خامنیسم

فضل الله المجاهدین على القاعدین اجرا عظیما

خامنیسم

فضل الله المجاهدین على القاعدین اجرا عظیما

خامنیسم

"ایسم " ها, امروز بت بشر مدرن شده اند . ایسم هایی که روز به روز بر جهل آدمی افزوده و به تاریکی هدایتشان کرده است . در این بیداد آباد و تاریکستان ؛ با کمال افتخار یک " ایسم " جدید در مکتب نور و روشنایی به جهان بشر تشنه هدایت ؛ معرفی میکنم . این " ایسم " مکتب مولا یم خامنه ای است. آری من " خامنیسمم " پیرور مکتب خامنه ای .

مقدمه:

انقلاب مردم ایران در قرن اخیر در بستر مبارزه با استبداد داخلی و مقابله با استکبار جهانی حرکتی نو و از بنیان متفاوت با دیگر نهضت های آزادی خواهانه و عدالت خواهانه قرن اخیر را شکل داد. این قیام برای احقاق حقوق پایمال شده ی مستضعفین جهان از دست زالوصفتان و مستکبرین هم بوده است. در نگاه بنیان گذار انقلاب اسلامی حضرت امام خمینی(ره) مقابله ما با جهان کفر در جنگ حق و باطل، جنگ فقر و غنا، جنگ استضعاف و استکبار، و جنگ پا برهنه‏ها و مرفهین بى‏درد تعریف می شد و در جنگ هم یک طرف برنده و طرف دیگر بازنده میدان است. اما متاسفانه در این سی و هفت سالی که از بروز جمهوری اسلامی می گذرد متاسفانه کمتر راهبردی در زمینه تحقق شعارهای انقلاب اسلامی دیده شده است.
عدم تعریف مشخص از شعارهای انقلاب اسلامی (مانند استضعاف، مبارزه با استکبار و …) سوء استفاده از شعارهای انقلاب اسلامی در جهت منفعت¬های عده ای، ظهور و بروز دعواهای سیاسی، منفعت طلبی مسئولین، عدم درک درست از دشمن و … از عواملی بوده است که اجازه حرکت به سمت بروز اهداف انقلاب اسلامی را نداده است.

یکی از این اهداف انقلاب اسلامی مبارزه با استکبار می باشد، استکباری که به معنى برتری خواهی، امتناع از پذیرش حق از روى عناد و تکبر و خود بزرگ بینی دروغین است، و در تمام وجوهش مد نظر می باشد و در این مقوله مبارزه با آمریکا به عنوان شیطان بزرگ و دخالت بیگانگان در امور داخلی از دو جهت در برهه تاریخی اخیر حائز اهمیت است. اول اینکه نیروهای خارجی برای تثبیت منافع خود در کشورهای دیگر در آن برهه تاریخی سیاست حمایت از استبداد و ارتجاع داخلی را اتخاذ کرده و از سوی دیگر امپریالیسم جهانی با تحمیل قدرت خود از مجرای قدرت نظامی و در شیوه های جدید آن از طریق ساختارهای بین المللی ظلمی مضاعف در حق ملل مستقل جهان و از جمله ملت ما روا داشته است. این آرمان در شعارهای مردم انقلابی ایران (نه شرقی نه غربی) و در گفتار رهبر این نهضت، امام خمینی(ره) تعین پیدا کرده است. البته ساده انگاری است که خیال کنیم استکبار هم¬چنان از ارتجاع و استبداد داخلی برای حفظ منافع خود حمایت می-کند. در سالیان اخیر استکبارجهانی برای تحکیم مواضع خود در کشورهای دیگر به دنبال حکومت¬های وابسته و با پایداری بیشتر از حکومت¬های استبدادی است. در این سناریوی جدید آنها به دنبال اولا سیاستمداران وابسته ای هستند که بتواند منافع آنان را در آن کشور حفظ کند و ثانیا چینش و شکل دهی افکار عمومی و جامعه مدنی نیز در دستور کار آنان است. لذا یادمان نرود اگر روزی ارتجاع تامین کننده منافع استکبار بود، امروز دفاع از ترقی خواهی وابسته گرا در دستور کار آنان است. مخالفت با دخالت کشورهای دیگر در سرنوشت سایر کشورها و به خصوص کشورمان از جهت دیگری نیز می تواند مورد توجه قرار گیرد. حق تعیین سرنوشت اگر چه معمولا درباره افراد ذکر می شود، اما همه ملل دنیا حق دارند سرنوشت شان را خودشان تعیین کنند. از این جهت دخالت کشورهای دیگر در امور داخلی سایرکشورها هرگز پذیرفته نیست. حتی اگر به اسم ترقی خواهی و پیشرفت صورت گیرد. باید دانست تداوم استکبار ستیزی در نهضت انقلابی مردم ایران در صورتی ممکن است که بدیل های آن در شرایط جدید گفته شده و تبیین گردد.
در این وضعیت بهترین رویکردی که با توکل بر خدا، برای یاری مستضعفان و پابرهنه ها و مقابله با دشمنان مستکبر باید مد نظر قرار گیرد، توجه به ساخت درونی نظام است.

ما باید از درون خودمان را برای فشارها و هجمه¬های دشمنان آماده سازیم و این توجه جز با درست کردن ساختارهای معیوب درون نظام محقق نخواهد شد. این روند می بایست از سالهای ابتدایی تاسیس جمهوری اسلامی در دستور کار نظام قرار می¬گرفت و با تکیه بر توان مردمی به تقویت ساختارها و روحیه ها می پرداخت. این کار علاوه بر تغییر و تحول های فیزیکی نیاز به فرهنگ سازی مناسب در فضای جامعه دارد، که مردم همراه با مسئولین اهداف این انقلاب را تحقق بخشند. اما متاسفانه در این میان شاهد هستیم برخی مسئولین تمام شعارهای جهانی را به مسائل اقتصادی تقلیل داده اند و آن چه از عملکرد و سخنان آنها بر می آید این است که تمام مشکلات ما با جهان استکبار و با شرق و غرب، بر سر مشکلات اقتصادی است. و تاسف بیشتر آن از این بابت است که بر طرف شدن مشکلات اقتصادی را در گرو برقراری روابط بهتر با دشمنان تفسیر می کنند و چه خوش خیالی است که فرض کنیم در جنگ، دشمن به ما اجازه احیا و بازسازی می دهد. مگر اینکه ما دست از آرمان های خود برداریم و سر تعظیم در مقابل استکبار خم کنیم و امید مستضعفان عالم را نا امید کنیم.

معاهده ژنو

حال با توجه به شرایط پیش رو جنبش عدالتخواه دانشجویی ضمن تاکید مجدد بر ساخت درونی نظام، و بنا بر رسالتی که بر دوش دارد، مواضع خود را با توجه به اهداف انقلاب اسلامی اعلام می¬کند.
در آغازین ساعات روز یکشنبه دوم آذر یک هزار و سیصد و نود و دو، یکی از رخدادهای مهم تاریخ جمهوری اسلامی تحت عنوان توافق هسته ای با غرب (معاهده ژنو) به وقوع پیوست، که از منظرهای مختلفی قابل بحث و بررسی است.
ویژگی های آنچه در مذاکرات ژنو داده ایم و آنچه که گرفته ایم!

متأسفانه توافق نامه ژنو آن چنان که تیم دولت ابراز می¬کند فتح الفتوح نبوده است. برخی ویژگی های امتیازات داده شده به شرح زیر است:

۱-آنچه در باب توقف تحریمها از سوی سازمان ملل و اتحادیه اروپا در این توافقنامه کسب شده محل تقدیر و تشکر می باشد. امّا باز هم مانند همیشه آمریکایی ها در مورد خود راه فراری برای اعمال تحریم های دیگر و عدم تخفیف تحریم ها بازگذاشته اند چرا که تعلیق تحریم های سازمان ملل و اتحادیه اروپا بدون قید و تعلیق تحریم ها از سوی آمریکا مقید است.

۲-موارد فنی گنجانده شده در تعهدات کشورمان مانند کاهش غنای اورانیوم ۲۰درصد به ۵ درصد، عدم غنی سازی بالاتر از ۵ درصد، توقف تأسیسات اراک، نطنز و … کاملا شفاف و قابل کنترل است. در حالی که تعهدات طرف مقابل فاقد هیچ گونه رقم و زمان و سازوکار مشخص بوده و ضمانت اجرایی این چنین تعهداتی را ضعیف می کند.

۳-امتیازات داده شده توسط تیم هسته ای کشورمان برای گام اول بسیار زیاد بوده و به حدی است که بر سر تمام ظرفیت و داشته های هسته ای کشور معامله صورت گرفته است و برای گام های بعدی تنها غنی سازی ۵درصد در دست ماست. این در حالی است که تعهدات غربی ها بسیار ناچیزتر از امتیازات داده شده است. این امر سبب شده است تا توازن مناسبی بین امتیازات داده شده و گرفته شده ایجاد نشود.

۴-تعهدات کشور ما اگرچه به نام تعلیق صورت می گیرد اما در مواردی به دلایل فنی مانند کاهش غنای سوخت ۲۰درصد به ۵ درصد و در باقی موارد به دلیل فشار رسانه ای سنگین طرف مقابل مانند آنچه در گذشته شاهد آن بودیم تقریبا غیر قابل برگشت است. امّا تعهدات کشورهای غربی حالت تعلیقی و موقتی دارد و به راحتی قابل بازگشت می باشد.

