خامنیسم

فضل الله المجاهدین على القاعدین اجرا عظیما

خامنیسم

فضل الله المجاهدین على القاعدین اجرا عظیما

خامنیسم

"ایسم " ها, امروز بت بشر مدرن شده اند . ایسم هایی که روز به روز بر جهل آدمی افزوده و به تاریکی هدایتشان کرده است . در این بیداد آباد و تاریکستان ؛ با کمال افتخار یک " ایسم " جدید در مکتب نور و روشنایی به جهان بشر تشنه هدایت ؛ معرفی میکنم . این " ایسم " مکتب مولا یم خامنه ای است. آری من " خامنیسمم " پیرور مکتب خامنه ای .

به نظر من یکى از چیزهاى بسیار مهمى که در شیراز باید مورد توجه قرار بگیرد، مرکزیت و محوریت این حرم مطهرى است که کمتر شهرى از شهرهاى کشور ما یک چنین امتیاز و برجستگى‏اى دارد. سه امامزاده‏ى صحیح‏النسب و عالى‏مقام و بسیارى از امامزاده‏هاى دیگر در این شهر، جایگاه قداست این شهر و انتساب آن به ولایت اهل بیت (علیهم السّلام) را بسیار بالا میبرد. جا دارد در تبلیغات عمومى، در صدا و سیما، در ابتکارات گوناگونى که در زمینه‏هاى خدماتى، اقتصادى و غیره انجام میگیرد، این جنبه - که روح و معناى عالى ولایت مردم فارس را نشان میدهد - برجسته شود. اینجا بعد از مشهد و قم، در واقع سومین حرم اهل بیت (علیهم السّلام) در سرتاسر ایران است. هم از لحاظ خدمت‏رسانى به زوار این حرم، هم از لحاظ معرفى کردن و نشان دادن و دلهاى مشتاقان را در سرتاسر کشور و بیرون از کشور متوجه این بارگاه عظمى کردن، کارهائى است که بایستى انجام بگیرد. ( مقام معظم رهبری – در جمع مسؤولان استان فارس)

این عین فرموده مقام معظم رهبری ( روحی فداه) د رجمع مسؤولین اجرایی استان فارس است، که طی آن شیراز را به لقب " سومین حرم اهلبیت (ع) " مزین فرمودند . این عمل ، فارغ از افتخار بزرگی که نصیب این شهر نمود ، باید از منظرهای بسیار وسیعی مورد برسی و پژوهش قرار گیرد ، چرا که این فرموده رهبری(روحی فداه)  را نباید به هیچ وجه نوعی تعارف یا یک حرکت نمایشی قلمداد نمود بلکه باید به چشم یک استراتژی کلان و محوری در اداره این شهر به عنوان مرکز استان ، نگریست .

این نکته که مقام عظمای ولایت به عنوان استراتژی را در میان " مسؤولان اجرایی" نه دیگر گروه ها ، طرح نمودند خود نکته قابل توجه دیگر است . ایشان بر مسؤولین تکلیف میکنندکه این شهر باید ، روح و معنای عالی مردم فارس را نشان بدهد . و حال پس از گذشت 2 سال از این فرموده ، و تکلیف ، باید از مسؤولین اجرایی استان در تمامی سطوح و سازمانها مطالبه جدی صورت بگیرد ، که در این مدت چه کارنامه ای جز نصب بنر و تراکت های تبلیغاتی و استفاده از این نام در سخنرانی ها به منظور تعارف و تزئین ، ارئه شده است ؟

آنچه تا به امروز در پیکره مدیریتی استان ، در عملی نمودن این آرمان ، دیده شده است چیزی جز  نگاه سطحی و قشری  نبوده است .

گروهی حقیقتا بر این باورند که منظور آقا ، فقط در توسعه حرم های مطهر شهر خلاصه می شود ، و گروه دیگر برگزاری مراسم های آنچنانی دعا و عزاداری را عمق نگاه رهبری میپندارند . هرچند که هیچ کدام از این دو گزینه  اشتباه نیست ، اما مطالبات رهبری بسیار وسیعتر و کلان تر از این امور است . این عنوان (سومین حرم اهلبیت) برای مسؤولین فرهنگی و سیاسی و اقتصادی یک بار تکلیف بزرگ محسوب می شود .

با نگاهی به لایه های زیرین شهر و استان ، بیشتر با این نگاه کلان آشنا می شویم .

متاسفانه بر طبق آمارهای رسمی و موثق ، استان فارس یکی از بالاترین ارقام جرم و جنایت را در سطح کشور دارا می باشد  که خود ریشه در عوامل بسیاری از جمله بیکاری ، فقر ، وضعیت فرهنگی خانواده ها و مردم ، و.... دارد ، وضعیت کشاورزی و آب های زیر زمینی ، نیز آن را تهدید جدی می نماید .   و از نظر اقتصادی و سیاسی نیز به پدیدیده ای خزنده و خطرناک  به نام " پولشویی" مبتلا گشته است .

پول های بسیار کلان و نجومی که در شهر با تبدیل شدن به برج ها و ساختمان های تجاری ، تحت عناوین : ستاره ، زیتون ، خلیج فارس ، برجهای تجارت جهانی و ... شتشو می شوند ، علاوه بر اینکه روز به روز چهره شهر را مبتذل تر و جوانان را به فسادهای اخلاقی دچار خواهند ساخت ، سبب بالا رفتن نرخ بیکاری و تورم ، میگرددچراکه  ظرفیت تجاری مصرفی شهر سالهاست اشباع شده و احداث این پروژه درسته بزرگ سبب حذف مشاغل  سالم طی یک رقابت ناعادلانه می شود.

جنبه سوء بعدی این روند پولشویی و مفاسد اقتصادی ، بعد امنیتی است . آنچه تحت نقاب کار تجاری در شهر در حال رویدادن است ، رسوخ فرق ضاله بهایت و وهابیت و کارترهای بزرگ اقتصادی صهیونیستی می باشد که صاحب امتیاز برخی از این پروژه هستند . این پروژها  در چند سال آینده که به بهره برداری برسند قادر خواهند بود ضربه های اقتصادی سنگینی به پیکره استان یا حتی کشور وارد و از سوی دیگر از این مکان ها و سودهای کلان آن ، به عنوان یکی از مراکز فعال تبلیغالت خود استفاده نمایند .  مقام معظم رهبری(روحی فداه) یکی از معظلات استان را همین امر بیان میدارند :

امروز در همین شهر شما و در جاهاى دیگر که حالا نمیخواهم زیاد قضیه را باز کنم، شاید خود شماها خیلى خوب میدانید؛ از عرفانهاى مادىِ پوچِ بى‏محتوا گرفته تا ادیان منسوخ، تا سازمانهائى که اسمش دین است، باطنش سازمان سیاسى است، مشغول تلاشند، مشغول کشمکشند براى اینکه از این مجموعه‏ى انبوه نیروى اسلامى هرچه میتوانند، بکنند؛ کم کنند. ( دیدار در جمع دانشجویان دانشگاههای شیراز)

قطعاً یکی از  آن دسته مسایل که باز کردن آن پیچیدگی خاص دارد ، راز گشایی از همین فرقه ها و بروز پیامدهای اقتصادی ناشی از آنان در چند سال اخیر در شیراز می باشد.

