پاسخ:
سلامبه نظرم از نظر رشد فکری مهترین اثر را نهاددر شرق هر عرفان یا مکتب یا دین برای ژیروانش یک مدل حکومتی تجویز می کرد و ژیروان هم طبق همان عمل می کردندآفتش این بود که دچار نوعی جزمیت شدند و هنوز هم مشاهده میشه کرد. یعنی تعصب نسبت به عقاید و الهی جلوه دادن هر امری. مثلا به خوبی میشه دید که روشنفکرها به الحاد محکوم می شدنداما در غرب چون مکاتب بر اندیشه انسان مبتنی بود زمینه تضارب ارا و علم پژوهی رشد بهتری داشتتقریبا این نقطه روشن تمدن غرب است
,
البته سو’ برداشت نشود که بنده نظرم بر رشد علم در فضای غیر دینی است. خیر. منظورم کانالیزه شدن علم در مسیر خاص و تعریف شده است که ناشی از تعصب بود نه حکم دین.غرب چون کانالیزه نشدفناچار دست به آزمون خطا زدند در نوع شیوه زندگی و باعث رشد و جامعیت بهتر علوم فلسفی عقلی شدندالبته باید تفکیک قائل شد بین سده های ژیش از میلاد تا ظهور مسیحیت و بعد از آن چون همان غرب در دوره تسلط کلیسا و ثروت راهی معکوس طی می کند
,
پاسخ:
سلامبنده قصدم این بود که اهمیت این شورش ها رو بیان بکنم. چون این شورش ها که در وهله اول سرکوب می شوند در موج های بعدی کاملا ویرانگر میشن انقلاب 1948انقلاب اسپانیا در سالهای بعد دقیق ریشه در بحران اقتصادی داشت. تحلیلگران می گویند تاثیر این روند در اروپا بیشتر از رفورم نیست. قصد بنده اثبات معنی عکس این نظر بود که انقلابها به واژگونی هم مبدل می شونداما در مورد انقلاب شرق بنده اظهار نظری نکردم چون بحثش نبودف فقط منشاء آن را ذکر کردم که نتیجه یکی به نظام اعتقادی ختم می شود و دیگری به پادشاهی!
,
احساس میکنم مطالبت هم بر مبنای دامنه ی کمی از اطلاعات هست