خامنیسم

فضل الله المجاهدین على القاعدین اجرا عظیما

خامنیسم

فضل الله المجاهدین على القاعدین اجرا عظیما

خامنیسم

"ایسم " ها, امروز بت بشر مدرن شده اند . ایسم هایی که روز به روز بر جهل آدمی افزوده و به تاریکی هدایتشان کرده است . در این بیداد آباد و تاریکستان ؛ با کمال افتخار یک " ایسم " جدید در مکتب نور و روشنایی به جهان بشر تشنه هدایت ؛ معرفی میکنم . این " ایسم " مکتب مولا یم خامنه ای است. آری من " خامنیسمم " پیرور مکتب خامنه ای .

۲۳ مطلب با موضوع «برسی فتنه» ثبت شده است

 

جلسه این هفته مجمع دانشجویان عدالتخواه،‌ امروز،‌ رأس ساعت ١٧ در حرم شهدای گمنام دانشگاه شیراز برگزار خواهد شد.

موضوعات جلسه:

- نقش عدالت فردی در اخلاق عدالتخواهی

- برنامه آینده مجمع برای تحولات استانی - کشوری

- نقد و آسیب شناسی عملکردهای گذشته عدالتخواهان

حضور اعضای قدیم و جدید مجمع( خواهران و برادران) در جلسه الزامی می باشد

 

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۵ خرداد ۹۰ ، ۱۵:۰۵
سلمان کدیور

چند مدت پیش مقاله ای نوشته بودم تحت عنوان از عدالت فردی تا گذر از میدان مین. در این مقاله مقوله عدالت و رسالت عدالتخواهان را گذر دادن انقلاب اسلامی از دو میدان مین عنوان کردم. میادین مین تحجر و تجدد.

امّا امروز باید بگویم که  دشمن موفق شده است میدان نبرد جدیدی را در مقابل ما احداث کند و قسمت بزرگی از پیاده نظام های خود را در این جبهه  سازمان دهی نماید.

در میدان نبرد جدید آنچه تحلیل را بسیار سخت و سطح درگیری را عمیق می نماید عدم صف بندی جناحی هم در بعد نظر و هم در بعد عمل است. در این جبهه صف بندی ها کامل متلاشی شده یا در حال متلاشی شدن می باشد.

در پیچیدگی این میدان همین بس که از درون جریانی ضد فتنه، فتنه ای بزرگتر رشد و بسط داده شد. یعنی ما برای نابودی یک فتنه و خنثی سازی عملکردهایش  یک رأی خاص به صندوق ها انداختیم و حالا از دل همان آراء، جریانی  با شدت انحراف بیشتری متولد شده است.

حداقل خسارت این فتنه،  ایجاد شکاف میان خودی هاست. منظورم از خودی ها همان جریانی است که در فتنه پس از انتخابات یک نظر و عمل را برگزید و حالا مثل کسی که سر کلاف را گم کرده باشد خوب نمی تواند سر رشته عبور از بحران را دریابد. نکته بارز آنها هم اختلاف در تفسیر نظرات رهبری است. یعنی شما می بینید مثلا بین 3 نفر از بچه حزب الهی که در جریان فتنه پس از انتخابات یک عملکرد داشتند، حالا سه نوع نگاه و تحلیل ایجاد شده. سه نوع نگاه همگی معطوف و منتسب به نگاه رهبری.

 اگر مصداق این امر را بخواهید بدانید این است که هم اکنون شخصی به بزرگی و موجهی آیت الله مصباح، بین جریان خودی و ضد فتنه ،منتقد پیدا کرده است. این یعنی شکاف. اینجاست که باید نگران بود و بزرگی میدان نبردی را که روی خواهد داد را باید درک کرد.

علت چیست؟. علت آن است که جریان مذکور به شدت خلط حق و باطل دارد. شدت این امر بسیار بسیار بالاتر از حوادث گذشته است. در حوادث گذشته هر چند فضا غبار آلود بود امّا در جبهه خودی، از ارشادات رهبری تفسیرهای گوناگون ارائه نمی شد. هر کس که آنها را فصل الخطاب دید با سلامت از آزمایش بیرون آمد. امّا حالا اینطور نیست. اگر خوب تحلیل نکنید از ارشادات رهبری تفسیری ساخته می شود که خلاف رای و نظر ایشان است. یعنی شما یک فضای مه آلودی را متصور شوید که فقط می توانید چند متر پیش پای خودتان را ببینید و برایش برنامه ریزی کنید.

