خامنیسم

فضل الله المجاهدین على القاعدین اجرا عظیما

خامنیسم

فضل الله المجاهدین على القاعدین اجرا عظیما

خامنیسم

"ایسم " ها, امروز بت بشر مدرن شده اند . ایسم هایی که روز به روز بر جهل آدمی افزوده و به تاریکی هدایتشان کرده است . در این بیداد آباد و تاریکستان ؛ با کمال افتخار یک " ایسم " جدید در مکتب نور و روشنایی به جهان بشر تشنه هدایت ؛ معرفی میکنم . این " ایسم " مکتب مولا یم خامنه ای است. آری من " خامنیسمم " پیرور مکتب خامنه ای .

زیارت عاشورا، مانیفست فکری تشیع

يكشنبه, ۱۹ آبان ۱۳۹۲، ۰۱:۰۰ ب.ظ


 

زیارت عاشورا بحری از معرفت است که بسیار مجهول و ناشناخته مانده است. این متن قدسی و بسیار عجیب در نزد ما شیعیان فقط زیارت نامه ساده ای است که به نیت قرب و کسب ثواب قرائتش می کنیم و اگر خیلی شیعه باشیم! این عمل را بعد ازمحرم هم گاه گاهی تکرار می کنیم. برای گرفتن حاجت چلّه زیارت می گیریم و آن را با اشک و سوز قرائت می کنیم. زیارت عاشورا برای ما متنی است که برخی اشخاص را که هزارو چهارصد سال پیش مرده اند را نفرین می کنیم و برخی را حمد و ثنا و ستایش می نماییم و فقط همین و بس!

بارهای بار ذهن مرا فضائل قرائت زیارت عاشورا درگیر کرده است. برایم همیشه سوأل بود چرا قرائت این زیارت نامه اجری چون شهادت در رکاب اباعبدالله (ع) را دارد، چرا سفارش شده در روز غدیر و اعیاد شعبان و شب قدر و تمام مناسبت های شیعی آن را قرائت کنیم. انگار نه انگار که  این متن مرثیه یک فاجعه در طول تاریخ بشر باشد.

 زیارت عاشورا و قرائتش در عید نیمه شعبان که وقت سرور و شادی است و یا قرائتش در شب قدر که شبی به ظاهر متفاوت از عاشورا است. در اعمال تمام روزهای هفته سفارش کرده اند زیارت عاشورا بخوانیم، در تمامی شب هایش هم. انگار این زیارت نامه مانیفست یک مشی فکری است که باید دائم و دائم مرور و مرور شود، جلوی چشم باشد، در آن تفکر و تعمق شود.

«الهم جعل محیای محیا، محمد و آل محد و مماتی، ممات محمد و ال محمد؛ الهم اجعلنی عندک وجیها بالحسین علیه السلام فی الدنیا و آلاخره، الهم العن اول ثم ثانی ثم ثالث ...» در تمام این عبارت رمز و رازی نهفته است.

در این زیارت ما از گروهی برائت می جوییم که به ظاهر به تاریخ پیوستگانند. آنها را لعن می کنیم. امّا با یک پیشوند بسیار قابل تأمل ... «الی یوم القیامه» ... خدایا لعن کن فلانی شخص را و یا فلان گروه را تا روز قیامت. سوال اینجاست که اگر مراد فقط لعن در برهه ای از تاریخ است چرا لفظ «الی یوم القیامه» به کار برده می شود؛ یعنی تا روز قیامت.

در جلد دوم تحف العقول روزی نامه مفصلی از امام رضا(ع) خواندم خطاب به مأمون. مأمون از حضرت می پرسد که اسلام ناب را بر من عرضه کنید. امام نامه مفصلی می نویسند و از معاد و نبوت و ... می نویسند، امّا در پایان نامه جمله بسیار قابل تأملی می فرمایند. ایشان می فرمایند خلاصه و چکیده تمام این حرفهایم و تمام اسلام ناب این است« برأئت عن ابوموسی اشعری و حزبه الی یوم القیامه». تمام اسلام ناب خلاصه در این جمله است، بیزاری جستن از خط فکری ابوموسی اشعری تا روز قیامت. حضرت نمی فرمایند درهمان مقطعی که آن ظلم را به حضرت امیر(ع) و اسلام کرد، می فرمایند نفرین بر این خط فکری در تمامی طول تاریخ و نفرین بر پیروان این راهدر تمامی زمان ها و اعصار.

ابوسفیان را در زیارت عاشورا لعن می کنیم در حالی که  او در روز عاشورا نبوده است. اصلا آن زمان را درک نکرده. اسم او در کنار عبدالله زیاد و شمر و ابن سعد و ... ذکر می شود، در کنار کسانی که در روز عاشورا شمشیر کشیدند علیه فرزند پیامبر. چرا؟ او کیست؟ چه کرده؟

ابوسفیان کسی است که انحراف خط فکری التقاطی در اسلام را کلید می زند و پشت پرده تمام تحولات بعد از رحلت پیامبر(ص) است. او کسی است که تا دقیقه نود علیه پیامبر شمشیر کشید و از بت ها دست برنداشت. تمام توانش را خرج کرد تا اسلام را با شمشیر و پول نابود کند، موفق نشد. در روز فتح مکّه که شمشیر اسلام روی گردنش می نشید، تسلیم می شود در حالی که تا آخرین نفس علیه اسلام پیکار کرده است.

