خامنیسم

فضل الله المجاهدین على القاعدین اجرا عظیما

خامنیسم

فضل الله المجاهدین على القاعدین اجرا عظیما

خامنیسم

"ایسم " ها, امروز بت بشر مدرن شده اند . ایسم هایی که روز به روز بر جهل آدمی افزوده و به تاریکی هدایتشان کرده است . در این بیداد آباد و تاریکستان ؛ با کمال افتخار یک " ایسم " جدید در مکتب نور و روشنایی به جهان بشر تشنه هدایت ؛ معرفی میکنم . این " ایسم " مکتب مولا یم خامنه ای است. آری من " خامنیسمم " پیرور مکتب خامنه ای .

۲۵ مطلب با موضوع «سومین حرم اهلبیت» ثبت شده است

 

همانطور که  در خبرگزاری ها منتشر شد ،‌ آقای محمد طاهر حائری ،‌فرزند آیت الله حائری ،‌ به جرم مفاسد اقتصادی به شش سال حبس محکوم شدند .

امروز مصاحبه ای خواندم از جناب  محمد حسن حائری ،‌فرزند حضرت آیت الله حائری و رئیس دفتر ایشان در زمان تصدی نمایندگی ولی فقه و امام جمع شیراز . در این مصاحبه ایشان در یک اقدام تحسین برانگیز و به روشنی مواضع خود و پدر محترمشان را در مورد فعالیت های اقتصادی محمد طاهر حائری ( شجاع ) بیان می کنند . ایشان در کمال صراحت از محکومیت برادرش ابراز رضایت می کند و خود و دیگر اعضای بیت از اعمال و رفتار محمد طاهر ( شجاع ) اعلام برائت جسته اند .

هرچند از اتخاذ چنین موضع روشنگرانه ای بسیار خرسندام ،‌ امّا پیرامون این اظهارات چند نکته به نظرم ضروری می رسد که بیان آن خالی از لطف ( بخوانید خالی از فحش ) نخواهد بود .

1 -  اول از همه سراغ اصل مطلب بروم و به آقا محمد حسن بگویم " آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا " ؟ . چرا باز نوشدارو بعد از مرگ سهراب ؟. ایشان باید به این سوال پاسخ دهند که اگر برادرشان به حبس محکوم نمی شدند  باز هم چنین اظهاراتی میکردند ؟ ایشان باید پاسخ بدهند چرا حالا که آبروی خانوادگی آنان ،‌ متاسفانه به علت ندانم کاری برادرشان در معرض تخریب  قرار گرفته ،‌حاضر به برائت از ایشان شدند ؟

طرح باغشهری ها سال های سال است که در شیراز در حال اجرا شدن می باشد و طی این سالهای متمادی مفاسد بسیار زیادی ،‌از نظر فرهنگی ،‌سیاسی ،‌اجتماعی ،‌زیست محیطی و ... با خود همراه داشته است . مفاسدی که از چشم هیچکس پنهان نماند و مردم آن را با پوست و گوشت خود مدتهاست لمس کرده اند .

بزرگترین مفسده ای اکه این طرح ها بر جای گذاشت ،‌بدبین کردم مردم نسبت به نظام و رهبری بوده است . زیرا که عوام ( چه به اشتباه یا به درست ) این طرح را منتصب به دفتر نماینده ولی فقیه در استان میدانستند و مفاسد آن را هم به تمامی نظام تسری میدادند .

وقتی با مردم مالباخته در این مورد صحبت می کنی ،‌حرف اول و آخر آنها این است که چون این طرح ها را منتصب به دفتر امام جمعه می دانستند و به حسب اعتمادشان  ،‌ حاضر به سرمایه گذاری در این طرح ها شدند و پس از متضرر شدن هم ،‌ متاسفانه آن را به حساب ایشان و  دیگر مسئولین نظام نهادند  .

سوال بنده از جناب محمدحسن حائری که در همان زمان رئیس دفتر ایت الله حائری هم بودند و کامل در جریان تمامی زشتی و زیبایی های امور قرار داشتند ،‌ و می دانستند در این داستان تنها کسی که دارد چوب می خورد  ،‌شان رهبری انقلاب است و تنها چیزی که لطمه می بیند آبرو  و اعتماد مردم به نظام است  ،‌چرا در همان زمان چنین مصاحبه ای نکردند ؟چرا وقتی مفاسد عملکردی برادرشان را مشاهده می کردند مهر سکوت بر لب زدند؟  به راستی برای ایشان حفظ آبروی خانوادگی بر آبروی نظام و رهبری  ارجحیت داشته است ؟

٢- ایشان در پاسخ به سوال خبرنگار که می پرسد " آیت الله حائری از ماجرا مطلع بود؟ چه عکس العملی نشان داد؟ " پاسخ می دهند :

با توجه به اینکه احتمال امتیاز طلبی یا استفاده قهری از آبروی اجتماعی نمایندگی ولی فقیه و امام جمعه متعلق به خودشان نبود، آیت الله حائری واکنش نشان داد و طی نامه ای به فرزندانشان آنان را از اینگونه فعالیت ها نهی کردند. نامه دست خطی ایشان که موجود است و در صورت نیاز منتشر خواهد شد با این جمله آغاز می شود که "شرکت آقازاده ها تشکیل ندهید." البته برادرم این نهی را نپذیرفت.

سوال ما این است که آیت الله حائری اگر مفاسد را با چشم خود از فرزندانشان مشاهده کردند و دیدند که پس از تذکر باز به فعالیت خودشان ادامه می دهند ،‌ چرا مانند سایر بزرگان که فرزند منحرف خود را علنا طرد کردند ،‌ محمد طاهر( شجاع ) را علنا طرد نکردند ؟ فرزند ایشان عزیزتر از فرزندان ایت الله گیلانی یا آیت الله خزعلی و یا نوه امام (ره) نبود. این افراد وقتی مشاهده کردند فرزندان منحرفشان به تذکراتشان بی اعتنا هستند ،‌ علنا فرزندان خودشان را طرد کردند تا اعمال آنان به حساب نظام نوشته نشود .

