عدالتخواهی در سیره سیاسی حضرت زهرا (س)
به گزارش سحاب نیوز، چهارمین جلسه از سلسه جلسات «ضیافت عدالت» توسط مجمع دانشجویان عدالتخواه شیراز روز جمعه، با سخنرانی سلمان کدیور، دبیر سابق مجمع دانشجویان عدالتخواه شیراز و عضو شورای مرکزی جنبش عدالتخواه کشور، با موضوع «عدالتخواهی در سیره سیاسی حضرت زهرا (س)»، برگزار گردید.
سلمان کدیور گفت: زندگی همه ائمه بخصوص حضرت زهرا(س) سراسر در این حجاب ها قرار گرفته است و این کمکاری بعضاً از منابر و علمای ما نشات میگیرد که حقیقت زندگی آن حضرت را با نگاهی سطحی ترویج نمودهاند.
دبیر سابق مجمع دانشجویان عدالتخواه شیراز، سپس به شرح و واشکافی جامعه جاهلی پرداخت و اضافه کرد: جامعهای که هر آنچه زشتی و کراهت و پستی است در آن فضیلت و افتخار محسوب میشود، قرار است میزبان انقلاب پیامبری باشد که هدفش تمام کردن مکارم الاخلاق است. در نگاه اولیه چنین هدفی در چنان جامعهای یک اتوپیاست. وی افزود: کار ویژه پیامبر(ص) برای تثبیت مکارم الاخلاق برپایی و تبلیغ عدالت است؛ چرا که در جامعهای که عدالت نیست، قرار گرفت اخلاق و تزکیه نفس محال است. در اسلام عدالت و عدالتخواهی هدفش همین است، برپایی حکومت بر مبنای اخلاق و تهذیب نفس تا در پرتو این نگاه خداوند آنچنان که حق است پرستش شود. و پیامبر(ص) برای آنکه خداوند پرستش شود باید انقلابی کند که شالوده اش بر عدالت و ساختارش بر اخلاق است.
عضو شورای مرکزی جنبش عدالتخواه کشور بیان داشت: در سیره تبلیغی پیامبر(ص) نکته بسیار عمیقی هست که مهجور ماده است و آن چیزی نیست جز روش تبلیغی ایشان. فهم این نکته برای افرادی که کار فرهنگی می کنند بسیار حیاتی است.
این فعال عدالتخواه با اشاره به روش عملیاتی پیامبر(ص) در کار فرهنگی، اظهار کرد: پیامبر(ص) هیچگاه با سنت هایی که هزارن سال در جامعه حجاز ریشه دوانده مبارزه سلبی نمی کند. او سنت های جامعه عرب را می گیرد، ظاهرش را اصلاح می کند و محتوایش را انقلابی می کند. اینچنین است که تودههای مردم با ایشان دشمن نبودند و فقط سرمایه داران قریش بودند که ایشان را آزار میدادند. نقطه تقابل پیامبر با سرمایه داران قریش است. پیامبر(ص) فقط منش سرمایه داری و تبعیض و شکاف طبقاتی را کامل نفی می کردند و آن را بر نمیتافتند. چرا که تمام انقلاب های اسلامی تاریخ توسط روح و منش سرمایه داری منزوی و نابود شده است.
کدیور در شرح مفهوم انقلاب اسلامی گفت: انقلاب اسلامی به مفهوم برپایی حکومتی است که مبنایش بر توحید باشد، یعنی انقلابی توحیدی. برپایی حکومت توحید بر شالوده عدالت؛ و وقتی میگوییم کار ویژه اصلی جنبش عدالتخواه، پیگیری عدالت است یعنی اینکه جنبش عدالتخواه نه فقط یک جریان دانشجویی-مردمی بلکه جریانی سراسر و عمیقا توحیدی است. عدالت برای ما نه به مفهوم کمونیستی است که هدفش ارضای شهوت شکم است، بلکه بهتر پرستیده شدن خداوند است.