 این جریان از طرفی خودش را به حمایت های رهبری از دولت وصل کرده و از طرف دیگر با تریبون انقلاب و اسلام با مخاطبینش برخورد نموده است. توانسته تئوریک های فکری خودش را رنگ اسلام ناب  دهد. حتی صبغه عاشورایی به مبانیش بدهد. یعنی تصرف در مفاهیم بنیادی انقلاب. فتنه گذشته سعی در نابودی جمهوریت نظام با تکیه بر اشرافیت را داشت امّا این فتنه سعی در نابودی انقلاب اسلامی با تکیه بر جعل آن را دارد.

بگذارید واضحتر بگویم. جریان متجدد که خودش را در قالب فتنه 88 نشان داد، برای زدن مفهوم ولایت مطلقه فقیه از نظریات  و مبانی غربی و دموکراتیک مثل جامعه مدنی یا عقلانیت اجتماعی سود می برد. امّا جریان جدید خیر. برای حذف و زیر سوال بردن ولایت مطلقه فقیه، از نظریه امامت که سر منشأ همین نظریه است، استفاده می کند. یعنی دست به جعل یک مفهوم از مفاهیم بنیادی انقلاب اسلامی می زند. ادعا می کند که ما با خود امام عصر(عج) در ارتباطیم و لزومی ندارد در همه زمینه ها از ولی فقیه تبعیت کنیم. در سخنرانی هایش در یک لفافه مشکوک می گوید : " کشور را امام زمام(عج) اداره می کند"!

با این تفاسیر باید در سه میدان  جنگید. میدان نبرد با متحجرین، متجددین وجبهه جدید متصرفین. جبهه ای که سعی در دخل و تصرف در مبانی انقلاب را دارد.

همین طیف، یک  اتاق فکر در روحانیت تشکیل داده  به نام جامعه وُعاظ ولایی. این گروه در وهله اول با وابسته کردن حوزه های علمیه به اقتصاد دولتی، قصد حکومتی کردن روحانیت را دارد. کما اینکه در این راه موفق هم بوده. با توزیع پول میان طلاب و ارائه طرح هایی که شهریه طلبه ها را دولت پرداخت کند و امثالهم. این بزرگترین خطری است که روحانیت تشیع را در طول حیاتش مورد تهدید قرار داده است.  چرا که روحانیت تشیع( خلاف تسنن) مستقل از حکومت طراحی شده و حیات اقتصادی اش از طریق مردم ( سهم امام ) تامین می شود تا از تشکیل روحانیت درباری متملق جلوگیری به عمل آید. دنیازدگی روحانیت تنها عاملی است که توانایی زمین گیر کردن آن را دارد.

این طیف رسالتش نفوذ در روحانیت و ارائه تعریف جدیدی از اسلام است با همان تئوری تصرف و جعل. اسمش را گذاشته اسلام ایرانی. مبانیش را به عاشورا و اسلام ناب متصل می کند، امّا در حقیقت یک جعل از اسلام آمریکایی است. فقط رنگ  و اصطلاح را تغییر داده.

در مطالعاتم به کانونی برخورده ام با همین شاخصه ها. یک گروه تشکیلاتی سری به نام " اخوان الصفا". این گروه در زمان عباسیان توسط برخی از دانشمندان ایرانی در بصره شکل گرفت  که تخصصش جعل بود. البته با تکیه بر فلسفه یونان باستان و اندیشه های فیثاقورثی ارسطویی. می آمد مفاهیم فراماسونری را با اسلام خلط می کرد و یک تعریف فلسفی اسلامی از آن رائه می داده. پیرامون این گروه بیشتر خواهم نوشت، امّا قصدم این بود که بگویم این مدل جعل و تصرف بی سابقه هم نبوده. اگر آنها را خوب رد گیری کنیم بهتر می توانیم مدل عمل و ضد عمل آنها را برسی  و در فضای کنونی علیه آنها دست به پاتک بزنیم.

همانطور که گفتم شاخصه فتنه جدید بهم خوردن صف بندی هاست. شما می بینید که شق عظیمی از منافقین و غرب از این گروهک در لفافه حمایت کرده اند. دسته ای از جریان جنبش سبز در حال بیعت با آنها هستند و خیلی صریح برای انتخابات آینده ریاست جمهوری برای ائتلاف با آنها ابراز تمایل کرده اند.