 سوال بنده از آقا شهاب این است چه نیازی باید فراهم بیاید که شما را وادار به انتشاراین نامه کند ؟ چه نیاز و ضرورتی بالاتر از حفظ شأن و آبروی شخصی مانند حضرت آیت الله حائری که  و بالاتر از آن رهبر معظم انقلاب ؟؟؟ ایت الله حائری کم شخصیتی برای نظام نیستند . لطمه به آبروی ایشان زیان بزرگی است . هر چند که هم اکنون آب از جوی رفته و انتشار نامه  دردی را دوا نمی کند ، ‌امّا حداقل برای حفظ آبروی وزنه ای مانند آقای حائری این کار را بکنید .

هرچند که نظر شخص بنده با توجه به شناختی که نسبت به آقای حائری دارم این است که آقای حائری با انتشار نامه مذکور مخالفتی نداشته اند و مطمئنا اطرافیان ایشان مانع از این کار شده اند ،‌امّا باید به صراحت بگویم که این عذر پذیرفته نیست چون پای نظام در میان است . نظامی که حضرت روح الله می فرماید حفظش از حفظ جان امام زمان (عج) هم واجبتر است . جان و مال و زن و فرزند و آبرو و ... همه باید فدای نظام شود . فدای امام خامنه ای ( روحی له الفدا ) شود . این مسئله تعارف بردار نیست !.

آقا محمد حسن اظهارات خودشان را چنین ادامه می دهند :

در سفر مقام معظم رهبری در اردیبهشت 1387 به فارس، بنده به عنوان مسئول دفتر آیت الله حائری که مخالف کار برادرم بودم، توفیق داشتم که مسائلی از جمله این موضوع را با معظم له مطرح کنم و نظرشان را بپرسم. ایشان با توجه به شبه سوء استفاده از اعتبار اجتماعی امام جمعه و در خطر قرار گرفتن آبروی وی که به آبروی نظام مربوط است فرمودند نباید انجام شود. و اضافه فرمودند من این طور فعالیت ها را برای نزدیکان مسئولان درست نمی دانم. بنده از حضرت آقا پرسیدم من مسئولان استان را از نظر حضرتعالی آگاه کنم؟ ایشان تاکید فرمودند حتما این کار را بکنید. در این گفتگو آقا مسعود فرزند مقام معظم رهبری هم حضور داشتند. متعاقب این گفتگو ضمن گزارش مذاکرات به آیت الله حائری و با اشراف ایشان موضوع نهی رهبری کتبا به استاندار وقت آقای رضازاده منعکس شد و وی نیز بخش های مختلف استانداری منعکس کردند تا استفاده قهری یا سوء استفاده احتمالی صورت نگیرد.

در باره این سخن نیز باید بگویم اینکه می گویید منعکس شده است چه سودی به حال نظام و رهبری داشت ؟ اینکه عین فرموده آقا را نامه کنید و استانداری هم آرشیو کند چه نتیجه ای حاصل شد ؟ وقتی که دیدید استانداری و دیگر سازمان ها هم فریب برادرتان را خورده اند ،‌چرا اجازه دادید این شبه سوء استفاده از اعتبار امام جمعه و در خطر افتادن آبروی وی که به اعتراف خودتان آبروی نظام است ،‌ صورت بگیرد ؟ و باز همان سوال همیشگی ،‌ چرا حالا؟

٣ - جناب محمدحسن حائری ! شما که می دیدید برادرتان شجاع ،‌علی رغم میل آیت الله حائری ،‌ " سازمان آقا زاده ها " تشکیل داده ،‌ چرا محکم در برابر این داستان نایستادید؟ . من علت این امر را می دانم . خیلی با جسارت عرض کنم که این ادعای شما که می فرمایید در بین فرزندان آیت الله حائری ،‌ فقط شجاع ، ‌میل به کار اقتصادی داشته اشتباه محض است . دیگر فرزندان ایت الله هم در فعالیت اقتصادی شرکت داشته اند . البته قصد بنده به هیچ وجه این نیست که  خدای ناکرده بگویم یا ادعا کنم که دیگر فرزندان ایشان هم آلوده اند ،‌خیر .

این ادعای بنده ،‌ قابل اثبات است . چه سندی بالاتر از مصوبه هیئت مدیره رسمی شرکت تعاونی عمران و توسعه طوبی فارس . شرکتی که به اعتراف خودتان ، برادرتان آن را تاسیس کرده اند . البته بنده بنابر رعایت اخلاق سند را افشا نمی کنم چون قصدی از آن ندارم و فایده ای هم در این امر نمی بینم . فقط  برای تنویر افکار عمومی و اینکه فضا شفافتر شود و ادعادی شما را رد کرده باشم ،‌خواستم بگوییم اینچنین که فرموده اید نیست .

ماده دوم این مصوبه به شجاع ،‌به عنوان مدیرعامل اختیارات بسیار زیادی می دهد که با شرکت های دیگر وارد قرارداد شود .

" و اگر منفعتی به واسطه فعالیت نامبرده (شجاع ) از امور فوق عاید شرکت گردد مدیریت عامل (شجاع) صلاحیت دارد به صلاحدید خود! بخشی را در اختیار شرکت قرار دهد "  . در ادامه سند آمده است : " بقیه اشخاص شرکت ،‌اعم از هیئت مدیره و سهامدار هیچگونه مسئولیت حقوقی در این رابطه نخواهند داشت " !!!! .

باز هم می گویم این صحبت من دلیلی بر همراهی دیگر فرزندان آیت الله ،‌ با محمد طاهر (شجاع  ) نبوده و نیست . منظورم این است که علت این تسامحات را باید طور دیگر کنکاش کرد و نباید به سادگی آنطور که آقای محمد حسن حائری می گویند ،‌ از کنار آن گذشت! .

برای برسی مسائل باغشهری ها و عایدات اقتصادی  و انحرافات و مشکلات آن،‌ قطعا باید از خود آقای محمد حسن و دیگران هم کنکاش به عمل آید و مورد تحقیق قرار گیرند . نباید به این مصاحبه دل خوش کرد و به آن راضی بود .

 آنچه مبرهن و بسیار روشن است این است که شخص آیت الله حائری تلاش بسیاری کرده اندتا کار به اینجا نرسد،‌ امّا به عللی نتیجه نگرفته اند . باید علت به نتیجه نرسیدن تلاش های ایشان را برسی کرد . نیاید غیر منصفانه و غیر عالمانه قضاوت کرد و اعمال فرزند را به پای پدر نوشت .

در پایان ذکر این فراز از خطبه منای حضرت اباعبدالله(ع)  در جمع علمای دین و خواص جامعه خالی از لطف نیست :

... پس ای علمای الهی، تا دیر نشده جانتان را در خطر بیاندازید و از حیثیتتان در راه دین و ارزشها مایه بگذارید و فداکاری کنید. شما این ضعفا و مستضعفین و فقرا و محرومین را دست بسته تحویل دستگاه ظالم داده­اید. گروههایی از مردم برده­ی اینان شده­اند و مثل برده­های مقهور و شکست خورده، زیر دست و پای آنان له میشوند.

عده­ای نان شبشان را نمی­توانند تهیه کنند. در هر شهری عده­ای را گماشته­اند که افکار عمومی را بسازند و به مردم دروغ بگویند. مردم نمیتوانند دستی را که به سمتشان میآید تا به آنها زور بگوید، عقب بزنند و از خود دفاع کنند. شما همه­ی این صحنه­ها را می دیدید و کاری نمیکردید. اینان عده­ای ستمگر و صاحبان قدرت­اند که علیه ضعفا و محرومین بسیار خشن عمل می­کنند و به روش غیر اسلامی حکومت می­کنند و متاسفانه بی چون و چرا هم اطاعت می­شوند. در حالی که نه خدا را می­شناسند و نه آخرت را قبول دارند. تعجب می­کنم از شما که این زمین زیر پای ظالمان صاف و پهن است، عده­ای باج بگیر حکم میرانند، و کارگزاران حکومت هم بویی از عاطفه و انسانیت و مهربانی نبرده اند و شما هم باز ساکتید .

 

---------------------------------------------------------------------------

بعد نوشت :

1 - راستش توی این اوضاع بحرین و جهان اسلام ، اصلا دلم نمی خواست  به باغشهری ها بپردازم امّا چه کنم پاسخ دادن به شبهات و روشنگری اذهان واجب است .

2 - اوضاع بحرین بدجوری به همم ریخته . اگر بد نوشته ام یا مشکل نگارشی داشته ام ببخشید . راستش اصلا تمرکز نداشتم . شاید اگر بیشتر فکر می کردم بهتر می شد تحلیل کرد .

3- گیج شده ام . نمی دانم برای اینجا و ظلم و فساد خودمان سینه چاک کنم یا برای برادران شهیدمان در بحرین ،‌ فکر خاکی باشم برای به سر کردن ... اگر غیرت داشته باشیم نباید الان سر بر بدن داشته باشیم ...

الّهم ارزقنی توفیق جهاد و شهاده فی سبیلک

 

۸ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ اسفند ۸۹ ، ۰۲:۲۶
سلمان کدیور

سیاست های اصلاح طلبی تا نتایج  باغشهری

 

داشتم کارنامه و تقویم اصلاحات را ورق میزدم. روزنامه خبر جنوب از جنوب خبر آورده است. سه شنبه 29 دی 1383-شماره 6805 صفحه 29 . انگار قرار است استان فارس دباغی شود. بعضی ها قصد دارند پوست از تن نحیف  و رنجور شهروندان درجه دو و سه بکنند و دست های پینه بسته را به جرم بی فرهنگی در حنا بگذارند و مردم استان را با دو رنگ حنایی و طلایی طبقه بندی کنند. پلورالیزه کردن جغرافیایی فارس پشت میزهای استانداری انصاری لاری کلیک می خورد. برای تحقق این دورنگی چند صباحی جولان اراده دباغان فارس کفایت می کند.

 دباغ معاون استاندار فارس در جمع شهرداران وقت فارس در بالای تیتر"محرومیت شهرهای زیر 30هزار نفر محروم از کمک های دولتی" نوع نگاهش را به مقوله حکومت اسلامی نمایانگر می کند .«معاون عمرانی استاندار فارس در این مطلب تاکید میکند:

"  باید به سمتی برویم که شیراز به یک شهر لوکس تبدیل شود و برای کسانی که قصد مهاجرت به این شهر را دارند به صورت یک شهر گران درآید و در مقابل برای کسانی که در شیراز ساکن هستند به محیطی خوب و مصفا تبدیل شود.».

دباغ معاون استاندار اصلاح طلب فارس در ادامه چنین اظهار داشه است که« شیراز برای مهاجران چنان گران شود که نتوانند در ان زندگی کنند» 

معاون عمرانی انصاری لاری می افزاید«در برنامه چهارم به قطب های توسعه توجه شده است و آن چیزی است که در همه دنیا متداول است»

با اجرایی شدن چنین سیاست هایی صاحبان سرمایه از شهر های کوچک فارس از یک سو و همچنین دیگر نقاط کشور و خارج از کشور ،‌به سمت شیراز سرازیر و به این ترتیب سرمایه گذاری در شهر های کوچک استان  متوقف می شود تا از امکانات و رانت های دولتی حکومتی برخوردار شوند و این امر یعنی قطبی شدن شیراز .

اتخاذ چنین ساستی منجر به شکاف عمیق طبقاتی و حتی تبعیض نژادی در سطح گسترده می گردد . و این یعنی نفی " عدالت اجتماعی " به عنوان  اصلی ترین هدف حکومت اسلامی  . سیاست لیبرال سرمایه داری که دولت اصلاحات آن را رنگ و لعاب آکادمیک و عقلانی داده  و از کابیه و منش هاشمی به ارث برده بود این بار برای شخم کردن بنیان های اجتماعی جامعه تئوریزه شدند که به خوبی در کلام و رفتار آقای انصاری لاری و  کارگزارانش در فارس ،‌ قابل شهود بود .

 روی دیگر سکه :

 روی دوم ترویج تجمل گرایی و لوکس شدن شیراز و تشویق ساکنین آن به سمت رفاه زدگی ، نه توسط جریان اطلاحات بلکه توسط جریانی منتصب به جریان مذهبی در قالب باغ شهری ها صورت گرفت .

 آن چیزی که در اساسنامه و اگوی نخستین اجرای چنین طرحی گنجانده شد ،این بود که زمین های غیر قابل کشت به افراد کم بضاعت و یا کم درآمد تعلق گیرد تا با کار روی این زمین ها از آمار بیکاری شهر کاسته و از قِبل این طرح درآمدی عاید سفره بی بضاعتان شود. امّا این افق شعاری بیش نبود . با عملی شدن طرح باغ  شهری ها ،‌ حجم عظیمی از سرمایه داران و ثروتمندان به سوی اراضی ملّی و منابع طبیعی هجوم و با ولع تمام شروع به خریداری و یا غصب زمین های ملّی و حتی مردمی کردند .

در حقیقت تعریف هدف اشتغال زایی برای محرومین در این طرح ، شعار مردم فریب و دهن پرکنی بیش نبود . زیرا قیمت این زمین ها به حدی گران بود که کمتر کسی توان خرید آن را داشت و انهایی هم که می خریدند باید اقساط سنگینی را به شرکت های مذکور پرداخت میکردند .

متاسفانه طرح باغ شهری ها ،‌ از همان ابتدا دچار انحراف بزرگتری نیز شد . این انحراف چیزی جز تغییر کاربری غیر قانونی در این اراضی نبود .

 همانطور که از اسم " فلاحت " بر می آید ، هدف این اراضی استفاده کشاورزی است که با تغییر کاربریی غیر قانونی تبدیل به ویلاهای آنچنانی برای تفریح ثروتمندان شد و عملا به قهقرا کشانده شد . چنین شد که در نقاط خاصی از شیراز و فارس خوش آب و هوا ،‌مثل سیاخ دارنگون ،‌سپیدان و ... شاهد تشکیل طبقه جدید ویلا نشین هستیم .

این در حالی بود که در فاصله چند صد متری این ویلاها مردمی فقیر زندگی میکنند که از کمترین امکانات رفاهی بهداشتی محرومند . به عنوان مثال در شرایطی که مردم منطقه سیاخ دارنگون از نعمت آب آشامیدنی سالم محرومند ،‌باغ شهری های همان منطقه با آب تصفیه شده آشامیدنی آبیاری می گردند !!! .

رشد روز افزون ویلاها و ترویج رفاه و تفرج ، ولع دیگران و حتی مردم عادی را برای خرید این زمین ها به شدت افزایش داد. و این چیزی بود که سرمایه داران زالو صفت منتظر رخ داد آن بودند . مردم عادی گاها تمام سرمایه و یا پس انداز یک عمر خود را برای خرید این باغ شهری ها پرداخت می کردند در حالی که زمین یا باغی که به آنها تعلق میگرفت وجود خارجی نداشت .

برخی از این شرکت ها که صاحبان آن در دادگستری ،منابع طبیعی و دیگر نهاها و سازمان ها به شدت نفوذ داشتند و دارند ،‌ گاهی زمین و اراضی مردم روستایی که سال های سال روی آن کار میکردند و روزی می خوردند را  یا با جعل سند غصب و یا با قیمت های بسیار پایین خریداری ، قطعه قطعه کردند و هر قطعه را با قیمت های آنچنانی به چند نفر هم زمان می فروختند .

چیزی که ماحصل طرح باغ شهری هاعاید شیراز و استان شد ، چیزی جز ترویج فساد سیاسی ، فرهنگی اجتماعی و زیست محیطی نبود . پس از رواج این داستان تلخ بود که شیراز و فارس در کشور رتبه اول مفاسد اجتماعی و اداری را به خود اختصاص داد .

مردم و مستضعفیبن ، بخصوص اهالی مناطقی که زمین های آنهابه انحاء مختلف تصرف و به باغ شهر تبدیل شده بود وقتی از مسئولین استانی برای احقاق حق خود نا امید شدند، شروع به ارسال داد نامه به صورت تومارهای مختلف ، به بیت رهبری کردند . حجم این طومار ها بسیار در خور توجه است به طوری که در هرسال چندین تومار امضاء و ارسال شده است .( نویسنده حاضر است تصاویر این تومارهارا در اختیار خوانندگان قرار دهد ) و اینچنین بود که رهبری از کانال مردم در جریان مفسده باغ شهری ها قرار می گرفتند.

 پس ظهور مفاسد مذکور در شهر ، دانشجویان عدالتخواه اولین گروه رسمی بودند که درمقابل این مفاسد صف کشیدند که متاسفانه به شدت سرکوب و آماج ترورهای شخصیتی قرار گرفتند . این تخریب ها گاها از تریبون رسمی نماز جمعه نیز صورت می گرفت . لقب " جوانان بی تقوا " از این تریبون به دانشجویان عطا و توسط گروه های دیگر بسط داده شد .

 اما این رفتارها نه تنها خللی در رونددانشجویان نداشت بلکه آنه را مُصر نیز کرد . مجمع دانشجویان عدالتخواه پس از اعلام لیستی تحت عنوان زمین خواران فارس از طرف آقای کریمی رئیس بنیاد مسکن فارس و اینکه تعدادی از  نامبردگان این لیست به مسئولین ارشد استانی منصوب می شدند،‌ طی یک نامه محرمانه به آقای حائری و همچنین رهبر معظم انقلاب به شدت به روند مذکور اعتراض نمود  .

 آنچه به قطع یقین باید به آن اشاره کرد این است که هدف اولیه این طرح ها ،‌به نیت خیر بود و پیشنهاد کنندگان اصلی آن هم به اندازه دانه خردلی از عایدت اقتصادی آن سود نبردند . در حقیقت این افراد دچار ضعف مدیریتی شدند و نتوانستند دست سودجویان و غارتگران بیت المال را به موقع شناسایی و قطع نمایند . ضعف قوه قضائیه و همچنین منابع طبیعی استان بر وخامت اوضاع افزود .

آنچه هدف نوشتن این مقال شده است این است که در بسط استحاله انقلاب اسلامی نباید نگاهی سیاسی و جناحی داشت . همانطور که مشاهده کردید در این شهر دو طیف یکی بانقاب اصلاح طلبی  ودیگری بانقاب دینمداری و انقلاب ، امّا با هدفی یکسان مشغول جویدن ریشه های اعتماد مردم به انقلاب هستند . استحاله انقلاب به سبک مدرنیزاسیون کردن طبقه خاص و ترویج اشرافیت از جناح دیگر هر دو ارمان های انقلاب را به ناکجا آباد ختم خواهد کرد .

بی شک باید دید به انقلاب و ارمان هایش را نه سیاسی بلکه معرفتی تعدیل کرد . این دید همان دید جریان سوم انقلاب است که بحمدا... در حال شکل گیری و ریشه دواندن می باشد . دیدی مبتنی بر اصالت دادن به " نگرش  ولایت " ،‌نه اصالت اشخاص و یا گروه ها .

 دیدی فطری و اعتقادی به مقوله انقلاب اسلامی به عنوانی روحی که از هبوط آدم ابوالبشر در کالد بشری دمیده شده و در حکومت حضرت صاحب ( عج ) به اوج شکوفایی خواهد رسید .

 

 -----------------------------------------------------------------

مطالب مرتبط :

١- نگرانی آقا از تجربه فارس در تهران - ناگفته های دانشجوی انقلابی

 ٢- محکومیت آقازاده شجاع ! شیرازی  ---  سایت خبری مشرق

 

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ اسفند ۸۹ ، ۱۷:۲۳
سلمان کدیور

" العدل اساس الاحکام "

 

ریاست محترم قوه قضائیه حضرت آیت ا… آملی  لاریجانی

سلام علیکم

ای مردم، بزرگان عبرت بگیرید از موعظه­ای که خداوند به دوستان خود در قرآن میفرماید اگر شما خود را اولیای خدا میدانید، و اگر دیندارید و مخاطب قرآن هستید پس بی­تفاوت نمانید و احساس تکلیف کنید! آیا ندیده­اید که خداوند چند بار در قرآن به روحانیون مسیحی و یهودی به شدت حمله فرموده و آنها را توبیخ کرده است که چرا مردان خدا در جامعه و حکومت بی­عدالتی و فساد دیدند و سکوت کردند؟ چرا اعتراض و انتقاد نکردند؟ و فریاد نکشیدند؟ و نیز فرمود:«نفرین بر کسانی از بنی اسرائیل که کافر شدند. آنها که امر به معروف و نهی از منکر نکردند، و چه بد عمل کردند.»

خداوند علمای مسیحی، یهودی و روحانیون و آگاهان ادیان قبل را نکوهش کرد زیرا ستمگرانی جلوی چشم آنها فساد میکردند و اینان میدیدند و سکوت میکردند و دم برنمی­آوردند. خداوند چنین کسانی را توبیخ کرده که چرا در برابر بی­عدالتی و تبعیض و فساد در حکومت و جامعه­ی اسلامی ساکت هستید و همه چیز را توجیه میکنید ؟ چرا سکوت کرده­اید؟

 

جناب رئیس !

متن فوق قسمتی از خطبه منی' حضرت ابا عبدالله (ع) ، درجمع علمای دین و خواص جامعه است که در حقیقت الگوی مبارزه همه جانبه با فساد را برای تمامی نسل های بشریت بیان کرده است. خطبه ای که خواص جامعه از بنده حقیر تا جنابعالی و بالاتر را ملزم به عدم سکوت در برابر ظلم و فساد و مبارزه با گردن کلفتان و زالو صفتان جامعه میکند.

آنچه انگیزه نوشتن این نامه به حضرتعالی شده است، علاوه بر احساس تکلیف شرعی، وضعیت نابسامان و فساد خیز استان فارس و بخصوص کلان شهر شیراز است. شهری که در آن مستضعفین و صاحبان اصلی انقلاب در چنگال از خدا بی خبران، تحت عنوان سرمایه گذار در حال له شدن می باشند.

 

چندین سال است طرح هایی تحت عنوان باغ شهری یا احیای زمین های غیر قابل کشت،  زیر نظر تعدای شرکت خاص در استان فارس در حال اجرا می باشد. این شرکت ها برای عملی کردن طرح اقدام به خرید  و یا در برخی موارد تصاحب مشکوک زمین های روستاییان و کشاورزان اطراف شهر با قیمت های بسیار پایین کرده  و پس از تفکیک به قیمت های بسیار زیاد به فروش آنها اقدام می کنند. متاسفانه عدم نظارت صحیح بر این طرح، سبب آن شد که امروزه شیراز و فارس به عنوان کانون زمین خواری و مفاسد اقتصادی کشور مطرح گردد. 

طبق نظر کارشناسان، این طرح علاوه بر مفاسد اقتصادی و مدیریتی، ضربات جبران ناپذیری بر محیط زیست و منابع طبیعی استان وارد کرده است. همین امر سبب آن شد که این اراضی از طرف مسئولین منابع طبیعی استان غیر قانونی اعلام شود، امّا به علت کم کاری دادگستری و دیگر نهاد های مسئول این روند انحرافی هنوز در حال اجرا می باشد.

بسیاری از مردم این شهر و استان که در این طرح ها اقدام به خرید زمین نموده اند، به شدت به مشکل قضایی برخورد کرده اند امّا به این علت که طرح های مذکور و افراد پشت پرده آن به گروه های سیاسی و اشخاص متنفذ استان منتسب هستند، پیگیری های این صاحبان انقلاب به جایی نرسیده و سال هاست با پرونده های قطور در میان دستگاه های اجرایی و قضایی د رحال رفت و آمد بی نتیجه هستند.

 

 آنچه در این باره  وضعیت را وخیم تر کرده است، تسامح و تساهل دادگستری استان فارس در این داستان است که متاسفانه هیچ اراده جدی ای برای برخورد با این پدیده شوم در استان و پیگیری حقوق ضایع شده مردم دیده نشده است. نمونه بارز این مورد نیز  تاخیر و تعلل دادگستری فارس، در رسیدگی به تخلفات برخی از اعضای شورای شهر است. مقوله ای که از آن بوی زد و بندهای سیاسی و جناح بازی های متداول به مشام می رسد.

 

 

( مردم ) به نام دین از شما حساب می برند و احترام می­گذارند و شما را بر خودشان ترجیح می دهند. در حالی که هیچ فضیلتی بر آنها ندارید. و شفاعت شما را می پذیرند. شما به نام دین است که اعتبار و نفوذ کلمه دارید. در خیابان ها مثل شاهان راه میروید و با هیبت و کبکبه رفتار می کنید. (به راستی چگونه به این احترام و اعتبار اجتماعی رسیده­اید) فقط به این علت که مردم از شما توقع دارند که به حق خدا قیام کنید. اما شما در اغلب موارد از انجام وظیفه و احقاق حق الهی کوتاهی کرده­اید و حق رهبران الهی را کوچک شمرده اید. ( خطبه منی' )

جناب رئیس !

