وَ لَوْ تَقَوَّلَ عَلَیْنَا بَعْضَ الْأَقَاوِیلِ لَأَخَذْنَا مِنْهُ بِالْیَمِینِ ثُمَّ لَقَطَعْنَا مِنْهُ الْوَتِین . . سوره حاقّه، آیات 44 – 46
مسئولین محترم قضایی و بازرسی استان
خداوند در قران پیامبرش را تهدید میکند که اگر در انجام رسالتش سر سوزنی بر اقاویل و هوای نفس تکیه کند و باعث تضیع حقوق الهی گردد، قطعا شاهرگش را قطع خواهد کرد.
علی می فرمایید اگر دیدید علی روزی از دارالخلافه رفت و خشتی بر خشتی نهاده بود و بر ثروتش اضافه گشته بود بدانید او خائن است و جایی دیگر می گوید حسن و حسن به بیت المال تعرض کنند دستشان را قطع خواهم نمود.
چگونه است که برخی از مسئولین و آقازادگان حکومت هنوز از دارالخلافه نرفته امارات های بسیار بر کمر مستضعفان ساخته و ثروت کلان اندوخته اند اما کسی از انها نمی پرسد از کجا اورده اید؟
چگونه داد و آه مظلومین را می شنوید و باز ابراز می کنید که هیچ مدرکی دال بر زمین خواری به شما نرسیده؟ چرا توجیه می کنید و نمی گویید نمی خواهید ببینید وگرنه برای دیدن و تماشا کافی است کمی پلک بزنید.
به خدا ما شما را به نصیحت و امر به معروف و نهی از منکر محتاج تر میدانم تا عوام این جامعه. چرا که از مسئولین حکومتید و خداوند حلال و حرام دین و اجرای احکام حکومتش را به شما سپرده و مردم خطا و کوتاهی شما را به حساب خطای حکومت اسلامی می گذارند.
و چرا به این واجب عینی عمل نکنیم و شما را از محاکمه آخرتی که خودتان قاضی آن نیستید نترسانیم در حالی که خداوند پیامبرش را می ترساند؟ چگونه شما را بر نفی عدالت در جامعه علوی بیم ندهیم درحالی که علی فرقش در این راه شکافته شد؟
چگونه از حکم دادگاه های تبعیض آمیز که برای خواص شأنی بیشتر از عوام قائل است و دین را به نفع منافع غاصبان ترجمه می کنند و حکم به نفع آنها و به خرد شدن مستضعفین می دهند، فریاد اعتراض سر ندهیم درحالی که در همین دادگاه حکومت اسلامی حسین(ع) را خارجی حکم کردند و خونش را مباح از نظر دین قلمداد کردند؟ چرا اشک نریزیم که تاریخ حکومت شیعه از دادگاه شریح قاضی چه مصیبتی حاصل کرد؟
بحث من و دوستان من، تبرئه یک آقازاده نیست که متاسفانه به فرهنگ رایج مبدل شده است، ما در حال نظاره به انحراف رفتن یک تاریخیم، ما در حال مشاهده این حقیقت تلخیم که برخی می خواهند تمام رنج های رسول الله در بدر تا شهدای فتنه اخیر را که درراه این انقلاب هزینه شد را در بایگانی بی عدالتی و تبعیض به خاک بسپارند. ما شاهد شکل گیری طبقه جدیدی در انقلاب هستیم که انگار کشور را ملک پدری شان میدانند. طبقه ای از مسئولین حکومتی با مصونیت های قضایی!
ما به این احکام به این سادگی نگاه نمی کنیم.
ما بنا به وظیفه ای که دین و رهبرمان به عهده مان نهاده، ابتدا خودمان را و بعد شما را نصیحت می کنیم. شما را نهی می کنیم از بی عدالتی و تبعیض که عاقبت خشم الهی را در بر دارد و دعوت می کنیم شما را به سوی اسلام راستین که منتهی به جنت است.
به ما به عنوان یک عامی! پاسخ دهید چگونه این همه تبعیض و شواهد بر متخلف بودن یک آقا زاده موجود است و شما اینگونه ا زسر آن می گذرید؟ اختلاف فاحش حکم دادگاه بدوی و دادگاه تجدید نظر را چگونه توجیه می کنید؟ یک موضوع واحد و اینهمه اختلاف در رای؟ باید قبول کنیم دادگاه اولیه اشتباه کرده؟ به همین راحتی؟
جناب رئیس سازمان بازرسی، چگونه است که شما سالها ناله مردم را از موسسات فلاحت و احرار و رمضان و بهار و قومس و ... میدانید امّا هیچگاه به خودتان زحمت تفحص و بازرسی به ان را ندادید که ببینید که این مردم بیچاره درست می گویند یا متوهم شده اند؟
جناب مسولان محترم قضائیه چگونه است که مردم بسیاری را ما می شناسم که از افراد و این موسسات به دادگاه شکایت رسمی کرده اند دارای پرونده اند امّا سالهاست که راه به جایی نبرده اند؟ چگونه ادعا می کنید شکایتی نرسیده؟ و بسیاری هم از برکت این به تماشا نشستن شما اصولا از شکایت کردن نا امیدند چرا که امثال تبرئه آقا شجاع ها را بسیار دیده اند و از دادگاه حکومت اسلامی نا امید شده اند.
ما ادعا نمی کنیم که تمامی این موسسات و افراد مجرمند، امّا فریاد می زنم که مردم بسیاری از این جماعت شاکی هستند و شکایتشان راه به جایی نبرده اند و دادشان را کسی نمی شنود.
مگر می شود در روز روشن حقیقت را انکار کرد و جرمی را پدر متهم به آن معترف و حتی به اطلاع امام این جامعه رسانده و ایشان هم فرموده اند که باید جلوی این رفتارها گرفته شود، سپس به تمامی مسولان استان در مورد این شخص ابلاغیه صادر می شود و او را متخلف می خوانند، جلوی چشم این مردم زخم دیده و شاکی، تبرئه شود طوری که انگار نه انگار که تخلفی بوده؟؟؟
دادگاه می توانست مدارکی را که شخص آقای حائری به آن بر متخلف بودن پسرش استناد کرد را طلب کند و بعد اینچنین حکم بهت برانگیزی را صادر کند. دادگاه باید بنا بر اینکه بسیاری از مردم به تخلفات این ایت الله زاده متضرر هستند، شکایات انها که تعدادشان به صدها نفر می رسد را می شنید و بعد حکم صادر می کرد.
دادگاه می بایست تمامی اموال و درامدها و اسناد شرکت طوبی( متعلق به شجاع) را برسی و سپس حکم صادر می کرد،چرا که این شکایت فقط به افراد ذکر شده در دادنامه متعلق نیست و مربوط به عموم مردم و جامعه است. دادگاه می بایست به خاطر اهمیت و حساسیت این موضوع برای آبروی نظام جدی برخورد می کرد نه از سر مسامحه یا ... !
مگر نه اینکه وظیفه دادستانی قوه قضائیه است که هر جا منافع عموم مردم و جامعه را در خطر می بیند خود مستقیما به نفع مردم مدعی گردد؟ ایا دادستانی هنوز صدای هزاران نفری که از این شرکت ها متضرر و به خاک سیاه نشانده شده است را نشنیده؟
شما باید همان زمانی که استانداری به ادارات و سازمان ها راجع به این شخص نامه می زد واکنش نشان میدادید نه اینکه منتظر بمانید تا کسی شکایت بکند.
شاید ما را برای این بی پردگی به اتهام تشویش اذهان عمومی، نشر اکاذیب( دو برچسب به همه اطلاق) متهم کنید که بر آن هراسی نداریم. به خدا اگر بدانیم که با حبس و حتی شکنجه و بی آبرویی ما و امثال ما فضائل این انقلاب و اسلام پا برجا می ماند، و یا اعتماد مردم به دستگاه قضایی و انقلاب بیشتر می گردد، پس ای دادگاه ها و ای زندان ها و ای شکنجه و سیلی ها ما را دریابید.
چگونه چنین نگوییم در حالی که برای این انقلاب محمد(ص) سنگ خورد، زهرا(س) پهلو شکسته شد و حسین(ع) بر سر نی رفت؟ چگونه این را نخواهم در حالی که خمینی برای این انقلاب رنج تبعید را متحمل شد؟ پس از فدای جان و مال و آبروی بی ارزشی چون خودمان چه باکی دارم؟
اما جناب اقای حائری
کاش سال پیش وقتی به نمایندگی مجمع دانشجویان عدالتخواه برای شما نامه محرمامه ای فرستادیم و در آن از شما خواهش کردیم تکلیف خود را با برخی از افراد سابق بیت و همچنین فعالیت دیگر نزدیکانتان روشن کنید و برایتان علت را اهمیت جایگاه حکومتی خودتان و آبروی رهبری نگاشتیم، پاسخی می شنیدیم. به راستی اگر به این نامه دلسوزانه به هر طریقی پاسخی در خور داده می شد امروز شاهد این همه نقد به شما بودیم؟ نقد و گلایه هایی که از ابراز آن کاممان تلخ و روانمان پریشان می شود.
از شما توقع داریم همان اسنادی و دلایلی را که طبق آن به آن نتیجه رسیدید که فرزندتان متخلف است( انطوری که فرزندتان آقا شهاب به نمایندگی از شما در مصاحبه مشهورش مدعی بود) در اختیار قوه قضائیه قرار دهید و همانطور که به حکم حبس پسرتان واکنش نشان دادید، به تبرئه او واکنش نشان دهید و اعتراض کنید.
چرا که خداوند از شما علمای دین تعهد گرفته که حافظ عدالت و احکام اسلام باشد و در این راه با عزیزانتان هم که شده در بیفتید. بر شما مبرهن شده پسرتان حقوق جامعه اسلامی را نقض کرده و حال به راحتی تبرئه گشته است، پس برای اقامه عدالت بر شما فرض است به حق قیام کنید.
اما در پایان:
حقیر قصد رسانه ای کردن دو سند را داشتم که بنا به برخی تماس های دلسوزان از انتشار یکی خوداری می کنم و فقط دادنامه دادگاه را منتشر می نمایم. سند اول فقط بهت و حیرت انسان ازاده را بر می انگیزد و بس!
علت این کارم نه افشاگری است نه هوچیگری. علت این است که دوستان علاقه نداشتند که این رای رسانه ای گردد و درضمن برخی، سند ادعای مطرح شده از سوی حقیر را طلب می نمودند.
این حکم دادگاه تجدید نظر است که اگر با حکم دادگاه بدوی قیاس شود خواهید دید در هر دو دادگاه بر سر یک موضوع واحد چه تحلیلات متناقضی انجام و رای کاملا متضادی صادر می گردد.
ادرس اسناد:
http://up4.iranblog.com/images/sa1fsvhkm67l9cec4r.jpg
http://up4.iranblog.com/images/0u4zifd4gdp59u8gi5m.jpg
http://up4.iranblog.com/images/y3ku5k7q7uy9hsvpa97b.jpg
مشاهده اسناد در ادامه مطلب