 حالا این جریان را کنار جریانی بگذارید که با عَلم کردن سید حسن خمینی به میدان خواهد آمد. که از این گروه هم غرب به شدت حمایت خواهد کرد. چرا که تئوری این گروه نیز زدن انقلاب اسلامی به اسم امام خمینی(ره) است.

دو جریان مثل لبه های قیچی، در جهات مختلف و به ظاهر متضاد به انقلاب حمله خواهند برد. یک لبه به امام خامنه ای (روحی له الفدا) خودش را متصل می کند و جریان دیگر به امام خمینی(ره). انچه هم مبرهن است دست عوامل شبکه پنهان ماسونری در پشت پرده هر دو جریان است. حالا تصورش را بکنید این که حضرت امام( روحی له الفدا) می فرماید فتنه بزرگ یعنی چه!

خوب، حالا نگاهی به جبهه خودی ها می اندازیم. خودی هایی که با این عملشان(که بی عملی است)، قطعا در این طوفان مثل یک کاه به قهقرا خواهند رفت. متاسفانه آنهایی هم که داعیه دلسوزی دارند نشسته اند تا اتفاق بیفتد، فتنه رخ دهد، سپس مثل مورچه هایی که آب به لانشان راه پیدا کرده تو سر و کله خودشان بزنند و کاسه چه کنم چه کنم به دست بگیرند.

خیلی ها هم در این جبهه توهم زده اند. آنقدر به خودشان مغرورند که  خودشان را بی نیاز از هر گونه بازبینی می بینند.

 

 

۶ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۴ خرداد ۹۰ ، ۱۰:۰۴
سلمان کدیور

 معرفی کتاب : نفوذ فراماسونری در مدیریت نهادهای فرهنگی ایران

 دانشگاه شیراز بر اساس اصل 4 ترومن در سال 1330 با نظام آموزشی آمریکایی به ریاست دکتر ذبیح‌الله قربان١ عضو لژ فراماسونری حافظ ،‌ تأسیس شد و فراماسونرها و اعضای این سازمانها بودند.

در فصل هشتم با مروری بر تاریخچه‌ی نظام آموزش و پرورش در ایران،‌ عملکرد آن را چنین میخوانیم:‌ سازمانی که با قدرت متمرکز مشارکت مردم و گروههای اجتماعی را به حداقل میرساند در نظام انتقال معلومات یکطرفه ،‌ جلوی خلاقیت فکری را میگیرد امکانات آن به طور ناموزون میان شهر و روستا توزیع می‌شود. با نیازهای عمومی اقتصاد کشور هیچ هماهنگی ندارد و در امر تربیت معلم و بکارگیری روش‌های جدید آموزشی هم هیچ اهتمامی ندارد.

نفوذ فراماسونری در مدیریت نهادهای فرهنگی در 248 صفحه توسط محمد حسن طباطبایی به انضمام اسناد و تصاویر با یک مقدمه از ناشر و پیشگفتار مؤلف در نه فصل نوشته شده است. نویسنده در کتاب خود سعی کرده است با تشریح اهداف واقعی فراماسونری و با استناد به مدارک موجود یکی از علتهای اساسی ضعف نظام مدیریتی (اعم از علم مدیریت به معنای عام و مدیرت آموزش و فرهنگی و فرهنگ به معنای خاص)‌ و در نتیجه عقب ماندگی کشور را تبیین نماید.

مطابق دیدگاه نویسنده باید گفت که انتخاب حساس نهاد فرهنگ و عامل نیروی انسانی متخصص توسط فراماسونری،‌ این نظام را به مثابه‌ی جنبش نرم افزاری تقویت کرده تا ابتدا در راستای اهداف اقتصادی و سپس سیاسی زمینه‌ی وابستگی هر چه بیشتر کشورهای پیرامون فراهم آید و در نتیجه با جابجایی اهداف صوری فراماسونری در انواع قالب‌های نوع دوستی و انسان دوستی با اهداف اصلی آن، خواستها،‌ نیاز و آرزوهای دینی و ملی از حرکت بازایستد.

به این ترتیب نویسنده ابتدا برای فهم محتوا ابتدا به سراغ تاریخچه‌‌ی فراماسونری در جهان رفته و در ایران نقطه‌ی عزیمت آن را با سفر غیر رسمی سر هاردفورد جونز در سال 1804 به ایران همزمان دانسته است. عسگرخان افشار، ‌نماینده‌ فتحعلی شاه نیز نخستین ایرانی‌ابود که به یکی از لژهای وابسته به انگلیس پیوست. و به تبع پیوستن دیگران به این جریان ،‌ نقش فراماسونری در وقوع انقلاب مشروطه نیز رقم زده شد.

در فصل دوم کتاب با مرور قسمت‌هایی از متن سخنرانی دو تن از اساتید دانشگاه به نامه‌ای:‌ دکتر هومن و دکتر سیامک فرزاد و تعدادی اسناد دیگر با تفکرات فراماسونری آشنا می‌شویم و علاوه بر آن در 12 بند،‌ ویژگی‌های آن را میخوانیم.

 صهیونیسم از جمله‌ی این 12 ویژگی ست که به عنوان ایدئولوژی حاکم بر تمام لژهای فراماسونری جهان شناخته شده است. این اصل بیان می‌دارد که صهیونیسم بین المللی با فراماسونری بین المللی یکی گردیده و از آن به منزله‌ی بازرسی سیاسی و فرهنگی استفاده می‌شود.

 در فصل سوم سازمان جهانی روتاری و باشگاههای لانیز به عنوان سازمانهای وابسته به فراماسونری شناخته می‌شوند.

 در صفحه 53 درباره‌ی سازمان روتاری میخوانیم : "‌ روتاری بنا به تعریف مؤسسات آن به مفهوم چرخ‌های دوار یک کارخانه‌ی بهم پیوسته است که با چرخش هردنده،‌ چرخ دنده‌ی ،‌چرخ دنده‌ی دیگر نیز به حرکت در می‌آید و در نتیجه کل سیستم متحرک میشود با این تعبیر کلوپ روتاری بین المللی به دنبال ایجاد یک نظام بهم پیوسته و متشکل جهانی است که با اراده و حرکت دندانه‌های کلوپ مادر تمام این سیستم جهانی منافع غرب به حرکت درآید. "

 تاریخچه‌ی روتاری در ایران نیز به این ترتیب شرح داده شده است:" در اواخر سال 1332 یکی از روتارین‌های آمریکایی به نام دکتر کراتس به ایران آمد تا برای تشکیل کلوپ‌های روتاری در ایران وارد عمل شود.

 او سرانجام توانست به واسطه‌ی هادی امیرابراهیمی که یکی از سرمایه داران بود. با دکتر جهانشاه صالح استاد دانشکده‌ی پزشکی دانشگاه تهران و وزیر بهداری و سناتور مصطفی تجدد مالک و مدیر عامل بانک بازرگانی اران و سناتور عباس مسعودی مالک و مدیر مؤسسه‌ی اطلاعات تماس حاصل کرده و نخستین کلوپ روتاری را در ایران تشکیل دهد.

 بعد از کراتس یکی از اعضای "‌ انجمن دوستداران اویکایی خاورمیانه " به نام چارلز کولاک از بیروت وارد تهران شد و با دعوت از بعضی از سرمایه‌داران مانند ثابت پاسال ٢،‌لطف‌الله حی ،‌ قاسم لاجوردی و استادان دانشگاه مانند دکتر جهانشاه صالح ودکتر نجم‌آبادی استاد دیگر دانشکده‌ی پزشکی دانشگاه تهران و دیگران کلوپ روتاری تهران را در سال 1335 افتتاح کرد. این کلوپ کار خود را در پارک هتل تهران آغاز کرد. اولین رئیس این کلوپ دکتر جهانشاه صالح بود.

 با پایان گرفتن انتخابات نخستین هیأت مدیره‌ی کلوپ روتاری تهران ، رضا رزم‌آرا دبیر کلوپ روتاری تهران اساسنامه‌ای روتاری بین الملی را به زبان فارسی ترجمه کرد... "

 بیانات مزبور سرگذشت شگل گیری روتاری در ایران را حکایت می کند که درصفحات 59 و 60 کتاب آنها را میخوانیم . اما باشگاهای لانیز یکی دیگر از بزرگترین سازمانهای وابسته به فراماسونری که به قلم طباطبایی یک شعبه از آن در پانزدهم فرودین 1336 در ایران افتتاح شد – با این هدف ظاهری تأسیس شدند: گسترش نوع دوستی،‌ حمایت از حقوق بشر و کمک به انسانهای ستم کشیده ولی در خفا اهدافشان همانند لژهای فراماسونری و کلوپهای روتاری است و آن برقراری جامعه‌ی جهانی و حکومت جهانی می‌باشد.