این دانشجوی عدالتخواه افزود: تاریخ میگوید که فاطمه(س) از همان اوایل کودکی دوشا دوش پیامبر نظاره گر تاسیس انقلاب بوده است. او ضرب و شتم پدرش را توسط کفار بارهای بار با چشم دید. شکنجه عمار و شهادت سمّیه را به خاطر سپرد. فاطمه(س) در خانه ای رشد می کند که محل تصمیم گیری های بزرگ سیاسی برای تاسیس انقلاب است. او از کودکی تحث تعالیم پدر بزرگوارش درس سیاست و اداره انقلاب آموخت. فاطمه (س) دختری خانه نشین و اُمی نبود، او متخصص امور سیاسی و اجتماعی بوده است. فاطمه( س) تجربه سالهای تلخ شعب ابی طالب را دارد، ایشان تجربه مدیریت فرایند هجرت از مکه به مدینه را دارد، ایشان تجربه مدیریت جنگ هایی چون خندق را دارند و از وقتی به زوجیت همسر حضرت امیر(ع) در آمدند، یک مشاور تمام عیار امور اداره انقلاب بوده اند.
این فعال سیاسی افزود: نقطه استراتژیک زندگی حضرت زهرا(س) این است که ایشان در خانواده ای رشد می کنند که زنانه است. پیامبر(ص) از خدیجه چهار دختر داشتند. برای همین است که به ایشان ابتر می گفتند. فرزند اولشان زینب، دوم رقیه، سوم ام کلثوم بوده است. این امر باعث شد تا حجم ازارها بر پیامبر افزون شود چرا که جامعه جاهلی عرب جامعه ای ضد زن و ضد دختر است و داشتن این تعداد دختر در خانواده ای منهای پسر، مطلوب نبوده است. خداوند بعد از دختر سوم یک پسر به پیامبر(ص) می دهد به اسم ابراهیم که ایشان در چند ماهگی فوت می کنند و بعد از ابراهیم فاطمه(س) متولد می شود و فشارها بر پیامبر(ص) افزون می شود. نکته قابل توجه این است که تمامی این فرزندان تا قبل از وفات پیامبر(ص) از دنیا می روند، دقیق زمانی که پیامبر(ص) بر حجار مسلط شده و امپراطوری های روم و ایران از او به وحشت افتاده است، در چنین وضعی فاطمه(س) تنها وارث پیامبر(ص) است. فاطمه(س) وارث تمام انبیاء و اولیاء و مجاهدین و وارث تمام انقلاب های اسلامی تاریخ بشریت می شود. این مقام و منزلت سیاسی فاطمه(س) است که در حجابی از جهل مهجور مانده است و خداوند در سوره کوثر به آن می پردازد.
کدیور در شرح فتنه بعد از پیامبر(ص)افزود: وقتی که بعد از وفات پیامبر (ص) کودتایی تمار عیار با سه ابزار تبلیغ، تطمیع، تهدید بر پا می شود فاطمه(س) نه به عنوان دختر پیامبر و نه فقط به عنوان همسر جانشین پیامبر(ص) بلکه به عنوان وارث انقلاب به مبارزه با اتحارف در انقلاب اسلامی می پردازد.
وی با انتقاد از جامعه روحانیت ادامه داد: روحانیت ما و نخبگان دانشگاهی ما فاطمه (س) را زنی ضعیف و رنجور نشان دادهاند و گفتهاند زهرا(س) بعد وفات پیامبر(س) در خانه نشست و فقط گریست. این تهمت است به ساحت حضرت. شتر را دارند با بارش می برند، آنوقت فاطمه دارد بر پدر می گرید؟ انقلاب را دارند منحرف می کنند و فاطمه کسی که پوست و گوشت و خونش با انقللاب رشد کرده ساکت بماند؟ در حالی که پیامبر(ص) به ایشان مژده دادند که به زودی به ایشان ملحق خواهند شد. تاریخ می گوید وقتی خبر وفات پیامبر را به دخترش دادند، فرمودند "اگر محمد رفت خدای محمد که هست". این دروغ است که فاطمه(س) بر فراق پدر آنقدر گریسته است دروغی که ما ترویجش دادیم. هیچ متن تاریخی وجود ندارد که حضرت صرفا بر فراق پدر مرثیه خوانده باشد.
