تحلیلی بر کابینه احمد زاده کرمانی
انتخابات ریاست جمهوری یازدهم را از نظر تعداد مدعیانی که می گویند می توانند آراء مردم را به خود جلب کنند شاید بی سابقه باشد، به نحوی که چهره هایی دراین عرصه قصد عرض اندام کرده اند که قاطبه مردم شناختی از آنان ندارند.
البته مسئله فوق لزوما تعیین کننده مقبولیت یا عدم آن نیست چرا که سال 84 هم احمدی نژاد را فقط مردم تهران می شناختند و بس و حالا تمام دنیا او به خوبی می شناسند و نسبت به موضع گیری هایش در داخل وخارج حساس هستند.
احمدزاده کرمانی، استاندار پرحاشیه مسبوق فارس شاید از دسته فوق نباشد امّا. شخصی که با شعارهای سوم تیری به ساختمان میدان امام حسین(ع) شیراز راه یافت و پس از مدتی گفتمان مکتب ایرانی و موسیقی ملّی را جایگزین آن نمود تا دلی از اسفندیار ببرد، که البته هم برد. احمدزاده در پیروی از مسلک اسفندیار کابینه، چنان با جان و دل وارد شد که خود اسفندیار هم شاید باورش نمی شد. حق هم داشت البته، کسی که روزی در سایت رجا علیه معشوق رئیس جمهور مطلب می نگاشت، حال در حلقه مریدانش دیده می شد.
بی انصافی است که برخی می گویند احمدزاده از همان اول مهره مشایی بود. نگارنده چنین اعتقادی ندارد. او حقیقتا جوان پاکی بود و با همه وجودش سوم تیر و گفتمانش را دوست داشت، همین بود که به سبک احمدی نژاد، سفرهای استانی را در شهرستانهای فارس پیگیری می کرد و میان مردم می رفت و در همان مدت بسیار محبوب شده بود. مردم خیلی از دهات ها و شهرها شاید هیچگاه انصاری لاری چپ و رضازاده راست را نمی شناختند، امّا احمدزاده کرمانی جوان را آری. ولی به آنی هر آنچه ریسیده بود را پنبه ساخت.
احمدزاده در طول مدیریتش در فارس مامور بود تا این استان را که مدیریتش را جریان راست به مدت سی و چندسال قبضه نموده بودند؛ از چنگ آنها خارج کند، و برای اینکار تلاش بسیار کرد امّا ریشه های راستی ها آنقدر عمیق بود که تیشه احمدزاده جوان به آن نرسید و آنها را علیه او شوراند.
حمایت بی دریغ احمدزاده از گفتمان مشایی از یک سو، و وجود مشاورینی که خیرخواه او نبودند از سوی دیگر، باعث شد تا حجم شورش ها علیه او که با مدیریت احزاب راست صورت می پذیرفت، به جایی برسد که در ساختمان محل مدیریتش را قفل بزنند. از همان قفل های سیاسی که منگوله اش را در هر سازمانی می شود دید. از سازمان صدا و سیما گرفته تا اداره برق، آموزش و پرورش، شرکت های خرید و فروش زمین و احزاب گردن کلفت. قفل هایی که کلیدش را فقط همین جریان داشته و هنوز دارد.
و این شد که احمدزاده جوان پس از مدتی کوله بار بست و فارس را به قصد مدیریت میراث فرهنگی که میراث جناب مشایی بود، ترک کرد. ورود او به حلقه اول احمدی نژاد در سمت معاونت و تمجید های رئیس جمهور از او باعث شد که مدتی تیتر خبرگزاری ها را اشغال کند و از او به عنوان یکی از اعضای حلقه جریان موسوم به انحرافی یاد شود.
امّا انگار بخت با احمدزاده یار نبود و پس از مدت کمی با اطرافیان از جان عزیزتر رئیس جمهور اختلاف پیدا می کند و به روش نامعلومی مجبور به استعفا و به گوشه نشین می شود.
احمدزاده این روزها نه استاندار فارس است نه معاون رئیس جمهور، بلکه سرگرم تشکیل ستادهای انتخاباتی خودش است در کشور.
یکی از شعارهای او جوان سازی تیم دولتش است که می شود سابقه اش را در زمان مدیریتش در استانداری فارس دید. خیل جوانهایی که با روی کار آمدن او و به عشق شعارهای سوم تیری اش ماه ها بدون حقوق برایش کار کردند و البته احمدزاده هم با روشی نا عادلانه و ناشکرانه همه و یا اکثر آنها را از تیمش خارج کرد و دست به حذفشان برد. واقعه بسیار درد آلودی که هنوز ذائقه جوانان مومن شیراز را تلخ نگاه داشته است. این مدل برخورد احمدزاده با جوانان فارس را بعدا خود احمدی نژاد در حق او انجام داد، که البته از هر دست دادی با همان پس می گیری!
احمدزاده با ورود به حلقه نزدیکان مشایی انتقادات زیادی را متوجه خویش کرد به نحوی که وی را از جریان حزب الله دور نمود و بسیاری را از خودش نا امید ساخت. حال او اگر در انتخابات یازدهم همان روال را طی کند قطعا برایش گران تمام خواهد شد؛ حتی اگر دولت بعدی هم احمدی نژادی باشد. چرا که می دانیم و می داند که احمدی نژاد دنیایی است که به هیچ کس جز مشایی وفا نکرده است.