 طباطبایی درباره‌ی نحوه‌ی فعالیت این باشگاهها می‌نویسد‌: باشگاههای لاینز فعالیت زیادی در میان جوانان و دانشجویان داشتند و سعی می‌کردند که آنها را به سوی خود کشیده و کنترل کند. یکی از برنامه‌ها آن‌ها نفوذ در اردوهای ملی دانشجویان بود که سرانجام موفق شدند مسئولیت‌ هماهنگی اردوهای عمران ملی دانشجویان را به دست گیرند.

 در ادامه دکتر محمد علی احمدی ‌؛‌ استاد دانشکده‌ی علوم اداری دانشگاه تهران و مدرسه‌ی عالی حسابداری و مؤسسه‌ی علوم بانکی را به عنوان مسئول هماهنگی اردوی عمران ملی دانشجویان معرفی می‌کند.

 انجمن سقراط نیز یکی از انجمن‌هایی محسوب می‌شد که با واسطه‌ی باشگاه لانیز به لژ بزرگ فراماسونری ایران متصل می‌شد. به گفته‌ی طباطبایی جوانان توسط این انجمن جذب می‌شدندو به ظاهر درباره‌ی علم و ادبیات بحث می‌کردند.

 انجمن تسلیح اخلاقی و جمعیت برادری جهانی نیز دو انجمن دیگری بودند که در راستای اهداف فراماسونری در ایران فعالیت می‌کردندو طباطبایی نام برخی از اعضای آن را که همگی از اساتید دانشگاه تهران بودند. ذکر کرده است.

 در فصل چهارم ،‌ طباطبایی ضمن ارائه تعریف از علم " مدیریت "‌ با مقایسه‌ی نظام مدیریت نهادهای آموزشی – فرهنگی ژاپن نتیجه می‌گیرد "‌ مدیرانی که در رأس دانشگاه‌های ایرانی قرا رگرفته بودند هدفشان در ابتدا برآوردن اهداف سازمان فراماسونری ود. یعنی وابسته کردن هر چه بیشتر کشور به غرب و انقلاب آموزشی سال 46 نیز هیچ تغییری بوجود نیاورد بلکه جالب قرآن که "‌ گردانندگی آموزشی عالی ایران بعد از انقلاب آموزشی هم در دست فراماسونرها و روتارین‌ها باقی ماند و افرادی مانند دکتر فرهنگ مهر ؛ رئیس دانشگاه شیراز و عضو لژ فراماسونری حافظ و دکتر جهانشاه صالح ؛‌رئیس دانشگاه تهران و عضو کلوپ روتاری مأمور شدند تا کیفیت آموزشی را بالا ببرند و برنامه ریزی دانشگاهها را در خدمت توسعه کشور قرار دهند.

 نویسنده سپس با برشمردن‌ 4 الگوی رایج در نظام مدیریت آموزشی و فرهنگ، ‌سبک مدیریت قبل از انقلاب اسلامی و آمرانه توقیف میکند. سبکی که افراد تصور میکنند زیردست بی‌مسئول هستند و نظارت بر جزیی ترین اعمال آنها امری بدیهی‌ست . لذا در چنین سبکی استعدادها سرکوب می‌شود. طباطبایی بهترین سبک را مشارکتی عنوان کرده است چرا که از دید او مشارکت ،‌انگیزه ها را بهبود می‌بخشد و کارکنان احساس می‌کنند که مقبولیت بیشتری دارند. البته طباطبایی این را هم ذکر می کند را مشارکت فرد در یک سازمان یا نهاد وقتی معنادار است که هم اهداف فرد مشخص شده باشد و هم اهداف سازمان به زعم وی فرد وقتی ببیند که سازمان جایگاهی برای او در نظر نگرفته است و توانایی ایفای نقش هایی را ه باید بیافزایند ندارند و یا وقتی ببیند متوقف شده است و افرد دیگر از او پیشی می‌گیرند . مسلما رغبتی به مشارکت نخواهد داشت.

