نگاهی به سناریوی فشار به رهبری/ ویرایش
گاهی سردرگم می شوم. گیج می زنم. گاهی حرف دهن کاخ سفید از گلوی داخلی ها شنیده می شود. اخرش نگرفتم کی به کجا وصل است و کی به کجا می رود.
این یکی دو روز مهمترین بحث کشور پیرامون تایید صلاحیت شده های ریاست جمهوری است و از آن مهمتر پیرامون رد صلاحیت شده ها.
می شود گفت که خیلی ها با رد صلاحیت شدن هاشمی شوکه شدند. هم داخلی ها و هم خارجی ها. از فارس گرفته تا بی بی سی. و بعد آن هاشمی شد مظلومترین چهره کشور!!! کسی که نظام در حق او جفا کرده و به حاشیه رفته.
از آن طرف آبی ها که توقعی نیست. آنها از سال 88 رسما از هاشمی و مواضعش حمایت کرده اند. از همان روزی که برای اولین بار «تشکیک در انتخابات» را پیش از انتخابات در خطبه های نماز جمعه طرح کرد و زمانی که آن نامه بدون سلام و والسلامش را نگاشت و از آتشفشان های در سینه ای خبر داد که در خیابان ها نمود پیدا کرد. از زمانی که تمام قد از آشوب ها حمایت می کرد و با همه وجودش تریبون جنبش سبز شد و فرزندانش را هم به یاری گرفت؛ تا مهدی اش اسپانسر مالی آشوب ها شود و فائزه اش آتش بیار معرکه ...!
شخصصی که وزیر اطلاعات کشور به عنوان عالی ترین مسئول امنیتی کشور پیرامونش می گوید:
«کسی که خودش را پیشگوی فتنه 88 بیان میکند ما اطلاع دقیق داریم که خودش ایجاد فتنه کرده است، مگر ما فراموش کردیم که وقتی مقام معظم رهبری در نماز جمعه آن مسائل را مطرح کردند، آن فرد با نامه بدون سلام به مقام معظم رهبری،آن جملات را بیان کرد.»
اما ناگهان صدای برخی که آن زمان ها علیه هاشمی بودند این روزها برای حمایت از هاشمی بلند می شود. همان کسانی که از قِبَل ضدیت با نگاه هاشمی در جامعه مطرح شدند و عمار گشتند.
نامه های خانم مصطفوی و آیت الله حائری به مقام معظم رهبری، از همه بیشتر خبر ساز شد. حرف مشترک آنها این است که شورای نگهبان باید صلاحیت هاشمی را تایید می کرد چرا که او یکی از رئوس نظام است و آمار مشارکت را بالا می برد.
ایشان به این نکته واقف نیستند که وظیفه شورای نگهبان این نیست که طوری تصمیم بگیرد که مشارکت بالا رود یا پایین. این نگاه سیاسی به انتخابات است که خلاف قانون اساسی است. وظیفه شورای نگهبان این است که ببیند چه کسی صلاحیت مدیریت اجرایی را دارد. چه کسی می تواند مسئولیت را قبول کند، به آرائ ملّت خیانت نکند.
آیت الله حائری که زمانی می گفتند به خاطر رهبری به هاشمی هجوم نمی برند(در زمان فتنه) حالا نامه می زنند و منطق بالا را به کار می برند و از هاشمی حمایت می کنند و از رهبری می خواهند تجدید نظر کنند در نظر شورای نگهبان.
ایشان در نامه شان می فرمایند:« همینطور حذف یک فرد برجسته از صحنه انتخابات در شرایط کنونی با هدف ایجاد حماسه سیاسی ناسازگار است، حتی اگر توجیهاتِ حذف، منطقی باشد»
در قبال منطق این جمله دهان حیرت باز می کنم. هاشمی ای که در نگاه جناب حائری روزی نماد فتنه بود؛ حالا یک فرد برجسته است ... از آن مهمتر ایشان می فرمایند اگر رد صلاحیت هاشمی منطقی هم باشد، باز هم باید تایید صلاحیت می شدند. چرا؟ چون حماسه سیاسی تحقق یابد. من می پرسم که به چه قیمتی تحقق یابد؟ اصلا منطق شما چیست که کلام و استدلال منطقی شورای نگهبان را هم بر نمی تابد؟
حماسه سیاسی واقع شود به این قیمت که دوباره حاکمیت اشرافیت و اهالی فتنه تثبیت شود؟ دوباره امثال مهدی هاشمی و فائزه( که مرا یاد برخی از فرزندان جناب آیت الله می اندازند) بر انقلاب افسار بزنند؟ اگر آقای میرحسین یا بنی صدر هم کاندید بودند، چون این دونفر تعدادی آراء را افزایش می دهند باید تایید صلاحیت شوند؟ این چه منطقی است؟ کاش می دانستند که این نوع نگاه چه لطماتی برای اسلام در بر خواهد داشت.