۵-امتیازات داده شده برای غرب (در زمینه فنی و بازرسی) به لحاظ اطلاعاتی و فناوری استراتژیک و بی سابقه است، که مساوی توقف کامل فعالیت هسته ای ایران و نیز در دسترس قرار دادن حجم بالایی از اطلاعات تاسیسات و قطعات ساخت ماشین آلات هسته ای کشور است، که با توجه به سابقه آنها دست طرف مقابل را برای اقدامات خراب¬کارانه و تهدید آمیز بازخواهد گذاشت و این در حالی که امتیازات کسب شده توسط ما ( تحریم های پتروشیمی، فلزات گران بها، قطعات هواپیما و …) فاقد اهمیت راهبردی کلان بوده و از قضا این تحریم ها به نسبت تحریم های اصلی مانند فروش نفت و تبادلات مالی کشور را کمتر آزار داده است.

۶- توافقنامه عملا سبب مسدود شدن تمامی فعالیت های هسته ای بالای پنج درصد در زمان حال و پیشرفت آن در آینده شده است. اینکه ادعا شود که کشور به سوخت بالای ۵ درصد و ۲۰درصد نیاز چندانی ندارد، از لحاظ فنی کاملا اشتباه و قابل خدشه است. سرنوشت تعداد زیادی از بیماران کشور وابسته به تامین سوخت ۲۰ درصد، برای راکتور تحقیقاتی تهران به منظور تولید دارو و درمان برخی بیماری ها است و این امر نیاز به غنی سازی بالاتر از ۵ درصد دارد و باید گفت که اگر سانتریفیوژهای کشور نچرخد چرخ صنایع استراتژیک آینده کشور نیز یا نخواهد چرخید و یا به کندی می چرخد.

۷-ساختار تحریم ها (به خلاف ادعای دولت محترم) تغییر چندانی نکرده است و عملا کنترل دخل و خرج کشور به طرف های غربی سپرده شده، که این مسئله باعث وابستگی بیشتر و باج خواهی های آینده از سوی دشمنان خواهد شد.

۸-در زمینه برداشتن تحریم های اصلی یعنی فروش نفت و تبادلات بانکی هیچ گونه توافق محکمی صورت نگرفته، در حالی که این موارد شاکله اصلی تحریم ها می باشد. اگرچه شاید ادعا شود این مسئله در گام پایانی حل خواهد شد، اما آیا می توان بدون دادن هیچ امتیازی به این دشمنان قدار چیزی به دست آورد؟ و این این نگرانی وجود دارد که شش ماه آینده برای برداشتن این دو تحریم چه امتیازات کلان و غیر قابل باور دیگری باید بدهیم؟!

۹-در صورتی که این معاهده با کارشکنی غربی ها به شکست برسد، و در پاسخ به این کارشکنی، کشور ما اقدام به خروج از معاهده نماید، این بهانه به دست غرب داده می شود که بار دیگر این پرونده را به شورای امنیت ببرد (همانند سرنوشت توافق نامه سعد آباد)، که در این صورت باز تهدیدات سیاسی- نظامی بیشتری برای کشور به ارمغان خواهد آورد. با توجه به این حقیقت، کشورهای غربی علاوه بر عمل نکردن به تعهداتشان، از عمل نکردن به موافقت نامه ژنو نیز سودی کلان خواهند برد.

۱۰- ویژگی های آنچه داده ایم و آنچه ستانده ایم باعث می شود توافق بعدی به شدت سخت و غیرممکن شود. ایران گام اول را بسیار بلند برداشته و این امر سبب شده است تا گام بعدی برای کشور به شدت هزینه آور باشد. چرا که اقدامات بعدی ما خیلی بلند نیست ( زیرا تمام گزینه های قابل معامله را در گام اول خرج کرده ایم) با توجه به روند پیشین، طرف مقابل انتظار دارد که ما گام های بعدی را همانند گام اول بلند برداریم. آیا با این حجم از امتیازات داده شده، کشور چیز دیگری برای معامله کردن در ادامه توافقات دارد یا خیر؟ همگان نیک می دانند که پذیرفتن مواردی مانند پروتکل الحاقی چه خسارت عظیمی به کشور به لحاظ امنیتی و اطلاعاتی خواهد زد!

۱۱- دولت محترم مدعی است که در توافقنامه ژنو “حق غنی سازی در خاک ایران” به رسمت شناخته شده و این را بزرگترین دستاورد این مذاکرات می داند، اما آنچه در این توافقنامه به عنوان غنی سازی نام برده شده، دارای قیود فراوانی مانند توافق بر سر سطح، میزان و … بر اساس نیازهای عملی و … بدون اشاره به خاک ایران است، که همگی قابل تحدید و تفسیر است و عملا این غنی سازی به مثال شیر بی یال و دم و اشکم است، که برای به دست آوردن هر کدام از این قیود باید امتیازات فراوان بدهیم. این درحالی است که عزیزان مذاکره کننده ادعا می کنند که حق غنی سازی در معاهده ان پی تی آمده است. حال سوال این است که اگر این حق در غنی سازی در معاهده ان پی تی وجود دارد و ما نیز آنرا امضا کرده ایم، پس در این مذاکرات چه حقی را به دست آورده ایم؟ از سوی دیگر اظهارات وزیر امور خارجه امریکا و انگلیس نیز در این بین در باب عدم به رسمیت شناخته شدن حق غنی سازی برای ایران محل تامل است.

۱۲- آزادی بخشی از دارایی های بلوکه شده ایران در قالب آنچه در توافقنامه از آن تحت عنوان “بشردوستانه” یاد می شود، شامل اقلام غذایی اساسی، دارو و تجهیزات پزشکی و … است، که عملا به معنای سیاست استعماری نفت در برابر غذاست. که باز هم کشور را در این حوزه وابسته به اجازه غربی ها خواهد کرد!

۱۳- نکته دیگر اینکه در چندین جای توافقنامه به موضوع توافقات صورت گرفته در باب میزان دارایی هایی که برای مصارف مختلف آزاد می شود اشاره شده، امّا هیچ عدد و رقمی از این میزان ذکر نشده است و این سوال را ایجاد می کند که آیا غیر از متن رسمی منتشر شده، توافق دیگری نیز صورت گرفته یا خیر؟! که جای شفاف سازی از سوی دولت محترم را دارد.

منافع آنی، منافع آتی

با توجه به موارد فوق، جنجال رسانه ای دولت محترم و احساسی کردن فضای جامعه، چیزی جز دست پیش گرفتنی بیش نیست؛ که البته با همکاری صدا و سیما در حال رقم خوردن است، تا افکار عمومی در بایکوت خبری، از دانستن حقیقت محروم گردند و هم زمان دهان مخالفان و منتقدان را بسته نگاه دارند.
تحلیل جنبش عدالت خواه دانشجویی این است که، منافع آنی دولت به دلیل تمام شدن فرصت صد روزه و خالی بودن دست دولت، باعث شده بود که غربی ها ابزار فشار بسیار قوی در دست داشته باشند و همین امر سبب شد که تیم مذاکرده کننده، منافع آتی کشور را بر منافع آنی ترجیح داده و این امتیازات گسترده را در مقابل دستاوردهای اندک بدهد، تا برای نگاه سنگین افکار عمومی مُسکنی فراهم آورده باشند.

سوالات و مطالبات جنبش عدالت¬خواه دانشجویی

۱- متاسفانه رویکردی که پس از روی کار آمدن دولت یازدهم دیده می شود، تلاش برای منزوی کردن منتقدین و نشان دادن آنها به عنوان گروهی فاقد تعقل و داری گرایشات افراط گرایانه است. دولت محترم باید توجه داشته باشد که منتقدین دوستدار آنان بوده و خواستار بهبود رفتاری در جهت پیاده سازی شعارهای انقلاب اسلامی و منافع ملی می باشند.
استفاده از نظرات کارشناسی هر چند اگر مخالف نظر دولت باشد، می تواند نقطه ضعف های احتمالی را از بین ببرد. جنبش عدالت خواه دانشجویی از دولت محترم تقاضای سعه صدر بیشتری در تحمل نقد مصلحانه را دارد و از دولت می خواهد بیش از اینکه به شعار دادن اکتفا کند؛ در عمل روحیه اعتدالی خویش را به اثبات برساند.

۲- ایجاد فضای امید و حرکت در جهت برآوردن انتظارات، وظیفه ای همگانی است. تاثیر معاهده از این جهت، غیرقابل اغماض است. واقعیت موجود آن است که مردم در پی وضعیت اقتصادی اخیر کشور، تحت فشار شدیدی قرار گرفته و چشم انتظار گشایشی در این وضع هستند. اما در کنار این، واقعیت موجود دیگر، آن است که راه پیشرفت و داشتن اقتصاد مستحکم، تنها از جاده دیپلماسی نمی گذرد. نگاه به دیپلماسی در اقتصاد همانطور که می تواند کمکی برای آن باشد می تواند تهدیدی هم محسوب گردد. تلاش برای ایجاد امید اجتماعی، اگر با تمهیدات لازم همراه نباشد می تواند زمینه ساز سرخوردگی بزرگتری باشد، که مسلما پاسخ¬گویی و رفع آن با هزینه¬های چند برابری همراه خواهد بود.

رگه هایی از آنچه در نگاه اقتصادی دولت وجود دارد، می¬تواند شدیدا خطرساز باشد، و آن، اقتصاد برون زا و مبتنی بر روابط خارجه است. سیستم اقتصادی وابسته، زمینه ساز فشارهای خارجی بیشتر غرب با اهرم های اقتصادی چون تحریم هاست و اگر دولت به عنوان راه حل تحریم ها بدآن نگاه کند، به دلیل ماهیت سیستم بین الملل، عملا خود را در دور باطل قرار داده است.

