خامنیسم

فضل الله المجاهدین على القاعدین اجرا عظیما

خامنیسم

فضل الله المجاهدین على القاعدین اجرا عظیما

خامنیسم

"ایسم " ها, امروز بت بشر مدرن شده اند . ایسم هایی که روز به روز بر جهل آدمی افزوده و به تاریکی هدایتشان کرده است . در این بیداد آباد و تاریکستان ؛ با کمال افتخار یک " ایسم " جدید در مکتب نور و روشنایی به جهان بشر تشنه هدایت ؛ معرفی میکنم . این " ایسم " مکتب مولا یم خامنه ای است. آری من " خامنیسمم " پیرور مکتب خامنه ای .

۲۴ مطلب با موضوع «زمین خواری فارس» ثبت شده است

فرماندار سابق شیراز در گفت‌وگوی تفصیلی با فارس:
گروه انحرافی یک مافیای اقتصادی بانفوذ و پنهان تشکیل داده است

خبرگزاری فارس: فرماندار سابق شیراز با بیان اینکه گروه انحرافی قصد مبارزه با عدالت‌محوری دولت را دارد‌ تأکید کرد: این گروه یک مافیای اقتصادی بانفوذ و پنهان تشکیل داده است.


حسین قاسمی، فرماندار سابق شیراز که در پی برخی افشاگری‌ها و ایراد سخنانی علیه "مکتب ایرانی " از سمت خود برکنار شد، در گفت‌وگوی تفصیلی با خبرنگار سیاسی خبرگزاری فارس گفت: عناصر وابسته به جریان انحرافی دارای این توهّم بودند که گویا در میان مردم از پایگاه جدّی برخوردارند و بر این اساس به‌نوعی رفتار کردند که در صورت صحت این توهّم می‌توانست منجر به آشوب در سراسر کشور شود. آن‌ها حتی در سایت‌های خود این تهدیدات را بیان کردند ولی چنان‌که دیدیم احدی از آن‌ها حمایت نکرد و روشن شد که هیچ پایگاهی در میان مردم ندارند و همین امر سبب شد که پس از مدت کوتاهی به شدت منفعل شده و موقتاً عقب‌نشینی کنند.

قاسمی تأکید کرد: نباید خام شد و تصوّر کرد که اقدامات جریان انحرافی پایان یافته. آن‌ها فعلاً عقب‌نشینی کرده‌اند تا امکانات و موقعیت در نظام را از دست ندهند ولی در زمان مناسب و با نقشه جدید مجدداً وارد صحنه خواهند شد.

قاسمی به متنی تحت عنوان "بیانیه استانداران سراسر کشور در حمایت از دولت مردمی و خدمتگزار " اشاره کرد و با تأکید بر ضرورت شناسایی دقیق و مستند و مقابله با انحراف این جریان اظهار داشت: هر چند در تیتر این بیانیه نام از استانداران سراسر کشور بود اما تنها 13 استاندار آن را امضا کردند.

وی افزود: برخی از استانداران که این بیانیه را امضا کرده بودند وقتی متوجه خطوط انحرافی و مقاصد خاص بیانیه شدند نسبت به پس گرفتن امضای خود اقدام کردند.

قاسمی تصریح کرد: این بیانیه بیش از آنکه در حمایت از رئیس‌جمهور باشد در حمایت از جریان انحرافی بود.

فرماندار سابق شیراز یادآورشد: در قسمتی از این بیانیه آمده است که تضعیف عناصر زلال، که همان جریان انحرافی است، منجر به نارضایتی آحاد مردم در سراسر کشور می‌گردد؛ یعنی درواقع هدف جریان منحرف دعوت مردم به شورش، آشوب، ورود به خیابان و درگیری‌های خیابانی بود و این موضوع را در محافل خود بیان می‌کردند و مدعی بودند که هر نوع تقابل با این جریان به ورود و برخورد مردم منجر خواهد شد. آن‌ها واقعاً به این پایگاه مردم مستقل از نظام برای خود اعتقاد داشتند و همین محاسبه اشتباه ضربه بزرگی به آن‌ها زد.

قاسمی افزود: این بیانیه با رعایت مخفی کاری در یکی از استانها تایب، تنظیم و برای سایر استانداران فاکس شده است و به منظور مخفی کاری توسط یکی از مسولین ان استان همه مراحل انجام شده است.

قاسمی ادامه داد: این آقایان، که حلقه کوچک ولی متنفذی در دولت هستند، به شدت در توهّم بودند و به نوعی هماوردطلبی و تهدید نظام دست زدند ولی به زودی روشن شد که هواداران واقعی دولت در واقع همان هواداران نظام و مقام معظم رهبری هستن. بزرگ‌ترین دستاورد حوادث اخیر این بود که این توهّم تا حدودی شکسته شد. اساس این توهّم این بود که گویا به دلیل سیاست‌های اقتصادی دولت بخشی از جامعه دل خوشی از نظام و روحانیت ندارد ولی به دولت تعلق خاطر دارد و این نیرو می‌تواند در حمایت از جریان انحرافی وارد عرصه و عمل شود و صحنه را به سود جریان انحرافی تغییر دهد.

قاسمی با تأکید بر اینکه بدنه و مسئولان اصلی دولت به شدت مقید به نظام و رهبری هستند، اظهار داشت: غالب وزراء و معاونان رئیس‌جمهور معتقد به نظام و تابع ولایت فقیه بوده و در جایی که جریان انحرافی نفوذ کرده با برخورد مسئولان متعهد و انقلابی دولت رو‌به‌رو شده و آنها با ترس عجیبی مجبور شدند قضیه را جمع کنند.

قاسمی، برخلاف نظر برخی افراد، این جریان انحرافی را فقط سیاسی یا عقیدتی ندانست و افزود: برای شناخت این جریان باید ابعاد مختلف آن را شناسایی کرد. فساد عقیدتی یا اعتقادی تنها یک بعد از این جریان است که در اعتقادات غیرقابل جمع تجلی پیدا کرده. مثلاً از یک طرف از ناسیونالیسم و مکتب ایرانی دم می‌زنند و به باستانگرایی رو می‌آورند و زمزمه اسلام غیرفقاهتی و غیر متکی به روحانیت را مطرح می‌کنند و نوعی برداشت آزاد از اسلام و دیانت را تبلیغ می‌کنند که شبیه به عقاید فراماسون‌ها و بهائیان در زمینه "دین واحد جهانی " است. ولی از سوی دیگر، جریان انحرافی به دستاویزهای خرافی مثل رمالی و سحر و جادو گرایش و علاقه نشان می‌دهد.

قاسمی افزود: البته اگر به تاریخ فرقه‌های انحرافی مراجعه کنیم جمع این تناقض‌ها خیلی عجیب نیست. کم نبوده‌اند بنیانگذاران جریان‌های منحرف مشابه که در عین ادعاهای تجدّد و مادیگری به شدت به فرقه‌های رازآمیز و نحله‌های ماوراءطبیعی مغایر یا دشمن با ادیان الهی گرایش داشتند.

قاسمی بخش مهم دیگر از فعالیت جریان انحرافی را فعالیت‌های غیرقانونی و رانت خواری بزرگ اقتصادی دانست و افزود: این جریان در واقع یک مافیای اقتصادی بزرگ را شکل داده است در حدی که می‌توان آن را یک باند تبهکار اقتصادی نامید.

به اعتقاد قاسمی، اگر اقدامات اقتصادی این باند تبهکار ادامه یابد به زودی شاهد تخریب سراسری در همه شاخه‌های اقتصاد ایران خواهیم بود.

فرماندار سابق شیراز در ادامه گفت‌وگوی خود با فارس به ذکر چند نمونه از انحرافات اقتصادی جریان منحرف اشاره کرد و اظهارداشت: در شهر شیراز بحث زمین‌خواری بسیار مهم و داغ است. اینجانب بر روی چند نفر به عنوان حلقه اصلی و مرکزی زمین‌خواری و فساد مالی در شیراز کار کردم و اسامی و مدارک مربوط به آنها را به مسئولان مرتبط اعلام و وارد فاز برخورد با آنها برای پس گرفتن حقوق بیت‌المال شدیم ولی متأسفانه زمانی که کار جدّی شد خبرهایی از دیدارهای خصوصی چند ساعته و صمیمانه بعضی از این مفسدین بزرگ اقتصادی با برخی لیدرهای این جریان مخوف در تهران به گوشم رسید.

قاسمی با تأکید بر اینکه یکی از این زمین‌خواران به نام ع. م.،به دو لیدر این جریان در تهران وصل شد. اوّل به م. ش. م. سپس از طریق وی به لیدر اصلی که به عنوان لیدر جریان انحرافی شهرت یافته. لیدر جریان انحرافی مکاتبات متعدد با بعضی دستگاه‌های دولتی انجام داد تا فرد فاسد فوق پنج هزار واحد مسکن مهر را بسازد که البته جلوی این کار تا کنون گرفته شده است. ع. م. کسی است که ده‌ها میلیارد تومان پولی که از طریق گرفتن اراضی منابع ملّی از سازمان جنگل‌ها و مراتع و تفکیک و فروش آن و همچنین به واسطه دست‌اندازی بر موقوفات شیراز به دست آورده هم‌اکنون در قطر و سایر کشورها در حال اجرای پروژه‌های عظیم است.

قاسمی با بیان اینکه ع. م. گفته بود: "حاضرم بخشی از هزینه‌های شورایی که زیر نظر این فرد قرار دارد را بپردازم " گفت: فردی که این زمین‌خوار به وی وصل شده، یعنی آقای م. ش. م.، از سرکردگان گروه انحرافی در تهران و رئیس شورای ... می‌باشد.

وی ادامه داد: آقای م. ش. م. در پرونده برج‌های دوقلوی شیراز، که یک پرونده مفصل و مسئله‌دار است، نیز وارد شد. این پروژه جنجالی سال‌ها مورد اعتراض دانشجویان عدالتخواه شیراز بود. آقای غرقی، از مسئولان وقت نهاد ریاست جمهوری، طی نامه‌ای به مقامات دولتی، آقای م. ش. م. را از حامیان مالکان این برج مسئله دار معرفی کرده که در تخلفات آن هیچ‌گونه شبهه‌ای وجود ندارد.

قاسمی افزود: م. ش. م. یک فرد کاملاً مسئله‌دار است و درباره فساد اقتصادی و حتی اخلاقی وی مطالب زیادی نقل می‌شود و انسان حیرت می‌کند که چنین افرادی با چنین سوابقی چگونه به مقامات حساس و مهمی رسیده‌اند که به آن‌ها امکان دستیابی به درآمدهای نامشروع میلیاردی را می‌دهد.

فرماندار سابق شیراز همچنین به فرد زمین‌خوار دیگری به نام ع. ن. اشاره کرد که با یک واسطه در جلسه‌ای در کیش و در زمان برگزاری "همایش فناوری‌های نوین و ایرانیان خارج از کشور " به م. ش. م. وصل شد. ع. ن. هم‌اکنون با ثروت هنگفتی که از شیراز به دست آورده، و به دلیل برخورداری از حمایت بعضی افراد متنفذدر حال زمین خواری در تهران نیز میباشد.

قاسمی افزود: م. ش. م (رئیس شورای...) کیست که مثل آهن‌ربا مفسدان اقتصادی را به خود جذب کرده و کشش ویژه‌ای برای جذب این گونه اراذل مالی و تبهکاران اقتصادی دارد؟ او گفت: م. ش. م. در سال 1372 تلاش می‌کرد دوران سربازی خود را در استانداری خراسان بگذراند ولی علی‌رغم اعمال نفوذ فراوان به دلیل برخی مسائل، که قابل ذکر نیست،دستگاههای مسول صلاحیت وی را رد کردند و حاضر به پذیرش وی نشدند.

قاسمی ادامه داد: در سال 1376 از یکی از نهادهای امنیتی درباره م. ش. م. استعلام کردند که مدیر حمل و نقل بنیاد مستضعفان در یکی از استان‌های شرقی کشور شود ولی این نهاد صلاحیت او را حتی برای تصدی این مسئولیت جزیی، یعنی مدیریت حمل و نقل یک بنیاد در استان فوق، رد کرد و صلاحیت هیچ گونه پست مدیریتی را به وی نداد معهذا، متأسفانه، در دولت دهم این فرد به جایگاه حساسی دست یافته که به وی امکان دستیابی به پول‌های کلان و سفرهای مکرر به خارج از کشور را می‌دهد. ماجرای این فرد مصداق همان ضرب‌المثل معروف است که گوشت را به دست گربه سپرده‎اند.

قاسمی با تأکید بر اینکه این فرد یکی از کسانی است که در رأس جریان انحرافی قرار دارد و کاملاً اقتصادی عمل می‌کند، تصریح‌کرد: برخلاف برخی که این جریان را یک جریان مذهبی می‌دانند که به انحراف رفته باید گفت که اینها یک جریان منحرف اقتصادی سیاسی هستند که یکی از شاخصه های اصلی آن‌ها سوءاستفاده مالی و غارت بی‌پروای بیت‌المال است.

از نظر قاسمی، جریانی که از نظر فکری آلوده و دارای اقتصاد قوی باشد قاعدتاً به دنبال تغییر نظام به نفع خود خواهد بود.

وی یادآورشد: این جریان به تداوم قدرت خود می‌اندیشد و می‌خواهد در دولت بعدی نیز مانند دولت دهم مطلق‌العنان باشد.

قاسمی به فردی اشاره کرد که دارای فساد اقتصادی کلان در شهر شیراز است و افزود: این آقا در شیراز شهره است و فیلم و بولوتوث مسائل اخلاقی او در سطح شهر پخش شده و در دوران اصلاحات نیز با انتساب خود به مقامات دولت آقای خاتمی و نمایندگان شیراز در مجلس وقت، پول کلانی به دست آورده. این فرد در ماههای اخیر به این جریان انحرافی وصل شده است در حدی که احدی از این جریان در تهران او را به یکی از بانکها معرفی نموده و دستور داد به وی 60 میلیارد تومان وام پرداخت شود!

قاسمی به ماجرای الخوری نیز اشاره کرد و توضیح داد:وی سرمایه‌گذار نیست بلکه یک سرمایه بر است و دارای ارتباطات بسیار خوبی با اقازاده فراری لندن نشین می‌باشدو بعضی‌ها انها را شریک تجاری میدانند.

قاسمی افزود: با کمال دردمندی باید عرض کنم که متأسفانه این مافیای اقتصادی دارای نفوذ فراوان است.

او ادامه داد: پس از مصاحبه‌ای که در پی سفر مقام معظم رهبری و دستورات ایشان درباره پروژه بین الحرمین کردم فشارهای زیادی بر من وارد شد. ساعت دوازده شب قبل از عزل من یکی از اقایان در تهران به من تلفن کرد که چرا علیه طرح بین الحرمین مصاحبه کرده‌ای... به آن‌ها پاسخ دادم: فساد فساد است و باید نظر مقام معظم رهبری در مورد پروژه بین الحرمین مو به مو اجرا شود. حریم فرهنگی و دینی حرمین مطهر اهل بیت (س) در شیراز را نباید به محل کاسبی و فروش کالاهای قاچاق و اجناس لوکس تبدیل کرد.

فرماندار سابق شیراز دغدغه فعلی کشور را مفاسد اقتصادی دانست و گفت: این تیم منحرف قصد دارد کل جریان عدالت‌خواهی دولت را که مورد حمایت حضرت آقا است و ایشان فرمودند "در این دولت شعارهای عدالتخواهی سر داده شد و حتی اگر رأی نیاورد کار زیادی را انجام داده است " هدف قرار دهد و به این ترتیب نه تنها نظام بلکه شخص رئیس‌جمهور محترم را به شدت آسیب‌پذیر کند. همه می‌دانیم که دکتر احمدی‌نژاد با دو شعار اصلی "ولایتمداری " و "مبارزه با مفاسد اقتصادی " به قدرت رسید و اگر این دو اصل خدشه‌دار شود دیگر چیزی برای ایشان باقی نمی‌ماند.

به اعتقاد قاسمی، جریان انحرافی موفق شد بعد ولایت پذیری دکتر احمدی‌نژاد را به شدت زیر سئوال برد و اکنون می‌خواهد با اشاعه فساد مالی و اقتصادی بعد عدالت خواهی و مبارزه با مفاسد را نیز به‌کلی خدشه‌دار کند. بنابراین، بزرگ‌ترین ضربه شبکه منحرف و مفسد در دولت به شخص رئیس‌جمهور خواهد بود.

وی یادآور شد: جریان انحرافی عدالت را مورد هدف قرار داده‌ و افرادی را که در مقابل مفاسد بایستند حذف کرده و روند استحاله یا حذف نیروهای ارزشی را در پیش گرفته‌اند.

قاسمی با تأکید بر اینکه نیروهای ارزشی و حزب‌اللهی درون دولت دو حالت بیشتر ندارند، اظهار داشت: این نیروها یا باید دست از عدالت خواهی بکشند و با این جریان همکاری کنند و یا اگر قصد دارند راه مبارزه با مفاسد را پیش برند قطعا این جریان آنها را حذف می‌کند.

وی اضافه‌کرد: امیدوارم آقای رئیس‌جمهور نسبت به این قضیه بررسی‌های خود را کامل کند و برخورد لازم را انجام دهد. این جریان در حال حاضر در استان‌ها و به ویژه برخی از استان‌های مهم افراد را تحت فشار قرار می‌دهد تا حرف‌ها و اقدامات خاصی را انجام دهند.

قاسمی در پایان گفت: به زودی حتی اگر به قیمت آبرو و جانم نیز تمام شود صدها برگ سند و مدرک را در مورد این جریان انحرافی افشا خواهم کرد و افتخار می‌کنم که برکناری‌ام به دلیل ایستادگی در برابر جریان انحرافی درون دولت و افشاگری مفاسد اقتصادی آنان بوده است.
--------------------------------------------------------------------

 همچنین بخوانید: ناموس شیعه - شعری برای زنان شهید بحرین - پسرک چوپان


 

۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ ارديبهشت ۹۰ ، ۱۳:۲۳
سلمان کدیور

 

چند روزی است که از عزل فرماندار انقلابی شیراز می گذرد. شهر آرام و بی ول وله است. هیچ خبری نیست. انگار روی شهر گرد مرده پاشیده شده باشد. نه اینکه اتفاقی نیفتاده باشد، خیر. بعد از عزل قاسمی و حلقه یارانش، شهر عرصه اتقاقات کثیری گشته، امّا باز سکوت نفرت انگیز ساکتین گوش آزادگی و حریت انسان را آزار می دهد.

فرماندار جدید شیراز بدون اینکه از پیچیدن فریاد اعتراض در گلوی آزاده ای بترسد، داد پیروی چاکرانه از مکتب انحرافی ایران را سر می دهد. بخش دار مرکزی شیراز، آخرین بازمانده حلقه مدیریت جهادی قاسمی ، دل از تمام تعلقات و شهوت قدرت بر میدارد وخودش را روی میدان مین می اندازد تا بلکه خفته ای از غفلت هشیار گردد... صدای انفجار مهیب پرده گوش کران مادر زاد را هم  پاره می کند اما منادیان راه عدالت و انقلاب ، آنان که داعیه بصیرت و جریان ضد انحرافشان گوش فلک را کر کرده و تمام افتخارشان افشاگر نفاق عدالتخوان است! خفه خون محض گرفته اند.

حلقه مشاورین قاسمی هم استعفا می دهند ... مدیر روابط عمومی او که یک عمر برادران مجاهد او را به جرم اینکه خطبه عقدشان را خاتمی خوانده تحقیر می کردند؛ برای زنده نگه داشتن گفتمان ناب انقلاب اسلامی و اثبات حریت و مردانگی به  جمع مستعفیان می پیوندند و به جرم این عمل از استانداری نامه اخراجشان می آید ...

همه ساکتند ... انگار یک مشت لجن راه گلوهایی که تا دیروز نعره وا اسلام و وا انقلاب می زدند را گرفته ... فرماندار که  جُبن جماعت حرّاف را دیده ؛ قدم بعدی را هر چه استوارتر بر می دارد ... خلاّشی از دوستان نزدیک مسعودی را به معاون  سیاسی خود منصوب می کند ... مرهم بر زخم تن زمین خواران گذاشته می شود ... قلب کودک یتیمی در تاریکی ظلم باغشهرها چاک می خورد ... الخوری در صحن علنی استانداری عربی می رقصد ... مشایی هورا می کشد ...  کانون وبلاگ نویسانی که فاتحانه عدالتخواهان را نوکران بی بی سی می خواند آفلاین شده ... رسانه هایی که ادعای اسرار دارند این خبر را بایگانی می کند تا کسی بویی نبرد ... سایت شیرازه،  اردوگاه سلحشوران جنگ نرم، به خواب عمبق فرو رفته ... برادران موئتلفه  ترجیح می دهند در این شرایط چیزی نشنیده باشند ... همینطور جامعه روحانیت و غیر روحانیت ... آنانی که پرچم ایران را ضد دین می خواندند در برابر صلابت مکتب ایران بهتشان برده ... گردان های کفن پوش، خودشان را میان ملحفه سفید عافیت پیچیده  و در گورهای دسته جمعی زنده زنده  دفن کرده اند ...

شهر ساکت است ... مشکل حل شده است ... عدالتخواهان اخراج شده اند ... دیگر کسی چیزی برای بلغور کردن ندارد ... کسی فحش نمی دهد ... توپخانه تهمت اتش بس زده است ... قاسمی رفته است ... یارانش رسته اند ... نسیمی سرد تن باغشهرها را نوازش می دهد ... آقازاده ها چندشب راحت خوابیده اند ... خاندان های گردن کلفت خواب آقایی بر شهر را می بینند ... قاسمی رفته است ... عدالتخواهان،  آن مزدوران اصحاب سفره، جیره خوران خودفروخته،  منافقان سینه سوخته، اخراج شده اند ... همه از اصولگرا تا اصلاح طلب به افتخار این پیروزی بزرگ هورا می کشند ...

گوشه ای از شهر، میان چمن های یک بلوار، چند جوان  دور هم حلقه زده اند ... یکی می گوید " چه بکشیم چه کشته شویم پیروزیم" ... دیگر می گوید: محکمتر از قبل راه را ادامه می دهیم ... گوشمان به دهن آقا باشد نه به دهن حرافان ... دست هایشان را روی هم میگذارند، بیعتشان را با هم محکمتر از قبل استوار می کنند ... خندهایی که از بهجت ادای تکلیف بر لب ها می نشیند، گوش آسمان را نوازش می دهد ...

راه همچنان ادامه دارد

حتی اگر

از میان قبرسان بگذرد

----------------------------------------------------------------------

مطالب مرتبط :

تمام اخبار فرمانداران و بخشداران سابق شیراز از سایت فرمانداری حذف شد/مرده اخبار قاسمی تن دشمنان دوست نمایش را می لرزاند

 قاسمی کمیته مبارزه با زمین خواری را ه اندازی کرد بذرافشان کمیته حامی زمین خواران

مدیر روبط عمومی فرمانداری شیراز تهدید شد

 

۱۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ ارديبهشت ۹۰ ، ۰۲:۱۵
سلمان کدیور

 

دیروز بعد از اولین کنفرانس خبری قاسمی در سال 90، او را به استانداری احضار کردند. کنفرانسی که با این جمله آغاز شد : 

 همه ما سرباز ولایت و رهبری هستیم و پیمان ورود ما به دولت با محوریت ولی‌فقیه است. تا وقتی از مسئول بالاتر تبعیت می‌کنیم که به رهبری و ولایت متصل باشد و اگر این ارتباط قطع یا خدشه‌دار شود، ما نیز به گونه‌ای دیگر برخورد می‌کنیم. من سرباز ولایتم نه هیچکس دیگر و میزان علاقه و عشق به هرکس به میزان ارادت و همراهی‌اش با مقام معظم رهبری است.

هر چند که ما خوب میدانستیم این یک احضار ساده نیست و امروز روز دیگریست که باید در راه ارزش ها قربانی دیگری تقدیم حضرت معشوق کنیم. روزی که مدت ها بود انتظار آن را داشتیم و حال از برخورد با آن به هیچ وجه نه دهان تعجب گشودیم نه غصه دار گشتیم.

قضیه خیلی ساده بود. قاسمی باید عزل می شد. آن هم در کمال حقد و بی احترامی، بی آنکه برای او جلسه تودیعی برگزار کنند. امّا علت این همه کینه چه بود و چرا قاسمی باید عزل می شد؟ مگر او چه میگفت و چه میخواست؟

محور همه چیز عشق است. اگر عاشق باشی از هزینه دادن نمی هراسی و تا آخرین لحظه بر عهدی که بسته ای خواهی ماند. اگر عاشق باشی دامنت از لکه ننگ خیانت مبراست. خداوند همه را به دار عشق و محبت آزمون می کند تا ببیند چه کسی بهتر عمل می کند. اگر عاشق باشی نه طعن دشمنان تو را آزاری می رساند نه سرزنش دوستان مغیل راه است. قاسمی هم عاشق بود، عاشق ولایت. قاسمی و حلقه یاران اندکش هرگز نتوانستند بین شهوت قدرت و تبعیت از ولایت به جمع بندی برسند. از همین رو بود که بدو ورد به فرمانداری شمشیر را علیه فساد از رو بستند و هم پیمان شدند که راهی جز راه ولایت را راهرونباشند.

جنگ اغاز شد. جنگ جنگ تاویل بود. جنگ با جبهه ای که پیشانی مجاهدینش حکایت سجود داشت واثرات شکنجه وترکش در بدنشان هنوز هویدا بود. جنگ با دینمداران نان به نرخ روز خور... جنگ با خاندان هایی که شیراز را ارث پدری خودشان می دانند و به خود حق می دهند در برابر مستضعفین و پابرهنگان خود را آقا زاده بخوانند و حکومت کنند.  این شد که قاسمی آماج حملات و تهمت ها از سوی هر کس وناکثی واقع گشت.

نقش مشایی در عزل قاسمی:

جبهه دیگری که قاسمی باید به آن ورود می کرد و خوب می دانست این ورود به قیمت عزل اوتمام خواهد شد، در افتادن با جریان منحرف " مکتب ایرانی " بود. این هم نشان از عشق به ولایت بود. قاسمی که در قبال این نگاه انحرافی سیاست سکوت را برگزیده بود، در لحظه ای که احساس کرد این سکوت با مشی ولایت ممکن است در تضاد باشد آن را به فریاد مبدل ساخت وکوس رسوایی ملی گرایی را در اندیشه امام و رهبری مبلغ شد.

بعد از در افتادن با تیم مشایی بود که زمزمه های عزل قاسمی را شنیدیم وهر روز هم منتظر آن بودیم. امّا پشت پرده این فشارها از کجا نشأت می گرفت؟

نقش مسعودی در عزل قاسمی:

مسعودی از طریق یکی از اقازاده ها با مشایی آشنا می شو د و این آغاز رابطه دوستی مشایی با مسعودی. مشایی که برای انتخابات آینده ریاست جمهوری به ثروت نجومی مسعودی نیاز مبرم دارد با او وارد همکاری می شود. بی شک یکی از خواسته های مسعودی از مشایی، عزل قاسمی فرماندار شیراز است تا از این دریچه زهر خود رابریزد. مشایی که جدیدا با اظهارات ضد ملی گرایی قاسمی مواجه شده است خودش هم برای عملی کردن این کار چندان بی میل نیست و از احمد زاده می خواهد که قاسمی را برکنار کند.

نقش رحیمی در عزل قاسمی:

برای برسی این عامل لازم نیست بپرسیم رحیمی کیست. او راهم همه شناسند. معاون اول رئیس جمهور. امّاباید بپرسیم چه دخلش به قاسمی؟ قاسمی چند روز پیش بود که پرده از یک مافیای اقتصادی به سرکردگی شخصی وهابی به نام الخوری ، برداشت. الخوری هم یکی از شرکاء اقتصادی حضرت معاون اول است و این هم بر علل قبل مزید شد تا قاسمی با سرعت بیشتر عزل گردد.

نقش آقا زاده ها درعزل قاسمی:

امّا آقازاده ها که بزرگ ترین زخم خوردگان قاسمی بودند. آقازاده هایی که در داستان باغ شهری های شیراز خود و خاندان عریض و طویلشان به شدت رسوا شدند. این آقا زاده ها هم به انحاء گوناگون در هیئت دولت، مجلس و ... به شدت نفوذ دارند و هر کدام به سهم خودشان در عزل قاسمی اقدام نمودند.

نقش مدیران در عزل قاسمی:

یکی دیگر از علل عزل قاسمی برخی مدیران فارس بودند. مدیرانی که تاب همراهی قاسمی را در سبک مدیریت جهادی نداشتند. قاسمی به هر کدام از مناطق محروم یا روستاهای مستضعف و بی بهره از امکانات می رفت، تمامی مدیران سازمان ها را باخود همراه می ساخت .  هر کس از مردم و مستضعفین که به عملکرد و قصورات مدیران شکایت داشت، قاسمی مدیرکل مربوطه را در همان جا موظف میکرد که به گلایه آن پیرمرد و پیرزن مستضعف پاسخگو باشد و در صورتی که بر قصوراتش عذری نداشت فرماندار او را به شدت عتاب و موظف به پیگیری خواسته محرومین می کرد.

چه نیمه شب ها که قاسمی به همراه دوستان قلیلش گمنام در میان کوچه پس کوچه های شهر و مناطق محروم می رفتند و با مردم آن هم دل می گشتند. و چه بسیار نیمه شب هایی که برخی مدیران یا شهرداران با تلفن قاسمی از خواب ناز بیدار و به منطقه محرومی که خودش انجا حضور داشت احضار می شد. قاسمی در همان نیمه های شب مشکلات را برسی و مصوب می کرد و مسئول احظار شده را موظف به حل مشکل مردم ظرف یک بازه زمانی خاص می کرد.  

 

بگذار برخی به دروغ این کار زشت را به گردن سپاه پاسداران بیندازند. قاسمی بر خلاف مدیران فارس رابطه حسنه ای با سپاه داشت ومشکل تمدید ماموریتش از طرف این نهاد انقلابی حل شده بود. 

 

 آری قاسمی باید عزل می شد ... اگر این اتفاق روی نمیداد به حقانیت راهی که سالهاست در آن قدم گذاشته ام شک میکردم ... در این مدت با قاسمی خندیدیم و گریستیم ... غمگین شدیم و شاد گشتیم ... چه بسیار که پای درد دل یتیمان و بیوه زنان دل خون شدیم ...

امّا زهی خیال باطل که این تیم به تاریخ بپیوندند. ما باز هم با تمام قدرت و قوا به فعالیت های خودمان ادامه می دهیم و سعی خواهیم کرد با نفوذ در تمامی نهاد ها مروج راه پاک حضرت روح الله کبیر باشیم. بگذار آنقدر فحش بدهند و تهمت نثارمان کنند تا دهن های گشادشان پاره و زبانشان الکن گردد.

ما متعلق به خودمان نیستیم که بخواهیم سر سوزنی از آرمان هایمان فارغ و از خودمان دفاع کنیم. ما متعلق به خودمان نیستیم که این امور زمینمان بزند یا مأیوسمان کند. ما با خدای خویش و با امام مان عهد شهادت و خون بسته ایم. مغرضین این آرزو را به گور خواهند برد که ببینند عدالتخواهان لحظه ای از قیام برای خدا و در راه خدا بازنشسته اند.

 دل های ما مالامال از غم و غصه و انده است ... اندوهی که داغ مولای غریبمان را در خویش جای داده ... در این راه نه از ظلم ظالمان نگران نه از تهمت ژاژ خواران هراسان و نه از خیانت دوستان نالان هستیم ... تمام این درد ها جایشان در دل های ماست و به راستی که خداوندما را کفایت می کند ...

به امید روزی که خداوند غروب عمرمان را در سرخی خونمان قرار دهد ... ان شاالله ...

 

--------------------------------------

 

مطالب مرتبط :

قاسمی مردی برای همیشه تاریخ - ناگفته های دانشجوی انقلابی

فرماندار جدید شیراز: قائل به مکتب ایران هستیم

 

احمد زاده فرماندار شیراز را برکنار کرد - خبرگزاری فارس

 

قاسمی! داشتم به توشک می کردم - وبلاگ نارنجک

 

 

 

۱۵ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ ارديبهشت ۹۰ ، ۱۰:۱۱
سلمان کدیور

به اعتقاد فرماندار شیراز ما هم به کسانی که نصب پرچم بزرگ جمهوری اسلامی را عامل ارزش زدایی از شهر می دانند انتقاد داریم و با کسانی که از وجود و لزوم حضور نماد شیر و خورشید در پرچم جمهوری اسلامی ایران دفاع می کردند مخالفیم.

به گزارش خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) منطقه فارس، ‌حسین قاسمی فرماندار شهرستان شیراز در جمع تعدادی  از دانشجویان با بیان اینکه با هر آنچه امام و رهبری مخالف است، مخالفیم، گفت: ما فرزندان خمینی کبیر هستیم  همان  که معتقد بود ملی گرایی خلاف دستور اسلام است و ملی گرایی برای این مملکت هیچ کاری نکرده است و می فرمودند کسانی که می خواهند ملی گرایی را احیا کنند مقابل اسلام ایستاده اند.

وی اضافه کرد: با ملی گرایی مخالفیم زیرا ملی گرایان در مبنای فکری خود اصالت را به ایران و ایرانیت می دهند و به گفته شهید آوینی "ملی گرایی به مفهوم ناسیونالیسم با اسلام جمع نمی شود".

قاسمی ادامه داد: بر خلاف امثال بازرگان، نهضت آزادی و ملی و مذهبی که معتقدند "به طور کلی ادیان و شرایع و رسل طریقت دارند نه موضوعیت و نمی توانند به خودی خود هدف باشند" معتقدیم اسلام موضوعیت دارد و هدف است، مگر نه این است که حضرت عباس (ع) سردار و ولی لشکر امام حسین(ع) در روز عاشورا، حمایت از دین را، راه و هدف نبرد اعلام می کنند.

وی در این راستا به  بیانات حضرت ابوالفضل (ع) یعنی "و الله ان قطعتموا یمینی انی احامی ابدا عن دینی" به خدا سوگند گر چه دست راستم را قطع کردید تا ابد از دین خدا حمایت خواهم کرد" اشاره کرد و گفت: شهید مطهری نیز در جایی می فرماید "مغولان همه جا را ویران کردند اما مردم نمی گویند ایران از دست رفت بلکه همه جا می گویند اسلام از بین رفت یعنی برای مردم ایمان عزیزتر از وطن بود."

فرماندار شیراز ادامه داد: مهندس بازرگان و نهضت به اصطلاح آزادی به عنوان مروجان ملی گرایی، هدف خود را خدمت به ایران از طریق اسلام و هدف خط امام را خدمت به اسلام از طریق ایران می دانستند در حالیکه خط بازرگان در جدا نمودن و تقابل اسلام و ایران بوده است.

قاسمی گفت: بنا به فرموده مقام معظم رهبری اسلام و آداب و فرهنگ اسلامی، جزءفرهنگ ملی ماست "ملی در اینجا مقابل اسلام نیست ،عین همان اسلام است ".

وی سپس با اشاره به کج فهمی آشکار بازرگان در بحث خدمت به اسلام و خدمت به ایران عنوان کرد: بازرگان در یک کج فهمی آشکار خدمت به اسلام را منافی خدمت به ایران و آبادی و آینده کشور قلمداد کرده است در حالی که خدمت به ایران و آبادی کشور خود بخش کوچکی از وظیفه وسیع و گسترده خدمت به اسلام به شمار می آید بنابراین باید گفت ایرانیت ما ذیل اسلامیت ماست و پیشرفت ایران در گروی تحقق اسلام است؛ لذا نهضت و انقلاب ما قبل از آنکه ایرانی باشد اسلامی است.

قاسمی ادامه داد: باید در نظر داشت که مقصود حضرت امام(ره) از مخالفت با ملی گرایی، مخالفت با میهن دوستی نیست و اساسا ملی گرایی با مفاهیم خاص و فرهنگی سیاسی خود به معنای حب الوطن نیست کما اینکه مقام معظم رهبری می فرمایند "هر کسی باید به یهن خودش علاقه داشته باشد، مگر می شود کسی از میهن خودش دور باشد؟ یا در جایی دیگر فرمود اند "امروز نام ایران به عنوان مرکزی برای ایستادگی در مقابل افزون خواهی و زیاده طلبی استکبار جهانی شناخته می شود".

وی اضافه کرد: ملی گرایی تبلور زشت و فریبکارانه از خود پرستی ،برتری طلبی و استکبار انسان رها شده در دامان طبیعت است.

فرماندار شیراز در بخش دیگری از سخنان خود با اعلام مخالفت با کسانی که نصب پرچم بزرگ جمهوری اسلامی را عامل ارزش زدایی از شهر می دانند،تصریح کرد: ما هم به کسانی که نصب پرچم بزرگ جمهوری اسلامی را عامل ارزش زدایی از شهر می دانند انتقاد داریم و با کسانی که از وجود و لزوم حضور نماد شیر و خورشید در پرچم جمهوری اسلامی ایران دفاع می کردند مخالفیم.

وی ادامه داد: مخالفت با ملی گرایی، به مفهوم ضدیت با ایران نیست این دو جداست اما باید مواظب باشیم که مدل امت، امامت ضربه نخورد.

فرماندار شیراز در ادامه سخنان خود با اشاره به مفهوم ملی گرایی در فارس و شیراز تصریح کرد: ملی گرایی در شیراز و فارس به مفهوم ناسیو نالیسم افراطی و زشت آن یعنی نژاد پرستی، خاندان سالاری، برتر دانستن خود و نژاد خود نسبت به دیگران و خاندان پرستی و دیگران را در مقابل خود به حساب نیاوردن، در بعضی از جریان های خاندان سالار رواج دارد.

قاسمی گفت: در فارس و شیراز کسانی که خود را شهروند در جه یک می دانند و به سایر مردم به چشم شهروندان در جه چندم نگاه می کنند، هرگاه مطلبی پیش آید بر طبل خود پرستی و برتری خاندان هایشان می کوبند که این امر از نظر اسلام منفور است و مخالف صریح آرمان های انقلاب اسلامی می باشد.

وی افزود: ملت ایران پشت سر امام همیشه جاودان خود برای از بین بردن خانواده سالاری، خانبازی، بخشیدن استقلال کشور به استعمارگران و و در اختیار قرار دادن همه امکانات کشور به افرادی خاص انقلاب کردند

 فرماندار شیراز ادامه داد: دومین شاخصه ملی گرایی افراط حب خاک و زمین در مقابل حب اسلام می دانند، چه کسی است که نداند این آقایان از شدت عشق به خاک و زمین، تمام زمین های فارس را از سپیدان و ملوسجان، بیضاء، دالین، قلات، گویم، دو کوهک، سیاخ، دارنگون، کوار و ... بلیعیده اند پس معلوم می شود که این کار زمین خواری نیست، این از شدت حب خاک و زمین است.

وی اضافه کرد: بنابر این اگر کسی مستحق انگ ملی گرایی به مفهوم  نژاد پرستی و حب خاک و زمین باشد کاملا حاملان آن در شیراز مشخص است و مردم هم آنها را می شناسند، اینها عملشان نشان دهنده یک ناسیونالیسم افراطی است ولی در شعار چیزهای دیگری می گویند.

 

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۰ فروردين ۹۰ ، ۲۰:۲۰
سلمان کدیور

 

ساعت 21

اینجا شیراز است

سومین حرم اهلبیت

صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران

مرکز فارس!

این را

رادیو قراضه

خانه بی بی صنم میگفت !

خمیده زنی که خانه اش

از لاستیک است

لاستیک ماشین های لوکس بالا شهری!

***

اینجا اهلبیت

علی(ع) نیست

یا سر سرخ حسین (ع) !

اگر بود

سنگ ها نمی بستند و

سگ ها را

برای جویدن استخوان ها

رها نمی کردند!

اگر بود

بی بی صنم ها

از زباله ها

روزی نمی خوردند !

و راحله ها

از شدت فقر

خودشان را میان تاریکی شهر

روشن نمی کردند !

و علیرضای هفت ساله

که جعبه واکسش

به جرم سد معبر

و

نشر مشاغل کاذب

هنوز جلب شهرداریست

شب ها

با ناخن جویده نمی خوابید !

***

اینجا

اهلبیت

عدل مهدی (عج) نیست !

که اگر بود

پسر حاج آقای شهر (!)

از شدت پر خوری

شب ها

کابوس نمی دید

و نورچشمی های دارالحکومه

ویلا

بر قلب ها نمی ساختند

***

آقازادگانی که انگار

دست غیب دارند در قدرت

یک روز چپ

یک روز راست

یک روز مایل

یک روز ...!

مانند کاهی در باد!

***

" اهلبیت "

یعنی

اهل بیت !

کسانی که اهلش باشند

اهل قدرت

اهل مافیا

اهل زیتون و خلیج

 برج های دوقلوی رذیلان و

شیک نشینان مدیران

 زمین داران فلاحت

و باغ داران فراغت 

...

اهل زمین خواران از کرم پست تر

و گردن کلفتان از جور بدتر 

***

ساعت 21

اینجا شیراز است

سومین حرم اهلبیت

صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران

مرکز فارس !

اینجا

هیچ صدا و تصویری

از " انقلاب اسلامی "

 موجود نیست !

حتی در آرشیوهای

چند هزار ساعته  جعبه جادو !

این را می توان

از شانه های حاکم شهر فهمید

که سنگینی انبان نانی نچشیده !

می توان از

پروژه نود فهمید

که پتک سر مستضعفین است !

از

بیغوله نشینان "شهرک ترافیکی "

که آهنگ قدم شب رویی

گوش دیوارهای خشتی اش را

نوازش نداده

***

اینجا

برای علی(ع)

و حسین (ع)

و تمام اهلبیت نور

مراسم ختم می گیرند!

بر شکاف  فرق علی (ع)

که رستگارش کرد می گریند

نه بر درد ۲۵ ساله ای

که چاه نشینش کرد !

بر چاک چاک زخم حسین (ع)

که زینب (س)

زیباتر از لبخندشان ندید

گریبان چاک می دهند

نه بر دین جدش

که سال ها

شریح قاضی با فتوا

به " ابوقیس"  واگذارش کرد!

***

اصلا

مگر علیِ (ع)

شهید عدالت است ؟

یا فاطمه (س)

غم خوار مسکین و یتیم و اسیر ؟

یا حسین (ع) با

"  لیا من المظلومون من عبادک "

قرآن خوان نیزه شد ؟

مگر صادق اهلبیت (ع )

گرسنگی راحله و بی بی صنم  

یا تن فروشی دخترکان معصوم را

گناه آقا زاده های شجاع ! خواند ؟

***

نه!

اینجا

حرم این اهلبیت نیست

اهلبیت،  بی ویلا؟

استغفر الله!

این اهلبیت را

یا باید فرق شکافت

یا میان درو دیوار

میخ به سینه ها شان کوفت

یا سربرید

یا زهر داد

یا به بند کشید

یا ...

 ( به روضه شان رسیدیم ) 

حکومت و عدالت

حکومت و شهادت

چه نسبتی دارند باهم؟

***

ساعت 21

اینجا شیراز است

اولین حرم آقا زاده ها

سومین حرم اهلبیت (ع )

صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران

مرکز فارس!

حرم  دین فروشان زراندوز

حرم مردگان دوپا

که داغ "خلخال" دختر مسلمان هم

 چین به پیشانی پر پینه شان نمی اندازد

و اشک را

در چشمان پر سوزشان

به  تلاطم وا نمیدارد!

چشمانی که سال ها

بر داغ حسینی

که  هزار و اندی  پیش

در کربلا مرد

همیشه خیس و عزادار است!

***

اینجا

سومین حرم اهلبیت است

 اولین حرم آقا زاده ها!

آقازادگانی که سال ها ست

برای دین جدیدشان

مسجد می سازند

با مناره های ابلیسک!

دینی که پیامرش

حضرت سرمایه(ص)!

و اصولش

دیدن ظلم با چشم

و سکوت بر آن با علم

دینی

با آرمان شهر 

دوبی + اذان و نماز پرشکوه جماعت

مکّه + طواف - رمی جمرات

***

ساعت 21

اینجا شیراز است

اولین حرم آقا زاده ها

سومین حرم اهلبیت (ع )

صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران

مرکز فارس !

این را

رادیو قراضه

خانه بی بی صنم می گفت !

خمیده زنی که خانه اش

از لاستیک است

 

                           سلمان کدیور - " سلیم "

وبلاگ پسرک چوپان      

                                 

-------------------------------------------------------------------

بازتاب مطلب در :

عدالتخواهی  - جنبش عدالتخواه دانشجویی

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۵ فروردين ۹۰ ، ۲۱:۱۵
سلمان کدیور

 

 

 

به استحضار عموم مردم کفن دوست می رساند،‌ شرکت تعاونی " کفن دوستان شیک پوش "سهامی خواص،  چند مدت پیش طی یک اقدام جهادی  انقلابی ، برای مبارزه با جشن های دو هزار و شونصد ساله شاهنشاهی، مبادرت به واردات کفن از نقاط خیلی خیلی دور دست نمود که پس از اندی (نه سَندی ) متوجه شدیم همه ما سر کار تشریف داشته و در این معامله سیاسی به شدت متضرر گشته ایم ، لذا قصد داریم کفن های باد کرده روی دستمان را به قیمت روی جلد برای امت حزبل همیشه منقلب به مزایده بگذاریم.

 

 

کفن های موجود همه با جیب های بسیار گشاد، از جنس تترون، ریون و حریر و ضد آب و ضد انواع حیوانان موذی و نفوذی مانند مار ، مور و ملخ همچنین سازگار با انواع خاک های رسی، شنی، ماسه ای ،‌آهکی ؛ آهنی و الخ بوده که داری نشان استاندارد از شرکت بنا سازان طوبی ! نیز می باشد .

 

 

این کفن ها که خاصیت یه هویی انقلابی و فدایی کننده بسیار بالایی دارند در سایزهای لارج ،‌ایکس لارج، دو ایکس لارج تا خیلی خیلی لارج( مخصوص بزرگانی که سر سفره زمین، زیاد خوده اند و شکم باز نموده اند ) صد در صد تضمینی آماده عرضه  می باشند.

 

 

لذا با توجه به اینکه از یک سو رفتن به رحمت ایزدی حق است و آخر و عاقبت شتری است که روی همه می خوابد، و از سوی دیگر برای حفظ آرمان های اصیل انقلاب اسلامی ( بخوانید خاندانی ) در آینده به پوشیدن آن نیاز مبرم پیدا خواهیم کرد،‌ مقتضی است با مراجعه به وبلاگ  www.kafandostsn.zereshkfa.com  مبادرت به تکمیل فرم مربوط و درخواست مدل کفن مورد علاقه خود بنمایید.

 

در ضمن پس از اتمام این مزایده به تعدادی ازدوستان به قید قرعه جوایز نفیس از جمله :

 یک قطعه باغ شهر همراه با ویلای مناسب، با زمین کامل غصب شده، در منطقه سیخ چلنگون و

 یک قطعه با غشهر متعلق به اراضی ملی

اهدا می شود.

 

با تشکر

روابط امومی و امور بین الملل شرکت کفن دوستان شیک پوش( سهامی خواص)

 

 

۱۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۱ فروردين ۹۰ ، ۲۱:۱۱
سلمان کدیور

 

مدتی است که برخی گروهای  سیاسی و احزاب شیراز در یک هجمه ناجوانمردانه و به دور از اخلاق سعی بر آن دارند که  تیم اجرایی استان را به ملّی گرایی و همچنین زنده کردن رسوم طاغوتی متهم سازند. این گروه ها اعلام کرده اند که قرار است تیم اجرایی استان 200 گروه خواننده و رقاصه!!! خارجی را به تخت جمشید دعوت نموده و با برپا کردن چادرهای جشن 2500 ساله زمان طاغوت، این مراسم را در جمهوری اسلامی احیا کند.

حجم این شایعات به حدی رسید که قاسمی،‌ فرماندار شیرازدرمصاحبه ای که با رسانه های گروهی داشت  اعلام کرد :

روحانیت معظم و عزیر مطمئن باشد که این دولت خلاف نظر مقام معظم رهبری عمل نخواهد کرد و فصل الخطاب بودن فرامین مقام معظم رهبری در عملکرد دولت نهم و دهم از ابتدا تا کنون مشهود و روشن بوده است.
فرماندار شیراز در پایان با تاکید بر اینکه باید به عرصه فرهنگ نگاه منطقی داشته باشیم، یادآور شد:هم با فضای لهو ولعب آلود فرهنگی و هم با فضای بسته و منجمد فرهنگی مخالف هستم

 

.امّا این مصاحبه هم نتوانست از حجم شایعات بکاهد تا آنجا که برخی از این دوستان اخلاق و عفت کلام را هم زیر پانهاده و به ترور شخصیت افراد دامن زدند . این در حالیست که این گروهها و احزاب در زمانی که قدرت اجرایی استان و شهر را در دست داشتند خود از ارتکاب اعمالی که اکنون آن را مستحل کننده اسلام و انقلاب می دانند، دریغ نورزیده اند .

لصفا به دقت متن گزارش زیر را بخوانید :

 

تاریکی و سکوت همه فضا را پر کرده است. کاخ داریوش در آرامشی آسمانی فرو رفته است.  ده سرباز هخامنشی در پوشش باستانی، با قدم هایی یک نواخت در حالی‌که در دست دو نفر نخست، دو مشعل روش است می آیند. روی لباس سربازان با گل های نیلوفر آبی، نماد زندگی و جاودانگی نقش بسته. نمادی که دو هزار و پانصد سال است، جاودانه و سرسبز، بر نقش برجسته های تخت جمشید، مانده است. در میان صف سربازان، کسی پوشیده در «کیمونوی» سفید قدم بر می دارد.

 

 

«ایداکشی» هنرمند ژاپنی تا آستانه آپادانا با سربازان همراه می شود و سپس خود به تنهایی پشت سازش قرار می گیرد و می نوازد. لحظه ای بعد نوایی عجیب فضا را پر می کند. فضایی که شکوه این مجموعه را بیشتر می کند. نوعی موسیقی الکترونیکی ژاپنی که برداشتی ژاپنی از فضای تخت جمشید است.

 

بله، این گزارش کنسرت گروه ژاپنی «ان پی او کما» در تخت جمشید ،‌ است. این کنسرت با هزینه بسیار گزاف و با دکور و گریم هخامنشی،‌ دقیقا همانند جشن های 2500 ساله طاغوت در سال 83 برگزا رگردید.  

در اردیبهشت سال 84 نیز این داستان توسط گروه ارکست سمفونیک تهران به رهبری لوریس چکنوواریان در تخت جمشید تکرار شد.

 

این گذشت و نوبت به حاکمیت اصولگرایان پر مدعا رسید . در زمان تصدی جناب رضا زاده، بر مدیریت استان، گروه موسیقی آلمانی " وایمار " برای اجرای کنسرت زنده انچنانی ،‌به تخت جمشید دعوت شد. این کنسرت هم، در سکوت کامل کفن پوشان امروز به خوبی و خوشی برگزار گردید .

بعد از این کنسرت بسیار زیبا با موسیقی و آهنگ شرعی!،‌ دوستان اصولگرا به تدارک کنسرت های دیگر در تخت جمشید اندیشیدند. این شد که نوبت را به " گروه عارف " ،‌ به سرپرستی پرویز مشکاتیان دادند تا او هم بتواند از این فضا برای ترویج موسیق بهره ببرد .


جای بسی تامل است که در تمامی این سال ها، نه کسی به فرماندار وقت نامه سرزنش کننده نوشت، نه احزب و گروه های راست سنتی تیم اجرایی استان را به ملی گرایی و احیای رسوم طاغوتی متهم نمود نه گروه کفن پوشی تشکیل شد تا انقلاب را از این فاجعه عظمی نجات دهد و نه فریاد وا اسلاما و وا انقلابا در گلوی آزاده ای پیچید .

 

البته این تنها نقطه پارادکس این گروه ها و احزاب به اصطلاح اصولگرا نیست. این جریان سیاسی،  در داستان مبارزه با مفاسد اقتصادی فارس و شیرازو با توجه به اظهرمن الشمس بودن مظالم آن بر مردم و مستضعفین،  نه تنها مهر سکوت بر لبان خود زدند بلکه مفاسد آن را نیز توجیه  وتئوریزه کردند.

 

آنچه واضح و بارز است این نکته است که برخی از این جریانات سیاسی که درماجرای مبارزه با زمین خواری و مفاسداقتصادی فارس، آبروی  خود و خاندان های عریض و طویلشان به شدت لطمه دید،‌ آب را گل آلود دیده اند به بهانه های واهی در حال نوعی تسویه حساب سیاسی با تیم اجرایی استان هستند و این داد و فریادها و گروه کفن پوش، چیزی جز بازی سیاسی کودکانه نیست . 

دل این جماعت نه به حال اسلام و انقلاب سوخته، نه جگرشان بر داغ بحرین گداخته، که اگر این داد و داغ را داشتند،‌ زمانی که زالوصفتان سرمایه دار، خون مردم و مستضعفین را به بهانه  مدرن کردن شیرازبا برج های شیطانی در شیشه می کردند یا زمانی که با طرح باغشهرها آنان را نسبت به انقلاب و نظام بدبیند و همزمان درتخت جمشید کنسرت آنچنانی برگزار می کردند، گروه کفن پوش راه می انداختند و برای انقلاب گریبان چاک می دادند.

این دوستان به اسم اصولگرا ابتدا باید کارنامه فرهنگی خود را نگاه می کردند و سپس داعیه علمداری فرهنگی در شهر و استان را بر زبان می چرخاندند. شرح کنسرت های سیمین غانم گرفته تا دیگر رقاصان قبل از انقلاب که در آینده به شرح آنها خواهیم پرداخت،‌لکه های سیاهی برکارنامه فرهنگی دوستان مدعیست .

------------------------------------------------------

بعد نوشت:

١ - بخوانید: سیاست های فرهنگی آقازاده ها تا کفن پوشی سیاسی - ناگفته های دانشجوی انقلابی

۱۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ فروردين ۹۰ ، ۰۰:۰۷
سلمان کدیور

 

همانطور که  در خبرگزاری ها منتشر شد ،‌ آقای محمد طاهر حائری ،‌فرزند آیت الله حائری ،‌ به جرم مفاسد اقتصادی به شش سال حبس محکوم شدند .

امروز مصاحبه ای خواندم از جناب  محمد حسن حائری ،‌فرزند حضرت آیت الله حائری و رئیس دفتر ایشان در زمان تصدی نمایندگی ولی فقه و امام جمع شیراز . در این مصاحبه ایشان در یک اقدام تحسین برانگیز و به روشنی مواضع خود و پدر محترمشان را در مورد فعالیت های اقتصادی محمد طاهر حائری ( شجاع ) بیان می کنند . ایشان در کمال صراحت از محکومیت برادرش ابراز رضایت می کند و خود و دیگر اعضای بیت از اعمال و رفتار محمد طاهر ( شجاع ) اعلام برائت جسته اند .

هرچند از اتخاذ چنین موضع روشنگرانه ای بسیار خرسندام ،‌ امّا پیرامون این اظهارات چند نکته به نظرم ضروری می رسد که بیان آن خالی از لطف ( بخوانید خالی از فحش ) نخواهد بود .

