وضعیت سوریه همانطور که پیش بینی می شد به وخامت سوق یافته و فشارهای بین المللی برای به تسلیم وا داشتن بشار اسد افزون گشته است. همانطور که خبرداد شدیم یک فروند جنگنده ترکیه که به حریم هوایی سوریه تجاوز کرده بود با پدافند هوایی این کشور روبرو گشت و سرنگون شد و این بر بحران سوریه افزدوه است. نکته تشکیل بحران این است که دولت ترکیه به جای عمل کردن طبق عرف بین الملل که همان مراجعه به سازمانهای بین المللی، مثل شورای امنیت است، برای حل و فصل این موضوع در وهله اول پیشنهاد جلسه اضطراری ناتو را داد . این عمل می تواند این نشانه را در بر داشته باشد که ترکیه قصد ندارد با سوریه به سبک مسالمت آمیز رفتار کند بلکه اولین راه کارش استفاده از قوای نظامی ناتو است یا اینکه این کشور بخواهد از این آب گِل آلود کم عمق، ماهی های درشت طلایی بگیرد.
این که چرا ترکیه به سازمان ملل و شورای امنیت متوسل نشد را هم می توان در حمایت روسیه و چین از این کشور دانست. چرا که هر قطعنامه ای که توازن نیرو را در سوریه دست خوش تغییر کند با وتوی این دو کشور روبرو خواهد شد. البته علل دیگری هم می تواند داشته باشد که آن را به بحث می گذاریم.
غرب برای براندازی بشار اسد دو راهکار دارد:
اول حمله نظامی به سوریه است و دوم کودتای نظامی که با ترور بشار اسد همراه خواهد بود. آنچه مبرهن است این است که نمی توان در بلند مدت روی قوای ارتش آزاد سوریه حساب کرد. این ارتش بدون کمک مستقیم غرب قادر به سرنگونی بشار و حکومتش نیست.
غرب سعی دارد حملهء به سوریه با کمترین هزینه انجام گیرد. یعنی اینکه تمام تلاش خودش را انجام دهد تا به بهانه حقوق بشر و مبارزه با تروریسم، مجوز حمله به این کشور را از شورای امنیت بگیرد تا به این روش افکار عمومی جهان را از یک سو و مردم بحران زده خودش ( که ا زلشکر کشی حاکمانشان خسته شده اند ) را از سوی دیگر مدیریت کند. بعد ازجنگ جهانی دوم تا کنون لشکر کشی های غرب به اقصی نقاط جهان به این سبک انجام شده. امّا این کار با وجود روسیه و چین تقریبا محال به نظر می رسد. مگر اینکه حالات زیر را در نظر بگیریم:
اولین حالت اینکه غرب با روسیه وارد مذاکره شود و منافع این کشور را در سوریه با کندومینیوم تضمین نماید. کندومینیوم به اداره و تحت نفوذ در آوردن یک کشور توسط دو یا چند کشور می گویند. مثل آن چیزی که در زمان قاجار با کشور ما کردند، شمال سهم روس، جنوب سهم انگلیس و مرکز سهم حاکمیت ایران. اگر بخواهیم متوجه شویم که روسیه چقدر به این معامله تن در می دهد باید به وضعیت داخلی این کشور نگاه کرد که چندان به وفق مراد پوتین نیست. اعتراضات به ریاست جمهوری پوتین، تظاهرات خیابانی احزاب مخالف و گروهی از مردم علیه دولت روز به روز دامنه دارتر می شود و این عامل شاید قدرت روسیه را در عرصه بین الملل پایین بیاورد و روسیه را وادار به مماشات در برابر غرب نماید به خصوص اینکه برخی از این احزاب داعیه جدا شدن از روسیه را نیز دارند.
ممکن است دیدار پوتین با مقامات اسرائیل در چند روز اخیر بی ربط به این ماجرا نباشد. به هرحال این یک گزینه پیش رو و کم هزینه برای غرب است که می تواند روی آن حساب کند. در صورت کندومینیوم گذاشتن سوریه، منطقه مرزی با سرزمین های اشغالی تحت حاکمیت غرب در خواهد آمد و این از نگرانی اسرائیل و حجم بحران خواهد کاست. این نکته را نباید از نظر دور داشت که تمام قائله سوریه برای تامین امنیت اسرائیل است و نه چیز دیگر و اگر این امر تضمین پیدا کند می توان شاهد وقایع به صورت دیگر بود.
امّا این معامله باز هم به نفع روسیه تمام نخواهد شد. چرا که اگر روسها به کندومینیوم سوریه تن دهد باعث نا امیدی سایر متحدینش در جهان خواهد شد. مثل همان اشتباهی که فرانسه قبل از جنگ جهانی دوم در قبال متحدین شرق اروپای خود مرتکب شد( فرانسه با هیتلر برای حمله به شرق اروپا معامله کرد و باعث قدرت گرفتن آلمان و پراکندگی متحدینش شد) . از طرف دیگر حضور غرب در سوریه برای روسها یک زیان بزرگتر و یک عقب نشینی است. این برای روسیه یعنی استقرار سامانه های نظامی غرب در نزدیکی کشورش. هرچند این قضیه بستگی به اصل هزینه – منفعت دارد امّا نظر نمی رسد روسیه را به منفعتی برساند که او را قانع به این قرارداد کند. از طرف دیگر واکنش چین نیز قابل پیش بینی نیست.
راه بعدی سرنگونی حکومت سوریه ( در صورت عدم موفقیت طرح های فوق) حمله به این کشور توسط یک کشور ثالث به یک بهانه واهی است. این کار توسط دو همسایه سوریه قابل اجراست. اول اردن. با توجه به اینکه چند مدت پیش از خاک این کشور برای انجام مانور نظامی مشترک علیه سوریه استفاده شد این گزینه بی اهمیت نبود.
و دوم ترکیه که با سرنگونی جنگنده اش می تواند بحرانی خلق کند که منجر به حمله این کشور به سوریه گردد. با توجه به اینکه ترکیه عضو ناتو نیز هست، پس ناخوداگاه پای لشکرکشی غرب به سوریه باز خواهد شد بدون اینکه بخواهند روسیه را راضی کنند. البته این گزینه هم مشکلات فراوان خواهد داشت مثل واکنش چین، روسیه، ایران و حزب الله لبنان.
آنچه مبرهن است این است که غرب بیش از این نمی تواند درسوریه در جا بزند و باید هر چه سریعتر، قبل از به نتیجه رسیدن اصلاحات سیاسی بشار، اقدامی علیه این کشور ترتیب دهد. به هرحال حداقل دستاورد سرنگونی جنگنده ترکیه افزایش فشارها بر سوریه و روسیه و دامن زدن به بحران بیشتر است که نباید در تحلیل ها از قلم انداخته شود. این رویداد می تواند بهانه های زیادی را به دست غربی ها و دولت ترکیه که مجری سیاسیت خارجی آنها درخاورمیانه است، بدهد.
حال سوریه بر یک سه راهی قرار دارد. اول تداوم وضع موجود، دوم حمله نظامی و سوم کودتا و جنگ داخلی. باید منتظر وقایع اینده بود تا تحلیل های دقیقتری بتوان از این بحران ارائه داد.