بی اعتمادی به دشمن کذاب، مساله ای نیست که قابل مناقشه باشد. همان طور که در گذشته، دشمن اظهار می کرد که تحریم ها تنها برای فشار به دولت ایران است و با مردم ایران کاری ندارد، در حالی که بطور کاملا هدف دار معیشت مردم را هدف گرفته بود، اکنون و در آینده نیز دشمن از هیچ راهی در راستای منافع استکباری اش خودداری نمی¬کند. از این جهت متکی کردن معیشت مردم به آینده توافقات با طرف غربی، به دور از تدبیر است. کافیست پس از شکل گرفتن انتظارات در داخل، دشمن در نقطه ای حساس به عهد خود وفا نکند و این موجب نا امیدی کل مردم می گردد. آیا دولت مردان محترم به این مسئله اندیشه اند؟

۳- جنبش عدالت خواه دانشجویی از دولت محترم این سوالات را دارد که با توجه به اینکه آقای روحانی بیان داشته بودند الان وقت اقتصاد است، قرار است چه تفاوتی در سیاست های اقتصادی دولت رخ دهد و چه برنامه ای برای آینده دارند؟ برای توافقات آینده چه تمهیداتی دارند؟
به جاست وزیر امورخارجه و وزیر اقتصاد دولت توامان در برنامه ای حضوریافته و بطور شفاف راجع به اقتصاد و سیاست خارجی و نسبت این دو در الگوی خود توضیح دهند و ارتباطش را با اصول سیاست خارجی انقلابی قانون اساسی و اصول مسلم ابتدایی قانون اساسی مبتنی بر حفظ استقلال کشور بیان دارند.

جنبش عدالت خواه دانشجویی آمادگی خود را برای برگزاری چنین برنامه ای اعلام می دارد. همچنین ابتدائا برای بیان روشن از معاهده ژنو و برنامه های آتی دولت در مذاکرات که قطعا موجب همدلی بیشتر در این موضوعات ملی خواهد بود، از وزیر محترم خارجه دعوت می کند در جلسه ای دانشجویی حضور یابند.

۴- جنبش عدالت خواه دانشجویی توافق نامه ژنو را در شأن و مقام ملّت انقلاب کرده ایران نمی داند و تمامی نخبگان و مردم را به هوشیاری نسبت به مفاد و تعهدات این توافقنامه و همچنین مشکلاتی که برای انقلاب ایجاد می نماید دعوت می کند.

جنبش عدالت خواه دانشجویی از صداوسیما و رسانه هایی که شرایط اقتصادی و انتظارات اجتماعی را به عنوان دلیل عملکرد یک جانبه خود بیان می کنند، این سوال را دارد که چرا در برابر این موضوعات، به همان اندازه که به مذاکرات توجه دارند به کم کاری های اقتصادی دولت ها توجه ندارند؟ به ساختار سست بنیاد اقتصاد کشور توجه ندارند؟ همان قدر که به فعال بودن تیم دیپلماسی می پردازند به منفعل بودن تیم اقتصادی نمی پردازند؟ چرا مردم را به امیدهای کاذب کوتاه مدت خو دهیم؟ چرا به جای تبیین واقعی و همه جانبه معاهده، تنها به تصویرسازی تبلیغاتی آن می پردازند؟ چرا به جای تقویت تیم تبلیغات سیاسی صداوسیما، تیم اقتصادی آن تقویت نمی گردد؟

۵- جنبش عدالتخواه دانشجویی از مجلس محترم شورای اسلامی مطالبه جدی دارد که به جای چشم بستن بر مضرات این معاهده و توجیه غیر منطقی آن، واقعا پاسدار حقوق ملّت بوده و مفاد آن را در مجلس مورد بررسی قرار دهند. و به این سوال پاسخ دهند که در آینده، تاریخ در مورد آنها چه قضاوتی خواهد نمود!


به امید ظهور عدالت گستر گیتی
جنبش عدالتخواه دانشجویی
۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ آذر ۹۲ ، ۱۴:۰۷
سلمان کدیور

کدیور در گفت‌وگو با «خبرگزاری دانشجو»: 

سلمان کدیور در گفت‌وگو با خبرنگار سیاسی «خبرگزاری دانشجو»، در ارزیابی توافقات صورت گرفته در مذاکرات ژنو گفت: در این مذاکرات مهمترین نکته تناقض گفتار بین مقامات ارشد دولت ایران و غربی است؛ چرا که این طور که از گفته‌های مقامات آمریکایی و غربی برمی‌آید تعهدات و تفاهم نامه‌ای که امضا شده آن چیزی نیست که دولتمردان کشورمان ادعا می‌کنند.


این تحلیلگر حوزه بین الملل با بیان اینکه اگر ما به متن توافق‌نامه دقت کنیم امتیازات بی شماری را به دولت‌های غربی داده‌ایم، اظهار داشت: توقف غنی سازی 20 درصد، انجام بازرسی‌های فراتر از پروتکل یا بستن سایت‌های نطنز و فردو یعنی هر چه ما در چنته داشتیم برای این دوره موقت شش ماهه روی میز گذاشتیم، بنابراین آن چیزی که ما دادیم و آن چیزی که گرفتیم، با هم برابر نیست.


وی افزود: ما بحث تعطیلی و مباحث فنی را داریم، اما در ازای آنها تحریم‌هایی را برداشتند که تاثیر عمومی ندارد؛ تحریم‌های برداشته شده مانند طلا و نقره تاثیر عمومی بر مردم ندارد و اولویت هفتم و هشتم است، اما مهم ترین تحریم‌های ما تحریم نفتی بوده که دست نخورده باقی ماند.


کدیور بیان کرد: در متن توافق نامه عملاً و صراحتاً تصریح شده که مسائل هسته‌ای ایران در این شش ماه پیشرفتی نخواهد کرد و نباید بیش از این جلو رود. این یک نگرانی بسیار استراتژیک است که باید مدنظر داشت. تکلیف شهدای هسته‌ای چه می‌شود؟ هزینه‌هایی که بعد از انقلاب برای پیشرفت‌های صلح آمیز دادیم چه می‌شود؟


عضو شورای مرکزی جنبش عدالتخواه دانشجویی با اشاره به نقش کشورهای روسیه و چین در این مذاکرات تصریح کرد: ساده انگارانه است که بگوییم کشورهای روسیه و چین هم پیمان ما هستند و به نفع ما کاری انجام می‌دهند؛ چون بیشترین نفع‌ها را از تحریم غرب این دو کشور می‌برند.


وی با اشاره به فرمایشات مقام معظم رهبری مبنی بر اینکه اگر مذاکرات به نتیجه برسد باز بهانه دیگری پیدا می‌شود تا غربی‌ها مذاکرات را بهم زنند، گفت: اولین نشانه صحبت رهبری در معاهده موجود است. بعد از اینکه در معاهده، تعهدات طرفین لحاظ می‌شود، ادامه گام‌های بعدی منوط بر قطعنامه‌های شورای امنیت می گردد. قاعدتاً آنها بر روی مسائلی چون حقوق بشر تاکید خواهند کرد. ما اگر بخواهیم بازی را بعد از شش ماه ادامه دهیم ناچاریم با مهره‌های دیگری جلو رویم مثل حقوق بشر و مسائلی که غربی‌ها اعتقاد دارند جمهوری اسلامی به آنها پایبند نیست؛ چون جمهوری اسلامی طبق این معاهده چیز دیگری در حوزه هسته‌ای ندارد که بخواهد معامله کند و قطعاً آنها فشارهایشان را بیشتر خواهند کرد.


کدیور ادامه داد: احساس بنده این است که دولت روحانی از همان ابتدا امید بسیار زیادی دارد که مسائل اقتصادی کشور را از راه سیاست خارجه حل نماید، اما این توافقنامه کارنامه خیلی درخشانی نیست که دولت ادعا می‌کند؛ چراکه از این معاهده هیچ تحریمی که برای همه ملت باشد مثل تحریمات نفتی و بانکی برداشته نشده است؛ ما امتیازات درشتی دادیم، ولی امتیازات کوچک گرفتیم، از سویی در قسمت معاهده که این شش کشور امضا کرده‌اند نوشته شده تعهدات ایران، یعنی ایران متعهد است که این کارها را انجام دهد و در قسمتی که غربی‌ها باید کارهایی انجام دهند نوشته شده کارهایی که غربی‌ها داوطلبانه باید انجام دهند و خود را متعهد نکرده‌اند.


عضو شورای مرکزی جنبش عدالتخواه دانشجویی اظهار داشت: ما نگران شش ماه آینده هستیم و نمی دانیم قرار است بر سر چه گزینه‌هایی بحث شود. قاعدتاً غربی‌ها در موضوع حقوق بشر و سوریه پافشاری خواهند کرد و آنها پاشنه آشیل تحریم‌ها را به راحتی نخواهند کشید.


وی با تاکید بر دانشجویان که باید دید آرمانگرایی خود را نسبت به انقلاب معامله و معاوضه نکنند، گفت: تیم هسته‌ای ما باید مسائلی که به خاطرش انقلاب کردیم را در مذاکرات مطالبه کند. 
 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ آذر ۹۲ ، ۱۱:۱۸
سلمان کدیور

کری: وای کاترین جونم تبریک میگم
اشتون: جان هر چی دارم از تو دارم ... وای باورم نمیشه نکنه خواب می بینم
کری: نه کاترینی خواب چیه؟ بیداری جون خودم
اشتون: امروز بهترین روز زندگیمه، بهتر از روز ازدواجم حتی
کری: ظریف واقعا خیییلی ظریف بود ... تا باشه از ای ظرافتا!
اشتون: امشب بعد سی سال سر راحت رو بالش میذارم جان جونم!
کری: یه مشت قاقالی لی دادیم فاتحه هسته ای شونو خوندیم .... خخخخخخ
اشتون: هیس! جواد همین بغله می شنوه!
کری: نترس بابا امضا کردیم تموم شده.
اشتون: تو بزن زیرش منم میزنم
کری: من همی الان میکشم زیرش هوا بره نمیدونی تا کجا بره
اشتون: من این توافق رو نداشتم ... حرفامو خوب نوشتم



۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ آذر ۹۲ ، ۲۳:۲۸
سلمان کدیور


ببخشید چگونه؟

 

محله ما را معتاد برداشته بود. هر روز هم به تعدادشان اضافه می شد. معتادها همان جوان های قبراق چند روز و چند سال پیش خودمان بودند. نمی تونستیم بکشیمشان، طردشان هم نمی توانستیم بکنیم، مانده بودند روی دستمان. هم جوان هایمان را دوست داشتیم هم از اعتیاد متنفر بودیم.

یکی از عقلا درآمد گفت که برویم طبیبی، دکتری چیزی گیر بیاوریم که شر اعتیاد را از سرمان کم کند، جوان هایمان را نگه دارد برایمان، هر چه باشند آنها خبره اند. من(یکی از عقلا) گفتم که دفعه قبل هم از همین قماش دکتر آوردیم نشاندیمش روی تخت شاهی محلّه، دیدیم که آب توی چاله مان انداختند و اُجاقمان کور شد، جوان ها بیشتر معتاد شدند، دکتر آوردن فایده ندارد. باید فکر حکیمی، دبیری، شیخی چیزی باشم. دکتر جواب نمی دهد دیگر.

 عاقل دیگری به تایید من درآمد و گفت دکتر را بگذاریم کنار که هر چی بلا بود از دکترها به سرمان آمد، بیاید این بار مشکل را کاغذ کنیم پخش کنیم در شهر، تا آنهایی که حل اعتیاد راست کارشان است، خودشان را به ما (یعنی عقلا ) معرفی کنند و ما (یعنی عقلا) یکی را انتخاب کنیم. همه عقلا (یعنی ما)، عقل هایشان را به کار انداختند و تایید کردند رأی عاقل آخری را.

روز اول تمام نشده بود که یک لشکر آدم با مجمع عقلا (یعنی ما) تماس گرفتند که آقا ما می توانیم مشکل محلتان را حل کنیم.

 یکی می گفت اگر من بشوم صاحب کار، از تمام معتادهای محل، پهلوان زورخانه ای می سازم سال اول نشده. دیگری می گفت مشکل از جوانها نیست، بلکه مشکل جنس تریاک است؛ اگر جنس را درست کنیم که قاطی نداشته باشد و به قول معرف جنس اصل بدهیم دست جوان ها؛ اصلا اعتیاد نابود می شود خودبه خود، سه ساله تمام است اگر اختیار محل با من باشد. بنده خدای دیگری می گفت آن زمانی که هنوز کلمه اعتیاد در فرهنگ لغت درج نشده بود، من با وزیر جهاد کشاورزی افغانستان پیرامون مزیّت های خشخاش جلسه می گرفتیم و کاپوچینو می خوردیم فقط شش ماه فرصت می خواهم. دیگری می گفت که اگر هر محله را به صورت فدرالی اداره کنیم به طوری که هر کوچه خودش بانی حل مشکل اعتیاد شود، فقط دوسال وقت می گیرد.

خلاصه هر کسی یه نوع شعار و برنامه ای می داد تا اینکه مُلّایی بینشان درآمد و گفت من صد روزه مشکل اعتیاد محل را حل می کنم صد در صد تضمینی. من(یکی از عقلای جمع) گفتم یعنی کنتراتی می توانی؟ گفت بعله، شما نمی دانید ریشه کار کجاست، به من فقط صد روز مهلت بدهید.

 عقلا (یعنی ما) آمدند عقول شان را روی هم کردند دیدند صد روز همه جوان ها راست و ریست بشوند اعتیاد هم برود چقدر خوب است، از همه زمان های گفته شده هم کمتر بود. اینجا بود که ما (یعنی عقلا) (که به مزایای مزایده و مناقصه در اداره محل پی برده بودیم)  هر طور شد ملّا را کردیم رئیس محل. به هر حال بهترین راه همیشه آسانترین راه است.

مُلّا روز اول کاریش سخنرانی قرائی انجام داد و گفت که طی سالهای مدیریتی رئیس قبلی مواردی پیش آمده که باید ابتدا حل شود. او سپس اضافه کرد انتخاب او به عنوان رئیس محل دارای پیام خاصی است و همه باید در برابر خواست همگانی کرنش کنند و اگر کسی این پیام را نمی گیرد حتما بی سواد است.

 ما (یعنی عقلا) نفهمیدیم چه پیامی داده بودیم که روحمان هم خبر نداشت، فقط می دانستیم که ما عدد صد را به او تفهیم کرده بودیم برای ریشه کنی همه مصائب.

روز دوم ملّا شروع کرد یک دار و دسته ای را برای خودش درست کردن. اصغر نفتی و رحیم پا انداز و کریم کفتر بازو و چند تا دیگر شدن تیم اصلاحاتی برای ریشه کنی مصائب که تا سی روز طول کشید.

ما(یعنی عقلا) بعد از سی روز گفتیم آقا فلانی این سی روز باید ثلث مشکلات رو حل کرده باشی، گفت که اوضاع خیلی خرابتر از آنی بوده که فکر می کردم. ما در این مدت مشغول برسی بدبختی های مادی بودیم که رئیس محل قبلی (دکتر) بر سر محل آورده. ما (یعنی عقلا) دعا کردیم به جان ملّا ( گفتیم ملّا جان مچکّریم) و نفرین فرستادیم به جان دکتر.

ده روز بعدی هم ملّا شروع کرد قصّاب محل را برداشت و جایش از عقلای خودش (ما نه، از طیف اصغر نفتی رو و رحیم پا انداز و کریم کفتر باز) را گذاشت، بعد نوبت بقّال و بزاز و سلمانی و ... رسید. کلّا محلّه عوض شد آدم هایش.

محصّلین صداشان درآمد که ای بابا داری چیکار می کنی ملّا؟ کو مبارزه با اعتیاد جوانهای محل؟ که ملّا گفت این آدم ها همه ریشه های مذلّت و بدبختی محل هستند که توسط رئیس قبلی نصب شده اند، در ضمن رأی عقلا (یعنی ما) به ایشان دارای پیام خاصی بوده و هر کس این پیام را درک نکند خشونت طلب است. این شد که همه محصّلین فهیم ترسیدند به خشونت طلبی محکوم بشوند، پس حرفی نزدند. ما هم دعا کردیم برای ملّا (ملّا جان مچکریم) و فحش کردیم نثار رئیس قبلی.

ده روز بعد که باید نصفی از مشکلات حل شده باشد، ملّا آمد و به مردم محل گفت که در این مدت ما مشغول جمع آوری آمار از خسارات معنوی دکتر قبلی بوده ایم و باید بگویم محلّه تقریبا به خاک سیاه نشسته و مخلص کلام ما خیلی خیلی بدبخت و خاک برسر شده ایم. و باز گفت که انتخاب ایشان به عنوان رئیس از سوی ما ( یعنی عقلا) دارای پیام خاصی هست که هر کس این پیام را درک نکند، بی شعور تشریف دارد و ما (عقلای با شعور) به جان ایشان دعا کردیم و برای هزارین بار به روح دکتر قبلی نفرین فرستادیم.

هنوز شصت روز نشده بود که دیدیدم علاوه بر جوان ها، پیرمرد و پیرزن ها هم دارند معتاد می شوند. همه نگاه ها به سوی ملّا بود که ناگهان درآمد و گفتند پیشرفت اعتیاد در نسل ها نتیجه بی تدبیری رئیس محل قبلی است و ما در زمینه توسعه این مرض تقریبا بیچاره شده ایم طوری که به خواب هم نمی دیدیم اینقدر خاک برسری را؛ فردا روز است که کودکان در جنین مادرهایشان مبادرت به سیخ و سنگ کنند و مسبب آن هم همان قبلی ها هستند؛ در ضمن انتخاب من به عنوان رئیس محل از سوی عقلا (یعنی ما) دارای پیام خاصی است که هر کس آن را در نیابد جنون گاوی دارد. اینجا بود که برخی دعا کردند نثار دکتر (رئیس) قبلی.

هشتادمین روز که طی شد، مشاهد شد که برخی گربه های محل نعشه می زنند، و لفظ «میو میو» را با حال خماری «مییییوووو .... میییییووووو» تلفظ می نمایند. سگ ها هم «واق واق» را ترک کرده و «واااااااااااااق ... وااااااااا...) می کردند و بیشتر اوقات به جای پاسبانی توی چرت بودند.

برخی از عقلای ملّا(از طیف اصغر نفتی و رحیم پا انداز و کریم کفتر باز) در حالی که دماغشان را بالا می کشیدند، با چشمان خمار شهلایشان، ادعا کردند که گربه ها و سگ ها با این طرز بیانشان می خواهند بگویدند «حسنک کجایی؟» امّا هر عقل سلیمی می فهمید این بهانه است. این نشان از اعتیاد حیوانات محلّه به کراک بود که تا به حال سابقه نداشت (هم از نظر فاعل و هم مفعول).

در اینجا بود که ملّا در یک سخنرانی قراء  گفت وضع حیوانات در زمان رئیس قبلی اینچنین به فنا رفته و باید بگوییم که در حوزه حقوق حیوانات روزگار سیاه هستیم به حدی که آنها هم معتاد شده اند. البته ایشان برخی گربه ها و سگ ها را محکوم به اتحاد علیه او و تیم عقلایش کرد و به تمام حیوانات محل (چون آدم ها حرفش را گرفته بودند) اخطار داد که انتخاب او به عنوان ریاست محل توسط عقلا (یعنی ما) دارای پیام خاصی است که اگر این جانورها آن را در نیابند از بعضی آدمها کمترند. او گفت صد و بیست روز دیگر وقت لازم دارد تا فجایع مدیر قبلی را برای ما گزارش کند تا خوب خر فهم بشویم چقد از اعماق وجود خاک بر سرتر شده ایم. البته دیگر کسی برای ملّا دعا نکرد، فقط دلمان برای رئیس قبلی خیلی تنگ شد.

الان صد روز از انتخاب ملّا توسط ما ( یعنی عقلا) به ریاست محل گذشته است و هم اکنون بعد از مصرف نمودن هر کدام یک مثقال تریاک اصل با وافور سلطانی( همراه با چایی نبات زعفرانی) پس از گذران یک دوره خماری، طی یک جلسه بسیار خطیر به این نتیجه رسیدیم که برای دور بعدی انتخاب رئیس محل، اگر شیر پاک خورده ای گفت فلان روزه مشکل اعتیاد را از جوان و پیر و گربه و سگ و ما (یعنی عقلا) رفع می کند، یادمان نرود حتما از او بپرسیم، "ببخشد چگونه"؟

 

۲۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۸ آبان ۹۲ ، ۱۸:۴۲
سلمان کدیور


 

زیارت عاشورا بحری از معرفت است که بسیار مجهول و ناشناخته مانده است. این متن قدسی و بسیار عجیب در نزد ما شیعیان فقط زیارت نامه ساده ای است که به نیت قرب و کسب ثواب قرائتش می کنیم و اگر خیلی شیعه باشیم! این عمل را بعد ازمحرم هم گاه گاهی تکرار می کنیم. برای گرفتن حاجت چلّه زیارت می گیریم و آن را با اشک و سوز قرائت می کنیم. زیارت عاشورا برای ما متنی است که برخی اشخاص را که هزارو چهارصد سال پیش مرده اند را نفرین می کنیم و برخی را حمد و ثنا و ستایش می نماییم و فقط همین و بس!

بارهای بار ذهن مرا فضائل قرائت زیارت عاشورا درگیر کرده است. برایم همیشه سوأل بود چرا قرائت این زیارت نامه اجری چون شهادت در رکاب اباعبدالله (ع) را دارد، چرا سفارش شده در روز غدیر و اعیاد شعبان و شب قدر و تمام مناسبت های شیعی آن را قرائت کنیم. انگار نه انگار که  این متن مرثیه یک فاجعه در طول تاریخ بشر باشد.

 زیارت عاشورا و قرائتش در عید نیمه شعبان که وقت سرور و شادی است و یا قرائتش در شب قدر که شبی به ظاهر متفاوت از عاشورا است. در اعمال تمام روزهای هفته سفارش کرده اند زیارت عاشورا بخوانیم، در تمامی شب هایش هم. انگار این زیارت نامه مانیفست یک مشی فکری است که باید دائم و دائم مرور و مرور شود، جلوی چشم باشد، در آن تفکر و تعمق شود.

«الهم جعل محیای محیا، محمد و آل محد و مماتی، ممات محمد و ال محمد؛ الهم اجعلنی عندک وجیها بالحسین علیه السلام فی الدنیا و آلاخره، الهم العن اول ثم ثانی ثم ثالث ...» در تمام این عبارت رمز و رازی نهفته است.

در این زیارت ما از گروهی برائت می جوییم که به ظاهر به تاریخ پیوستگانند. آنها را لعن می کنیم. امّا با یک پیشوند بسیار قابل تأمل ... «الی یوم القیامه» ... خدایا لعن کن فلانی شخص را و یا فلان گروه را تا روز قیامت. سوال اینجاست که اگر مراد فقط لعن در برهه ای از تاریخ است چرا لفظ «الی یوم القیامه» به کار برده می شود؛ یعنی تا روز قیامت.

در جلد دوم تحف العقول روزی نامه مفصلی از امام رضا(ع) خواندم خطاب به مأمون. مأمون از حضرت می پرسد که اسلام ناب را بر من عرضه کنید. امام نامه مفصلی می نویسند و از معاد و نبوت و ... می نویسند، امّا در پایان نامه جمله بسیار قابل تأملی می فرمایند. ایشان می فرمایند خلاصه و چکیده تمام این حرفهایم و تمام اسلام ناب این است« برأئت عن ابوموسی اشعری و حزبه الی یوم القیامه». تمام اسلام ناب خلاصه در این جمله است، بیزاری جستن از خط فکری ابوموسی اشعری تا روز قیامت. حضرت نمی فرمایند درهمان مقطعی که آن ظلم را به حضرت امیر(ع) و اسلام کرد، می فرمایند نفرین بر این خط فکری در تمامی طول تاریخ و نفرین بر پیروان این راهدر تمامی زمان ها و اعصار.

ابوسفیان را در زیارت عاشورا لعن می کنیم در حالی که  او در روز عاشورا نبوده است. اصلا آن زمان را درک نکرده. اسم او در کنار عبدالله زیاد و شمر و ابن سعد و ... ذکر می شود، در کنار کسانی که در روز عاشورا شمشیر کشیدند علیه فرزند پیامبر. چرا؟ او کیست؟ چه کرده؟

ابوسفیان کسی است که انحراف خط فکری التقاطی در اسلام را کلید می زند و پشت پرده تمام تحولات بعد از رحلت پیامبر(ص) است. او کسی است که تا دقیقه نود علیه پیامبر شمشیر کشید و از بت ها دست برنداشت. تمام توانش را خرج کرد تا اسلام را با شمشیر و پول نابود کند، موفق نشد. در روز فتح مکّه که شمشیر اسلام روی گردنش می نشید، تسلیم می شود در حالی که تا آخرین نفس علیه اسلام پیکار کرده است.

 او مسلمان می شود، لات و هبل را می اندازد و قرآن به دست می گیرد، و تبدیل به کسی می شود که در زمان رسول خدا، توسط رسول خدا به مأموریت می رود. از ثروتش سلاح و اسب تهیه می کند و در  خدمت اسلام در می آورد حتی بعد از پیامبر(ص) در جنگ ها و فتوحات اسلام سردار سپاه اسلام می شود و یک چشمش را از دست می دهد و جانباز می شود. امّا با این کارش نوع دیگری از اسلام را ترویج می کند. ابوسفیان خودش را در سیستم جدید و حاکمیت جدید بازتولید می کند و با استفاده از خود اسلام به جنگ اسلام می رود.

سردار سپاه اسلام است، جانباز است، مومن و اهل عبادت است، امّا تمام تلاشش را در زمان خلیفه های راشدین برای تبلیغ مدل خاصی از اسلام که در آن اهلبیت و عدالت جایی ندارند صرف می کند. به ظاهر اسلام را تبلیغ می کند امّا اسلام ابوسفیانی را، اسلام مد نظر خودش را. تا حدی پیش می رود که در تاریخ نوشته اند ابوسفیان در اواخر عمر در زمان عثمان( که از بنی امیّه بود و اقوام نزدیک ابوسفیان) روزی بالای قبرحمزه سیدالشهدا می رود و با لگد به قبر حمزه می زند و می گویید« دیدید از شما گرفتیم آن چیزی را که از ما ستانده بودید؟ به لات و هبل قسم که قدرت را مثال توپی میان خودمان پاس می دهیم و نمی گذاریم به دست خاندان محمد(ص) بیفتد» و فرزندش معاویه وقتی صدای اذان را از مناره ها می شنود قسم می خورد که این ندا را از عالم محو کند.

اسلام ابوسفیان؛ اسلام هست و در عین واحد اسلام نیست، کفر هست و کفر نیست، ایمان در آن هست و در عین واحد تهی از ایمان است. اسلام دست کاری شده، و یک کلام، اسلام سفارشی شده، طوری که منافع امویان را براورده سازد. این است که زیارت عاشورا می گورد « الهم العن ابوسفیان ... الی یوم القیامه» لعنت بر ابوسفیان و بر خط فکری او و بر هر کس چنین تفکری و چنین نگاهی دارد و هر کس چنین اسلامی را ترویج می کند، در تمامی زمان ها و مکان ها و اعصار در هر منصب و مقام و شکل و قیافه ای، تا روز قیامت.

تمام افرادی که در زیارت عاشورا از آنها اسم برده می شوند، فارغ از اینکه یک سری اشخاص باشند، یک سری خطوط فکری تاریخی اند که باید شناخت و باید دید و باید رصد کرد و باید با آنها در زمان کنونی مبارزه کرد.

 شیعه وقتی زیارت عاشورا می خواند هم زمان که اشک می ریزد باید دقیق بشود که این خطوط فکری افراد آیا در جامعه اش هست یا خیر؟ آیا اسلامی که تبلیغ می کنند برخی گروه ها و باند ها و جریانان، آیا این اسلام اسلام  ناب است یا اسلام سفارشی شده؟ اسلامی که طوری مهندسی شده که منافع یک گروه اقلّیت را در برابر یک گروه اکثریت تأمین می کند؟

اینکه می فرمایند هر روز باید با زیارت عاشورا سپری شود، حتی در اعیاد، مراد عزاداری و اشک صرف نیست، بلکه نظاره و رصد جامعه اسلامی با موئلفه های فکری زیارت عاشورا است.

معاویه نماینده یک نوع از اسلام است، اولی و دومی و سومی، شمر و عبیدالله و عمرابن سعد؛ آل مروان و آل زیاد و ... اینها همه یک مشی فکری اند که نفرین و لعن شده اند. مشی های فکری که در جامعه کنونی اسلامی وجود دارند و تنفس می کنند امّا خودشان را در لفافه دین پنهان کرده اند. اسلامشان ابوسفیانی است، جانبازند و داعیه جهاد دارند امّآ برآیند عملشان خدمت در سپاه کفر است، برآیند کارشان شهادت امام جامعه در وادی جهل مرکب انسانهای ساده اندیش است.

 

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۹ آبان ۹۲ ، ۱۳:۰۰
سلمان کدیور


 

 

مقطع زمانی کنونی، از جمله مقاطع مهم در تاریخ کشور ایران و نظام جمهوری اسلامی ایران محسوب می شود و علت این امر طرح بحث مذاکره با آمریکا در ادبیات سیاسی کشور است. در رابطه با مذاکرات اخیر و مواضع تیم دیپلماسی کشور، چندین نکته حائز اهمیت است:

۱- بحرانی اعلام نمودن وضع اقتصادی کشور توسط رئیس جمهور محترم قبل از عزیمت تیم مذاکره کننده به ژنو، اقدامی نسنجیده و خارج از عرف دیپلماتیک است و عرصه را برای زیاده خواهی طرف مقابل هموار می نماید. چه آنکه ما تصور می کنیم چنین اظهاراتی بیش از آنکه برآمده از واقعیات اقتصادی کشور باشد، ناشی از اهداف و تسویه حساب های سیاسی است.

۲- مواضع دولت امریکا در روزهای اخیر به خوبی این مطلب را ثابت کرده است که کرنش و نرمش در برابر غرب، نه تنها موجب برداشته شدن تحریم ها و دست کشیدن امریکا از دشمنی با ملت ایران نمی شود؛ که موجب جری تر شدن دشمن و گشودن راه برای پیشروی گام به گام اوست. تجربیات سایر کشور هایی که این مسیر را در سیاست خارجی خود اتخاذ کرده اند نیز به خوبی گویای این موضوع است. طرح بحث «اقدامات اطمینان ساز» از سوی طرف مقابل را دقیقا بایستی در همین پازل تفسیر و تحلیل کرد.

۳- در کنار این مسائل، آستانه تحمل پایین رسانه ها و سیاسیون هوادار سیاست خارجی دولت نیز جای بسی تامل دارد. نسبت دادن افراط و تندروی به بخشی از بدنه مردم و جنبش دانشجویی که نظر مثبتی نسبت به رویکرد سیاست خارجه دولت ندارند و نسبت به آن به طرح پرسش و ابراز عقیده می پردازند و متصل کردن آنان به گروه های افراطی در جهان، نشان از یک دیکتاتوری رسانه ای دارد که غایت آمال خود را خفه کردن صدای هر منتقدی در نطفه و تفسیر نقد سازنده و پرسش به کارشکنی و مخالفت قرار داده است.

۴- از تیم مذاکره کننده دولت انتظار می رود مردم ایران را نیز محرم خود بدانند و نسبت به بیان شفاف وقایع رخ داده در جریان مذاکرات، بسته پیشنهادی ایران و… اقدام نمایند. نگاه تهدید محور به بدنه مردمی که نتیجه آن محرم ندانستن مردم و ترجیح محرمانه نگه داشتن اطلاعات بر گفتگوی صادقانه با مردم است، باید جای خود را به نگاه فرصت محور داده و با مردم با صداقت و شفافیت کامل برخورد شود.

جنبش عدالتخواه دانشجویی با دعوت از تمام نخبگان سیاسی کشور برای به خرج دادن حساسیت بیشتر در زمینه سیاست خارجی کشور در شرایط کنونی، از دولت یازدهم انتظار دارد از تجربیات گذشته درس بگیرد و بدبینی و بی اعتمادی به امریکا و استکبار جهانی را جهت و ممیزه کار خود سازد.

 

به امید ظهور عدالت گستر گیتی

جنبش عدالت خواه دانشجویی

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۱ آبان ۹۲ ، ۱۰:۴۴
سلمان کدیور


در آخرین جلسه شورای مرکزی اتحادیه جنبش عدالتخواه دانشجویی کشور، اعضای نهایی شورای مرکزی به شرح زیر نهایی گردید:

 

علی محمدزاده

سعید گله داری

سلمان کدیور

فرشید جعفری

احسان چنارانی

خانم توکلی

خانم صادقی

همچنین اعضای شورا، آقای فرشید جعفری را با اکثریت آراء به دبیری اتحادیه جنبش عدالتخواه کشور انتخاب نمودند.

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ مهر ۹۲ ، ۱۷:۲۹
سلمان کدیور


 

دیروز جناب رئیس جمهور بعد از جلسه هیئت دولت با خبرنگاران مصاحبه انجام دادند که چند نکته پیرامون سخنان ایشان مهم به نظر می رسد که عرض می کنم:

1-    جناب روحانی علت صحبت کردن تلفنی با اوبا ما را جلوگیری از تحقیر ایشان در منظر افکار عمومی جهان بیان کردند. ایشان ادعا کردند چون ما به درخواست های مکرر آمریکا برای مذاکره پاسخ ندادیم، رسانه های صهیونیستی به اوباما حمله کردند و گفتند که ایران اوباما را تحقیر کرده است و چون ما چنین چیزی را نمی پسندیدیم تصمیم گرفتیم که تلفنی صحبتی داشته باشیم.

این سخن به حدی ناباورانه و ساده انگارانه است که انسان حس می کند گوینده در حال توهین به شعور مخاطب است. اینکه فقط چون دلمان برای آبروی اوباما در کشورش سوخت با او تماس گرفتیم تا از تحقیر او جلوگیری کنیم!!!

فرض را بر این بگیریم که این توجیح جناب رئیس جمهور قابل قبول باشد امّا ایا می توان از ایشان پذیرفت که آنقدر فکر تحقیر رئیس جمهور آمریکا ذهن ایشان را مشغول کرده باشد که یادشان برود آن مکالمه باعث تحقیر ملتش خواهد شد؟

2-    ایشان در پاسخ خبرنگاری که از ایشان پیرامون افراد معترضی که در فرودگاه مهرآباد به او اعتراض کرده بودند، گفتند که از نقد دولتش توسط دیگران استقبال می کنند امّا چند دقیقه بعدش با «خودسر» خواندن افرادی که به این سیاست ها معترضند، آنها را افراطی لقب دادند و از مردم خواستند این افراد را در جامعه منزوی کنند حتی صریحا از برخورد امنیتی با آنها نیز سخن به میان آورد. ایشان صراحتا گفتند که دولت برای مذاکره و تعامل با آمریکا قدم های بزرگتری خواهد برداشت که ممکن است  برخی به آن معترض باشند.  با این اوصاف روزهای سختی را برای همفکرانم پیش بینی خواهم نمود و نباید منتظر بود با تغییر دولت نگاه امنیتی از جامعه دانشجویی رخت ببندد. با توجه به اینکه یکی از مشخصه های کابینه دولت یازدهم، امنیتی بودن آن است!

3-    با وجود اینکه حامیان دولت ادعا می کنند رئیس جمهور یک دیپلمات حرفه ای است، امّا باید به عنوان کسی که  تخصصش دیپلماسی است بگویم که این لقب به هیچ وجه زیبنده ایشان نیست. اینکه رئیس جمهور کشوری صراحتا بگوید ما می خواهیم جای لابی صهیونیستی در آمریکا را که در کنگره و سنا نفوذ بسیار دارند بگیریم( جمهوری اسلامی تشکیل لابی بدهد در آمریکا) بیش از هر چیز دیگری برایم سوال برانگیز بود که آیا اگر ما چنین برنامه استراتژیکی  داشته باشیم باید آن را در تریبون های عمومی بگوییم؟ و اگر فقط یک لاف سیاسی است، آیا گفتن چنین سخنی باعث هدر رفتن انرژی تیمشان در مذاکرات نخواهد شد؟

4-    حق

 

------------------------------------------------

سپس نوشت:

قاصدک ها!

داستانی برای مذاکره با شیطان!

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ مهر ۹۲ ، ۱۷:۲۹
سلمان کدیور


 

 

دیروز صبح خبر دادند که آقای ظریف و جان کری(مزیر امور خارجه  شیطان بزرگ) بعد از جلسه 5+1 با هم مذاکره نیم ساعته دوجانبه کرده اند؛ نیمه شب نشده بود که خبر آمد آقای روحانی قبل از ترک نیویورک با آقای اوباما تلفنی در باب مسائل هسته ای ایران صحبت کرده است. تمام این ها در یک صبح تا شب اتفاق افتاد. سی و چند سال مقاومت در برابر زورگویی های آمریکا، سی و چندسال مقاومت در باربر پیشنهادت وسوسه کنند شیطان، عاقبت او را به کدخدایی دنیا به رسمیت شناختیم و در خاک کشورش با او به مذاکره نشستیم.

برخی ها می گویند این کارها با اذن رهبری بوده است، پس نباید هیچ حرفی بزنیم ولو نباید تحللیلی خلاف آن بنویسیم. این آدم هایی که من به اسلامشان شک دارم چه برسد به ولایت مداریشان. قبلا هم گفته ام باز هم می گویم که به نظر من، هیچگاه مراد رهبری از «نرمش قهرمانانه» سازش، نبوده است.

بگذارید رک بگویم که اگر رهبری هم(به فرض محال) اذن مذاکره داده باشد، من تحلیل خودم را ارئه می کنم و استدلالم را بدون ترس عنوان می نمایم حتی اگر  این تحلیل آنچیزی نباشد که آقا می فرمایند. بله، از ایشان اطاعت می کنم، نظرشان را بر نظر شخصی ام ترجیح می دهم و هر انچه در توان داشته باشم برای عملی کردنش به کار می گیرم امّا نقدم را هم می گویم، اعتراضم را می کنم، حرفم را می زنم . این را گفتم چرا که از دیشب تا حالا ده نفر بیشتر این سوال را از من کرده اند.

حالا که باب مذاکره باز شد اول تسلیت می گویم به آقا امام زمان(عج) دوم تسلیت می گویم به تمام مستضعفان جهان، آنانی که درس مقاومت از ما آموخته بودند، سوم تبریک می گویم به مستکبران عالم؛ کدخدایان روی زمین!

من اگر مذاکره را برای اسلام و انقلاب مضر می دانم از روی آموزشی ایست که رهبرم به من داده است. سی و چند سال است که هر کس در این کشور حرفی از مذاکره زده با تو دهنی رهبری مواجه شده است. ایشان همیشه استدلال های منطقی و متینی در باب مضرات مذاکره با آمریکا داشته اند که هر عقل قاصری هم آن را درک کرده است. ایشان فرموده بودند که اگر مذاکره نفعی داشته باشد خودشان بابش را باز می کنند. و همیشه شرط این مذاکرات را تغییر رفتار آمریکا بیان کرده اند. به قول اما(ره): اگر آمریکا آدم شود ما با او صلح میکنیم.

در این مقال می خواهیم شروط مذاکره را که رهبری عنوان کرده بودند برسی کنیم و ببینیم آیا آن شرایط محقق شده است یا خیر. اگر محقق شده مسئولین باید توضیح بدهند از آمریکا چه دیده اند و چه تغییری در رفتارش ایجاد شده که ادعا می کنند محقق شده است و اگر محقق نشده پس چرا مذاکره؟!. مگر الان با دیروز چه تفاوتی کرده است آمریکا!

1-     نیت مذاکره اصلاح شده است؟

«بحث مذاکره را پیش کشیدند، که ایران بیاید بنشینیم مذاکره کنیم. همین رفتار غیرمنطقى، در این دعوت به مذاکره هم وجود دارد. غرض آنها حل مشکلات و مسائل نیست - که من بعد توضیح خواهم داد - غرضشان یک کار تبلیغاتى است براى اینکه به ملتهاى مسلمان نشان دهند که ببینید این نظام جمهورى اسلامى بود با آن سرسختى، با آن ایستادگى، اما عاقبت مجبور شد بیاید باب مصالحه و گفتگو را با ما باز کند. وقتى ملت ایران اینجور است، شماها چه میگوئید دیگر؟ این را براى خاموش کردن و ناامید کردن ملتهاى سربرافراشته‌ى مسلمان که امروز در بسیارى از کشورهاى اسلامىِ اینها نسیم بیدارى وزیده است و به خاطر اسلام احساس عزت میکنند، لازم دارند. از اول انقلاب، این یکى از هدفها بود. از سالهاى اول انقلاب، یکى از هدفهاى آنها همین بود که ایران را پاى میز مصالحه و بده‌بستان بکشانند؛ بگویند بالاخره دیدید ایران هم که ادعا میکرد مستقل است، ایستاده است، نترس است، شجاع است، مجبور شد بیاید بنشیند پاى میز مذاکره؟ امروز هم همین هدف را دنبال میکنند. این، مطلب مهمى است. وقتى هدف از مذاکره، یک هدفِ غیرمربوط به مسائل اساسى است، یک هدف تبلیغاتى است، خب معلوم است طرف مقابل که جمهورى اسلامى است، خام نیست، چشم‌بسته نیست، میفهمد که هدف شما چیست؛ لذا متناسب با همان نیت خودتان، جواب شما را میدهد.»( سخنرانی در جمع مردم اذربایجان 29 بهمن 91)

رهبری یکی از موانع مذاکره با آمریکا را نیّت امریکایی ها می داننند و اینکه آنها هدفشان تضعیف و سرخوردگی مسلمانان است. با توجه به سخنان فوق باید پرسید در دور جدید مذاکرات این مانع رفع شده است؟ آنها حسن نیّت دارند؟ واقعا برای حل و فصل اختلافات آمده اند؟

2-     نتیجه مذاکره برای ما مفید است؟

نکته‌ى سوم این است که مذاکره در عرف آمریکائى‌ها و قدرتهاى سلطه‌گر به معناى این است که بیائید بنشینیم گفتگو کنیم تا شما حرف ما را قبول کنید - هدف مذاکره این است - بیائید بنشینیم حرف بزنیم تا بالاخره نتیجه‌ى این حرف زدن و گفتگو کردن این باشد که مطلبى را که شما قبول نمیکردید، حالا قبول کنید. همین حالا در تبلیغاتى که آمریکائى‌ها در مورد مذاکرات راه انداخته‌اند - که چند وقت است لابد میشنوید - و سر و صدا و هیاهو دارند که بله، با ایران مذاکره‌ى مستقیم کنیم، چه کنیم، در همین حرفهاى امروزشان هم این معنا کاملاً خودش را نشان میدهد: بیائیم بنشینیم تا ایران را قانع کنیم که از غنى‌سازى دست بردارد؛ از انرژى هسته‌اى دست بردارد. هدف این است. نمیگویند بیائیم بنشینیم مذاکره کنیم تا ایران ادله‌ى خودش را بیان کند، ما از فشار روى مسئله‌ى هسته‌اى دست برداریم، از تحریم دست برداریم، از دخالتهاى امنیتى و سیاسى و غیره دست برداریم؛ میگویند بیائید مذاکره کنیم تا ایران حرف ما را قبول کند!

خب، این مذاکره که به درد نمیخورد؛ این مذاکره که به جائى نمیرسد. حالا گیرم دولت ایران قبول کرد، رفتند نشستند با آمریکائى‌ها مذاکره کردند. وقتى هدف این است، این چه مذاکره‌اى است؟ خب، معلوم است که ایران از حقوق خودش دست‌بردار نیست. هر جائى که در اثناى مذاکره ببینند طرف مقابل یک حرف منطقى‌اى میزند و آنها کم مى‌آورند، در مقابل ایران همان جا مذاکره را قطع میکنند؛ میگویند ایران حاضر نیست حرف بزند! شبکه‌هاى خبرى و سیاسى هم دست آنهاست؛ تبلیغات میکنند. این را ما تجربه کردیم. در این ده پانزده سال گذشته، دو سه مرتبه اتفاق افتاد که آمریکائى‌ها سر یک موضوع مشخصى به مسئولین ما پیغام دادند، اصرار کردند که یک امر خیلى لازمِ فورىِ فوتىِ واجبى است، بیاید بنشینیم یک صحبتى بکنیم. خب، مأمورین دولتى - معمولاً یک نفر، دو نفر - رفتند یک جائى نشستند صحبت کردند؛ بمجرد اینکه حرف منطقى اینها بیان شد و آنها جوابى نداشتند، یکجانبه مذاکره‌ها قطع شد! البته استفاده‌ى تبلیغاتى‌شان را هم کردند. این، تجربه‌ى ماست. خب، «من جرّب المجرّب حلّت به النّدامة». ( همان)

3-     وعده دروغ نخواهند داد؟:

«در تبلیغات وانمود میکنند که اگر ایران با آمریکا سر میز مذاکره بنشیند، تحریمها برداشته میشود. این هم دروغ است. هدفشان این است که با وعده‌ى برداشتن تحریمها، ملت ایران را وادار کنند که اشتیاق به مذاکره‌ى با آمریکا پیدا کند. تصور آنها این است که ملت ایران دیگر از تحریمها به ستوه آمده‌اند، پدرشان دارد در مى‌آید، همه چیز به هم ریخته است؛ پس ما بگوئیم خیلى خوب، بیائید مذاکره کنید تا تحریم را برداریم، یکهو جمعیت ملت ایران راه بیفتند که بله، بیائید مذاکره کنیم.