 او مسلمان می شود، لات و هبل را می اندازد و قرآن به دست می گیرد، و تبدیل به کسی می شود که در زمان رسول خدا، توسط رسول خدا به مأموریت می رود. از ثروتش سلاح و اسب تهیه می کند و در  خدمت اسلام در می آورد حتی بعد از پیامبر(ص) در جنگ ها و فتوحات اسلام سردار سپاه اسلام می شود و یک چشمش را از دست می دهد و جانباز می شود. امّا با این کارش نوع دیگری از اسلام را ترویج می کند. ابوسفیان خودش را در سیستم جدید و حاکمیت جدید بازتولید می کند و با استفاده از خود اسلام به جنگ اسلام می رود.

سردار سپاه اسلام است، جانباز است، مومن و اهل عبادت است، امّا تمام تلاشش را در زمان خلیفه های راشدین برای تبلیغ مدل خاصی از اسلام که در آن اهلبیت و عدالت جایی ندارند صرف می کند. به ظاهر اسلام را تبلیغ می کند امّا اسلام ابوسفیانی را، اسلام مد نظر خودش را. تا حدی پیش می رود که در تاریخ نوشته اند ابوسفیان در اواخر عمر در زمان عثمان( که از بنی امیّه بود و اقوام نزدیک ابوسفیان) روزی بالای قبرحمزه سیدالشهدا می رود و با لگد به قبر حمزه می زند و می گویید« دیدید از شما گرفتیم آن چیزی را که از ما ستانده بودید؟ به لات و هبل قسم که قدرت را مثال توپی میان خودمان پاس می دهیم و نمی گذاریم به دست خاندان محمد(ص) بیفتد» و فرزندش معاویه وقتی صدای اذان را از مناره ها می شنود قسم می خورد که این ندا را از عالم محو کند.

اسلام ابوسفیان؛ اسلام هست و در عین واحد اسلام نیست، کفر هست و کفر نیست، ایمان در آن هست و در عین واحد تهی از ایمان است. اسلام دست کاری شده، و یک کلام، اسلام سفارشی شده، طوری که منافع امویان را براورده سازد. این است که زیارت عاشورا می گورد « الهم العن ابوسفیان ... الی یوم القیامه» لعنت بر ابوسفیان و بر خط فکری او و بر هر کس چنین تفکری و چنین نگاهی دارد و هر کس چنین اسلامی را ترویج می کند، در تمامی زمان ها و مکان ها و اعصار در هر منصب و مقام و شکل و قیافه ای، تا روز قیامت.

تمام افرادی که در زیارت عاشورا از آنها اسم برده می شوند، فارغ از اینکه یک سری اشخاص باشند، یک سری خطوط فکری تاریخی اند که باید شناخت و باید دید و باید رصد کرد و باید با آنها در زمان کنونی مبارزه کرد.

 شیعه وقتی زیارت عاشورا می خواند هم زمان که اشک می ریزد باید دقیق بشود که این خطوط فکری افراد آیا در جامعه اش هست یا خیر؟ آیا اسلامی که تبلیغ می کنند برخی گروه ها و باند ها و جریانان، آیا این اسلام اسلام  ناب است یا اسلام سفارشی شده؟ اسلامی که طوری مهندسی شده که منافع یک گروه اقلّیت را در برابر یک گروه اکثریت تأمین می کند؟

اینکه می فرمایند هر روز باید با زیارت عاشورا سپری شود، حتی در اعیاد، مراد عزاداری و اشک صرف نیست، بلکه نظاره و رصد جامعه اسلامی با موئلفه های فکری زیارت عاشورا است.

معاویه نماینده یک نوع از اسلام است، اولی و دومی و سومی، شمر و عبیدالله و عمرابن سعد؛ آل مروان و آل زیاد و ... اینها همه یک مشی فکری اند که نفرین و لعن شده اند. مشی های فکری که در جامعه کنونی اسلامی وجود دارند و تنفس می کنند امّا خودشان را در لفافه دین پنهان کرده اند. اسلامشان ابوسفیانی است، جانبازند و داعیه جهاد دارند امّآ برآیند عملشان خدمت در سپاه کفر است، برآیند کارشان شهادت امام جامعه در وادی جهل مرکب انسانهای ساده اندیش است.

 

موافقین ۱ مخالفین ۰ ۹۲/۰۸/۱۹
سلمان کدیور

نظرات  (۱)

۲۳ آبان ۹۲ ، ۰۴:۱۸ به فدای لب عظشان حسین

سلام
سینه مرا به وسعت هفت آسمان بده

اشکی برای گریه ی غم بی امان بده

دور سرت شلوغ ترین جای کربلاست

دور سرت شلوغ ترین جای کربلاست

از خون وضو گرفته بیام و اذان بده

از بس که بال و پر زدم از حال رفته ام

از بس که بال و پر زدم از حال رفته ام

حالا مرا کنار خودت آشیان بده

ای نفس مطمئنه بر بال ارجعی

قبل از عروج سرخ به زینب زمان بده

اینان برای گیسوی تو چنگ می کشند

آخر هر آنچه هست به شمر و سنان بده

چشمش گرفته است بیا تا نگشته دیر

انگشترت در آور و به این ساربان بده

با زجر تا که از تن زخمت نبرده اند

پیراهنت به این و امان به آن بده

از زیر تیر و نیزه و شمشیر و سنگ ها

مردم عزیز فاطمه خود را نشان بده

افتاده زیر چکمه اگر زنده ای هنوز

پا بر زمین مکوب نه دستی تکان بده

در زیر پای اسب سواران چگونه ای

اول بگیر جان مرا بعد جان بده

هر ضربه با شمارش الله اکبرت

این هشتمی است یا نهمی وای من سرت

 

وعده ما روز محشر توی خیمه حسین

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی