تاملاتی در چرخش های ناگهانی
روزگار نه چندان دوری که در ستاد دکتر جلیلی کار می کردم شعار ما و این دوستان این بود که حامی کاندیدای جبهه مقاومت در برابر سازش هستیم . بسیاری از دوستان؛ دیگر نامزدها را به کرنش با غرب متهم می کردند و داد از استقامت تا آخر خط می زدند و پیامک می فرستادند که " مالک تا پشت خیمه آمده، اینبار بر نمی گردد" و قص علی هذا. و وقتی که روحانی رای آورد پیامک فرستادند که مردم به کباب و روغن رای دادند به جای مقاومت.
طنز این داستان اینجاست که در چند روز اخیر که بحث «نرمش قهرمانانه» طرح شد و دولت معظم از رابطه و تعامل سخن راند، به چشم بر هم زدنی تمامی دوستان جبهه مقاومت، تابلو از دست انداختند و حامی مذاکره و صلح با غرب گشتند. کسانی که تا دیروز از مالک و خیمه معاویه سخن می راندند و در وصف نبرد قفاها می دراندند و ناله ها سر می دادند، به ناگهانی از صلح حدیبیه نوشتند و از اخلاق امام مجتبی(ع) در صلح با معاویه خطابه ها خواندند و در مدح تعامل با غرب نعره ها سر دادند؛ بدون اینکه حتی یک خط از بلای تعامل در اندیشه امام و رهبری بنگارند. و اینجاست که گفتمان پرادعای جبهه مقاومت با جریان سازش گره کور می خورد.
در عجبم که همین دوستان وقتی بحث مذاکره را احمدی نژاد پیش می کشید، هزاران تحلیل می نوشتند که مذاکره چنان و است و چنین و لولویی است بس خطرناک و خیانت است بس بزرگ و نابخشودنی چرا که ایران امید مستضعفین است و اگر تن به مذاکره دهد فاتحه گفتمان انقلاب را باید خواند و هر وقت بهشان گلایه ای می کنی می گویند که مردم به سازش رای داده اند و آقا هم این را می خواهد!
دولت هم چو ماهیگر ماهری از این آب گل آلود چه ماهی های درشت که صید نمی کند. و دائم سخن سر می دهد که رای مردم مفهومی خاص داشته و آن مفهوم چیزی نیست جز سازش با شیطان بزرگ و مذاکره با او و هم پیمانانش.
دولت ادعا می کند که رهبری به آنها مجوز مذاکره مستقیم را هم داده است و روحانی با اختیارات بی سابقه ای عازم نیویورک شده است.
بی صبرانه منتظر سخنرانی بعدی رهبری هستم تا صحت و سقم این ادعاها را بفهمم چرا که اعتقاد دارم که «نرمش قهرمانانه» هیچوقت مترادف با «سازش» نبوده و نیست و مراد رهبری مذاکره نبوده. امّا اگر به فرض محال چنین باشد، امیدوارم که ایشان توضیحات و دلایل قابل قبولی ارائه بفرمایند چرا که سالهای سال است از ایشان آموخته ام که " کسانی که از مذاکره با آمریکا دم می زنند از الفبای سیاست هیچ نمی دانند" و برای من سخت است سهل الهضم بودن چنین موضع شاذی از سوی کسی که تا چند روز قیبل نظری متضاد داشت. ایشان در یکی از آخرین سخنرانی هایشان داستان حمله غرب با سوریه را ادامه جنگ های صلیبی عنوان کردند و حال برای من سخت است که بشنوم که در بهبوهه این جنگ تاریخی و تمدنی «نرمش قهرمانانه به مفهوم سازش و مذاکر» باید اتخاذ گردد که این سخن و آن سخن بی شک متضاد هم است.
به رهبر و امامم شک ندارم اما به دوستان حزب الهی خودم توصیه می کنم از این تحلیل ها ذوق مرگ نشوید چرا که آمریکا «شیطان بزرگ» است و مذاکره و سازش با شیطان هیچگاه «قهرمانانه» نخواهد بود.
حق
در مورد مذاکره با آمریکا سال 85 فرمودند هرموقع وقتش برسه خودم اقدام میکنم این یعنی اینکه مذاکره یک تابوی همیشگی نیست در ضمن بحث مذاکره با آمریکا در زمان احمدی نژاد در یک فضایی مطرح شد که به کلی متفاوت بود از فضای کنونی
و اما اون روزی که شنیدم رهبر دم از نرمش قهرمانانه زدند باورم شد که تابو خواهد شکست یک بار دیگه جملات حضرت آقا رو در باب نرمش قهرمانانه بخون و بدون تبعیت از ولایت فقیه در هر حال لازم است هرچند به عقلت جور در نیاد
ما مخالف با حرکتهاى صحیح و منطقى دیپلماسى هم نیستیم؛ چه در عالم دیپلماسى ، چه در عالم سیاستهاى داخلى. بنده معتقد به همان چیزى هستم که سالها پیش اسمگذارى شد «نرمش قهرمانانه»؛ نرمش در یک جاهایى بسیار لازم است، بسیار خوب است؛ عیبى ندارد، اما...