متاسفانه ساختار سیاسی این استان متاثر از نگاهی مبتنی بر سرمایه است به گونه ای که در این ماجرای تلخ چندین و چند ساله، مسئولین و بزرگان شهر به انحاء گوناگون و در سطوح مختلف به این مفاسد گرفتار شده اند. گروهی در انجام و ترویج این طرح ها دخالت مستقیم داشته اند و گروهی دیگر با علم بر مفاسد آن مهر سکوت بر لبشان زده اند و حاضر نشده اند در برابر این ظلم ها، علی رغم وظیفه و تکلیف شرعی قد علم کنند. و مطمئنا جرم ساکتین در پیشگاه خداوند متعال کمتر از عاملین نخواهد بود.

براستی علت اینکه شیراز به عنوان یکی از مراکز فتنه کشور در جریان قبل و بعد از انتخابات خودنمایی کرده است چیست؟ بی شک یکی از دلایل مهم این پدیده شوم چیزی جز مفاسد کلان مدیریتی در این شهر نیست. مفاسدی که باعث به وجود آمدن طبقه اجتماعی جدیدی در شهر، با جهت گیری سیاسی اعتقادی خاص شده است. در این شهر دو طیف، یکی با نقاب دینداری و انقلاب و دیگری با نقاب آزادی خواهی مدنی وابسته به غرب، که در ظاهر با هم مخالف امّا هدفی جز استحاله انقلاب ندارند، به برکت نگاه سرمایه سالارانه مسئولین آن،  اقدام به فعالیت می کنند.

فعالیت این شرکت ها ،  از یک سو و از طرف دیگر هجوم برج سازان مشکوک به ارتباط با فِرَق منحرف ماسونی و بهایی، قطعا شیراز و کشور را در آینده با بحرانی عظیم از نظر اقتصادی و عقیدتی تبدیل خواهد کرد.

جناب رئیس !

این امور و مفاسد مذکور،  گذشته از ضرر و زیان های ذکر شده، متاسفانه موجبات بدبینی مردم به نظام مقدس جمهوری اسلامی و مسئولین پاک آن را فراهم آوره است. چرا که آنان با چشم خود شاهد این حقیقت تلخ هستند که چه کسانی از بزرگان و آقا زادگان و یا مسئولین پشت این شرکت ها ایستاده و از آنان به هر نحوی حمایت می کنند.

مردم می بینند که روز به روز بر حجم شکایاتشان که اهم آن را تخریب و تصرف اراضی ملّی، تغییر کاربری غیرقانونی اراضی منابع طبیعی به مسکونی، غصب و تصرف غیر قانونی زمین، سند سازی و ... تشکیل می دهد  افزوده می شود و از سوی دیگر نیز شاهد هستند این شرکت ها و مالکانشان علی رغم متهم بودنشان به فساد، بدون هیچ مانعی در شهر مشغول ادامه و گسترش فعالیت های خود هستند.

بنا بر واقعیت های غیر قابل انکار فوق، خواسته جنبش دانشجویی عدالتخواه شیراز از شما به عنوان رئیس قوه قضائیه این است که در یک اقدام عاجلانه و فوری، شعبه ویژه مبارزه با مفاسد اقتصادی متشکل از نیروهای غیر بومی در این شهر تشکیل گردد تا بیش از این عفونت این جراحت کثیف شایع نشود. قطعا در صورت عدم تحقق این مطالبه به حق، جنبش دانشجویی اقدام به روشنگری در این زمینه خواهد کرد تا بیش از این، انقلاب و آرمان های بلندش قربانی مشتی آقازاده و گردن کلفت از خدابی خبر نشود.

ما از شما بعنوان فردی که رهبر معظم انقلاب امام خامنه ای ( ارواحنا له الفداه ) ایشان را به برخوردار از روحیه‌ و توان نوآوری و ابتکار، موصوف نموده و چشمداشتِ سلامتِ ارکان و اتقانِ احکام و سرعت و سهولت در اجرای عدالت را، انتظار بحق شان از شما اعلام کرده اند، توقع داریم همانطور که تا کنون شعاری جز مبارزه با دانه درشت ها نداده اید، با این مقوله درد آور در استان فارس به طور ویژه رسیدگی به عمل آورید.

شما می­بایست این ستمگران و فاسدان را نهی از منکر میکردید و نکردید، و مصیبتتان از همه بالاتر است. چون عالم به دین و اصحاب پیامبر بودید و چشم مردم به شما بود و شما را نماینده­ی اسلام میدانستند. مجرای حکومت و مدیریت و رهبری جامعه باید به دست علمای الهی باشد که امین بر حلال و حرام خداوند هستند، اما شما کاری کردید که این مقام را از آنها گرفتند و موفق شدند حکومت را منحرف کنند ... گروههایی از مردم برده­ی اینان شده­اند و مثل برده­های مقهور و شکست خورده، زیر دست و پای آنان له میشوند. عده­ای نان شبشان را نمی­توانند تهیه کنند. در هر شهری عده­ای را گماشته­اند که افکار عمومی را بسازند و به مردم دروغ بگویند. اینان عده­ای ستمگر و صاحبان قدرت­اند که علیه ضعفا و محرومین بسیار خشن عمل می­کنند و به روش غیر اسلامی حکومت می­کنند و متاسفانه بی چون و چرا هم اطاعت می­شوند  . ( خطبه منی' )

سایه امام خامنه ای ( روحی له الفدا ) مستدام

 

 

با آرزوی توفیق خدمتگذاری برای شما

سلمان کدیور

دبیر مجمع دانشجویان عدالتخواه شیراز

نشریه دانشجویی مستضعفین

 

---------------------------------------------------------------------------

 

بازتاب مطلب در :

 

ایسنا

 

عدالتخواهی

 

مستضعفین

 

ناگفته های دانشجوی انقلابی

 

آب حیات 

 

۱۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۹ اسفند ۸۹ ، ۱۰:۰۹
سلمان کدیور

