برسی و تطبیق تشکیلات های سری یهود و تشیع در برهه های تاریخی بسیار تأمل برانگیز و جذاب است. همانطور که در قسمت اول این مدخل عرض کردم، یهود تا پیش از تولد تشیع تقریبا تنها مکتبی بود که آرمان حکومت بر جهان را تحت تاثیر تعالیم تلمودی پیگیری می کرد. با تولد تشیع و ترسیم آرمان مهدویت توسط لیدرهای فکری سیاسی آن، یهود یک دشمن فکری فرهنگی روبرو گشت. این تخاصم از این جهت در ابتدا، فکری و فرهنگی بود چون عدد این گروه متولد شده از انگشتان دست تجاوز نمی کرد.
شیعیان بعد از پیامبر را مجموعا 5 نفر متشکل می شد. شهادت دخترپیامبر اسلام حضرت فاطمه طاهره(س) نقطه ابتدای صعود تفکر شیعی بود. نقش مبارزات سیاسی - فرهنگی حضرت زهرا(س) در تولد و اوج گیری ققنوس تشیع، خود شرحی بسیار بلند دارد که در این مقال، مجال آن نمی باشد.
باتوجه به اینکه حقیر، نقطه تمرکز برسی تشکیلات شیعی را در این مقاله به تاریخ اسطیلای ایلخانان مغول بر ایران و اسلام قرار داده ام، از ذکر فراز و نشیب های تشیع عبور می کنم و سراغ اصل مطلب در این برهه تاریخی را می گیرم.
مغول ها طایفه ای از قوم تاتار و از اهالی منطقه قفقاز بودند که در اوج بی تمدنی و بی دینی روزگار می گذراندند. کشورگشایی های این قوم فقط و فقط برای گسترده کردن قلمرو حکومت خود بود و هیچ هدف فرهنگی یا اعتقادی خاصی را دنبال نمی کرد.
اقوام مغول با توجه به نیازهای زندگییشان خدایان متفاوتی داشتند. بسیاری از آنان به بودیسم گرایش شدید خود را ابراز می نمودند و برخی خورشید یا جنگل را می پرستیدند.« ابن اثیر » در این مورد می نویسد: به آفتاب، هنگامی که طلوع می کند، سجده می کنند.( الکامل فی تاریخ ج 12، ص 360)
همین عدم تعصب و چندگانگی اعتقادی در بین مغولان باعث شده بود آنان نسبت به سایر مذاهب سختگیری نکنند.
وضعیت سیاسی اجتماعی ایران و اسلام در زمان حمله مغول ها بسیار متزلزل بود. اختلافات تشیع و تسنن در اوج خود قرار داشت و از سوی دیگر دربار حکومت عباسی نیز به دلیل از دست دادن جایگاه تقدس مردمی اش( که توسط شیعیان انجام می شد) به شدت رو به ضعف نهاده بود.
آنان بجای اتحاد در برابر مغولان، خرده حساب های مذهبی خود را با توسل و سعایت نزد مغول تسویه کردند. مردم ری، قربانی اختلافات مذهبی شافعیان و حنفیان شدند و مردم قم با بی رحمی تمام توسط سپاه مغول قتل عام گردیدند. ( تاریخ سیاسی شیعیان اثنی عشری در ایران- موسسه شیعه شناسی - دکتر ترکمنی آذر- ص 234)
حمدالله مستوفی،(که پسر عمویش ارتباط تنگاتنگی با الیگارشی یهود اورپا داشت) از این دودستگی روایتی تلخ روایت می کند:
" امام رکن الدین زاکانی، نزد " جرماغون" رفت و او را وادار نمود و « تمغایی از آهن به نام امیرالمومنین عمر ابن خطاب رضی الله عنه بساخت و حکمی بستند که آن را بر آتش بر پیشانی روافض(شیعیان) نهد و کار مذهب اهل سنت به سعی او از سر، رونق و طراوت! گرفت»( تاریخ گزیده- ص 805)
شیعیان در یک اقدام هماهنگ و بر طبق اصل تقیّه و حفظ نهال تشیع تصمیم به تسلیم شدن در برابر مغول ها را گرفتند تا از این طریق اعتماد آنان را جلب و زمینه نفوذ به دربار آنان و رشد در محیط جدید را فراهم آورند که موفق هم شدند.
برهه تاریخی اسطیلای مغول بر ایران مصادف است با جنگ های صلیبی اروپا علیه مسلمانان اسپانیا، یعنی اواخر قرن 12 میلادی و اوایل قرن 13. جنگ هایی که با تحریک الیگارشی یهود از یک سو و اعتقادات خرافی پاپ از سوی دیگر رواج یافته بود.
یهویان که تخصصشان گرفتن ماهی از آب گل آلود است، از این بی تعصبی مذهبی در بین مغولان بیشترین استفاده را بردند و توانستند با تصاحب پست های مشاوره و وزارت، وارد دربار مغول گردند. این یهودیان توانستند ایلخانان مغول را برای همکاری با دولت های اروپایی جهت کمک به آنان در جنگ های صلیبی مجاب کنند. چنین شد که سربازان مغول و مسیحیت، با هم علیه مسلمانان متحد شدند و توانستند دمشق به روش فجیعی قتل و غارت و به اشغال خود در آورند.
عبدالله شهبازی در اثر گران سنگ زرسالاران یهود، این وقایع را تحت تاثیر برنامه های آبرهام بن ساموئل ابولافی که از فعالین فرقه کابالی یهود بود تحلیل میکند. نامبرده یکی از مرموزترین چهره های یهودی در قرن 12 است که به تبلیغ و ترویج کابالا اشتغال داشت. او به شدت ظهور قریب الوقوع مسیح را بین مسیحیان نوید می داد و باعث شد اندیشه های اخرالزمانی یهود و فراماسونری قدرتمند شود.