این فعال عدالتخواه افزود: چرا شأن فاطمه (س) را درحد یک زن عادی پدر مرده پایین می آورید؟ من از روحانیون و نخبگان دانشگاهی می پرسم. زینب کیست؟ شاگرد فاطمه. یک صبح تا ظهر گردن تمام عزیزانش را جلوی چشمش می زنند آنوقت در پایتخت ترور و تزویر و خشم و خشونت، یکی از بزرگترین امپراطوری های جهان، چشم در چشم یزید، می گوید " خدارا شکر که این قربانی های اندک را از ما پذیرفت ... من بجز زیبایی هیچ ندیدم". حال فاطمه در عزای پدر چنان می کند که رو به ضعف و گاه مرگ می رود. این چه نسبت خلافی است که به ساحت حضرت می دهید؟
کدیور در تفسیر گریه های حضرت زهرا(س) گفت: اگر قصد فاطمه (س) از گریه فقط مرثیه خوانی بوده چرا ایشان در خانه خودشان مویه نمی کردند بلکه در ملاء عام و انظار عمومی جاهایی چون قبرستان بقیع و شهدای احد به عزاداری می پردازند و در این مرثیه هایشان شکایت از حکومت و غاصبان می کردند؟ گریه های حضرت نوعی مرثیه سیاسی بریا تحت تاثیر نهادن افکار عمومی بوده است. مردم از خودشان می پرسیدند چرا فاطمه به عنوان دختر پیامبر(ص) خلیفه را نفرین می کند و او را غاصب می خواند. هدف گریه عزاداری صرف نبوده است بلکه نوعی فریاد عدالتخواهانه بوده است. عدالتخواهی یعنی ممانعت از انحراف انقلاب. برای همین است که حکومت کسانی را می فرستد به در خانه علی(ع) که به فاطمه بگو یا شب گریه کن یا روز. انها اهالی مدینه نبودند بلکه فرستادگان حکومت بودند. چرا روحانیت ما و نخبگان ما بدون تامل این مسائل را بالای منابر و کرسی ها طرح می کنند؟
این شاعر دانشجو، بیان کرد: فاطمه(س) را باید به قتل می رساندند چرا که کودتا با وجود دختر عدالتخواه پیامبر محال است. غاصبان اگر فاطمه (س)را ساکت نمی کردند و او را وحشایانه به شهادت نمی رساندند محال بود بتوانند حکومت کنند. برای همین بود که به خانه ایشان ریختند و آن فاجعه را بر دامن تاریخ ثبت کردند. انها بع تعمد به خانه یورش برند و هدفشان هم قتل فاطمه بود این را کتب تاریخی اهل تسنن هم کتمان نکرده است. انها می دانستند که فاطمه و همسرش از درآمد باغستان بزرگ فدک برای خرید سلاح و سپاه سود خواهند برد و علیه حکومت لشکر کشی می کنند، برای همین بود که فدک را غصب کردندو بعد برخی می آیند در باب ارث بودن یا نبودن فدک سخن ها می رانند و مقاله می نویسند بدون اینکه به پشت پرده آن تامل نمایند.
دبیر سابق مجمع دانشجویان عدالتخواه شیراز ادامه داد: فاطمه(س) به مدت چهل شب، به خانه یکی از انصار یا مهاجرین می رفت و از آنها برای همسرش بیعت می گرفت و از انها میخواست که با خلیفه وارد نبرد مسلحانه شوند. این عین متن تاریخ است. حالا بروید و بگویید فاطمه فقط می گریست.
سردبیر سابق نشریه دانشجویی مستضعفین با قرائت فراز هایی از خطبه فدک ادامه داد: خطبه فدکیه اوج مبارزات حضرت زهرا(س) در مقابله با انحراف انقلاب است. او با شجاعت تمام چشم در چشم خلیفه علیه خلیفه سخنرانی می کند و از انصار و مهاجران می خواهد به فریاد دادا خواهیش پاسخ دهند و و با اسلحه و لشکر با خلیفه و غاصبان درگیر شوند. بعد همین خطبه است که زمزمه های برگشت به سوی علی(ع) شنیده می شود و بسیاری از سکوت و عملکردشان در قبال انحراف انقلاب پشیمان می شوند.
عضو شورای مرکزی جنبش عدالتخواه کشور ادامه داد: وقتی که آن دو نفر تحت تاثیر فشار افکار عمومی به ملاقات حضرت می ایند، حضرت(س) همانند که دیپلمات کارکشته از آنها اعتراف می گیرد که او خشم او خشم خداست و سپس در برابر آن دو دست بلند کرد و فرمود: " خدایا منم فاطمه که خشمم خشم توست؛ پس شاهد باش که بر این دو تن و حکومتشان غضب کردم پس تو نیز بر آنان غضب کن تا روز قیامت". این فاطمه است نه فقط یک در و یک دیوار و یک میخ!
این فعال سیاسی افزود: فاطمه(س) فاتح نبرد بین مصلحت و حقیقت است. او کسی است که مصلت سنجی های منحرفان را نمی پذیرد و با انحراف مبارزه می کند. فاطمه نمی گوید که اگر من قیام کنم امپراطوری ایران و روم سوء استفاده می کند. او فقط از خدا می ترسد و مصلحت های کاذب را رها می کند. مثل ما نیست که بیش از آنکه از خدا بترسیم از بی بی سی و و آ ای می ترسیم و انحرافات را از ترس اینکه مبادا دشمن سود ببرد توجیه می کنیم.
این فعال عدالتخواه ادامه داد: هر کس در جمهوری اسلامی فساد کرد باید پاسخگو باشد. نباید به این بهانه که او فلان پست و مقام را دارد، آقازاده فلانی و خانم زاده بهمانی است از حساب کشی معاف شود. نباید این حصارها را دور افراد حکومت بکشیم و آنها را محفوظ کنیم. عدالتخواهی یعنی در نبرد مصلحت و حقیقت باید طرف حقیقت را گرفت و انحرافات را توجیه نکنیم. امروزه کسانی انقلاب را منحرف می کنند که عکس خمینی بالای سر دارند امّا به شیوه محمد رضای پهلوی مدیریت می کنند. مبارزه با آنها باید در صدر برنامه های جریان عدالتخواه باید باشد وگرنه آمریکا هیچ غلطی نمی تواند بکند.
سلمان کدیور تصریح کرد: کار بعدی حضرت(س) در مبارزه با انحراف انقلاب این بود که دامنه نهضت را با خطبه خواندن در جمع زنان مدینه؛ وارد خانه های مدینه کرد. ایشان کسانی را که در قبال انحراف انقلاب سکوت کردند را نفرین کردند و در جمله ای عجیب آنها را مسئول خون هایی دانستند که در آینده و تحت تاثیر سقیفه ریخته خواهد شد. ببینید فلسطین را، عراق را، بحرین و مصر را. انها مسئول این خون ها هستند و ما هم اگر در قبال انحرافاتی که در انقلاب اسلامی خمینی رخ می دهد سکوت کنیم، به گفته حضرت(س)مسئول خون هایی خواهیم بود که در آینده ریخته خواهد شد. اگر خاری کف پای مستضعفی در شاخ افریقا برود خداند از ما حساب خواهد کشید. برای همین است که می گوییم عدالتخواهی یعنی مبارزه با انحراف در انقلاب. مباره با غاصبان و گردن کلفتان و از خدا بی خبران.
این فعال سیاسی افزود: غاصبان میخواستند در هنگام وفات و شهادت حضرت(س) برای ایشان تشیع جنازه با شکوهی برپا نمایند تا از این طریق آبروی از دست رفته شان را باز یابند و چهرشان را در تاریخ طاهر سازند، امّا حضرت فاطمه(س) با وصیت نامه سیاسی شان اجازه این بهره برداری را از آنها سلب کردند.