به نظر من یکى از چیزهاى بسیار مهمى که در شیراز باید مورد توجه قرار بگیرد، مرکزیت و محوریت این حرم مطهرى است که کمتر شهرى از شهرهاى کشور ما یک چنین امتیاز و برجستگى‏اى دارد. سه امامزاده‏ى صحیح‏النسب و عالى‏مقام و بسیارى از امامزاده‏هاى دیگر در این شهر، جایگاه قداست این شهر و انتساب آن به ولایت اهل بیت (علیهم السّلام) را بسیار بالا میبرد. جا دارد در تبلیغات عمومى، در صدا و سیما، در ابتکارات گوناگونى که در زمینه‏هاى خدماتى، اقتصادى و غیره انجام میگیرد، این جنبه - که روح و معناى عالى ولایت مردم فارس را نشان میدهد - برجسته شود. اینجا بعد از مشهد و قم، در واقع سومین حرم اهل بیت (علیهم السّلام) در سرتاسر ایران است. هم از لحاظ خدمت‏رسانى به زوار این حرم، هم از لحاظ معرفى کردن و نشان دادن و دلهاى مشتاقان را در سرتاسر کشور و بیرون از کشور متوجه این بارگاه عظمى کردن، کارهائى است که بایستى انجام بگیرد. ( مقام معظم رهبری – در جمع مسؤولان استان فارس)

این عین فرموده مقام معظم رهبری ( روحی فداه) د رجمع مسؤولین اجرایی استان فارس است، که طی آن شیراز را به لقب " سومین حرم اهلبیت (ع) " مزین فرمودند . این عمل ، فارغ از افتخار بزرگی که نصیب این شهر نمود ، باید از منظرهای بسیار وسیعی مورد برسی و پژوهش قرار گیرد ، چرا که این فرموده رهبری(روحی فداه)  را نباید به هیچ وجه نوعی تعارف یا یک حرکت نمایشی قلمداد نمود بلکه باید به چشم یک استراتژی کلان و محوری در اداره این شهر به عنوان مرکز استان ، نگریست .

این نکته که مقام عظمای ولایت به عنوان استراتژی را در میان " مسؤولان اجرایی" نه دیگر گروه ها ، طرح نمودند خود نکته قابل توجه دیگر است . ایشان بر مسؤولین تکلیف میکنندکه این شهر باید ، روح و معنای عالی مردم فارس را نشان بدهد . و حال پس از گذشت 2 سال از این فرموده ، و تکلیف ، باید از مسؤولین اجرایی استان در تمامی سطوح و سازمانها مطالبه جدی صورت بگیرد ، که در این مدت چه کارنامه ای جز نصب بنر و تراکت های تبلیغاتی و استفاده از این نام در سخنرانی ها به منظور تعارف و تزئین ، ارئه شده است ؟

آنچه تا به امروز در پیکره مدیریتی استان ، در عملی نمودن این آرمان ، دیده شده است چیزی جز  نگاه سطحی و قشری  نبوده است .

گروهی حقیقتا بر این باورند که منظور آقا ، فقط در توسعه حرم های مطهر شهر خلاصه می شود ، و گروه دیگر برگزاری مراسم های آنچنانی دعا و عزاداری را عمق نگاه رهبری میپندارند . هرچند که هیچ کدام از این دو گزینه  اشتباه نیست ، اما مطالبات رهبری بسیار وسیعتر و کلان تر از این امور است . این عنوان (سومین حرم اهلبیت) برای مسؤولین فرهنگی و سیاسی و اقتصادی یک بار تکلیف بزرگ محسوب می شود .

با نگاهی به لایه های زیرین شهر و استان ، بیشتر با این نگاه کلان آشنا می شویم .

متاسفانه بر طبق آمارهای رسمی و موثق ، استان فارس یکی از بالاترین ارقام جرم و جنایت را در سطح کشور دارا می باشد  که خود ریشه در عوامل بسیاری از جمله بیکاری ، فقر ، وضعیت فرهنگی خانواده ها و مردم ، و.... دارد ، وضعیت کشاورزی و آب های زیر زمینی ، نیز آن را تهدید جدی می نماید .   و از نظر اقتصادی و سیاسی نیز به پدیدیده ای خزنده و خطرناک  به نام " پولشویی" مبتلا گشته است .

پول های بسیار کلان و نجومی که در شهر با تبدیل شدن به برج ها و ساختمان های تجاری ، تحت عناوین : ستاره ، زیتون ، خلیج فارس ، برجهای تجارت جهانی و ... شتشو می شوند ، علاوه بر اینکه روز به روز چهره شهر را مبتذل تر و جوانان را به فسادهای اخلاقی دچار خواهند ساخت ، سبب بالا رفتن نرخ بیکاری و تورم ، میگرددچراکه  ظرفیت تجاری مصرفی شهر سالهاست اشباع شده و احداث این پروژه درسته بزرگ سبب حذف مشاغل  سالم طی یک رقابت ناعادلانه می شود.

جنبه سوء بعدی این روند پولشویی و مفاسد اقتصادی ، بعد امنیتی است . آنچه تحت نقاب کار تجاری در شهر در حال رویدادن است ، رسوخ فرق ضاله بهایت و وهابیت و کارترهای بزرگ اقتصادی صهیونیستی می باشد که صاحب امتیاز برخی از این پروژه هستند . این پروژها  در چند سال آینده که به بهره برداری برسند قادر خواهند بود ضربه های اقتصادی سنگینی به پیکره استان یا حتی کشور وارد و از سوی دیگر از این مکان ها و سودهای کلان آن ، به عنوان یکی از مراکز فعال تبلیغالت خود استفاده نمایند .  مقام معظم رهبری(روحی فداه) یکی از معظلات استان را همین امر بیان میدارند :

امروز در همین شهر شما و در جاهاى دیگر که حالا نمیخواهم زیاد قضیه را باز کنم، شاید خود شماها خیلى خوب میدانید؛ از عرفانهاى مادىِ پوچِ بى‏محتوا گرفته تا ادیان منسوخ، تا سازمانهائى که اسمش دین است، باطنش سازمان سیاسى است، مشغول تلاشند، مشغول کشمکشند براى اینکه از این مجموعه‏ى انبوه نیروى اسلامى هرچه میتوانند، بکنند؛ کم کنند. ( دیدار در جمع دانشجویان دانشگاههای شیراز)

قطعاً یکی از  آن دسته مسایل که باز کردن آن پیچیدگی خاص دارد ، راز گشایی از همین فرقه ها و بروز پیامدهای اقتصادی ناشی از آنان در چند سال اخیر در شیراز می باشد.

متاسفانه آنچه در طی این مدت دیده شده این است که ، در میان مسؤولین قضایی شهر و استان ، به طور سوال برانگیزی ، اراده ای برای برخورد با این مفاسد وجود ندارد . آنچنانکه علی رغم دروغگو و مفسد خواندن آقای محمدپور، صاحب پروژه برج های دوقلو از ناحیه آقای شاهرودی رئیس سابق قوه قضاییه و همچنین صدور دستور توقیف ساخت برج و دستگیری محمدپور توسط ایشان، هنوز اجرای این دستور بر زمین مانده و صاحب این پروژه و دیگر پروژه مفسد آزادانه در شهر قدم میزنند!! .

ضعف قوه قضائیه و دستگاه دادگستری استان نیز نکته ای است که مقام معظم رهبری (روحی فداه) ، در پاسخ به انتقاد نماینده دانشجویان عدالتخواه( در دانشگاه شیراز) به این دستگاه ، با فرمودن جمله : " این ها حرف های دل ما هم هست " ، آن را تأیید میکنند .

. وقتی به اینجا میرسیم به خوبی متوجه خواهیم شد که لقب " سومین حرم اهلبیت (ع) " چه عمق استراتژیکی را دنبال میکند و چه غافل اند مردم و مسؤولان . حال باید پرسید این وضعیت و این مسؤولین ، در شأن سومین حرم اهل بیت (ع) هستند یا خیر؟ مسؤولینی که با رأی مردم بر کرسی های مدیریت شهری تکیه میزنند ، و با همین ابزار زیر پرونده تمام این پروژه های مفسد را امضا و برای آنان مجوز ساخت و فعالیت صادر میکنند!  مسؤولینی که در عین بی عدالتی ، امکانات و بودجه های کلان استانی و شهری را به شمال شهر برده و صرف میکنند ؛ در حالی که مردم جنوب شهر از بسیاری از امکانات معمولی محرومند ؟

با برسی این موارد آیا برای تبدیل کردن شهر شیراز به سومین حرم اهلبیت(ع) ، باید به توسعه حرم احمد ابن موسی (ع) و برگزاری مجالس پر هزینه عزاداری و نصب بنر تبلیغاتی اکتفا کرد؟ یا باید دست به یک پاکسازی وسیع زد؟

 

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ بهمن ۸۹ ، ۱۲:۲۷
سلمان کدیور

مَن لَم یَشکُر المَخلوق ،‌ لَم یَشکُر الخالِق

فرماندار محترم شهر مقدس  شیراز (سومین حرم اهل بیت)

جناب آقای قاسمی

سلام علیکم

همانگونه که مستحضرید امروز شرایط استان فارس ،‌ به خصوص شهر مقدس شیراز بسیار خاص و حساس شده است . این شهر که بنا به تاکید مقام معظم رهبری ( ارواحنا له الفدا ) باید نمایانگر یکی از حرم های اهلبیت عصمت و طهارت باشد ،‌ در حال تبدیل شدن به دوبی ایران و لندن به اضافه 17 رکعت نماز است . اتحاد مافیای قدرت و ثروت و برخی اعضای احزاب به اصطلاح چپ و راست مانند  زالویی  کثیف و دو سر ،‌ در حال مکیدن خون پابرهنگان و مستضعفین و نابودی تفکر ناب انقلاب اسلامی هستند.

احداث پرژه های تجاری متعدد و رشد قارچ گونه آنان در نقاط خاص شهر که در آینده نه چندان دور ثمرات آن را گروه های ماسونی و فرق های منحرف ضد اسلامی خواهند چید ،‌ وجود مافیای بزرگ زمین خواری و اختلاس ،‌ هجوم بی کنترل و  بی محابای سرمایه دارانی که قصدی جز پولشویی ندارند ، و ... خود دلیلی بزرگی بر این مدعاست .

به وضوح دیده ایم بسیاری مواقع وقتی پای منافع اقتصادی کلان و بیت المال به میان می آید اصلاح طلبی و اصولگرایی شعاری بیش نیست و این اصطلاحات دست مایه ی چنگ اندازی به سرمایه های عمومی می شود، چنانکه در ماجرای برج 2۵طبقه ی شیراز و سابقا در خصوص پروژه مدیران قم آباد ائتلاف چپ و راست را شاهد بودیم .

در این بحبوهه غارت و چپاول بیت المال و رانت خواری ،‌ آنچه دل هر معتقد به اسلام و انقلاب را به درد می آورد ،‌ تسامح یا هم سویی برخی از مسئولین استانی، نمایندگان مجلس و دستگاه قضایی با این پدیده های شوم است . متاسفانه در گذشته  در میان برخی  از مسئولین و دستگاه ها هیچ اراده ای برای برخورد با فساد وجود نداشته و اینک نیز برخی از صاحب منصبان و نمایندگان مجلس و احزاب سیاسی قصد دارند حرکت شکل گرفته در مبارزه با مفاسد اقتصادی و زمین خواری را متوقف نمایند.

جناب آقای قاسمی

مجمع دانشجویان عدالتخواه شیراز ،‌ همانگونه که تا کنون در برابر هیچ یک از مفاسد استانی و کشوری ،‌ مهر سکوت و مصلحت طلبی بر لب نزده و هر جا که هر مسئول یا نهادی تخلف یا فسادی مرتکب شد ، با لحن طلبکارانه از آنها بازخواست  و لب به اعتراض و فریاد گشوده است ،‌ این بار نیز بر خود لازم میداند در راستای رسالت انقلابی خویش از زحمات ‌ جنابعالی به خاطر مبارزه با مافیاهای شوم استانی ، تقدیر و تشکر به عمل آورد .

ما این تقدیر و تشکر را نه  از شخص ، بلکه از یک تفکر میدانیم  و در این راه نه از ملامت ملامت کنندگان هراس و نه  به مدح مداحان نیاز داریم و هر مسئولی در هر مرتبه و دستگاهی که سر سازش با مافیای قدرت و ثروت را نداشته باشد ،‌ تا زمانی که در جنگ فقر و غنا ،‌ در لشکر پابرهنگان ایستاده و به اصول انقلاب پایبند باشد ،‌ مورد تقدیر و تشکر و حمایت جنبش دانشجویی عدالتخواه قرار خواهد داشت . 

سایه ولی امر مسلمین جهان امام خامنه ای ( ارواحنا له الفدا ) مستدام

 

سلمان کدیور

دبیر مجمع دانشجویان عدالتخواه شیراز

سردبیر نشریه دانشجویی مستضعفین

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ دی ۸۹ ، ۱۳:۲۹
سلمان کدیور