تحریمها با مذاکره برداشته نخواهد شد؛ این را من به شما عرض بکنم. هدف تحریمها چیز دیگرى است. هدف تحریمها خسته کردن ملت ایران است، جدا کردن ملت ایران از نظام اسلامى است. مذاکره هم که انجام بگیرد، اگر ملت ایران باز در صحنه باقى باشد و بر حقوق خود اصرار بورزد، این تحریمها وجود خواهد داشت. ملت ایران در مقابل این فکر غلط دشمن چه کار میکند؟»(همان)

کسانی که ادعا می کنند هدف از مذاکره رفع تحریم هاست به استدلال فوق جواب بدهند. کسانی که خودشان دارند وانمود می کنند که پدر ملت ایران در آمده از تحریم ها. حال آیا وضع فرق کرده و آمریکا می خواهد در ازای مذاکره تحریم ها را بردارد؟

4-     آیا از مقاومت و ایستادگی بد دیده ایم؟

«کشورهائى در همین منطقه‌ى ما هستند و سى و چند سال در مشت آمریکا بودند، دولتهاشان نوکر و مطیع و فرمانبر آمریکا بودند؛ آنها کجا هستند؟ ملت ایران هم سى و چند سال در مقابل آمریکا ایستاده؛ ملت ایران کجاست؟ در مقابل سى سال فشار آمریکا، ملت ما از لحاظ پیشرفت علمى، پیشرفت اقتصادى، پیشرفت فرهنگى، آبروى بین‌المللى، نفوذ و اقتدار سیاسى، به جائى رسیده است که در دوران رژیمهاى پهلوى و قاجار خوابش را هم نمیدیدند؛ نه مردم، نه مسئولان. ما تجربه کردیم، ما امتحان کردیم. سى سال ما در مقابل فشارهاى آمریکا ایستاده‌ایم، اینجائیم؛ ملتهائى هم هستند که سى سال تسلیم آمریکا شدند و مراحل متعددى عقبند. ما بدى ندیدیم از ایستادگى، از مقاومت. مقاومت، نیروى درونى یک ملت را احیاء میکند و به فعلیت میرساند. همین تحریمهائى که میکنند، به کمک ملت ایران خواهد آمد و ملت ایران را به اذن اللَّه و به حول و قوه‌ى الهى به رشد و شکوفائى خواهد رساند. این، نکته‌ى مهمى است.» (همان)

5-     آمریکا حسن نیت نشان داده است؟

ما بعکس آنها، منطقى هستیم. مسئولین ما منطقى‌اند، ملت ما منطقى‌اند. حرف منطقى و کار منطقى را ما قبول داریم. آمریکائى‌ها نشان بدهند که زور نمیگویند، نشان بدهند که شرارت نمیکنند، نشان بدهند که در حرف و عملشان غیر منطقى حرف نمیزنند و عمل نمیکنند، نشان بدهند که به حقوق ملت ایران احترام میگذارند، نشان بدهند که در منطقه آتش‌افروزى نمیکنند، نشان بدهند که در مسائل ملت ایران دخالت نمیکنند؛ آنچنان که در فتنه‌ى 88 دخالت کردند، از فتنه‌گران پشتیبانى کردند، شبکه‌هاى اجتماعى را در خدمت فتنه‌گران قرار دادند - یک شبکه‌ى اجتماعى آن روزها میخواست براى تعمیرات تعطیل کند، گفتند تعطیل نکن؛ براى اینکه بتوانند روى فتنه و آتش فتنه اثر بگذارند! - این کارها را نکنند، خواهند دید جمهورى اسلامى یک نظام خیرخواه است؛ مردم، مردم منطقى‌اى هستند. راه تعامل با جمهورى اسلامى فقط این چیزى است که گفتیم و لاغیر؛ از این راه میتوانند با جمهورى اسلامى تعامل داشته باشند. آمریکائى‌ها باید حسن نیت خودشان را اثبات کنند؛ نشان بدهند که درصدد زورگوئى نیستند. اگر چنانچه این را نشان دادند، آن وقت خواهند دید که ملت ایران پاسخ خواهد داد. شرارت نباشد، دخالت نباشد، زورگوئى نباشد، شناختن حقوق ملت ایران باشد، آن وقت جواب مناسب از طرف ایران داده خواهد شد.(همان)

« همانگونه که در قسمت قبل بیان شد، ایالات متحده از خود سابقه و گذشته نامناسبی در ذهن مردم ایران به جای گذاشته است. برای شروع مذاکرات و پذیرش مذاکره توسط جمهوری اسلامی، ایالات متحده باید گذشته خود را جبران نماید تا حداقل شرط مذاکره که همان ایجاد اقلی از اعتماد هست به وجود آید.» (بیانانت در دیدار زائران و مجاوران امام رضا(ع)، مشهد، 1/1/1385)

آیا آمریکا شرارت نمی کند؟ آیا علیه جمهوری اسلامی دست از فتنه گری برداشته است؟ در مسائل ایران دخالت نمی کند؟ قصد براندازی انقلاب را ندارد؟ آیا شرایط در این چند روز منطقی شده است؟ آیا حداقل شرط مذاکره محقق شده است؟

6-      چیزی که قرار است در مذاکرات بدهیم چیست؟

«صرف این‌که شما بروید با آمریکا بنشینید حرف بزنید و مذاکره کنید، مشکلات حل مى‌شود؟ این‌طورى که نیست. مذاکره در عرف سیاسى، یعنى معامله. مذاکره با امریکا، یعنى معامله با امریکا. معامله، یعنى داد و ستد؛ یعنى چیزى بگیر، چیزى بده. تو از انقلاب اسلامى، به آمریکا چه مى‌خواهى بدهى، تا چیزى از او بگیرى؟ آن چیزى که شما مى‌خواهید به آمریکا بدهید، تا در مقابل از او چیزى بگیرید، چیست؟ ما چه مى‌توانیم به آمریکا بدهیم؟ او از ما چه مى‌خواهد؟ آیا مى‌دانید که او چه مى‌خواهد؟ و ما نقموا منهم الّا ان یؤمنوا باللَّه العزیز الحمید. واللَّه که آمریکا از هیچ‌چیز ملت ایران، به قدر مسلمان بودن و پایبند بودن به اسلام ناب محمّدى، ناراحت نیست. او مى‌خواهد شما از این پایبندیتان دست بردارید. او مى‌خواهد شما این گردنِ برافراشته و سرافراز را نداشته باشید؛ حاضرید؟» (بیانات در دیدار زائران و مجاوران امام رضا(ع)، مشهد مقدس 1/1/88)

هر کس که تصمیم به مذاکره بگیرد یا گرفته باید به این سوالات ذهنی من (به عنوان یک شهروند معتقد به اسلام و انقلاب) پاسخ بدهد و جوابی درخور برایم فراهم نماید. اینکه ما تغییر کرده ایم یا امریکا؟ چطور و چگونه؟

حق

 

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۶ مهر ۹۲ ، ۰۹:۲۵
سلمان کدیور


 

 

روزگار نه چندان دوری که  در ستاد دکتر جلیلی کار می کردم شعار ما و این دوستان این بود که حامی کاندیدای جبهه مقاومت در برابر سازش هستیم . بسیاری از دوستان؛ دیگر نامزدها را به کرنش با غرب متهم می کردند و داد از استقامت تا آخر خط می زدند و پیامک می فرستادند که " مالک تا پشت خیمه آمده، اینبار بر نمی گردد" و قص علی هذا. و وقتی که  روحانی رای آورد پیامک فرستادند که  مردم به کباب و روغن رای دادند به جای مقاومت.

طنز این داستان اینجاست که در چند روز اخیر  که بحث «نرمش قهرمانانه» طرح شد و دولت معظم از رابطه و تعامل سخن راند، به چشم بر هم زدنی تمامی دوستان جبهه مقاومت، تابلو از دست انداختند و حامی مذاکره و صلح با غرب گشتند. کسانی که تا دیروز از مالک و خیمه معاویه سخن می راندند و در وصف نبرد قفاها می دراندند و ناله ها سر می دادند، به ناگهانی از صلح حدیبیه نوشتند و از اخلاق امام مجتبی(ع) در صلح با معاویه خطابه ها خواندند و در مدح تعامل با غرب نعره ها سر دادند؛ بدون اینکه حتی یک خط از بلای تعامل در اندیشه امام و رهبری بنگارند. و اینجاست که  گفتمان پرادعای جبهه مقاومت با جریان سازش گره کور می خورد.

در عجبم که همین دوستان وقتی بحث مذاکره را احمدی نژاد پیش می کشید، هزاران تحلیل می نوشتند که مذاکره چنان و است و چنین و لولویی است بس خطرناک و خیانت است بس بزرگ و نابخشودنی چرا که ایران امید مستضعفین است و اگر تن به مذاکره دهد فاتحه گفتمان انقلاب را باید خواند و هر وقت بهشان گلایه ای می کنی می گویند که مردم به سازش رای داده اند و آقا هم این را می خواهد!

دولت هم چو ماهیگر ماهری از این آب گل آلود چه ماهی های درشت که صید نمی کند. و دائم سخن سر می دهد  که رای مردم مفهومی خاص داشته و آن مفهوم چیزی نیست جز سازش با شیطان بزرگ و مذاکره با او و هم پیمانانش.

دولت ادعا می کند که رهبری به آنها مجوز مذاکره مستقیم را هم داده است و روحانی با اختیارات بی سابقه ای عازم نیویورک شده است.

بی صبرانه منتظر سخنرانی بعدی رهبری هستم تا صحت و سقم این ادعاها را بفهمم چرا که اعتقاد دارم که «نرمش قهرمانانه» هیچوقت مترادف با «سازش» نبوده و نیست و مراد رهبری مذاکره نبوده. امّا اگر به فرض محال چنین باشد، امیدوارم که ایشان توضیحات و دلایل قابل قبولی ارائه بفرمایند چرا که سالهای سال است از ایشان آموخته ام که " کسانی که از مذاکره با آمریکا دم می زنند از الفبای سیاست هیچ نمی دانند" و برای من سخت است سهل الهضم بودن چنین موضع شاذی از سوی کسی که تا چند روز قیبل نظری متضاد داشت. ایشان در یکی از آخرین سخنرانی هایشان داستان حمله غرب با سوریه را ادامه جنگ های صلیبی عنوان کردند و حال برای من سخت است که بشنوم که در بهبوهه این جنگ تاریخی و تمدنی «نرمش قهرمانانه به مفهوم سازش و مذاکر» باید اتخاذ گردد که این سخن و آن سخن بی شک متضاد هم است.

به رهبر و امامم شک ندارم اما به دوستان حزب الهی خودم توصیه می کنم از این تحلیل ها ذوق مرگ نشوید چرا که آمریکا «شیطان بزرگ» است و مذاکره و سازش با شیطان هیچگاه «قهرمانانه» نخواهد بود.

حق

 

۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ مهر ۹۲ ، ۰۷:۴۹
سلمان کدیور