ایشان در پایان نامه خود، از مقام معظم رهبری خواسته اند که به شورای نگهبان بفرماید "فعسی أن تکرهوا شیئاً و یجعلالله فیه خیراً کثیراً"؛ ای بسا که شما از امری خوشتان نمیآید و خداوند در همان کار خیر کثیر قرار دهد.
اشتباه منطق جناب حائری این است که طوری وانمود میکنند که انگار شورای نگهبان برای احراز صلاحیت کسی به خوش آمد یا بد آمد خودش رجوع می کند، نه به مصالح نظام. شواری نگهبان خوشش بیاید یا کراهت داشته باشد اصل است نه کارنامه نامزدها؛ اینکه استبداد است. اگر آیت الله نمی دانند، خدمتشان عرض می کنم که عین همین حرف را کاخ سفید هم می زند. آنها هم می گویند اعضای شورای نگهبان به سلیقه خودشان نامزدها را رد و تایید میکنند.
من از ایشان با کمال احترام می پرسم کجای قانون کراهت یا خوش آمد شورای نگهبان قید شده که ایشان به آیات قرآن مستندش می کنند؟ با این هجمه ای که این روزها به شورای نگهبان است، چرا اینطور استدلال می کنید؟
اگر منطق این است، من هم به جناب حائری می گویم «"فعسی أن تکرهوا شیئاً و یجعلالله فیه خیراً کثیراً"» ... شما که کراهت دارید به رد صلاحیت هاشمی، شاید دراین کراهت خیر شما باشد!
نکته دیگر اینکه الان که اینقدر شورای نگهبان تحت
فشار است، دهان شرق و غرب به روی ما باز است، چرا نامه به رهبری را منتشر می کنید؟
اگر حرفی یا صحبتی با رهبری دارید به صورت خصوصی یا نامه محرمانه بفرمایید. مشکل
نامه محرمانه چیست؟ چرا توپ را در زمین
رهبری می اندازید در این شرایط؟ چرا می
خواهید رهبری را تحت فشار قرار دهید؟ شما می دانید حکم حکومتی به نفع هاشمی یا
مشایی یعنی چه؟ کسانی که عمده مشکلات کشور در سالهای اخیر زیر سر اینها بوده است.
بازوی دیگر فشار به رهبری تیم احمدی نژاد است. او که همچون ندیمگان سلطنتی در پی عروس کشان مشایی است، این روزها خودش را به هر آب و آتشی می زند تا به نتیجه برسد. این اقدام احمدی نژاد مخالف با قانون اساسی و همچنین قسم ریاست جمهوری است. اینکه رئیس جمهور اینطور تمام قد و واضح و در ملاء عام از کاندیدی حمایت کند، خودش به تنهایی برای رد صلاحیت مشایی کافی است.
این
کار احمدی نژاد نوعی انتحار نرم است. او می داند که اگر دولت آینده را
نداشته باشد، سرنوشت ناخوشایندی در انتظارش هست!، بنابراین او به مسئله
قدرت یافتن مشایی، به مثابه بودن و نبودن خودش نگاه می کند، نه به مثابه یک
کاندید ریاست جمهوری.
احمدی نژاد هم بجای شورای نگهبان رهبری را مقصد خویش قرار داده و طوری وانمود میکند که انگار همه چیز در ید رهبری است و ایشانند که باید حکم نهایی را بدهد.
احمدی نژاد با جمله« معتقدم در کشوری که ولایت فقیه دارد، حق مظلوم آن هم در این سطح پایمال نخواهد شد و با وجود مقام معظم رهبری مشکلی پیش نخواهد آمد. .. بنده مشایی را به عنوان فردی مومن، صالح و مفید برای کشور میدانم و با شناخت ویژگیها و توانمندی هایشان، ایشان را معرفی کردم اما مظلوم واقع شد ... این موضوع را از طریق مقام معظم رهبری تا لحظه آخر تعقیب خواهم کرد و امیدوارم مشکل حل شود و البته مشکلی نخواهد بود» قصد تایید رهبری را نداشته است بلکه مفهوم ضمنی این عبارت این است که اگر مشایی رد صلاحیت نهایی شود، ولایت فقیه مرتکب ظلم شده است، چرا که احمدی نژاد به خوبی می داند که نظام هیچگاه در برابر فردی چون مشایی با آن همه انحراف و مسئله، کوتاه نخواهد آمد.
رأی شورای نگهبان در هر حال باید مورد احترام باشد. افرادی که اعتراض دارند راه قانون باز است، امّا اینکه با تحت فشار نهادن رهبری در اذهان عمومی بخواهید این بار را به منزل برانند، اشتباه محض است.
آقای کدیور، آیا رهبر ایران اصلاً فشاری حس می کنند؟ ایشان رهبرند. اگر می خواستند بار فشاری روشان باشد و حسش کنند از مردم بودند، میان آنها.