متاسفانه آنچه در طی این مدت دیده شده این است که ، در میان مسؤولین قضایی شهر و استان ، به طور سوال برانگیزی ، اراده ای برای برخورد با این مفاسد وجود ندارد . آنچنانکه علی رغم دروغگو و مفسد خواندن آقای محمدپور، صاحب پروژه برج های دوقلو از ناحیه آقای شاهرودی رئیس سابق قوه قضاییه و همچنین صدور دستور توقیف ساخت برج و دستگیری محمدپور توسط ایشان، هنوز اجرای این دستور بر زمین مانده و صاحب این پروژه و دیگر پروژه مفسد آزادانه در شهر قدم میزنند!! .

ضعف قوه قضائیه و دستگاه دادگستری استان نیز نکته ای است که مقام معظم رهبری (روحی فداه) ، در پاسخ به انتقاد نماینده دانشجویان عدالتخواه( در دانشگاه شیراز) به این دستگاه ، با فرمودن جمله : " این ها حرف های دل ما هم هست " ، آن را تأیید میکنند .

. وقتی به اینجا میرسیم به خوبی متوجه خواهیم شد که لقب " سومین حرم اهلبیت (ع) " چه عمق استراتژیکی را دنبال میکند و چه غافل اند مردم و مسؤولان . حال باید پرسید این وضعیت و این مسؤولین ، در شأن سومین حرم اهل بیت (ع) هستند یا خیر؟ مسؤولینی که با رأی مردم بر کرسی های مدیریت شهری تکیه میزنند ، و با همین ابزار زیر پرونده تمام این پروژه های مفسد را امضا و برای آنان مجوز ساخت و فعالیت صادر میکنند!  مسؤولینی که در عین بی عدالتی ، امکانات و بودجه های کلان استانی و شهری را به شمال شهر برده و صرف میکنند ؛ در حالی که مردم جنوب شهر از بسیاری از امکانات معمولی محرومند ؟

با برسی این موارد آیا برای تبدیل کردن شهر شیراز به سومین حرم اهلبیت(ع) ، باید به توسعه حرم احمد ابن موسی (ع) و برگزاری مجالس پر هزینه عزاداری و نصب بنر تبلیغاتی اکتفا کرد؟ یا باید دست به یک پاکسازی وسیع زد؟

 

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ بهمن ۸۹ ، ۱۲:۲۷
سلمان کدیور

 

انچه در فراروی جنگ نرم باید به آن پرداخته شود برسی شخصیت های خواص و صحابه انقلاب  است . اقای هاشمی به عنوان مهمترین خواص از پیکره نخبگانی کشور عملکردی بسیار متناض از خو بروز داد . د رحقیقت باید سیر صعودی رفتار ایشان را بعد از انتخابات سال 84 مورد کنکاش قرار داد . اما آنچه مورد قلم فرسایی حقیر قرار گرفته ریشه یابی و رفتارشناسی ایشان در اوایل انقلاب  است .

تمامی احزاب اوایل انقلاب را به دو دسته چپ و راست تقسیم بندی می شدند . پیکره چپ ها را احزاب لیبرال ، مجاهدین ، سوسیالیست ها و...و مهترین حزب جناح راست را حزب جمهوری اسلامی تشکیل می داد . آقای هاشمی هرچند پایگاه اصلی اش در میان راست ها بود اما از ارتباط با چپ ها هم بی نسیب نبود . در حقیقت  ایشان توانسته بود  گروهای مختلف را زیر چتر حمایت خود بگیرد . در بحران ها یا برهه های خطیر که نفوذ هاشمی مثمر ثمر می توانست باشد ، هر شخص یا گروهی از مذاکره با هاشمی دست خالی برنمی گشت .

بروز این سیاست  را در سالهای اخیر بهتر می توان نشان داد . هاشمی از طرفی دم از رفاقت و همسنگری با رهبری می زند و خود را نزدیکترین صحابه ، به ایشان می داند و از طرف دیگر در کسوت حامی پشت پرده و پنهان احزاب لیبرال و جهت دار با نظام ، ظاهر می شود. او با نفوذ خود از طرفی موسوی و کروبی ( نماینده اپوزیسیون دولت و هم اکنون نظام) و از طرف دیگر محسن رضایی که به عنوان شخصیتی متمایل به اصولگرایی است را ، جهت مقابله با احمدی نژ‍اد وارد میدان میکند  و آن نامه بدون سلام را به ایشان می نویسد .

بروز چنین سیاست هایی از هاشمی همیشه سابقه داشته است که نویسنده عملکرد مشابه وی را در داستان قائم مقامی منتظری و باند مهدی هاشمی با توجه به کتاب خاطرات هاشمی ، مورد کنکاش قرار می دهد . طبق این خاطرات هاشمی از  هر دو طرف درگیر دراین سعی بر دلحویی و جلب حمایت دارد .

"  آقای محمد گیلانی به دفترم آمد و پیام امام را درباره برنامه مجلس آورد...گفت که امام با انتخاب آقای منتظری " برای جانشینی رهبری " موافق نیستند ." ( امید و دلواپسی ، کارنامه خاطرات هاشمی- سال 64 – ص 312 ) . آنچه حائز اهمیت است اینجاست که هاشمی حتی به صورت تلفنی سایر اعضاء مجلس خبرگان را در جریان این پیام قرار نمی دهد ، تا مانع رای آنان به منتظری گردد ، بلکه شخصا به دیدار امام میروند تا نظرشان را تغییر دهند ، که توفقی نمی یابند .

" شب  خدمت امام رفتم و راجع به پیام ایشان در مورد مجلس خبرگان مذاکره کردیم . نگرانند که تعین ایت ا.. منتظری به عنوان رهبر آینده باعث عداوت و کارشکنی می شود ( همان ص 314 )

این که چرا آقای هاشمی به نظر امام در این مسئله بسیار مهم که سرنوشت انقلاب را رقم می‌زد توجه نکردند صرفاً یک خطا نیست بلکه یک نگرش است. حضرت امام به دلیل منحرف دانستن جریان مهدی هاشمی که بر بیت آقای منتظری حاکمیت یافته بود ایشان را صالح برای رهبری نمی‌دانستند. این یک نگرش اصولی است که با باورهای اعتقادی ما منطبق است. همانگونه که می‌دانید آیت‌الله منتظری از ابتدای سال 1360 آمادگی خود را برای رهبری آینده بروز داده بود و لذا مورد توجه جریانات سیاسی غیرهمخوان با انقلاب قرار گرفت.

آقای هاشمی به خوبی از حساسیت امام به باند مهدی هاشمی و منتظری مطلع بود و با اطلاع از این مهم ، هیچکدام از سران قوا و یا هیت رئیسه مجلس خبرگان  را در جریان نظر امام (ره) امام قرار ندادند .  "پیش از ظهر احمدآقا آمد و گفت سپاه اصفهان به دستور امام در مورد گروه قهدریجان- که احتمالاً روحانیت بیدار و شاید حزب‌الله هم باشند- تحقیق کرده و آنها را دارای تشکیلات مخفی و خانه امن می‌داند. قرار شد با آیت‌الله منتظری در میان گذاشته شود ). امید و دلواپسی، ص300(

آقای هاشمی در خاطراتشان ، به راحتی از کنار رهبرسازی ، گروه های مخالف نظام میگذرد ، و در عوض نامه تعارف امیز آقای منتظری را ثبت می کند . "آقای مشکینی مختصری صحبت کردند و سپس نامه آقای منتظری را خواندند که با تشکر از خبرگان خواسته بودند که از انتخاب ایشان به عنوان جانشین امام در زمان حیات امام منصرف شویم. " (امیدو دلواپسی، کارنامه و خاطرات سال 64 هاشمی‌رفسنجانی‌، به اهتمام سارا لاهوتی، نشر معارف انقلاب سال 1387، ص317)

در حالی که آیت‌الله مشکینی طی نامه‌ای در پاسخ به نامه آیت‌الله منتظری، به وضوح و روشنی به آمادگی ایشان و اطرافیان اشاره می‌کند و در پاسخ به تعارفات می‌گوید: "و اما قولکم: با وجود حضرات آیات عظام تعیین آن جناب توهین به مقام رهبری و آیات است. فتقول لابأس بذالک فی‌الجمله؛ زیرا مقدمه آن را قبلاً عده‌ای بزرگان در مصاحبه‌ها و روزنامه‌ها به جا آورده‌اند و خود جنابعالی نیز با اعلام آمادگی عملی برای مرجعیت و رهبری و انجام برخی از مقدمات هر دو امر اقدام فرموده‌اید... " (پیوست‌های خاطرات آیت‌الله منتظری، ص923) . با توجه به حساسیت ایت ا... مشکینی به عنوان ریاست مجلس خبرگان ، اگر آقای هاشمی ایشان را در جریان نظر امام قرار میدادند ، هرگز آقای منتظری به رهبری منصوب نمی شد .

هاشمی در یک اقدام عجیب دیگر ، آقای ری شهری که از طرف امام ، مسئول رسیدگی به پرونده جنایات مهدی هاشمی است را ، از ادامه فعالیت نهی میکند .

"روزی آقای هاشمی‌رفسنجانی از باب خیرخواهی به این جانب گفت: چه بسا امشب، امام از دنیا برود و فردا آقای منتظری رهبر باشد؛ در آن صورت، تو نمی‌توانی در داخل ایران زندگی کنی. بنابراین، مصلحت نیست موضوع مهدی هاشمی را این طور دنبال کنی... " (سنجه انصاف، بررسی برهه‌ای حساس از تاریخ رهبری نظام جمهوری اسلامی ایران، محمدی ری‌شهری، سازمان چاپ و نشر دارالحدیث، قم، سال 1386، ص36)

تلاش آقای هاشمی برای بازداشتن آقای ری‌شهری از تبعیت کامل از فرمان امام در حالی است که به خوبی از دستور ایشان مطلعند : "حاج احمدآقا آمد و گفت امام نظر قاطع دارند که گروه سیدمهدی هاشمی باید طرد و تعقیب شوند. نگرانیمان این است که آیت‌الله منتظری سخت برنجند و ضرر کنیم. پیشنهاد کردم که برای تعدیل نظراتشان خدمت امام برسم  )اوج دفاع، کارنامه و خاطرات 1365 هاشمی‌رفسنجانی، به اهتمام عماد هاشمی، دفتر نشر معارف انقلاب، سال 88، ص270)

البته آقای هاشمی فراموش نکرده‌اند که در همین ایام پیشنهاد یک ماموریت خارج از کشور را نیز به مهدی هاشمی می‌دهند: "بعداً آقای هاشمی جریان پیشنهاد مسافرت من به خارج از کشور را مطرح نموده‌اند. " (سنجه انصاف، ص370)

جالب اینکه تلاشهای گسترده برای تعدیل نظر امام نیز به جایی نمی‌رسد: "نظر امام این است که تعقیب شوند و به آقای منتظری هم گفته شود که دخالت نکنند و نهضت‌ها هم از آنها گرفته شود. ما گفتیم ممکن است تعقیب قضیه، به افراد نزدیک بیت آیت‌الله منتظری منجر شود. پیشنهاد کردیم که کوتاه بیائیم. " (اوج دفاع، کارنامه و خاطرات هاشمی رفسنجانی سال 1365، ص289)

در حالی که مهدی هاشمی متهم به 27 فقره قتل و تخلفات عدیده بود (سنجه، انصاف، ص6) براستی بر اساس کدام الگو و مبتنی بر کدام اصول تلاش داشته‌اند مشی و قاطعیت امام را در برخورد با ناراستیها کنُد کنند؟

....

و شرح این پارادوکس ها در زندگی  آقای هاشمی بسار است که خود کتابی مفصل می طلبد...

(کدیور - اردیبهشت ٨٩)

۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۲ بهمن ۸۹ ، ۱۶:۲۲
سلمان کدیور

 

راستش نمیدانم از کجا شروع کنم . از جنگ زرگری اصولگرایی و اصلاح طلبی ، یا از اصلاح طلبان اصولگرا نما ، یا از ... بگذریم .

حضرت روح الله (ره) جمله ای دارند باریکتر از مو . بسیار بزرگ ،‌ به این مضمون که " اگر می خواهید جامعه اصلاح شود ،‌اول باید خوتان را اصلاح کنید " . گیر کار هم همین جاست . دوستان زیادی در شهر که همگی  داعیه ولایت و رهبری دارند تحت لوای تشکل هاو مجموعه های خاص خود مشغول کارند . امّا چرا این مجموعه ها خروجی و ثمر اساسی ندارد ؟ چرا حتی در اداره تشکیلات خود هم مانده اند ،‌چه برسد آرمان های انقلاب ؟ . علتش همین نکه حضرت روح الله است . عدم خودسازی و تهذیب نفس انفرادی .

در حقیقت آنچه  شاکله عدالتخواهی را تشکیل می دهد ، داشتن تفکر عدالتخواهانه اجتماعی یا سیاسی نیست . بلکه قدم اولی که هر عدالتخواه ملزم به رعایت و پیمودن آن است ،‌تا بتواند به  عدالت علوی دست یابد ، درک مقوله ای به نام " عدالت فردی است " . کسی که در این وادی رو بر خودش رنجی را تحمیل نکرده و به این بعد اهمیتی نداده ، هیچگاه نخواهد توانست یک عدالتخواه موثر باشد . رعایت عدالت فردی بر عدالت اجتماعی و سیاسی مقدم است . چرا که کسی که نتواند عدالت را بر نفس خودش ملزم کند ،‌چگونه توقعی از او می توان د ربعد اجتماع داشت ؟

چند مدتی است که بیشتر وارد فضای سیاسی شهر شده ام و شاهد این موضوع بوده ام . " فضای بی اخلاقی در رفتار و گفتار ، این چیزی نیست که خدا به راحتی از آن بگذرد ( حضرت اقا – دیدار با دولت - سال پیش ) . " واقعا هم همینطور است .

متاسفانه اگر اصلاح طلب ها فساد عقیدتی و لیبرالیستی داشتند ،‌ امروز به وضوح می بینیم که پیکره اصولگرای شهر و حتی کشور ، درگیر فساد عمیق اخلاقی و البته اقتصادی شدید است . فسادی که عرصه را بر حرافی های نابجا ، تهمت های ناروا ، برچسب های ناعادلانه گشوده است .

شیراز مثل بازار مس گری  می ماند که هر حزبی از راست و چپ ،‌ مشغول گشاد کردن دهانه دیگشان با چکش خودخواهی و هواپرستی هستند ، تا بیشتر و بهتر از انقلاب و مردم سهم خواهی کنند و گوشت پابرهنگان را درآن بجوشانند . و هر کس فریاد آزادیخواهی و استقلال از این آشفته بازار را سر دهد ، به صد برچسب محکوم می شود . که آقا تو پول گرفته ای ،‌تو دست نشاندنده فلان سازمان و فلان مسئول سیاسی و ... هستی ! .

کیست که نداند علت این همه هجمه و داد و بیداد ،  دلسوزی برای گفتمان اسلام و انقلاب نیست . متاسفانه این آقایان به ظاهرموجه و اصولگرا ، دیدشان به مسائل انقلاب گفتمانی و انقلابی نیست ،‌ بلکه کامل سیاسی است . کاری ندارند انقلاب و مولفه هایش کجای عملکردها ظاهر شده ، بلکه می بینند که چه کسانی در مسند امور نشسته اند و به خاطر خرده حساب های سیاسی بر علیه اش گارد می گیرند .

متاسفانه  برخی از جریان به اصطلاح اصولگرای شهر که درگیر سیاسی بازی ها و حزب بازی ها شده اند ،‌در حال تبدیل شده به شعبه ای از نفاق  پیچیده هستند. نفاقی که همین فضای کثیف سیاسی را متولد کرده است . نفاقی که نقاب دین و ولایت را بر چهره خود دارد و این روند قطعا برای انقلاب تبدیل به استحاله ای خواهد شد ، و ضربه ای به انقلاب و اسلام وارد خواهد کرد که هیچ جریان اصلاح طلب و لیبرالی وارد نکرده است .

اصلاح طلب ها کراوات می زدند و با جرات مخالفت و منتقد بودنشان را به نظام حتی اسلام عنوان میکردند ، امّا جریان جدید پیشانی اش جای مهر دارد و بالای سرش عکس امام و آقاست ،‌ امّا عملکردش در تضاد با شعارهایش است  . این نفاق است و باید بر آن با شعار " مرگ بر منافق " تاخت ،‌ نه جریان موسوی و کروبی و آن جنبش سبز که علنا طرح تئوریک مشخص و معین دارند . این روند به تدریج انقلاب را تبدیل به پوستین وارانه خواهد کرد . طوری که از جمهوری اسلامی جز مشتی شعار و مشتی آدم عمل زده منتج نخواهد شد ...

باید جریانی در شهر و فضای استان و در مرحله بعد در سطح کشور ،‌ شکل بگیرد که به طور اساسی و محکم در مقابل این جریان بایستد . آنچه مسلم است آن است که جریان اصولگرایی تا چندین سال دیگر در مسند قدرت کشور باقی خواهد ماند ،‌ و بر اساس این واقعیت که " هر جا قدرت باشد ؛‌ فساد نیز خواهد بود " نباید ارمان ها را به اشخاص و یا گروه های به ظاهر موجه معامله کرد .  اگر روزی پیکره حزب الله متعهد روبروی جریان سازندگی و اصلاحات به مقابله برخاست ، باید جریان سومی متولد شود که در مقابل جریان اصولگرای منحرف  از یک سو ، و همچنین جریانات چپ لیبرالیستی از سوی دیگر ،‌ ایستادگی کند .

عدالتخواهی انقلابی یعنی ،‌ گذر دادن انقلاب از میدان مین . میدان مین تحجر و تجدد . عدالتخواه باید بفهمد و درک کند که اگر ذره ای از اصول و آرمان ها ، به چپ یا راست ( متحجرین یا متجددین ) منحرف بشود ، کار خودش و گفتمانش ساخته است . عدالتخواهی یعنی راهی میانه و راست رفتن ،‌خلاف جریان آب شنا کردن .

بی شک هر کس که وارد این عرصه شود ، کاری بسیار سخت و هزینه هایی بسیار گران را متحمل خواهد شد ، زیرا از طرف همین جریانان ( چپ و راست با هم ) به  عقاید کمونیستی یا بدتر از آن به ضدیت با رهبری یا دولت یا ... متهم خواهد شد . یادم به جمله حضرت روح الله افتاد که فرمود " ضربه ای که این خشک مقدس ها و آخوندهای درباری به پدر پیرتان زدند ،آمریکا و اسرائیل نزدند " ( نقل به مضمون ) ... هم اکنون هم باید برای این عرصه و مبارزه با این طیف های به ظاهر اصولگرا به مقابله ایستاد . بی شک الان دام اصلاح طلبی نخ نما و حنایش بی رنگ شده است ، و جریان اصولگرایی امن ترین محمل برای سوء استفاده نیروهای نفوذی دشمن است  . دشمنی که به قول  آقا روح الله ، توی حوزه علمیه هم مرجع تقلید تربیت کرده است برای روز مبادا .

 -----------------------------------

بعد نوشت :

 همچنین بخوانید" آیا اصولگرایان و شیوخ اعتراف می کنند " ؟ - وبلاگ ناگفته های دانشجوی انقلابی

۱۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ بهمن ۸۹ ، ۲۳:۱۸
سلمان کدیور

 

 ندامتنامه مدیر عامل اسبق موسسه ی فلاحت در فراغت

 با برسی و دقیق شدن در این سند می شود فهمید که مفاسد این استان در کجا و از کجا نشات میگیرد ...!!!

متن ذیل ندامتنامه ی جناب آقای دکتر عبدا... نبی زاده مدیر عامل اسبق موسسه فلاحت در فراغت است،  که به طور صریح نسبت به تصرف عدوانی اراضی ملی اقرار و اعتراف نموده اند، اما علیرغم آن چندی پیش به اتهام افترا از یکی از مسولین شهرستان شیراز در دادسرای عمومی کارکنان دولت شکایت کرده اند.

طبق ماده (697) قانون مجازات اسلامی مصوب 1375:  

"هر کس به وسیله اوراق چاپی یا خطی یا به وسیله درج در روزنامه و جرائد یا نطق در مجامع یا به هر وسیله دیگر به کسی امری را‌صریحاً نسبت دهد، یا آن‌ها را منتشر نماید، که مطابق قانون آن امر جرم محسوب می‌شود و نتواند صحت آن اسناد را ثابت نماید، جز در مواردی که‌موجب حد است، به یک ماه تا یک سال حبس و تا (74) ضربه شلاق و یا یکی از آن‌ها حسب مورد محکوم خواهد شد."

با علم اجمالی به این ماده، جهت تنویر افکار عمومی سند زیر را منتشر می نماییم.

همانا وجدان تنها محکمه ای است که نیاز به قاضی ندارد.

 

مطالب مرتبط:

همین مطلب در ناگفته های دانشجوی انقلابی

نامه دبیر مجمع دانشجویان عدالتخواه به فرماندار

شعر زمین بخورید ولی زمین نخورید

نقد و نظر مطلب (سخنی با فرماندار محترم شیراز، جناب آقای قاسمی)

ابوذر غفاری

دست نوشته های یک انجمنی (ادواردو)

بولتن خبری فارس

 

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۲ بهمن ۸۹ ، ۰۸:۱۲
سلمان کدیور

سلام آقایان آقازاده

 زمین خوار

برج ساز

پول شو

سرمایه دار

بهایی

وهابی و الخخخخخخ ... !

سایه شما

بر سر ما

مستدام !