 طباطبایی در پایان این فصل تناسب شیوه‌های مدیریت با فرهنگ جامعه را ضروری می‌داند در بند دوم نتیجه‌گیری خود می‌گوید"‌چون یکی از اهداف اصلی سازمان فراماسونری،‌ ایجاد حکومت جهان، ‌یعنی حکومت است که آمریکا و دیگر کشورهای غربی در مرکز آن قرار گرفته و بقیه‌ی کشورها در پیرامون آن جای داده شوند لذا با مسط شدن مدیران فراماسونری بر نهادهای آموزشی و فرهنگی هرگونه برنامه‌ریزی باید به گونه‌ای صورت گیرد که هدف موفق را عمل سازد و اگر چنین نشود اصلی مهم از اصول فراماسونری زیر پا گذاشته شده را آن هم از نظر لژیک خیانت بزرگ محسوب می‌شود.

 در فصل پنجم طباطبایی الگوهای پیشنهادی مدیریت فراماسونری را بر اساس جهان بینی و ایدئولوژی فراماسونری کاملا اقتضایی عنوان می‌کند. مدیریت در نظم فراماسونری کاملا ذاتی و فطری مغایر با علم مدیریت است.

 در این فصل با بازخوانی متن سخنرانی یکی از اساتید دانشگاه تهران و روتارین معروف به نام سرابی ،‌ سر نتیجه در صفحه‌ی 97 کتاب مستند شده است:‌

 ١. فعالیت و تبلیغ برای گسترش بخش خصوصی ایران بدون در نظر گرفتن تفاوت کیفی بین بخش سرمایداری در کشورهای پیشرفته‌ی غرب با بخش سرمایه‌گذاری در کشورهای پیشرفته‌ی غرب با بخش سرمایه‌گذاری در کشورهای جهان سوم

 2. تفاوتی که بین سرمایه‌داری قرن 19 با سرمایه‌داری قرن بیستم در غرب وجود دارد آن است که د رقرن بیستم در غرب وجود دارد آن است که در قرن بیستم مدیریت از سرمایه جدا شده و این مدیران هستند که سرمایه را به گردش در می‌آورند در حالی که در کشورهای جهان سوم دارنده‌ی سرمایه هم خود مدیر بوده و هم مهم ترین تصمیم گیرنده است.

 3. روی کار آمدن فراماسونرها در سطح کلان مدیریتی و تصمیم‌گیری‌های سرنوشت ساز توسط آن‌ها در هر سه قوه‌ی مقننه ،‌مجریه ،‌قضاییه در ایران در دهه چهل باعث هنوز هم وجود دارد و حتی توسط دولتمردان ایران تبلیغ می‌شود.

 نویسنده در این باب به عنوان مثال از فروش کارخانجات و شرکتهای دولتی به افراد پولدار نام می‌برد که هر کس در مزایده برنده شد. می‌تواند صاحب کارخانه و شرکت شود.

 مؤلف در این فصل به استناد به مدارک بیان می‌دارد که هر سه قوه‌ی مقننه مجریه و قضاییه تحت نفوذ شبکه‌ی فرماسونری بوده است و علاوه بر آن بهاییت هم با داشتن بسیار اصول مشترک با فراماسونری نقش به سزایی در برنامه ریزی وزارتخانه‌های ایران ایفا کرده است. در نتیجه با آن که ویژگی‌های طرح ریزی و تصمیم گیری در ایران و آمریکا یکسان بوده اما بکارگیری این شیوه‌ها در ایران این کشور را در حد یکی از کشورهای جهان وابسته به غرب تنزل داد.

 طباطبایی در فصل ششم پس از تشریح تاریخچه‌ی تأسیس دانشگاه تهران ،‌نام 40 تن از اعضای شورای سیاستگذاری دانشگاه تهران در دهه‌ی 40 را عنوان می‌کند. در صفحه 123 کتاب می‌خوانیم"‌ روش و سیاست لژهای فراماسونری در کشورهای جهان سوم از جمله ایران مبتنی بر شکار نخبگان سیاسی،‌ اقتصادی ،‌ فرهنگی و علمی می‌باشد. آن‌ها تلاش می کنند که با استحاله‌ی فرهنگ مذهبی که به عنوان فرهنگ جهانی و بین المللی معرفی می‌شد گام به گام کشور را وابسته‌ کنند و در قالب نظام آموشی و مواد درسی نسل را تربیت کنند که از هویت خود دور شود. "‌

 نویسنده در پایان این فصل با ارزیابی عملکرد تعدادی اساتید دانشگاه به این نتایج دست می‌یابد " با وجود گذشت بیش از 60 سال از تأسیس دانشگاه تهران هنوز هم در بسیاری از زمینه‌های علمی دنباله رو غرب هستیم.

