدت حمله فرموده و آنها را توبیخ کرده است که چرا مردان خدا در جامعه و حکومت بی­عدالتی و فساد دیدند و سکوت کردند؟ چرا اعتراض و انتقاد نکردند؟ و فریاد نکشیدند؟ و نیز فرمود:«نفرین بر کسانی از بنی اسرائیل که کافر شدند. آنها که امر به معروف و نهی از منکر نکردند، و چه بد عمل کردند.»

خداوند علمای مسیحی، یهودی و روحانیون و آگاهان ادیان قبل را نکوهش کرد زیرا ستمگرانی جلوی چشم آنها فساد میکردند و اینان میدیدند و سکوت میکردند و دم برنمی­آوردند. خداوند چنین کسانی را توبیخ کرده که چرا در برابر بی­عدالتی و تبعیض و فساد در حکومت و جامعه­ی اسلامی ساکت هستید و همه چیز را توجیه میکنید ؟ چرا سکوت کرده­اید؟

 

جناب رئیس !

متن فوق قسمتی از خطبه منی' حضرت ابا عبدالله (ع) ، درجمع علمای دین و خواص جامعه است که در حقیقت الگوی مبارزه همه جانبه با فساد را برای تمامی نسل های بشریت بیان کرده است. خطبه ای که خواص جامعه از بنده حقیر تا جنابعالی و بالاتر را ملزم به عدم سکوت در برابر ظلم و فساد و مبارزه با گردن کلفتان و زالو صفتان جامعه میکند.

آنچه انگیزه نوشتن این نامه به حضرتعالی شده است، علاوه بر احساس تکلیف شرعی، وضعیت نابسامان و فساد خیز استان فارس و بخصوص کلان شهر شیراز است. شهری که در آن مستضعفین و صاحبان اصلی انقلاب در چنگال از خدا بی خبران، تحت عنوان سرمایه گذار در حال له شدن می باشند.

 

چندین سال است طرح هایی تحت عنوان باغ شهری یا احیای زمین های غیر قابل کشت،  زیر نظر تعدای شرکت خاص در استان فارس در حال اجرا می باشد. این شرکت ها برای عملی کردن طرح اقدام به خرید  و یا در برخی موارد تصاحب مشکوک زمین های روستاییان و کشاورزان اطراف شهر با قیمت های بسیار پایین کرده  و پس از تفکیک به قیمت های بسیار زیاد به فروش آنها اقدام می کنند. متاسفانه عدم نظارت صحیح بر این طرح، سبب آن شد که امروزه شیراز و فارس به عنوان کانون زمین خواری و مفاسد اقتصادی کشور مطرح گردد. 

طبق نظر کارشناسان، این طرح علاوه بر مفاسد اقتصادی و مدیریتی، ضربات جبران ناپذیری بر محیط زیست و منابع طبیعی استان وارد کرده است. همین امر سبب آن شد که این اراضی از طرف مسئولین منابع طبیعی استان غیر قانونی اعلام شود، امّا به علت کم کاری دادگستری و دیگر نهاد های مسئول این روند انحرافی هنوز در حال اجرا می باشد.

بسیاری از مردم این شهر و استان که در این طرح ها اقدام به خرید زمین نموده اند، به شدت به مشکل قضایی برخورد کرده اند امّا به این علت که طرح های مذکور و افراد پشت پرده آن به گروه های سیاسی و اشخاص متنفذ استان منتسب هستند، پیگیری های این صاحبان انقلاب به جایی نرسیده و سال هاست با پرونده های قطور در میان دستگاه های اجرایی و قضایی د رحال رفت و آمد بی نتیجه هستند.

 

 آنچه در این باره  وضعیت را وخیم تر کرده است، تسامح و تساهل دادگستری استان فارس در این داستان است که متاسفانه هیچ اراده جدی ای برای برخورد با این پدیده شوم در استان و پیگیری حقوق ضایع شده مردم دیده نشده است. نمونه بارز این مورد نیز  تاخیر و تعلل دادگستری فارس، در رسیدگی به تخلفات برخی از اعضای شورای شهر است. مقوله ای که از آن بوی زد و بندهای سیاسی و جناح بازی های متداول به مشام می رسد.

 

 

( مردم ) به نام دین از شما حساب می برند و احترام می­گذارند و شما را بر خودشان ترجیح می دهند. در حالی که هیچ فضیلتی بر آنها ندارید. و شفاعت شما را می پذیرند. شما به نام دین است که اعتبار و نفوذ کلمه دارید. در خیابان ها مثل شاهان راه میروید و با هیبت و کبکبه رفتار می کنید. (به راستی چگونه به این احترام و اعتبار اجتماعی رسیده­اید) فقط به این علت که مردم از شما توقع دارند که به حق خدا قیام کنید. اما شما در اغلب موارد از انجام وظیفه و احقاق حق الهی کوتاهی کرده­اید و حق رهبران الهی را کوچک شمرده اید. ( خطبه منی' )

جناب رئیس !

متاسفانه ساختار سیاسی این استان متاثر از نگاهی مبتنی بر سرمایه است به گونه ای که در این ماجرای تلخ چندین و چند ساله، مسئولین و بزرگان شهر به انحاء گوناگون و در سطوح مختلف به این مفاسد گرفتار شده اند. گروهی در انجام و ترویج این طرح ها دخالت مستقیم داشته اند و گروهی دیگر با علم بر مفاسد آن مهر سکوت بر لبشان زده اند و حاضر نشده اند در برابر این ظلم ها، علی رغم وظیفه و تکلیف شرعی قد علم کنند. و مطمئنا جرم ساکتین در پیشگاه خداوند متعال کمتر از عاملین نخواهد بود.

براستی علت اینکه شیراز به عنوان یکی از مراکز فتنه کشور در جریان قبل و بعد از انتخابات خودنمایی کرده است چیست؟ بی شک یکی از دلایل مهم این پدیده شوم چیزی جز مفاسد کلان مدیریتی در این شهر نیست. مفاسدی که باعث به وجود آمدن طبقه اجتماعی جدیدی در شهر، با جهت گیری سیاسی اعتقادی خاص شده است. در این شهر دو طیف، یکی با نقاب دینداری و انقلاب و دیگری با نقاب آزادی خواهی مدنی وابسته به غرب، که در ظاهر با هم مخالف امّا هدفی جز استحاله انقلاب ندارند، به برکت نگاه سرمایه سالارانه مسئولین آن،  اقدام به فعالیت می کنند.

فعالیت این شرکت ها ،  از یک سو و از طرف دیگر هجوم برج سازان مشکوک به ارتباط با فِرَق منحرف ماسونی و بهایی، قطعا شیراز و کشور را در آینده با بحرانی عظیم از نظر اقتصادی و عقیدتی تبدیل خواهد کرد.

جناب رئیس !

این امور و مفاسد مذکور،  گذشته از ضرر و زیان های ذکر شده، متاسفانه موجبات بدبینی مردم به نظام مقدس جمهوری اسلامی و مسئولین پاک آن را فراهم آوره است. چرا که آنان با چشم خود شاهد این حقیقت تلخ هستند که چه کسانی از بزرگان و آقا زادگان و یا مسئولین پشت این شرکت ها ایستاده و از آنان به هر نحوی حمایت می کنند.

مردم می بینند که روز به روز بر حجم شکایاتشان که اهم آن را تخریب و تصرف اراضی ملّی، تغییر کاربری غیرقانونی اراضی منابع طبیعی به مسکونی، غصب و تصرف غیر قانونی زمین، سند سازی و ... تشکیل می دهد  افزوده می شود و از سوی دیگر نیز شاهد هستند این شرکت ها و مالکانشان علی رغم متهم بودنشان به فساد، بدون هیچ مانعی در شهر مشغول ادامه و گسترش فعالیت های خود هستند.

بنا بر واقعیت های غیر قابل انکار فوق، خواسته جنبش دانشجویی عدالتخواه شیراز از شما به عنوان رئیس قوه قضائیه این است که در یک اقدام عاجلانه و فوری، شعبه ویژه مبارزه با مفاسد اقتصادی متشکل از نیروهای غیر بومی در این شهر تشکیل گردد تا بیش از این عفونت این جراحت کثیف شایع نشود. قطعا در صورت عدم تحقق این مطالبه به حق، جنبش دانشجویی اقدام به روشنگری در این زمینه خواهد کرد تا بیش از این، انقلاب و آرمان های بلندش قربانی مشتی آقازاده و گردن کلفت از خدابی خبر نشود.

ما از شما بعنوان فردی که رهبر معظم انقلاب امام خامنه ای ( ارواحنا له الفداه ) ایشان را به برخوردار از روحیه‌ و توان نوآوری و ابتکار، موصوف نموده و چشمداشتِ سلامتِ ارکان و اتقانِ احکام و سرعت و سهولت در اجرای عدالت را، انتظار بحق شان از شما اعلام کرده اند، توقع داریم همانطور که تا کنون شعاری جز مبارزه با دانه درشت ها نداده اید، با این مقوله درد آور در استان فارس به طور ویژه رسیدگی به عمل آورید.

شما می­بایست این ستمگران و فاسدان را نهی از منکر میکردید و نکردید، و مصیبتتان از همه بالاتر است. چون عالم به دین و اصحاب پیامبر بودید و چشم مردم به شما بود و شما را نماینده­ی اسلام میدانستند. مجرای حکومت و مدیریت و رهبری جامعه باید به دست علمای الهی باشد که امین بر حلال و حرام خداوند هستند، اما شما کاری کردید که این مقام را از آنها گرفتند و موفق شدند حکومت را منحرف کنند ... گروههایی از مردم برده­ی اینان شده­اند و مثل برده­های مقهور و شکست خورده، زیر دست و پای آنان له میشوند. عده­ای نان شبشان را نمی­توانند تهیه کنند. در هر شهری عده­ای را گماشته­اند که افکار عمومی را بسازند و به مردم دروغ بگویند. اینان عده­ای ستمگر و صاحبان قدرت­اند که علیه ضعفا و محرومین بسیار خشن عمل می­کنند و به روش غیر اسلامی حکومت می­کنند و متاسفانه بی چون و چرا هم اطاعت می­شوند  . ( خطبه منی' )

سایه امام خامنه ای ( روحی له الفدا ) مستدام

 

 

با آرزوی توفیق خدمتگذاری برای شما

سلمان کدیور

دبیر مجمع دانشجویان عدالتخواه شیراز

نشریه دانشجویی مستضعفین

 

---------------------------------------------------------------------------

 

بازتاب مطلب در :

 

ایسنا

 

عدالتخواهی

 

مستضعفین

 

ناگفته های دانشجوی انقلابی

 

آب حیات 

 

۱۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ اسفند ۸۹ ، ۱۰:۰۹
سلمان کدیور

 

شاید برخی تصور کنند دو جریان " سازندگی " و اصلاحات"  دو جریان متضاد و با جهت گیری متفاوت از هم بوده اند . پس از جریان سازندگی و لوث شدن و مذمت شدن ان در بینش اجتماعی ، سیاسی  مردم ، دسته جدیدی از سیاسیون حول شعارهای ازادی طلبانه گروهی به نام اصلاح طلبان جمع شدند .  انها به صورت بسیار زننده شروع به تخریب اصول سازندگی  و رئیس دولتش میکردند چنان که به او تهمت های زیادی روا داشتند . و به مدد این سیاست بود که در خرداد 76 حائز اکثریت اراء شدند.

در حوزه اقتصاد مردم تحت فشارهای بسیار بزرگ اقتصادی دولت هاشمی با تورم 49 درصد به شدت کمر خم کرده بودند و سیاست های سرمایه سالارانه دولت سازندگی را عامل به وجود امدن شکاف بسیار عمیق فقیر غنی میدانستند .

 سدها و نیروگاهها که به مدد گرفتن وامهای کلان از بانک جهانی  و ورود سرمایه داران طاغوتی  روز به روز افزونتر میشد ومردمی  که  باید این هزینه ها را تحمل میکردند روز به روز اوضاع اقتصادیشان رو به وخامت می رفت و عده قلیلی که به مراکز قدرت و اشخاص و مدیران نزدیک بودند ،‌ جمعیت نوکیسگان جمهوری اسلامی را بر پایه رانت و ثروت های باد آورده تشکیل دادند .

در مدت زمان اندکی بازارهای مصرفی کشور مملوء از اجناس کوکس خارجی گردید و اشرافیت و تجمل گرایی و تشویق به مصرف زدگی ، به طور رسمی از تریبون نماز جمعه توسط آقای هاشمی تبلیغ و ترویج می شد . مردمی که هنوز طعم شیرین ریاضت کشیدن و از شکم خویش برای انقلاب زدن را ازامام (ره) اموخته بودند ، ناگهان با این حجم عظیم تبلیغاتی روبرو  و به تدریج   " فرهنگ زهد انقلابی " با انحطاط اجتماعی مواجه گرید .

هاشمی رفسنجانی رئیس جمهور وقت، در 18 آبان ۱۳69 در خطبه اول نماز جمعه تهران:

 اظهار فقر و بیچارگی کافی است و این رفتارهای "درویش مسلکانه" وجهه جمهوری اسلامی را نزد جهانیان تخریب کرده است، زمان آن رسیده است که مسئولین به "مانور تجمل" روی آورند. از امروز بخاطر اسلام و انقلاب، مسئولین وظیفه دارند مرتب و باوقار باشند!

"چرا انسان‌هایی پیدا می‌شوند و مردم را دعوت می‌کنند به ریاضت و کم کردن نیازهای جسمانی؟ خوب دلایل و عواملی دارد، گاهی شرایط زندگی ایجاب می‌کند که خیرخواهان جامعه از مردم بخواهند تا کم مصرف کنند، که عموما در مواقع قحطی‌ها و کمبودها روی می‌دهد"( روزنامه جمهوری، 19 آبان 1369، ص 9؛ خطبه نخست)

.در حوزه فرهنگ استارت ابتذال فرهنگی مخمل گونه بسط داده میشد . ابتذاال فرهنگی با وزات سید محمد خاتمی بر مسند وزارت فرهنگ تا انجا پیش رفت که هنرمندان طاغوتی یکی یکی عرصه های بزرگ جامعه هنری کشور را تحت کنترل خود در آوردند . این امر باعث اعتراض شدید مردم و دلسوزان نظام را دربر داشت که از جمله مهمترین انها سخنرانی شدید لحن ایت الله جنتی در خطبه های نماز جمعه تهران در اعتراض به سیاست های فرهنگی دولت بود . هرچند که خاتمی فردای همان روز با انتشار بیانیه ای در نشریات منتقدبن خود را به تحجر و عدم مدنیت متهم کرد اما نتوانست در برابر این فشارها دوام بیاورد و پس از مدت اندکی ناچار به استعفا شد . 

 اینان که  در پشت پرده های نفاق شان مروج فساد حکومتی و فساد اجتماعی بودند از طرفی دیگر در برابر سیاست های سرکوب گرایانه جوانان سکوت معنی داری را اتخاذ میکردند . اگر دختر یا پسری کمی از لحاظ پوشش مشکل داشت سرو کارش با اسپری فلفل و یا گشت های مفاسد اجتماعی بود .

 بدین سان شد که مردمی که با این سیاست های غلط 8 سال به سان فنری فشرده شده بودند با شنیدن شعارهای ظاهر فریب دوم خرداد از یک سو و خلع گفتمان ناب انقلاب و یا گفتمانی متعادل و نیروی کارامد یکپارچه به سوی اصلاح طلبان تجدید نظر طلب روی آوردند . در حقیقت انچه سبب رای 22 میلیونی آقای خاتمی شد ، سیاست های غلط دوران سازندگی بود نه گفتمان اصلاح طلبی .

اما انچه موجب سردرگمی اهالی فکر و اندیشه می شود این است که چرا با انتقال قدرت از "سازندگی " به "اصلاحات" کابینه نیز منتقل شد .اگر جریان شکل گرفته جدید منتقد و مخالف دولت ماقبل است چرا سیاست گذاران و خط دهندگان همان دولت به صورت رسمی در دولت جدید مشغول شدند ؟؟؟

 رئیس ودلت دولت جدید ، کسی نبود جز وزیر مستعفی دولت قبل . کسی که در زمان وزارتش از سوی هاشمی نیز حمایت میشد . سیاست گذاران فرهنگی کشور که زمانی در برابر سرکوب سکوت مشوقانه اتخاذ میکردند حال دم از ازادی پوشش و روابط ازاد جنس مخالف میزدند!!!! انگار که فقط پوست انداخته باشند .

  کارگزاران که پیروزی خاتمی را مدیون تلاش‌های خود می دانستند، قصد عزیمت به کابینه را کردند و خاتمی هم که از پس حادثه و با حمایت های آنها قدرت را به دست گرفته بود، آنها را از غنائم این پیروزی بی نصیب نگذاشت.

وزارت نفت، وزارت کشاورزی، وزارت معادن و فلزات، وزارت کشور و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی در دولت هفتم در اختیار وزرای مورد حمایت کارگزاران سازندگی قرار گرفت و شهرداری تهران، ریاست بانک مرکزی، ریاست سازمان برنامه و بودجه و ریاست سازمان تربیت بدنی همچنان در اختیار اعضای این حزب باقی ماند.

تمام این اقدامات در حالی صورت میگرفت که کتاب عالی جناب سرخپوش ها بر علیه هاشمی رفسنجانی توسط اصلاح طلبان تکثر و توضیع می شد( ! ).

به این سبب شد که سیاست تابوت بردن انقلاب اسلامی نیز از دولت سازندگی ، با سبکی نو اتخاذ تاکتیکی موذیانه ، به دولت اصلاحات منتقل شد . و این دولت پس از انکه کشور توسط سیایت های لیبرال سرمایه داری ، سازندگی  شخم زده شده بود ، این تفکر مسموم را با نقابی دروغین ، با " لیبرال دموکراسی " عرضه کرد تا شالوده غربزدگی و خودفروختگی را بنیان گذاری کند .

هرچند که اتحاد شوم کارگزاران و اصلاح طلبان در انتخابات ریاست جمهوری نهم که گفتمانی نو بر صحنه سیاسی کشور  ظاهر شد فاش گردید . اینجا بود که هر دو جریان نقاب از چهره کریه خود انداختند و در یک جبهه در برابر شهرداری گمنام موضع گرفتند . اتحاد راست سنتی یا به عقیده برخی از اهالی سیاست ، راست مدرن با چپ رادیکال!!

 با این نگاه تیز بینانه ، حمایت هاشمی ازخاتمی  و "میرحسین موسوی" در قبل و بعد از انتخابات و فتنه های اخیر ،‌نکته ای غیر قابل تحلیل نیست .

کمی پیشتر ،‌وقتی کمی از هم اکنونم ،‌بچه تر بودم ،‌کارتون " گربه سگ " را خیلی دوست داشتم . تمام جذابیت این کارتون در اتحاد دو دوشمن تاریخی در یک کالبد خلاصه می شد . گاهی گربه ناچار بود جور سگ  را ،‌علارغم میل باطنی اش بکشد و گاهی عکس . گاهی هم هر دو ، در راه رسیدن به یک آرمان مشترک دست به یکی می شدند و متحد .

این کارتون همین حکایت چپ و راست خودمان است . کارتونی که این بار نه بچه ها ،‌بلکه بزرگان سیاست و نظام و بخش عظیمی از پیکره نخبه ! کشور را سرگرم خویش کرده است . این دو یکی به چپ مایل بود و دیگری به راست ،‌امّا برای یک هدف واحد .

در نگاه متعهدانه به انقلاب اسلامی ، چپ و راست سرو ته یک کرباسند برای زدن ریشه اصیل انقلابی گری . امروزه شاهد این موضوع و حقیقت در کشور به خوبی می باشیم . در بحث مفاسد اقتصادی هر دو با هم و به یک نسبت شریکند و بهره ها برده اند . آنچه در شیراز تحت عنوان این پدیده در حال شکل گیری است جز این نیست که چپ ها مجوز صادر کردند و زمینه فراهم کردند ، راست ها نشستد و به توبره کشیدند .

کاش این بزرگان قوم می فهمیدند ،‌ نان را چه از چپ بخوانی یا از راست ، باز هم " نان" است .

 

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ اسفند ۸۹ ، ۱۹:۰۴
سلمان کدیور

 

فرماندار شیراز ضمن قدردانی از حضور باشکوه  امت حزب الله در محکومیت سران فتنه به انتقاد از سخنرانی هماهنگ نشده محمد رضا باهنر در جمع راهپیمایان پرداخت و گفت:سخنرانی کسی که تا دیروز سیاست سکوت در مقابل جریان فتنه پیش گرفته بود،نوعی دهن کجی به مردم است.

به گزارش خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) منطقه فارس،حسین قاسمی که شامگاه امروز در جمع تعدادی از دانشجویان سخن می گفت، به تبیین مواضع باهنر در جریان انتخابات ریاست جمهوری پرداخت و گفت:سکوت باهنر و سخنان دو پهلو او در طول انتخابات گذشته نه تنها دهن کجی به مردم بود،بلکه باعث تقویت جریان فتنه شد.

وی با اشاره به سخنان مقام معظم رهبری مبنی بر روشنگری اذهان عمومی در مقابل جریان فتنه و سکوت نکردن خواص در این رابطه گفت:سکوت باهنر در جریانات پس از انتخابات نوعی همدلی با جریان فتنه محسوب می شد،این در حالی است که در ماه های اخیر شاهد ملاقات ایشان در مجلس شورای اسلامی با فائزه هاشمی به عنوان یکی از مسببین جریان فتنه بودیم.

به اعتقاد وی امروز تبری جستن از موسوی و کروبی مانند لگد زدن به مرده است،لذا باید امروز از ابو فتنه ها برائت جست،اما این احساس وجود دارد که این جریان ساکتین یکساله اخیر برای نجات هاشمی سکوت خود را شکسته اند و بیش از اینکه به فکر نظام  باشند به فکر نجات خود و هاشمی  هستند.

فرماندار شیراز معتقد است:برخی اصولگرایانی که در جریان وقایع پس از انتخابات سکوت کردند،مصداق بارز اصولگریان منحرف هستند.

وی تصریح کرد: کسانی که نظام در وقت لازم به روشنگری آنها نیاز داشت،به گوشه ای خزیدند و بعضا با کنایه های خود،به جریان فتنه کمک کردند.این عده قطعا اصولگرایان منحرف هستند،آنها انحراف را ایجاد کردند و حاضر شدند بر سر قدرت با فتنه گران تعامل و همراهی کنند.

فرماندار شیراز از استاندار فارس خواست سخنرانی بدون هماهنگی باهنر در جمع راهپیمایان حزب اللهی علیه جریان فتنه را بررسی کند تا مشخص شود چرا کسی که تا دیروز سیاست سکوت و مماشات با جریان فتنه پیش گرفته بود، با سخنرانی خود نه تنها مرهمی بر دل راهپیمایان حزب اللهی نمی گذارد بلکه اسباب  تعجب و ناراحتی آنها را نیز فراهم می آورد.

قاسمی  همچنین گفت: باهنر بیش از اینکه بخواهد تبیین جریان فتنه کند،خود به عنوان یکی از متهمین جریان ساکتین پس از انتخابات بودند،لذا او امروز بیش از اینکه بخواهد جریان فتنه را برای امت حزب الله تبیین کند باید پاسخگوی سکوت و همراهی ضمنی خود با فتنه گران در جریانات پس از انتخابات باشد.

وی در پایان گفت: امروز برخی از مردم از من به عنوان فرماندار شیراز سئوال می کردند : آیا آقای باهنر از سکوت ماه های اخیر خود توبه کرده است؟ مردم از من می پرسیدند چرا آقای باهنر در سخنان خود به بازیچه های فتنه می پردازد و گرانیگاه و بازیگردان جریان فتنه را می خواهد از پاسخگویی و حساب کشی امت حزب الله نجات دهد؟

به گزارش ایسنا پس از نماز جمعه امروز شیراز هزاران نفر از نماز گزاران شیرازی در محکومیت سران فتنه دست به راهپیمایی زدند و شعار مرگ بر آمریکا ، مرگ بر انگلیس و مرگ بر اسراییل سردادند.

 

۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ بهمن ۸۹ ، ۲۱:۲۹
سلمان کدیور

به نظر من یکى از چیزهاى بسیار مهمى که در شیراز باید مورد توجه قرار بگیرد، مرکزیت و محوریت این حرم مطهرى است که کمتر شهرى از شهرهاى کشور ما یک چنین امتیاز و برجستگى‏اى دارد. سه امامزاده‏ى صحیح‏النسب و عالى‏مقام و بسیارى از امامزاده‏هاى دیگر در این شهر، جایگاه قداست این شهر و انتساب آن به ولایت اهل بیت (علیهم السّلام) را بسیار بالا میبرد. جا دارد در تبلیغات عمومى، در صدا و سیما، در ابتکارات گوناگونى که در زمینه‏هاى خدماتى، اقتصادى و غیره انجام میگیرد، این جنبه - که روح و معناى عالى ولایت مردم فارس را نشان میدهد - برجسته شود. اینجا بعد از مشهد و قم، در واقع سومین حرم اهل بیت (علیهم السّلام) در سرتاسر ایران است. هم از لحاظ خدمت‏رسانى به زوار این حرم، هم از لحاظ معرفى کردن و نشان دادن و دلهاى مشتاقان را در سرتاسر کشور و بیرون از کشور متوجه این بارگاه عظمى کردن، کارهائى است که بایستى انجام بگیرد. ( مقام معظم رهبری – در جمع مسؤولان استان فارس)

این عین فرموده مقام معظم رهبری ( روحی فداه) د رجمع مسؤولین اجرایی استان فارس است، که طی آن شیراز را به لقب " سومین حرم اهلبیت (ع) " مزین فرمودند . این عمل ، فارغ از افتخار بزرگی که نصیب این شهر نمود ، باید از منظرهای بسیار وسیعی مورد برسی و پژوهش قرار گیرد ، چرا که این فرموده رهبری(روحی فداه)  را نباید به هیچ وجه نوعی تعارف یا یک حرکت نمایشی قلمداد نمود بلکه باید به چشم یک استراتژی کلان و محوری در اداره این شهر به عنوان مرکز استان ، نگریست .

این نکته که مقام عظمای ولایت به عنوان استراتژی را در میان " مسؤولان اجرایی" نه دیگر گروه ها ، طرح نمودند خود نکته قابل توجه دیگر است . ایشان بر مسؤولین تکلیف میکنندکه این شهر باید ، روح و معنای عالی مردم فارس را نشان بدهد . و حال پس از گذشت 2 سال از این فرموده ، و تکلیف ، باید از مسؤولین اجرایی استان در تمامی سطوح و سازمانها مطالبه جدی صورت بگیرد ، که در این مدت چه کارنامه ای جز نصب بنر و تراکت های تبلیغاتی و استفاده از این نام در سخنرانی ها به منظور تعارف و تزئین ، ارئه شده است ؟

آنچه تا به امروز در پیکره مدیریتی استان ، در عملی نمودن این آرمان ، دیده شده است چیزی جز  نگاه سطحی و قشری  نبوده است .

گروهی حقیقتا بر این باورند که منظور آقا ، فقط در توسعه حرم های مطهر شهر خلاصه می شود ، و گروه دیگر برگزاری مراسم های آنچنانی دعا و عزاداری را عمق نگاه رهبری میپندارند . هرچند که هیچ کدام از این دو گزینه  اشتباه نیست ، اما مطالبات رهبری بسیار وسیعتر و کلان تر از این امور است . این عنوان (سومین حرم اهلبیت) برای مسؤولین فرهنگی و سیاسی و اقتصادی یک بار تکلیف بزرگ محسوب می شود .

با نگاهی به لایه های زیرین شهر و استان ، بیشتر با این نگاه کلان آشنا می شویم .

متاسفانه بر طبق آمارهای رسمی و موثق ، استان فارس یکی از بالاترین ارقام جرم و جنایت را در سطح کشور دارا می باشد  که خود ریشه در عوامل بسیاری از جمله بیکاری ، فقر ، وضعیت فرهنگی خانواده ها و مردم ، و.... دارد ، وضعیت کشاورزی و آب های زیر زمینی ، نیز آن را تهدید جدی می نماید .   و از نظر اقتصادی و سیاسی نیز به پدیدیده ای خزنده و خطرناک  به نام " پولشویی" مبتلا گشته است .

پول های بسیار کلان و نجومی که در شهر با تبدیل شدن به برج ها و ساختمان های تجاری ، تحت عناوین : ستاره ، زیتون ، خلیج فارس ، برجهای تجارت جهانی و ... شتشو می شوند ، علاوه بر اینکه روز به روز چهره شهر را مبتذل تر و جوانان را به فسادهای اخلاقی دچار خواهند ساخت ، سبب بالا رفتن نرخ بیکاری و تورم ، میگرددچراکه  ظرفیت تجاری مصرفی شهر سالهاست اشباع شده و احداث این پروژه درسته بزرگ سبب حذف مشاغل  سالم طی یک رقابت ناعادلانه می شود.

جنبه سوء بعدی این روند پولشویی و مفاسد اقتصادی ، بعد امنیتی است . آنچه تحت نقاب کار تجاری در شهر در حال رویدادن است ، رسوخ فرق ضاله بهایت و وهابیت و کارترهای بزرگ اقتصادی صهیونیستی می باشد که صاحب امتیاز برخی از این پروژه هستند . این پروژها  در چند سال آینده که به بهره برداری برسند قادر خواهند بود ضربه های اقتصادی سنگینی به پیکره استان یا حتی کشور وارد و از سوی دیگر از این مکان ها و سودهای کلان آن ، به عنوان یکی از مراکز فعال تبلیغالت خود استفاده نمایند .  مقام معظم رهبری(روحی فداه) یکی از معظلات استان را همین امر بیان میدارند :

امروز در همین شهر شما و در جاهاى دیگر که حالا نمیخواهم زیاد قضیه را باز کنم، شاید خود شماها خیلى خوب میدانید؛ از عرفانهاى مادىِ پوچِ بى‏محتوا گرفته تا ادیان منسوخ، تا سازمانهائى که اسمش دین است، باطنش سازمان سیاسى است، مشغول تلاشند، مشغول کشمکشند براى اینکه از این مجموعه‏ى انبوه نیروى اسلامى هرچه میتوانند، بکنند؛ کم کنند. ( دیدار در جمع دانشجویان دانشگاههای شیراز)

قطعاً یکی از  آن دسته مسایل که باز کردن آن پیچیدگی خاص دارد ، راز گشایی از همین فرقه ها و بروز پیامدهای اقتصادی ناشی از آنان در چند سال اخیر در شیراز می باشد.

متاسفانه آنچه در طی این مدت دیده شده این است که ، در میان مسؤولین قضایی شهر و استان ، به طور سوال برانگیزی ، اراده ای برای برخورد با این مفاسد وجود ندارد . آنچنانکه علی رغم دروغگو و مفسد خواندن آقای محمدپور، صاحب پروژه برج های دوقلو از ناحیه آقای شاهرودی رئیس سابق قوه قضاییه و همچنین صدور دستور توقیف ساخت برج و دستگیری محمدپور توسط ایشان، هنوز اجرای این دستور بر زمین مانده و صاحب این پروژه و دیگر پروژه مفسد آزادانه در شهر قدم میزنند!! .

ضعف قوه قضائیه و دستگاه دادگستری استان نیز نکته ای است که مقام معظم رهبری (روحی فداه) ، در پاسخ به انتقاد نماینده دانشجویان عدالتخواه( در دانشگاه شیراز) به این دستگاه ، با فرمودن جمله : " این ها حرف های دل ما هم هست " ، آن را تأیید میکنند .

. وقتی به اینجا میرسیم به خوبی متوجه خواهیم شد که لقب " سومین حرم اهلبیت (ع) " چه عمق استراتژیکی را دنبال میکند و چه غافل اند مردم و مسؤولان . حال باید پرسید این وضعیت و این مسؤولین ، در شأن سومین حرم اهل بیت (ع) هستند یا خیر؟ مسؤولینی که با رأی مردم بر کرسی های مدیریت شهری تکیه میزنند ، و با همین ابزار زیر پرونده تمام این پروژه های مفسد را امضا و برای آنان مجوز ساخت و فعالیت صادر میکنند!  مسؤولینی که در عین بی عدالتی ، امکانات و بودجه های کلان استانی و شهری را به شمال شهر برده و صرف میکنند ؛ در حالی که مردم جنوب شهر از بسیاری از امکانات معمولی محرومند ؟

با برسی این موارد آیا برای تبدیل کردن شهر شیراز به سومین حرم اهلبیت(ع) ، باید به توسعه حرم احمد ابن موسی (ع) و برگزاری مجالس پر هزینه عزاداری و نصب بنر تبلیغاتی اکتفا کرد؟ یا باید دست به یک پاکسازی وسیع زد؟

 

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ بهمن ۸۹ ، ۱۲:۲۷
سلمان کدیور

 

انچه در فراروی جنگ نرم باید به آن پرداخته شود برسی شخصیت های خواص و صحابه انقلاب  است . اقای هاشمی به عنوان مهمترین خواص از پیکره نخبگانی کشور عملکردی بسیار متناض از خو بروز داد . د رحقیقت باید سیر صعودی رفتار ایشان را بعد از انتخابات سال 84 مورد کنکاش قرار داد . اما آنچه مورد قلم فرسایی حقیر قرار گرفته ریشه یابی و رفتارشناسی ایشان در اوایل انقلاب  است .

تمامی احزاب اوایل انقلاب را به دو دسته چپ و راست تقسیم بندی می شدند . پیکره چپ ها را احزاب لیبرال ، مجاهدین ، سوسیالیست ها و...و مهترین حزب جناح راست را حزب جمهوری اسلامی تشکیل می داد . آقای هاشمی هرچند پایگاه اصلی اش در میان راست ها بود اما از ارتباط با چپ ها هم بی نسیب نبود . در حقیقت  ایشان توانسته بود  گروهای مختلف را زیر چتر حمایت خود بگیرد . در بحران ها یا برهه های خطیر که نفوذ هاشمی مثمر ثمر می توانست باشد ، هر شخص یا گروهی از مذاکره با هاشمی دست خالی برنمی گشت .

بروز این سیاست  را در سالهای اخیر بهتر می توان نشان داد . هاشمی از طرفی دم از رفاقت و همسنگری با رهبری می زند و خود را نزدیکترین صحابه ، به ایشان می داند و از طرف دیگر در کسوت حامی پشت پرده و پنهان احزاب لیبرال و جهت دار با نظام ، ظاهر می شود. او با نفوذ خود از طرفی موسوی و کروبی ( نماینده اپوزیسیون دولت و هم اکنون نظام) و از طرف دیگر محسن رضایی که به عنوان شخصیتی متمایل به اصولگرایی است را ، جهت مقابله با احمدی نژ‍اد وارد میدان میکند  و آن نامه بدون سلام را به ایشان می نویسد .

بروز چنین سیاست هایی از هاشمی همیشه سابقه داشته است که نویسنده عملکرد مشابه وی را در داستان قائم مقامی منتظری و باند مهدی هاشمی با توجه به کتاب خاطرات هاشمی ، مورد کنکاش قرار می دهد . طبق این خاطرات هاشمی از  هر دو طرف درگیر دراین سعی بر دلحویی و جلب حمایت دارد .

"  آقای محمد گیلانی به دفترم آمد و پیام امام را درباره برنامه مجلس آورد...گفت که امام با انتخاب آقای منتظری " برای جانشینی رهبری " موافق نیستند ." ( امید و دلواپسی ، کارنامه خاطرات هاشمی- سال 64 – ص 312 ) . آنچه حائز اهمیت است اینجاست که هاشمی حتی به صورت تلفنی سایر اعضاء مجلس خبرگان را در جریان این پیام قرار نمی دهد ، تا مانع رای آنان به منتظری گردد ، بلکه شخصا به دیدار امام میروند تا نظرشان را تغییر دهند ، که توفقی نمی یابند .

" شب  خدمت امام رفتم و راجع به پیام ایشان در مورد مجلس خبرگان مذاکره کردیم . نگرانند که تعین ایت ا.. منتظری به عنوان رهبر آینده باعث عداوت و کارشکنی می شود ( همان ص 314 )

این که چرا آقای هاشمی به نظر امام در این مسئله بسیار مهم که سرنوشت انقلاب را رقم می‌زد توجه نکردند صرفاً یک خطا نیست بلکه یک نگرش است. حضرت امام به دلیل منحرف دانستن جریان مهدی هاشمی که بر بیت آقای منتظری حاکمیت یافته بود ایشان را صالح برای رهبری نمی‌دانستند. این یک نگرش اصولی است که با باورهای اعتقادی ما منطبق است. همانگونه که می‌دانید آیت‌الله منتظری از ابتدای سال 1360 آمادگی خود را برای رهبری آینده بروز داده بود و لذا مورد توجه جریانات سیاسی غیرهمخوان با انقلاب قرار گرفت.

آقای هاشمی به خوبی از حساسیت امام به باند مهدی هاشمی و منتظری مطلع بود و با اطلاع از این مهم ، هیچکدام از سران قوا و یا هیت رئیسه مجلس خبرگان  را در جریان نظر امام (ره) امام قرار ندادند .  "پیش از ظهر احمدآقا آمد و گفت سپاه اصفهان به دستور امام در مورد گروه قهدریجان- که احتمالاً روحانیت بیدار و شاید حزب‌الله هم باشند- تحقیق کرده و آنها را دارای تشکیلات مخفی و خانه امن می‌داند. قرار شد با آیت‌الله منتظری در میان گذاشته شود ). امید و دلواپسی، ص300(

آقای هاشمی در خاطراتشان ، به راحتی از کنار رهبرسازی ، گروه های مخالف نظام میگذرد ، و در عوض نامه تعارف امیز آقای منتظری را ثبت می کند . "آقای مشکینی مختصری صحبت کردند و سپس نامه آقای منتظری را خواندند که با تشکر از خبرگان خواسته بودند که از انتخاب ایشان به عنوان جانشین امام در زمان حیات امام منصرف شویم. " (امیدو دلواپسی، کارنامه و خاطرات سال 64 هاشمی‌رفسنجانی‌، به اهتمام سارا لاهوتی، نشر معارف انقلاب سال 1387، ص317)

در حالی که آیت‌الله مشکینی طی نامه‌ای در پاسخ به نامه آیت‌الله منتظری، به وضوح و روشنی به آمادگی ایشان و اطرافیان اشاره می‌کند و در پاسخ به تعارفات می‌گوید: "و اما قولکم: با وجود حضرات آیات عظام تعیین آن جناب توهین به مقام رهبری و آیات است. فتقول لابأس بذالک فی‌الجمله؛ زیرا مقدمه آن را قبلاً عده‌ای بزرگان در مصاحبه‌ها و روزنامه‌ها به جا آورده‌اند و خود جنابعالی نیز با اعلام آمادگی عملی برای مرجعیت و رهبری و انجام برخی از مقدمات هر دو امر اقدام فرموده‌اید... " (پیوست‌های خاطرات آیت‌الله منتظری، ص923) . با توجه به حساسیت ایت ا... مشکینی به عنوان ریاست مجلس خبرگان ، اگر آقای هاشمی ایشان را در جریان نظر امام قرار میدادند ، هرگز آقای منتظری به رهبری منصوب نمی شد .

هاشمی در یک اقدام عجیب دیگر ، آقای ری شهری که از طرف امام ، مسئول رسیدگی به پرونده جنایات مهدی هاشمی است را ، از ادامه فعالیت نهی میکند .

"روزی آقای هاشمی‌رفسنجانی از باب خیرخواهی به این جانب گفت: چه بسا امشب، امام از دنیا برود و فردا آقای منتظری رهبر باشد؛ در آن صورت، تو نمی‌توانی در داخل ایران زندگی کنی. بنابراین، مصلحت نیست موضوع مهدی هاشمی را این طور دنبال کنی... " (سنجه انصاف، بررسی برهه‌ای حساس از تاریخ رهبری نظام جمهوری اسلامی ایران، محمدی ری‌شهری، سازمان چاپ و نشر دارالحدیث، قم، سال 1386، ص36)

تلاش آقای هاشمی برای بازداشتن آقای ری‌شهری از تبعیت کامل از فرمان امام در حالی است که به خوبی از دستور ایشان مطلعند : "حاج احمدآقا آمد و گفت امام نظر قاطع دارند که گروه سیدمهدی هاشمی باید طرد و تعقیب شوند. نگرانیمان این است که آیت‌الله منتظری سخت برنجند و ضرر کنیم. پیشنهاد کردم که برای تعدیل نظراتشان خدمت امام برسم  )اوج دفاع، کارنامه و خاطرات 1365 هاشمی‌رفسنجانی، به اهتمام عماد هاشمی، دفتر نشر معارف انقلاب، سال 88، ص270)

البته آقای هاشمی فراموش نکرده‌اند که در همین ایام پیشنهاد یک ماموریت خارج از کشور را نیز به مهدی هاشمی می‌دهند: "بعداً آقای هاشمی جریان پیشنهاد مسافرت من به خارج از کشور را مطرح نموده‌اند. " (سنجه انصاف، ص370)

جالب اینکه تلاشهای گسترده برای تعدیل نظر امام نیز به جایی نمی‌رسد: "نظر امام این است که تعقیب شوند و به آقای منتظری هم گفته شود که دخالت نکنند و نهضت‌ها هم از آنها گرفته شود. ما گفتیم ممکن است تعقیب قضیه، به افراد نزدیک بیت آیت‌الله منتظری منجر شود. پیشنهاد کردیم که کوتاه بیائیم. " (اوج دفاع، کارنامه و خاطرات هاشمی رفسنجانی سال 1365، ص289)

در حالی که مهدی هاشمی متهم به 27 فقره قتل و تخلفات عدیده بود (سنجه، انصاف، ص6) براستی بر اساس کدام الگو و مبتنی بر کدام اصول تلاش داشته‌اند مشی و قاطعیت امام را در برخورد با ناراستیها کنُد کنند؟

....