اینجا شیراز

با همین وضع بی مثالش

که خداوند

نگه دارد از زوالش

در فراق شما

تب کرده

تب مجنون

در هجر نگارش

***

ما اینجا

تا نفستان بخواهد

زمین داریم برای چَرا

یا

 برای خوردن شما

باب دندان آقا زاده ها !

هر قد خواستید بخورید

و از خون  حلی آباد ها

تا می توانید

بیاشامید !

نترسید

" ولا تسرفوا " برای شما نیست

آخر مگر

کار خیر هم اسراف دارد

به قول حاج آقا ؟ !

***

شما آنقدر

برای دین

ریش گذاشته اید

و پیشانی هایتان را

مثل زانوی شتر

له و لورده کرده اید

که با زبان روزه هم

می توانید زمین بخورید !

بعد نهار و شام هم

می توانید باز

زمین بخورید !

معدیه نفستان

اندازه همه زمین ها

جا باز کرده است !

***

هر جای شیراز با صفا

با همین وضع بی مثالش

که خدایتان

نگه  داشته از زوالش !

را اراده کنید

به جای درخت و سبزه

ناگهان

برج می شود

ستاره می شود

زیتون می شود

( البته

از نوع شجرة الملعونه

هم شرقیه

و هم غربیه

اصلها و فرعها

فی نار ) !

حسابی

کن فیکون می شود

برای شما !

***

اینجا

تا دلتان بخواهد امن است

می توانید

بساط تان را

در ریش حزب راست

 پنهان کنید

یا اصلا

با کراوات لندنی !

دهن مردم را

آسفالت کنید !

هیچکس

 کاری با شما ندارد

حتی استاندار

که تخصصش

پلمپ

خیارفروشان مفسد است

یا داروغه

که  افتخارش

دستگیری

آفتابه دزد

بز دل است

***

اینجا امن است

اگر

خودتان  سگ و گربه نشوید

مزاحم کسب کار هم نشوید !

اگر هم

نتوانستید نشوید

نگران نشوید

قید وثیقه را نهادیم

بی صاحب نشوید !

یک میلیارد

برای همان ‌آقای شورا

هفتصد میلیون

برای آقا زاده شجاع ( ! )

ان شاالله

که ضعیف نشوید

محتاج کس و ناکث نشوید

دچار دانشجوی زبان نفهم نشوید !

***

خیالتان آسوده

ما حتی

کرم زمین ها را

برایتان گرفته ایم

آخر آنها

کار کشته زمین خواری اند

از اول خلقت !

اما

نه به خاصیت شما !

یکی

تولید فضولات می کند

ودیگری

تولید وجوهات !

از وجوهات تا فضولات

چقدر راه است راستی ؟

***

اینجا

یک شعبه

ازاسلام شورایی

با مهر سقیفه

کلنگ  زده ایم برایتان

اسلام شورایی ؟؟؟

آخ ... زبانم لال ...

ببخشد

زبانم نچرخید !

شورای اسلامی

( چه تصادفی

چه نزدیک است با

اسلام شورایی

به جابجایی دوکلمه و

یک هجای ناقابل ! )

شورای پر‍وژه نود

شورای برج دوقلو

شورای زیتون

شورای برج 25 طبقه زند

شورای  بالا شهری های عزیز !

و پایین شهری های لذیذ !

***

عزیزان !

آقازاده ها

سرمایه بردار ها

پول شو ها

و الخخخخخ .... !

اگر این چند روز

 اهالی سقیفه

چندتایی گرفته اند

بد

به دل چرکینتان راه ندهید !

بیخود صندلی هایتان را

ویبره ندهید !

سیاسی بازی میکنیم

( پیرزن خفه میکنیم )

دانشجو حبس میکنیم !

داروغه راضی میکنیم

***

در اینجا

شیراز

با همین وضع بی مثالش

که خداتان

نگه  داشته از زوالش !

تا می توانید

زمین بخورید

ان شالله

به مدد ما

زمین نخورید !

نترسید

اینجا

امن امن است

بخورید

بیاشامید

اسراف هم بکنید !

۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ بهمن ۸۹ ، ۰۹:۰۷
سلمان کدیور

بیانیه شماره 2 تشکل های دانشجویی دانشگاه های شیراز

درخصوص برج 25 طبقه و دستگیری اعضای شورای بالاشهر شیراز

در پی انتشار بیانیه شماره 1 تشکل های دانشجویی دانشگاه های شیراز  درخصوص برج 25 طبقه  و دستگیری اعضای شورای بالاشهر شیراز و حوادث پس از انتشار آن، بیانیه شماره 2 نیز از سوی تشکل های دانشجویی دانشگاه هایی شیراز صادر گردید. متن کامل بیانیه به شرح زیر است:

پس از قریب به 4 سال فریاد جریانات حزب الله و عدالت خواه مبنی بر انحراف عمیق شورای بالاشهر شیراز از اصول و مبانی انقلاب اسلامی ، خبر بازداشت چند تن ازاعضای شورا، ابعاد جدیدی از اتفاقات پشت پرده را آشکار کرد. اتهام حداقل سه نفر از اعضا به فساد فاجعه ای است که بایستی از ابعاد مختلف مورد بررسی قرارگیرد.

  ازجمله عواقب اولیه گفتمان لیبرال سرمایه داری ، فردگرایی و توجه به منافع شخصی به جای توجه به منافع امت است. هنگامی که این تئوری باطل در کنار عدم اعتقاد عملی به مبانی مذهبی در کنارهم جمع شوند، می شود آن چیزی که اکنون در شورا شاهد آن هستیم.

در پی انشار بیانیه اول 7 تشکل دانشجویی پیرامون احداث برج 25 طبقه ، برخی اعضای شورای شهر و مدعی اصولگرایی، به جای پاسخ به بیانیه ی تحلیلی دانشجویان، با منطقی تهی، بیانیه ی دانشجویان را به شب نامه تعبیر کردند. جای تاسف که برخی از این آقایان مدعی اصولگرایی هنوز فرق میان بیانیه و شب نامه را نمی دانند! حمایت همه جانبه ی شوراییان از برج 25 طبقه نشان دهنده ی دعوای زرگری چپ و راست است که به هنگامه ی تهدید منافع اقتصادی مشترکشان، جملگی با هم یکی شده و از سرمایه برداران زالو صفت حمایت میکنند. همچنین برخی سیاسیون به طمع خام با آغاز بازی نخ نما شده ای ، سعی در وابسته نشان دادن دانشجویان به یکی از دستگاههای دولتی را داشته ، تا با پیاده کردن این سناریو، از اساس این حرکت گفتمانی را سیاسی جلوه داده و آن را تخطئه کنند. از طرفی نیز برخی افراد سعی در مصادره جریانهای دانشجویی به نفع خود را دارند غافل از اینکه این سناریوها ، مدتهاست که کهنه شده است.

همچنین قرابت موضع دانشجویان در موضوعی، با یکی از نهادها، به هیچ وجه نشان دهنده ی وابستگی و یا حمایت همه جانبه از آن نهاد نیست، اما در این زمینه از هر دستگاهی که با گفتمان ولایی ، انقلابی همراه شود حمایت خواهیم کرد و در هر صورت اعتقاد ما همانی است که در بیانیه گذشته مطرح شد : "ما با سرمایه ای موافقیم که در خدمت شهر باشد، نه با شهری که در خدمت سرمایه باشد. سرمایه گذاری می خواهیم که مشکلات شهر را کاهش دهد، نه سرمایه برداری که بر مشکلاتمان بیفزاید."  ما فرزندان روح الله ضمن محکوم کردن آن مصوبه ی ننگین پشت کنندگان به آرای مردم در شورای شهر، حمایت مجدد خود را از ابطال آن اعلام می داریم و از سایر گروه ها و دستگاه ها و نمایندگان مردم در مجلس شورای اسلامی نیز می خواهیم که سیاسی کاری را رها کرده و از این موضع حمایت کنند(!)