برای احمدزاده انتخابات تنها فرصت باقی مانده است تا خوش را تطهیر کند و شایعات و گمانه هایی که در مورد ارتباطش با جریان انحرافی طرح شده را از خود دور نموده و با این جریان مرز کشی جدی بنماید. تا از این رهگذر به حیات سیاسی خویش ادامه دهد. احمدزاده می داند که پس از انتخابات کسی صدای او را نخواهد شنید و اگر عاقلانه رفتار کند می تواند جبران مافات نماید و تکلیفش را با قاطبه مردم روشنتر کند. امّا اینکه وی چنین خواهد کرد یا خیر سوالی است که گذشت زمان به آن پاسخ خواهد داد.
او کابینه دولت آینده اش را هم اعلام کرده که ترکیب آن حاکی از چینشی پارادوکسی کال است. افرادی که با منش و روش او و گاه با شعارهای او چندان موافقت نداشته اند.
وجود افرادی مثل علی اکبرصالحی در پست معاون اولی و همچنین ثمره هاشمی به عنوان وزیر کشود و نیکزاد به عنوان معاون اجرایی نشان از آن می دهد که او خلاف شعارش، منتقد دولت دهم نیست یا اگر هست این نقد چندان جدی به نظر نمی آید. و اینکه او قصد مرزکشی چندان شفافی را ندارد.
حضور سعید جلیلی و علی اکبر صالحی هم یک معجونی است مثل عسل و طالبی در یک شکم؛ که از هر گلویی پایین برود سبب حالت تشنج و گاهی اغماء می گردد.
کابینه احمدزاده وقتی جالب تر می شود که وی حجت الاسلام طائب را که مسئول اطلاعات سپاه می باشد را در یک اقدام معنی دار به سمت وزیراطلاعاتی خویش نهاده است. البته این نشانی است برای رفع کدورت های سابق است و البته تر اینکه برای نشان دادن وجه انتقادی شدیدش به دولت. حضور جناب طائب در کنار ثمره هاشمی و صالحی هم همین تضاد را متذکر می گردد.
این جایگزاری ها یک پیام دیگر هم دارد و آن این است که احمدزاده می خواهد بگوید که پتانسیل اینکه با دولت درگیر بشود را دارد امّا این گمانه را وجود مهره هایی چون ثمره هاشمی؛ صالحی و نیکزاد خنثی می کند. همانطور که می بینیم ترکیب متزلزل و چند وجهی است و دقیق معلوم نیست رویکرد کابینه دولتی است یا ضد دولتی. انگار کابینه سر یک دو راهی ایستاده و تصمیم نهایی نگرفته است.
ترکیب کابینه استاندار سابق فارس به صورت عملی هیچگاه قابلیت تشکیل شدن با این افراد ندارد، یعنی این افراد هیچگاه در زمین بازی احمدزاده جوان بازی نخواهند کرد و احمدزاده فقط از اسامی آنها استفاده ابزاری کرده است. پس سوال این است چرا او چنین ترکیبی را اعلام کرده است؟
به نظر نگارنده گره این پارادوکس شاید این باشد که او خواسته میان دولت و منتقدانش جمع ایجاد کند، و به هر دو طرف بگوید که به آنها وفادار است و مخالفشان نیست و قصد ندارد با آنها درگیر شود و در سایه این آرامش برنامه هایش را عملی نماید. در حقیقت این اسامی بیانگر یک منش است نه اینکه واقعا وزرای مورد نظر احمدزاده باشند.
احمدزاده با این کار قدرت مانورش را در زمان انتخابات حفظ خواهد کرد. اگر مشایی رد صلاحیت شود و دولت یتیم!، احمدزاده با این ترکیب می گوید که قابلیت اینکه نامزد جریان دولت شده و جای مشایی را پر کند را دارد. بلکه باعث شود احمدی نژاد به او که زمانی معاونش بوده بیندیشد. احمدزاده نشان داده که می تواند مهره گوش به فرمانی باشد و این همان چیزی است که احمدی نژاد می خواهد.
حال اگر کاندید دولت( مشایی) تایید صلاحیت شد و سکه احمدزاده از رونق افتاد، احمدزاده با این ترکیب اعلام کرده که می تواند نماینده جریان ضد دولت شود، به عنوان کسی که زمانی در حلقه خصوصی دولتیان بوده و خوب از طرح ها و برنامه ها و نیّات جریان انحرافی مطلع است. و از این رهگذر برای پاک کردن سابقه خویش سود ببرد. پس تکلیف دوراهی را شورای نگهبان مشخص خواهد کرد. و قطعا ترکیب کابینه احمدزاده هم متغییر خواهد شد.
کابینه فعلی احمدزاده کرمانی «شتر گاو پلنگ» است. امّا اینکه عاقبت شتر شود یا گاو یا پلنگ، بستگی به چرخش قدرت در صحنه سیاسی کشور دارد.
سلام
به روزم با:
تلنگر...