 نتیجه‌ی اعمال مدیریت اعضای فراماسونری مسلط بر نهاد دانشگاه چیزی جز بی اعتبار کردن الگوهای رایج در مدیریت آموزشی و فرهنگی نیست و سوم آن که اهداف سازمان فرماسونری کلوپ‌های روتاری و باشگاههای لاینز سیاسی بوده ولی ظاهری صنفی دارند.

 در فصل هفتم نیز نویسنده به طور مختصر تاریخچه‌ی‌ تأسیس دانشگاه شیراز را بدین ترتیب مطرح می کند: دانشگاه شیراز بر اساس اصل 4 ترومن در سال 1330 با نظام آموزشی آمریکایی به ریاست دکتر ذبیح‌الله قربان عضو لژ فراماسونری حافظ ،‌ تأسیس شد و فراماسونرهای و اعضای این سازمانها بودند.

 در فصل هشتم با مروری بر تاریخچه‌ی نظام آموزش و پرورش در ایران،‌ عملکرد آن را چنین میخوانیم:‌ سازمانی که با قدرت متمرکز مشارکت مردم و گروههای اجتماعی را به حداقل میرساند در نظام انتقال معلومات یکطرفه ،‌ جلوی خلاقیت فکری را میگیرد امکانات آن به طور ناموزون میان شهر و روستا توزیع می‌شود. با نیازهای عمومی اقتصاد کشور هیچ هماهنگی ندارد و در امر تربیت معلم و بکارگیری روش‌های جدید آموزشی هم هیچ اهتمامی ندارد.

 نویسنده سپس گسیختگی فرهنگی و تعمیم الگوی واحد تحصیلی را دو پیامد از اجرای اصول جهان بینی و ایدئولوژی فراماسونری ها در آموزش و پرورش عنوان می کند و با مرور سخنرانی فرخ رو پارسا این مطلب را متذکر می‌شود که نظام برنامه ریزی و برنامه ریزی آموزشی در عمل از اهداف مطرح شده در سخنرانی پارسا علیرغم تصویر سازی افقهای مطلوب در ذهن کاملا به دور بوده است. و در پایان با برشمردن 17 عملکرد نادرست برای نظام آموزش و پرورش این سوال را مطرح می‌کند که چرا ایران با داشتن این همه امکانات بالقوه و بالفعل چنین وضعی پیدا کرده است و چرا ژاپن که اقدامات اصلاحی خود را 20 سال بعد از اقدامات امیرکبیر شروع کرده است.

 امروزه جزو صنعتی ترین کشورهاست؟‌ طباطبایی پاسخ سوال خود را چنین می‌دهد:‌ چون ارگان حکومتی در ایران یعنی قوای مجریه ،‌ مقننه و قضاییه ( از مشروطه به بعد) در دست فراماسونرها و روتارین‌ها بوده و آنها با برنامه ریزی‌ها و مدیریت خود چنین وضعی را به وجود آورده‌اند.

 نویسنده در پایان این فصل با بررسی نتایج برنامه ریزی آموزشی ( برنامه چهارم ) در دهه 40 عملکرد فرماسونرهایی چون فرخ‌رو پارسا دکتر رضا مظلومان و دکتر افقه را در نظام آموزش و پرورش بهتر روشن کرده است.

 طباطبایی در فصل نهم با استفاده از گزارشات ساواک سعی کرده است تا نقاط مبهم دیگری از فعالیت ماسون‌ها را روشن نماید و بنا به عقیده‌ی ساواک می‌نویسد"‌ فراماسونرها اکثرا از طبقه‌ی مرفه و مؤثر و رجال و سیاستمداران مملکت می‌باشند و در مواقع خاص و حساس غالبا این امکان را دارند که منشأ حوادث و دگرگونی‌های سیاسی در کشور شوند،‌ در حالی که علی‌الظاهر هیچ ردپایی از دخالت آنان در این گونه حوادث به جای نمی‌ماند "‌

 " بر اساس نظر ساواک،‌ فراماسونری بعد از آنکه در سال 1717 میلادی با تشکیل اولین اثر سیاسی و فلسفی در انگلستان از حالت تشکیلات صنفی بنایان آزاد به یک مکتب سیاسی و فلسفی تبدیل شد خیلی زود به صورت منشأ قدرت فوق العاده و مرکز اجتماع شخصیتهای درجه اول درآمد و تشکیلات خاص فراماسونری و لژها و محافل وابسته به آن در کلیه‌ی شئون اجتماعی کشورها به طوری رخنه نموده و مؤثر واقع شدند که اجتماعات سری لژها سرنوشت حکومت‌ها و رژیم‌ها و افراد به دست گرفته و بر حوادث و سیر تاریخ مسلط شدند.

 

---------------------------------------------------------------

بعد نوشت :

١-ذبیح الله قربان در سال 1282 در یک خانواده بهایی در شهر آباده به دنیا آمد. پدرش از اعضای سازمان ویکتوریا وابسته به تشکیلات جاسوسی6 I M در استان فارس، بود. او تحصیلات ابتدایی و متوسطه را تحت نظر و مراقبت شدید «لجنه»های بهائیان در شیراز گذراند و سپس با هدایت و اشاره محافل بهایی به لبنان رفت و دردانشگاه آمریکایی بیروت به تحصیل اشتغال ورزید.

" لجنه " نام یک اجتماع مذهبی در بهائیت است که جوانان را ضمن بردن به تفریح، تحت آموزش های مذهبی هم قرار می دهند و جمع آن لجنات است.
بیروت از این نظر برای «ذبیح الله قربان» انتخاب شده بود که به طور مداوم تحت مراقبت و تعالیم مربیان بهائیت باشد و راحت بتواند به شهرهای عکا و حیفا واقع در فلسطین اشغالی رفت و آمد کند و از تعلیمات «بیت العدل اعظم» بهره مند گردد.
ذبیح الله قربان در دوران تحصیل در بیروت به عضویت فراماسونری درآمد و پس از بازگشت به ایران به ریاست بیمارستانی که به نام «بهبودستان» ایجاد شده بود، برگزیده شد. او در این مسند اقداماتی در جهت گسترش غربزدگی و ترویج فرهنگ غربی انجام داد. ذبیح الله قربان در حوالی سال 1310 شمسی، چند سال قبل از اعلام رسمی کشف حجاب، درصدد برآمد تا عده ای از دختران و زنان را به استخدام این مرکز درآورد. ذبیح الله قربان با کمک خواهرش کیاقربان عده ای از دختران بهایی را به استخدام این بیمارستان درآورد و یک زن انگلیسی به نام آوانسیان که از کارکنان «سفارت انگلیس» درتهران بود، برای آموزش آنها به شیراز فرستاده شد.

برای آشنایی با شرح حال و عملکرد «ذبیح الله قربان» به جلد سوم از مجموعه کتاب های «معماران تباهی» تألیف دفتر پژوهش های مؤسسه کیهان مراجعه فرمایید.

٢- ثابت پاسال :حبیب اللّه ثابت، سرمایه دار و بازرگان بهائی و مؤسس تلویزیون ایران . در 1282 ش در تهران ، در خانواده ای که از طرف پدر به بهائیت منتسب بود، متولد شد (الموتی ، 1369ـ1373 ش ، ج 11، ص 38؛ ایران . وزارت امور خارجه ، ص 113). به گفتة دِلدَم (1372 ش ، ص 230)، پدرش ابتدا یهودی بود و بعدها بهائی شد.

  ثابت از دولت اسرائیل حمایتهای مالی بسیار می کرد. درجنگ شش روزة اعراب و اسرائیل (خرداد 1345/ ژوئن 1966)، وی وظیفة جمع آوری کمکهای مالی بهائیان را بر عهده گرفت . حمایتهای ثابت از اسرائیل وی را چنان نزد آنان محبوب کردبه نام این شخص در تلاویو خیابانی به نام " تل حبیب  " نامگذاری شده است.

این خاندان  بعداز انقلاب توانسته قسمت اعظمی از سرمایه خود را در کشور به امر هتل سازی،‌مجتمع تجاری و ... اختصاص و کارترهای اقتصادی صهیونیستی را را تغذیه کنند. عمده فعالیت های این دسته در کشور،‌در شهر شیراز متمرکز است. برخی از پرژه های مشکوک مانند مجتمع تجاری " ز " واقع در چهار راه پارامونت شیراز به این کارتر نسبت داده می شود.

 

۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۴ ارديبهشت ۹۰ ، ۱۰:۲۴
سلمان کدیور