                 

  در این فضا و در هنگامه ای که دستگاه های مختلف اعم از دستگاه قضا و نهادهای اطلاعاتی در امتحانی مهم که نشان دهنده ی میزان عزم مسئولین در برخورد با فساد است قرار گرفته اند، ابتدا تشکر خود را از دستگاه اطلاعات استان اعلام داشته و مطالبات دانشجویان دانشگاههای شیراز را به شرح زیر اعلام می نماییم  :                                   

اخبار واصله حاکی از لابی های پیدا و پنهان برخی جریان ها به منظور کنار آمدن با این مسئله و تبرئه ی متهمین است. همه ی تلاش های جریانات منحرف در سیاسی کردن این مسئله است. قوه ی قضائیه باید به پرونده ی این افراد به طور ویژه و به دور از فشارهای سیاسی رسیدگی کند و در صورت اثبات اتهامات وارده، کلیه مجرمین بایستی سلب صلاحیت شده و علاوه بر اخراج از شورا، مطابق قانون مجازات شوند.

 اتهام اختلاس یک چهارم ازاعضا و بازداشت برخی از نان، نشان دهنده ی بستر مناسب برای فساد مالی در شوراست . لازم است هرچه سریعتر کمیته ی مستقل تحقیق و تفحص متشکل از دستگاه های اطلاعاتی، سازمان بازرسی و نیز قوه ی قضائیه و ... تشکیل و به بررسی ویژه عملکرد شورا و اعضای آن بپردازند.                                                                             

مسائل فوق خواسته های به حق جامعه ی دانشگاهی است که عدم توجه به آنان موجب خروش انقلابی دانشجویان حزب اللهی می گردد. بدیهی است عواقب عدم توجه به این مطالبات بر حق، بر عهده ی نهادهای ذی ربط  خواهد بود.     

 

بسیج دانشجویی دانشگاه شیراز

‌بسیج دانشجویی دانشگاه آزاد شیراز

بسیج دانشجویی دانشگاه پیام نور شیراز

بسیج دانشجویی دانشگاه علوم پزشکی شیراز

بسیج دانشجویی دانشکده فنی و مهندسی شهید باهنر شیراز

انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه علوم پزشکی شیراز (دفتر تحکیم وحدت)

مجمع یادواره ی شهدا دانشجویان دانشگاه شیراز

تشکل دانشجویی وصال دانشگاه آزاد شیراز

انجمن اسلامی دانشجویان دانشگاه شیراز

جامعه اسلامی دانشجویان دانشگاه شیراز

مجمع دانشجویان عدالتخواه شیراز

 

۴ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ بهمن ۸۹ ، ۰۸:۰۴
سلمان کدیور

مَن لَم یَشکُر المَخلوق ،‌ لَم یَشکُر الخالِق

فرماندار محترم شهر مقدس  شیراز (سومین حرم اهل بیت)

جناب آقای قاسمی

سلام علیکم

همانگونه که مستحضرید امروز شرایط استان فارس ،‌ به خصوص شهر مقدس شیراز بسیار خاص و حساس شده است . این شهر که بنا به تاکید مقام معظم رهبری ( ارواحنا له الفدا ) باید نمایانگر یکی از حرم های اهلبیت عصمت و طهارت باشد ،‌ در حال تبدیل شدن به دوبی ایران و لندن به اضافه 17 رکعت نماز است . اتحاد مافیای قدرت و ثروت و برخی اعضای احزاب به اصطلاح چپ و راست مانند  زالویی  کثیف و دو سر ،‌ در حال مکیدن خون پابرهنگان و مستضعفین و نابودی تفکر ناب انقلاب اسلامی هستند.

احداث پرژه های تجاری متعدد و رشد قارچ گونه آنان در نقاط خاص شهر که در آینده نه چندان دور ثمرات آن را گروه های ماسونی و فرق های منحرف ضد اسلامی خواهند چید ،‌ وجود مافیای بزرگ زمین خواری و اختلاس ،‌ هجوم بی کنترل و  بی محابای سرمایه دارانی که قصدی جز پولشویی ندارند ، و ... خود دلیلی بزرگی بر این مدعاست .

به وضوح دیده ایم بسیاری مواقع وقتی پای منافع اقتصادی کلان و بیت المال به میان می آید اصلاح طلبی و اصولگرایی شعاری بیش نیست و این اصطلاحات دست مایه ی چنگ اندازی به سرمایه های عمومی می شود، چنانکه در ماجرای برج 2۵طبقه ی شیراز و سابقا در خصوص پروژه مدیران قم آباد ائتلاف چپ و راست را شاهد بودیم .

در این بحبوهه غارت و چپاول بیت المال و رانت خواری ،‌ آنچه دل هر معتقد به اسلام و انقلاب را به درد می آورد ،‌ تسامح یا هم سویی برخی از مسئولین استانی، نمایندگان مجلس و دستگاه قضایی با این پدیده های شوم است . متاسفانه در گذشته  در میان برخی  از مسئولین و دستگاه ها هیچ اراده ای برای برخورد با فساد وجود نداشته و اینک نیز برخی از صاحب منصبان و نمایندگان مجلس و احزاب سیاسی قصد دارند حرکت شکل گرفته در مبارزه با مفاسد اقتصادی و زمین خواری را متوقف نمایند.

جناب آقای قاسمی

مجمع دانشجویان عدالتخواه شیراز ،‌ همانگونه که تا کنون در برابر هیچ یک از مفاسد استانی و کشوری ،‌ مهر سکوت و مصلحت طلبی بر لب نزده و هر جا که هر مسئول یا نهادی تخلف یا فسادی مرتکب شد ، با لحن طلبکارانه از آنها بازخواست  و لب به اعتراض و فریاد گشوده است ،‌ این بار نیز بر خود لازم میداند در راستای رسالت انقلابی خویش از زحمات ‌ جنابعالی به خاطر مبارزه با مافیاهای شوم استانی ، تقدیر و تشکر به عمل آورد .

ما این تقدیر و تشکر را نه  از شخص ، بلکه از یک تفکر میدانیم  و در این راه نه از ملامت ملامت کنندگان هراس و نه  به مدح مداحان نیاز داریم و هر مسئولی در هر مرتبه و دستگاهی که سر سازش با مافیای قدرت و ثروت را نداشته باشد ،‌ تا زمانی که در جنگ فقر و غنا ،‌ در لشکر پابرهنگان ایستاده و به اصول انقلاب پایبند باشد ،‌ مورد تقدیر و تشکر و حمایت جنبش دانشجویی عدالتخواه قرار خواهد داشت . 

سایه ولی امر مسلمین جهان امام خامنه ای ( ارواحنا له الفدا ) مستدام

 

سلمان کدیور

دبیر مجمع دانشجویان عدالتخواه شیراز

سردبیر نشریه دانشجویی مستضعفین

 

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۹ دی ۸۹ ، ۱۳:۲۹
سلمان کدیور

انقلاب اسلامی یا زمین خوران شیرازی،‌مسئله این است !