در این میان تشکیلات مخفی تشیع نیز دست روی دست نگذاشت و موفق به نفوذ در دربار ایلخانان مغول گردید. خواجه شمس الدین محمدجوینی یکی از اینان بود. وی توانست " تکنودار"، پسر هلاکوخان مغول را به اسلام علاقمند سازد. او از مادر مسیحی بود و نام مسیحی " نیکلا" را بر خود داشت. تکنودار پس از گروش به اسلام نام " احمد " را برای خود برگزید و اولین ایلخان مغول بود که به طور رسمی مسلمان شد.
مسلمان شدن تکنودار، یعنی پایان اتحاد مغولان با پادشاهان اروپا و الیگارشی یهود که در جای خود ضربه سهمگینی بر پیکره فراماسونری آن زمان وارد ساخت. خاندان جوینی علاوه بر این عمل، شروع به نفوذ دادن شیعیان و دانشمندان آنان به دربار کردند.
امّا این ضربه از سوی ماسون ها بی پاسخ نماند. آنان ارغون، برادر تکنودار را برای شورش علیه ایلخان تحریک کردند. بدینسان احمدخان تکنودار در یک کودتای سیاسی شبانه، نه در جنگ به دست گروهی طوطئه گر ساقط شد.( زرسالاران یهودی و پارسی – عبدالله شهبازی – ج 2 – ص 262).
پس از این واقعه گروه های مخفی یهود توانستند با سرهم آوردن بهانه ای، خواجه شمس الدین را به شهادت برسانند. کمی بعد نیز چهار پسر او و سایر خاندان جوینی، قتل عام شدند و اتحاد دوباره مغول و پاپ تشکیل گردید.
ارغون در جنگ های صلیبی از شام به مسلمانان یورش برد و همزمان با آن، صلیبیون در عکا. عبدالله شهبازی، معتقد است، آن مسیح موعودی که ابولافی وعده آن را به مسیحیان می داد همام ارغون بوده است. (همان- ص 271)
تکاپوی جنگ افروزانه ارغون تصادفی نبود، وی از مشاوره و هدایت یگ گروه متنفذ از زرسالاران یهود بهره می برد.( همان – ص 165). پایگاه فکری ارغون طبیب یهودی الاصلش به نام سعدالدوله بود.
شرف الدین شیرازی در تاریخ وصاف دوران اقتدار سعد الدوله را چنین توصیف کرده:
سعدالدوله با ارغون قرار گذاشت که کعبه را بتکده سازد و مردم را به پرستش بتان الزام کند.
امّا این بار دست شیعیان دربار بود که سعدالدوله را ساقط کرد. شیعیان توانستند با تحریک درباریان، مرگ ارغون را بر گردن سعدالدوله بیندازند و فرمان قتل او را بدین اتهام بگیرند.
به گزارش وصاف شیرازی، سلطه یهودیان چنان بود که مردم قتل سعدالدوله را " زوال یهود" دانستند. تاریخ ایران کمبرج از سعدالدوله به عنوان " بانفوذترین یهودی، در تاریخ ایران پس از استر و مردخای و پس از عزرا و نحمینا " یاد می کند.
پس از ارغون، پسرش غازان خان بر تخت نشست که پیشتر با اسم محمود به اسلام تشرف یافته بود. ایلخانان مغول پس از تشرف به اسلام توسط شیعیان با شیعه اثنی اشری آشنا می شدند. اولجایتون خان، ایلخان بعد از غازان خان، با اینکه از مادر مسیحی بود مسلمان شد و نام سلطان محمدخدابنده را برخود نهاد. او ابتدا بر مذهب تسننن بود سپس تحت تاثیر علامه حلی شیعه شد. (همان- ص 272 و همچنین سفرنامه ابن بطوطه – ج 1 – ص 219)
در دوران سلطنت غازان خان، پزشکی یهودی در دربار میبینیم. او را به نام " خواجه رشیداالدین فضل الله همدانی" می شناسیم. او توانست به مقام وزرارت غازان خان برسد و اهداف ماسونی یهود را ادامه دهد. در این راستا نیز وزیر دیگر غازان به نام " امیر نوروز" که شیعی بود، توانست " اصلاحات غازان خانی" را به اجرا در آورد. این اصلاحات باعث آبادانی زیرساخت های عمرانی کشور و قدرت یافتن بیشتر تشیع گردید.
------------------------------------------------------------
بعدنوشت:
١-کابالا:
کابالا تفسیر رمزگونهای از کتابهای مقدس عبری است. نامی است که بر تصوف یهودی اطلاق میشود و بسیار راز آلود و مرموز است.
کابالا خاستگاه نظری و عملی فراماسونری است طوری که آرمان ماسون ها،برپایی نظام حکوت جهانی بر اساس این مکتب است. این مکتب ریشه در تعالیم الحادی مصریان باستان دارد که توسط کاهنان نفوذی در بنی اسرائیل( که با آن قوم با موسی(ع) هجرت کرده بودند) وارد یهودیت گردید. مروج اصلی کابالا در یهودیت را همان سامری مشهور میدانند.(در این مورد نیز خواهم نوشت اگر خداوند بخواهد و عمر باقی باشد)
٢ - در قسمت بعد این مقاله به روند نابودی حکومت عباسیان توسط تشکیلات مخفی شیعه می پردازیم همچنین نقش زن مبارز و شیعی به نام " فاطمه خاتون" را مورد برسی قرار می دهیم.