و شرح این پارادوکس ها در زندگی  آقای هاشمی بسار است که خود کتابی مفصل می طلبد...

(کدیور - اردیبهشت ٨٩)

۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ بهمن ۸۹ ، ۱۶:۲۲
سلمان کدیور

 

راستش نمیدانم از کجا شروع کنم . از جنگ زرگری اصولگرایی و اصلاح طلبی ، یا از اصلاح طلبان اصولگرا نما ، یا از ... بگذریم .

حضرت روح الله (ره) جمله ای دارند باریکتر از مو . بسیار بزرگ ،‌ به این مضمون که " اگر می خواهید جامعه اصلاح شود ،‌اول باید خوتان را اصلاح کنید " . گیر کار هم همین جاست . دوستان زیادی در شهر که همگی  داعیه ولایت و رهبری دارند تحت لوای تشکل هاو مجموعه های خاص خود مشغول کارند . امّا چرا این مجموعه ها خروجی و ثمر اساسی ندارد ؟ چرا حتی در اداره تشکیلات خود هم مانده اند ،‌چه برسد آرمان های انقلاب ؟ . علتش همین نکه حضرت روح الله است . عدم خودسازی و تهذیب نفس انفرادی .

در حقیقت آنچه  شاکله عدالتخواهی را تشکیل می دهد ، داشتن تفکر عدالتخواهانه اجتماعی یا سیاسی نیست . بلکه قدم اولی که هر عدالتخواه ملزم به رعایت و پیمودن آن است ،‌تا بتواند به  عدالت علوی دست یابد ، درک مقوله ای به نام " عدالت فردی است " . کسی که در این وادی رو بر خودش رنجی را تحمیل نکرده و به این بعد اهمیتی نداده ، هیچگاه نخواهد توانست یک عدالتخواه موثر باشد . رعایت عدالت فردی بر عدالت اجتماعی و سیاسی مقدم است . چرا که کسی که نتواند عدالت را بر نفس خودش ملزم کند ،‌چگونه توقعی از او می توان د ربعد اجتماع داشت ؟

چند مدتی است که بیشتر وارد فضای سیاسی شهر شده ام و شاهد این موضوع بوده ام . " فضای بی اخلاقی در رفتار و گفتار ، این چیزی نیست که خدا به راحتی از آن بگذرد ( حضرت اقا – دیدار با دولت - سال پیش ) . " واقعا هم همینطور است .

متاسفانه اگر اصلاح طلب ها فساد عقیدتی و لیبرالیستی داشتند ،‌ امروز به وضوح می بینیم که پیکره اصولگرای شهر و حتی کشور ، درگیر فساد عمیق اخلاقی و البته اقتصادی شدید است . فسادی که عرصه را بر حرافی های نابجا ، تهمت های ناروا ، برچسب های ناعادلانه گشوده است .

شیراز مثل بازار مس گری  می ماند که هر حزبی از راست و چپ ،‌ مشغول گشاد کردن دهانه دیگشان با چکش خودخواهی و هواپرستی هستند ، تا بیشتر و بهتر از انقلاب و مردم سهم خواهی کنند و گوشت پابرهنگان را درآن بجوشانند . و هر کس فریاد آزادیخواهی و استقلال از این آشفته بازار را سر دهد ، به صد برچسب محکوم می شود . که آقا تو پول گرفته ای ،‌تو دست نشاندنده فلان سازمان و فلان مسئول سیاسی و ... هستی ! .

کیست که نداند علت این همه هجمه و داد و بیداد ،  دلسوزی برای گفتمان اسلام و انقلاب نیست . متاسفانه این آقایان به ظاهرموجه و اصولگرا ، دیدشان به مسائل انقلاب گفتمانی و انقلابی نیست ،‌ بلکه کامل سیاسی است . کاری ندارند انقلاب و مولفه هایش کجای عملکردها ظاهر شده ، بلکه می بینند که چه کسانی در مسند امور نشسته اند و به خاطر خرده حساب های سیاسی بر علیه اش گارد می گیرند .

متاسفانه  برخی از جریان به اصطلاح اصولگرای شهر که درگیر سیاسی بازی ها و حزب بازی ها شده اند ،‌در حال تبدیل شده به شعبه ای از نفاق  پیچیده هستند. نفاقی که همین فضای کثیف سیاسی را متولد کرده است . نفاقی که نقاب دین و ولایت را بر چهره خود دارد و این روند قطعا برای انقلاب تبدیل به استحاله ای خواهد شد ، و ضربه ای به انقلاب و اسلام وارد خواهد کرد که هیچ جریان اصلاح طلب و لیبرالی وارد نکرده است .

اصلاح طلب ها کراوات می زدند و با جرات مخالفت و منتقد بودنشان را به نظام حتی اسلام عنوان میکردند ، امّا جریان جدید پیشانی اش جای مهر دارد و بالای سرش عکس امام و آقاست ،‌ امّا عملکردش در تضاد با شعارهایش است  . این نفاق است و باید بر آن با شعار " مرگ بر منافق " تاخت ،‌ نه جریان موسوی و کروبی و آن جنبش سبز که علنا طرح تئوریک مشخص و معین دارند . این روند به تدریج انقلاب را تبدیل به پوستین وارانه خواهد کرد . طوری که از جمهوری اسلامی جز مشتی شعار و مشتی آدم عمل زده منتج نخواهد شد ...

باید جریانی در شهر و فضای استان و در مرحله بعد در سطح کشور ،‌ شکل بگیرد که به طور اساسی و محکم در مقابل این جریان بایستد . آنچه مسلم است آن است که جریان اصولگرایی تا چندین سال دیگر در مسند قدرت کشور باقی خواهد ماند ،‌ و بر اساس این واقعیت که " هر جا قدرت باشد ؛‌ فساد نیز خواهد بود " نباید ارمان ها را به اشخاص و یا گروه های به ظاهر موجه معامله کرد .  اگر روزی پیکره حزب الله متعهد روبروی جریان سازندگی و اصلاحات به مقابله برخاست ، باید جریان سومی متولد شود که در مقابل جریان اصولگرای منحرف  از یک سو ، و همچنین جریانات چپ لیبرالیستی از سوی دیگر ،‌ ایستادگی کند .

عدالتخواهی انقلابی یعنی ،‌ گذر دادن انقلاب از میدان مین . میدان مین تحجر و تجدد . عدالتخواه باید بفهمد و درک کند که اگر ذره ای از اصول و آرمان ها ، به چپ یا راست ( متحجرین یا متجددین ) منحرف بشود ، کار خودش و گفتمانش ساخته است . عدالتخواهی یعنی راهی میانه و راست رفتن ،‌خلاف جریان آب شنا کردن .

بی شک هر کس که وارد این عرصه شود ، کاری بسیار سخت و هزینه هایی بسیار گران را متحمل خواهد شد ، زیرا از طرف همین جریانان ( چپ و راست با هم ) به  عقاید کمونیستی یا بدتر از آن به ضدیت با رهبری یا دولت یا ... متهم خواهد شد . یادم به جمله حضرت روح الله افتاد که فرمود " ضربه ای که این خشک مقدس ها و آخوندهای درباری به پدر پیرتان زدند ،آمریکا و اسرائیل نزدند " ( نقل به مضمون ) ... هم اکنون هم باید برای این عرصه و مبارزه با این طیف های به ظاهر اصولگرا به مقابله ایستاد . بی شک الان دام اصلاح طلبی نخ نما و حنایش بی رنگ شده است ، و جریان اصولگرایی امن ترین محمل برای سوء استفاده نیروهای نفوذی دشمن است  . دشمنی که به قول  آقا روح الله ، توی حوزه علمیه هم مرجع تقلید تربیت کرده است برای روز مبادا .

 -----------------------------------

بعد نوشت :

 همچنین بخوانید" آیا اصولگرایان و شیوخ اعتراف می کنند " ؟ - وبلاگ ناگفته های دانشجوی انقلابی

۱۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ بهمن ۸۹ ، ۲۳:۱۸
سلمان کدیور

 

 ندامتنامه مدیر عامل اسبق موسسه ی فلاحت در فراغت

 با برسی و دقیق شدن در این سند می شود فهمید که مفاسد این استان در کجا و از کجا نشات میگیرد ...!!!

متن ذیل ندامتنامه ی جناب آقای دکتر عبدا... نبی زاده مدیر عامل اسبق موسسه فلاحت در فراغت است،  که به طور صریح نسبت به تصرف عدوانی اراضی ملی اقرار و اعتراف نموده اند، اما علیرغم آن چندی پیش به اتهام افترا از یکی از مسولین شهرستان شیراز در دادسرای عمومی کارکنان دولت شکایت کرده اند.

طبق ماده (697) قانون مجازات اسلامی مصوب 1375:  

"هر کس به وسیله اوراق چاپی یا خطی یا به وسیله درج در روزنامه و جرائد یا نطق در مجامع یا به هر وسیله دیگر به کسی امری را‌صریحاً نسبت دهد، یا آن‌ها را منتشر نماید، که مطابق قانون آن امر جرم محسوب می‌شود و نتواند صحت آن اسناد را ثابت نماید، جز در مواردی که‌موجب حد است، به یک ماه تا یک سال حبس و تا (74) ضربه شلاق و یا یکی از آن‌ها حسب مورد محکوم خواهد شد."

با علم اجمالی به این ماده، جهت تنویر افکار عمومی سند زیر را منتشر می نماییم.

همانا وجدان تنها محکمه ای است که نیاز به قاضی ندارد.

 

مطالب مرتبط:

همین مطلب در ناگفته های دانشجوی انقلابی

نامه دبیر مجمع دانشجویان عدالتخواه به فرماندار

شعر زمین بخورید ولی زمین نخورید

نقد و نظر مطلب (سخنی با فرماندار محترم شیراز، جناب آقای قاسمی)

ابوذر غفاری

دست نوشته های یک انجمنی (ادواردو)

بولتن خبری فارس

 

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ بهمن ۸۹ ، ۰۸:۱۲
سلمان کدیور

سلام آقایان آقازاده

 زمین خوار

برج ساز

پول شو

سرمایه دار

بهایی

وهابی و الخخخخخخ ... !

سایه شما

بر سر ما

مستدام !

اینجا شیراز

با همین وضع بی مثالش

که خداوند

نگه دارد از زوالش

در فراق شما

تب کرده

تب مجنون

در هجر نگارش

***

ما اینجا

تا نفستان بخواهد

زمین داریم برای چَرا

یا

 برای خوردن شما

باب دندان آقا زاده ها !

هر قد خواستید بخورید

و از خون  حلی آباد ها

تا می توانید

بیاشامید !

نترسید

" ولا تسرفوا " برای شما نیست

آخر مگر

کار خیر هم اسراف دارد

به قول حاج آقا ؟ !

***

شما آنقدر

برای دین

ریش گذاشته اید

و پیشانی هایتان را

مثل زانوی شتر

له و لورده کرده اید

که با زبان روزه هم

می توانید زمین بخورید !

بعد نهار و شام هم

می توانید باز

زمین بخورید !

معدیه نفستان

اندازه همه زمین ها

جا باز کرده است !

***

هر جای شیراز با صفا

با همین وضع بی مثالش

که خدایتان

نگه  داشته از زوالش !

را اراده کنید

به جای درخت و سبزه

ناگهان

برج می شود

ستاره می شود

زیتون می شود

( البته

از نوع شجرة الملعونه

هم شرقیه

و هم غربیه

اصلها و فرعها

فی نار ) !

حسابی

کن فیکون می شود

برای شما !

***

اینجا

تا دلتان بخواهد امن است

می توانید

بساط تان را

در ریش حزب راست

 پنهان کنید

یا اصلا

با کراوات لندنی !

دهن مردم را

آسفالت کنید !

هیچکس

 کاری با شما ندارد

حتی استاندار

که تخصصش

پلمپ

خیارفروشان مفسد است

یا داروغه

که  افتخارش

دستگیری

آفتابه دزد

بز دل است

***

اینجا امن است

اگر

خودتان  سگ و گربه نشوید

مزاحم کسب کار هم نشوید !

اگر هم

نتوانستید نشوید

نگران نشوید

قید وثیقه را نهادیم

بی صاحب نشوید !

یک میلیارد

برای همان ‌آقای شورا

هفتصد میلیون

برای آقا زاده شجاع ( ! )

ان شاالله

که ضعیف نشوید

محتاج کس و ناکث نشوید

دچار دانشجوی زبان نفهم نشوید !

***

خیالتان آسوده

ما حتی

کرم زمین ها را

برایتان گرفته ایم

آخر آنها

کار کشته زمین خواری اند

از اول خلقت !

اما

نه به خاصیت شما !

یکی

تولید فضولات می کند

ودیگری

تولید وجوهات !

از وجوهات تا فضولات

چقدر راه است راستی ؟

***

اینجا

یک شعبه

ازاسلام شورایی

با مهر سقیفه

کلنگ  زده ایم برایتان

اسلام شورایی ؟؟؟

آخ ... زبانم لال ...

ببخشد

زبانم نچرخید !

شورای اسلامی

( چه تصادفی

چه نزدیک است با

اسلام شورایی

به جابجایی دوکلمه و

یک هجای ناقابل ! )

شورای پر‍وژه نود

شورای برج دوقلو

شورای زیتون

شورای برج 25 طبقه زند

شورای  بالا شهری های عزیز !

و پایین شهری های لذیذ !

***

عزیزان !

آقازاده ها

سرمایه بردار ها

پول شو ها

و الخخخخخ .... !

اگر این چند روز

 اهالی سقیفه

چندتایی گرفته اند

بد

به دل چرکینتان راه ندهید !

بیخود صندلی هایتان را

ویبره ندهید !

سیاسی بازی میکنیم

( پیرزن خفه میکنیم )

دانشجو حبس میکنیم !

داروغه راضی میکنیم

***

در اینجا

شیراز

با همین وضع بی مثالش

که خداتان

نگه  داشته از زوالش !

تا می توانید

زمین بخورید

ان شالله

به مدد ما

زمین نخورید !

نترسید

اینجا

امن امن است

بخورید

بیاشامید

اسراف هم بکنید !

۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ بهمن ۸۹ ، ۰۹:۰۷
سلمان کدیور