سه سال پیش بود که خبر مفاسد کلان مدیریتی  فارس ، به خصوص شهرشیراز ، با اعتراض دانشجویان به برخی پرژه های غیرقانونی شهر از جمله برج های دوقلو ( خیابان عفیف آباد قصرالدشت ) به بحثی کشوری تبدیل شد . مطالبه  دانشجویان چیزی جز برخورد مراجع قانونی و قضایی ، با مفاسد اقتصادی که فسادشان اظهر من الشمس است ؛ نبود .

طبق فرامین امامنا الخامنه ای ( ارواحنا له الفدا ) دانشجوی عدالتخواه برای ورود و مطالبه هر بی عدالتی ، تنها یک کارکتر نیاز دارد و آن " ظن فساد " است . یعنی هرگاه دانشجوی متعهدی ، با توجه به بروز نابسامانی ها ، به حوزه ای از حوزه های حکومتی ، یا شخصی از اشخاص حکومت ، ظن فساد یا شک فساد برد ، باید با لحن طلبکارانه ، فارق از تمامی مصلحت ها و جایگاه شخصیت ها ، به مطالبه جدی  ازمسئولین امر بپردازد .

 " باید هر پدیده‏ى ضد عدالت در واقعیات کشور مورد سؤال قرار گیرد  .... مسابقه‏ى رفاه میان مسئولان، بى‏اعتنائى به گسترش شکاف طبقاتى در ذهن و عمل برنامه‏ریزان، ثروت‏هاى سر برآورده در دستانى که تا چندى پیش تهى بودند، هزینه کردن اموال عمومى در اقدامهاى بدون اولویت، و به طریق اولى در کارهاى صرفاً تشریفاتى، میدان دادن به عناصرى که زرنگى و پرروئى آنان همه‏ى گلوگاههاى اقتصادى را به روى آنان مى‏گشاید، و خلاصه پدیده‏ى بسیار خطرناک انبوه شدنِ ثروت در دست کسانى که آمادگى دارند آنرا هزینه‏ى کسب قدرت سیاسى کنند. و البته با تکیه بر آن قدرت سیاسى اضعاف آنچه را که هزینه کرده‏اند گرد مى‏آورند.

اینها و امثال آن نقطه‏هاى استفهام برانگیزى‏ست که هر جوان معتقد به عدل اسلامى ذهن و دل خود را به آن متوجه مى‏یابد و از کسانى که مظنون به چنین تخلفاتى شناخته مى‏شوند پاسخ مى‏طلبد . و همچنین در کنار آن از دولت و مجلس و دستگاه قضائى عملکرد قاطعانه براى ریشه‏کن کردن این فسادها را مطالبه مى‏کند. " ( فرمان 6/8/81 خطاب به جنبش دانشجویی )

یکی از حوزه هایی که  سالها در میان مردم و خواص جامعه به گره و عقده مبدل شده بود و ظن فساد به آن بسیار می رفت ، اراضی باغ شهری استان فارس و همچنین مدیران برخی شرکت های همسوی با آن بود . حساسیت این موضوع به این علت بود که این اراضی و شرکت ها و همچنین مدیران آن ، وابسته به برخی نهادهای  بزرگ کشوری و منسوب بزرگان استان بودند .

با تمام این حساسیت ها ، دانشجویان عدالتخواه بنا به ظن هایی که از مفاسد زنجیره ای در این مجموعه ها خبر میداد ، برده بودند ؛  وارد این حوزه شدند و روشن کردن درآمد و مصارف  شرکت های مذکور را برای مردم ، خواستار شدند.

 با شروع فعالیت های دانشجویان ، ناگهان صدای فریاد و اعتراض ها بلند شد . دانشجویان عدالتخواه زیر شدیدترین هجمه روانی قرار گرفتند و از هر جهت و از بسیاری از تریبون ها ؛ به القاب ، نئومنافق ، ضد ولایت فقیه ، منافقین دهه شصت ، جوانان بی تقوا و ... ملقب شدند .  اما این ، تمام ماجرا نبود . در یکی از روزها که دانشجویان مشغول انتشار بیانه  های خود بودند ؛ توسط عوامل غیر انتظامی  بازداشت و مورد ضرب و شتم مسئولین حراست یکی از نهادها ( که نوک پیکان مطاله به سوی آنها روانه بود ) قرار گرفتند . پس از این اقدام کریه و زشت ؛ دست به تنظیم گزارشی سراسر دروغ  زدند و آن را به مراجع قضایی استان تحویل دادند تا حاشیه امن غارتگران بیت المال بیشتر از بیش تامین شود .

در یک هجمه ناجوانمردانه دیگر ، دانشجویان را وابسته به " عبدا... شهبازی " جلوه دادند ، که خود دروغ بسیار بزرگی بود  . عبدا... شهبازی ( تاریخ نویس برجسته کشور) با انتشار رساله ای به نام " اولیگارشی " ، بسیاری از مسئولین استان را به فساد شدید اداری و مالی متهم کرده بود . حرف دانشجویان این بود که  نباید انقلاب را فدای اشخاص کرد ؛ مسئولینی که از آن  در این رساله اسم آورده شده  و همچنین شخص شهبازی ، باید در یک دادگاه صالحه و بی طرف ،  پاسخگوی این ادعاها باشند . اگر عبدا... شهبازی ، دروغ گفته است پس از و به اتهام تهمت و افترا شکایت کنید تا کسی جرات نکند با آبروی مسئولین نظام بازی کند و اگر راست می گوید که  ... ! ( دادگاه عادلی ! که هنوز تشکیل نشده  ، اما عبدا... شهبازی را به حبس محکوم کرده است ) .

برخی در حالی ما را به هم نوایی با شهبازی محکوم میکردنند ، که  سابقه دوستی 30-40 ساله خودشان با شهبازی زبانزد خاص و عام بوده است .  و معلوم نیست بنا به چه داستان و منفعت های گروهی یا شخصی یا ... ناگهان روبروی هم جبهه گرفتند و تبدیل به قطب مخالف هم شدند . و هر کس را که به شهبازی نزدیک می شد ،  منافق لقب میدادند .

عبدا... شهبازی ، در جریان فتنه پس از انتخابات ، تبدیل به بلندگوی ضد انقلاب شد و دانشجویان که با هیچ شخص و حزب و گروهی عهد اخوت نبسته بودند ، در شماره  دوم همین نشریه ، با انتشار مقاله بلندی به اسم " نقد منصفانه " ، (که توسط بسیاری از خبرگزاری ها و رسانه های بزرگ  از جمله  مرکز اسناد انقلاب اسلامی  نیز منتشر شد )  به  مواضع وی تاختند ، تا آنجا که شهبازی ناچار به پاسخ به مقاله مذکور گردید .

علارغم تمام این هجمه ها ؛ که علیه جمع قلیل دانشجویان صورت می پذیرفت ، اراضی باغ شهری غیرقانونی اعلام شد اما سایه سنگین تهمت و افترا ها هنوز بر قامت دانشجویان سنگینی میکند . دانشجویانی که حقیقتا کسی را جز خدا نداشتند  و تمام حرف دلشان این جمله امام خامنه ای ( ارواحنا له الفدا ) بود :

در امر مبارزه با فساد نباید هیچ تبعیضى دیده شود. هیچکس و هیچ نهاد و دستگاهى نباید استثنا شود . هیچ شخص یا نهادى نمیتواند با عذر انتساب به اینجانب یا دیگر مسئولان کشور، خود را از حساب کشى معاف بشمارد. با فساد در هر جا و هرمسند باید برخورد یکسان صورت گیرد .(  10/2/1380 – فرمان هشت ماده ای برای مبارزه با مفاسد اقتصادی )

بیش از دو سال از این ماجراها گذشت تا اینکه چندین هفته قبل ، کریمی"، مدیر املاک مسکن و شهرسازی استان فارس در سومین جلسه کمیته مبارزه با زمین‌خواری شهرستان شیراز، با معرفی لیستی ، تحت عنوان مفاسد زمین خواری استان فارس ؛  گفت : هم اکنون حکم ‌١۶٣ هکتار زمین تصرفی قطعی شده و آماده اجرا داریم .

وی افزود: این احکام شامل ‌٩٩ هکتار از زمین‌های تصرف شده توسط «ه.ه‌٩٠هکتار در منطقه قلات، ‌١۶ هکتار در گلستان، ‌١٣ مورد حکم قطعی در صدرا، ‌١۶ هکتار حکم قطعی برای «س‌ر.م.» و حکم بازگشت برای ده‌ها هکتار تصرفی «ع.الف.» و «ع.ن.» ( بخوانید عبد ا... نبی زاده ) صادر شده است . ( خبرگزاری ایسنا )

در همین حال نبی زاده ،  رئیس سابق ستاد نماز جمعه شیراز، به دنبال اعلام این خبر، با انتشار نامه‌ای مدعی شد : کلیه فعالیت‌های انجام شده در این ‌١٠سال در مناصب فوق‌الذکر تحت اشراف و هدایت نماینده ولی‌فقیه در استان و امام‌جمعه وقت شیراز بوده است .

وی در نامه خود مدعی شد: تمامی فعالیت‌های اینجانب در این مناصب ناشی و متاثر از شخصیت حقوقی و نه حقیقی و با هماهنگی کامل موسس محترم و هیات مدیره محترم و صد البته بر اساس تاکیدات همیشگی معظم‌له، بر اساس مرّ قانون بوده و بدیهی است که تمام فعالیت‌ها بر اساس مجوزهای قانونی مراجع ذی‌صلاح می‌باشد.(کلیه مستندات قانونی مربوط به فعالیت‌ها موجود و قابل ارائه به مراجع قانونی است) و تمامی درآمدهای این فعالیت‌ها به حساب موسسه که متعلق به دفتر نماینده ولی‌فقیه در استان بوده، واریز گردیده و هزینه شده است و هر ساله حساب‌های این موسسه مورد بررسی و حسابرسی قرار گرفته و صحت آن تائید شده است.(کلیه مدارک و مستندات در این زمینه موجود اس)بنابراین اینجانب در طول ‌١٠ سال فعالیت در مناصب فوق، به‌صورت شخصی، زمینی یا وجهی دریافت نکرده‌ام که ‌متهم به زمین‌خواری گردم . ( خبرگزاری ایسنا )

آیت‌الله "محی‌الدین حائری شیرازی"، نماینده قبلی ولی‌فقیه در استان فارس و امام‌جمعه وقت شیراز، به دنبال انتشار این نامه ، در نامه‌ای تحسین برانگیز ، اما ناکافی ، خطاب به رئیس قوه قضائیه نوشت :

" خلاف قانون و خلاف مقررات و خرید افراد برای عبور از قانون در هر صورت از دید اینجانب مردود است. در مورد افرادی که در گذشته با اینجانب کار می‌کردند، هیچ تفاوتی با دیگران نیست. بلکه مسئولیت آنان سنگین‌تر است. اگر خلاف ثابت نشود مفتری هر چند از مسئولین باشد، باید معرفی و مجازات شود " ( خبرگزاری ایسنا )

اما نامه آقای حائری به علل زیر مکفی نبوده و نیست :

اول اینکه رسیدگی به مفاسد زمین خواری استان فارس و شیراز به هیچ وجه در دستور کار قوه قضائیه استان و کشور (علارغم وظیفه آنان ) نبوده و نیست ، و همین نکته نامه را بی مقصد و از روی رفع تکلیف جلوه می دهد .  

دوم اینکه این نامه به هیچ وجه پاسخگوی حجم عظیم شبهات انباشت شده طی سال های متمادی ، که ذهن خواص و عوام را مشوش کرده است ، نیست  . به خصوص پس از  اظهارت آقای کریمی و همچنین افشاگری های اخیر فرماندار شیراز ، آقای قاسمی ، حجم این شبهات بیش از پیش اذهان را درگیر خود کرده است ، چرا که نامبردگان مظنون به فساد ، جزء مسئولین و منسوبین  رتبه بالای فارس هستند .

سوم اینکه ، ضدانقلاب که آب را گل آلود دیده است ؛ از این داستان درد آور ؛ برای تخریب چهره نظام در حال بهره برداری است و از این داستان تلخ به عنوان " جنگ مافیای خامنه ای و احمدی نژاد در استان فارس یاد میکنند ، ‌بنابرین انتشار فقط یک نامه ؛ دهان بدخواهان نظام را نخواهد بست .

به گزارش ایسنا، "حسین قاسمی"، فرماندار شهرستان شیراز، در سومین جلسه کمیته مبارزه با زمین‌خواری شهرستان، با انتقاد از عملکرد برخی احزاب و رابطه آنها با زمین‌خواران، گفت: برخی از این زمین‌خواران و غارتگران می‌آیند به من می‌گویند ما اهل خمس هستیم؛ فکر می‌کنند همه مردم شهر خوابند و پشت‌پرده‌های تصرفات آنان را نمی‌بینند، اموال غصبی و دزدی که خمس ندارد  .  در بسیاری از مناطق شهرستان شیراز به خصوص مناطقی همچون صدرا، قلات، گویم، سیاخ دارنگون و...، افرادی با سوءاستفاده از سوءمدیریت برخی از مدیران، اقدام به زمین‌خواری در این مناطق کرده‌اند که وضعیت بسیار نگران‌کننده‌ای را ایجاد کرده است .

آنچه بدیهی به نظر می رسد این است که کسی حق ندارد انقلاب و آرمان های بلندش را فدای اشخاص ؛ گروه ها ، و احزاب کند . به هر حال بین این اظهارات و نامه ها و فریادهای مسئولین و منسوبین ، دسته ای حق و دسته ای باطل است . معلوم نیست که مسئولین محترم قضایی تا کی میخواهند در برابر این مفاسد حکومتی و اجرایی مهر سکوت بر لبانشان بزنند و همه تلاش خود را صرف  مبارزه با آقتابه دزدها کنند  .

در امر مبارزه با فساد نباید هیچ تبعیضى دیده شود. هیچکس و هیچ نهاد و دستگاهى نباید استثنا شود . هیچ شخص یا نهادى نمیتواند با عذر انتساب به اینجانب یا دیگر مسئولان کشور، خود را از حساب کشى معاف بشمارد. با فساد در هر جا و هرمسند باید برخورد یکسان صورت گیرد .(  10/2/1380 – فرمان هشت ماده ای برای مبارزه با مفاسد اقتصادی )

 

 

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۷ دی ۸۹ ، ۲۳:۲۷
سلمان کدیور