1 -  اول از همه سراغ اصل مطلب بروم و به آقا محمد حسن بگویم " آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا " ؟ . چرا باز نوشدارو بعد از مرگ سهراب ؟. ایشان باید به این سوال پاسخ دهند که اگر برادرشان به حبس محکوم نمی شدند  باز هم چنین اظهاراتی میکردند ؟ ایشان باید پاسخ بدهند چرا حالا که آبروی خانوادگی آنان ،‌ متاسفانه به علت ندانم کاری برادرشان در معرض تخریب  قرار گرفته ،‌حاضر به برائت از ایشان شدند ؟

طرح باغشهری ها سال های سال است که در شیراز در حال اجرا شدن می باشد و طی این سالهای متمادی مفاسد بسیار زیادی ،‌از نظر فرهنگی ،‌سیاسی ،‌اجتماعی ،‌زیست محیطی و ... با خود همراه داشته است . مفاسدی که از چشم هیچکس پنهان نماند و مردم آن را با پوست و گوشت خود مدتهاست لمس کرده اند .

بزرگترین مفسده ای اکه این طرح ها بر جای گذاشت ،‌بدبین کردم مردم نسبت به نظام و رهبری بوده است . زیرا که عوام ( چه به اشتباه یا به درست ) این طرح را منتصب به دفتر نماینده ولی فقیه در استان میدانستند و مفاسد آن را هم به تمامی نظام تسری میدادند .

وقتی با مردم مالباخته در این مورد صحبت می کنی ،‌حرف اول و آخر آنها این است که چون این طرح ها را منتصب به دفتر امام جمعه می دانستند و به حسب اعتمادشان  ،‌ حاضر به سرمایه گذاری در این طرح ها شدند و پس از متضرر شدن هم ،‌ متاسفانه آن را به حساب ایشان و  دیگر مسئولین نظام نهادند  .

سوال بنده از جناب محمدحسن حائری که در همان زمان رئیس دفتر ایت الله حائری هم بودند و کامل در جریان تمامی زشتی و زیبایی های امور قرار داشتند ،‌ و می دانستند در این داستان تنها کسی که دارد چوب می خورد  ،‌شان رهبری انقلاب است و تنها چیزی که لطمه می بیند آبرو  و اعتماد مردم به نظام است  ،‌چرا در همان زمان چنین مصاحبه ای نکردند ؟چرا وقتی مفاسد عملکردی برادرشان را مشاهده می کردند مهر سکوت بر لب زدند؟  به راستی برای ایشان حفظ آبروی خانوادگی بر آبروی نظام و رهبری  ارجحیت داشته است ؟

٢- ایشان در پاسخ به سوال خبرنگار که می پرسد " آیت الله حائری از ماجرا مطلع بود؟ چه عکس العملی نشان داد؟ " پاسخ می دهند :

با توجه به اینکه احتمال امتیاز طلبی یا استفاده قهری از آبروی اجتماعی نمایندگی ولی فقیه و امام جمعه متعلق به خودشان نبود، آیت الله حائری واکنش نشان داد و طی نامه ای به فرزندانشان آنان را از اینگونه فعالیت ها نهی کردند. نامه دست خطی ایشان که موجود است و در صورت نیاز منتشر خواهد شد با این جمله آغاز می شود که "شرکت آقازاده ها تشکیل ندهید." البته برادرم این نهی را نپذیرفت.

سوال ما این است که آیت الله حائری اگر مفاسد را با چشم خود از فرزندانشان مشاهده کردند و دیدند که پس از تذکر باز به فعالیت خودشان ادامه می دهند ،‌ چرا مانند سایر بزرگان که فرزند منحرف خود را علنا طرد کردند ،‌ محمد طاهر( شجاع ) را علنا طرد نکردند ؟ فرزند ایشان عزیزتر از فرزندان ایت الله گیلانی یا آیت الله خزعلی و یا نوه امام (ره) نبود. این افراد وقتی مشاهده کردند فرزندان منحرفشان به تذکراتشان بی اعتنا هستند ،‌ علنا فرزندان خودشان را طرد کردند تا اعمال آنان به حساب نظام نوشته نشود .

 سوال بنده از آقا شهاب این است چه نیازی باید فراهم بیاید که شما را وادار به انتشاراین نامه کند ؟ چه نیاز و ضرورتی بالاتر از حفظ شأن و آبروی شخصی مانند حضرت آیت الله حائری که  و بالاتر از آن رهبر معظم انقلاب ؟؟؟ ایت الله حائری کم شخصیتی برای نظام نیستند . لطمه به آبروی ایشان زیان بزرگی است . هر چند که هم اکنون آب از جوی رفته و انتشار نامه  دردی را دوا نمی کند ، ‌امّا حداقل برای حفظ آبروی وزنه ای مانند آقای حائری این کار را بکنید .

هرچند که نظر شخص بنده با توجه به شناختی که نسبت به آقای حائری دارم این است که آقای حائری با انتشار نامه مذکور مخالفتی نداشته اند و مطمئنا اطرافیان ایشان مانع از این کار شده اند ،‌امّا باید به صراحت بگویم که این عذر پذیرفته نیست چون پای نظام در میان است . نظامی که حضرت روح الله می فرماید حفظش از حفظ جان امام زمان (عج) هم واجبتر است . جان و مال و زن و فرزند و آبرو و ... همه باید فدای نظام شود . فدای امام خامنه ای ( روحی له الفدا ) شود . این مسئله تعارف بردار نیست !.

آقا محمد حسن اظهارات خودشان را چنین ادامه می دهند :

در سفر مقام معظم رهبری در اردیبهشت 1387 به فارس، بنده به عنوان مسئول دفتر آیت الله حائری که مخالف کار برادرم بودم، توفیق داشتم که مسائلی از جمله این موضوع را با معظم له مطرح کنم و نظرشان را بپرسم. ایشان با توجه به شبه سوء استفاده از اعتبار اجتماعی امام جمعه و در خطر قرار گرفتن آبروی وی که به آبروی نظام مربوط است فرمودند نباید انجام شود. و اضافه فرمودند من این طور فعالیت ها را برای نزدیکان مسئولان درست نمی دانم. بنده از حضرت آقا پرسیدم من مسئولان استان را از نظر حضرتعالی آگاه کنم؟ ایشان تاکید فرمودند حتما این کار را بکنید. در این گفتگو آقا مسعود فرزند مقام معظم رهبری هم حضور داشتند. متعاقب این گفتگو ضمن گزارش مذاکرات به آیت الله حائری و با اشراف ایشان موضوع نهی رهبری کتبا به استاندار وقت آقای رضازاده منعکس شد و وی نیز بخش های مختلف استانداری منعکس کردند تا استفاده قهری یا سوء استفاده احتمالی صورت نگیرد.

در باره این سخن نیز باید بگویم اینکه می گویید منعکس شده است چه سودی به حال نظام و رهبری داشت ؟ اینکه عین فرموده آقا را نامه کنید و استانداری هم آرشیو کند چه نتیجه ای حاصل شد ؟ وقتی که دیدید استانداری و دیگر سازمان ها هم فریب برادرتان را خورده اند ،‌چرا اجازه دادید این شبه سوء استفاده از اعتبار امام جمعه و در خطر افتادن آبروی وی که به اعتراف خودتان آبروی نظام است ،‌ صورت بگیرد ؟ و باز همان سوال همیشگی ،‌ چرا حالا؟

٣ - جناب محمدحسن حائری ! شما که می دیدید برادرتان شجاع ،‌علی رغم میل آیت الله حائری ،‌ " سازمان آقا زاده ها " تشکیل داده ،‌ چرا محکم در برابر این داستان نایستادید؟ . من علت این امر را می دانم . خیلی با جسارت عرض کنم که این ادعای شما که می فرمایید در بین فرزندان آیت الله حائری ،‌ فقط شجاع ، ‌میل به کار اقتصادی داشته اشتباه محض است . دیگر فرزندان ایت الله هم در فعالیت اقتصادی شرکت داشته اند . البته قصد بنده به هیچ وجه این نیست که  خدای ناکرده بگویم یا ادعا کنم که دیگر فرزندان ایشان هم آلوده اند ،‌خیر .

این ادعای بنده ،‌ قابل اثبات است . چه سندی بالاتر از مصوبه هیئت مدیره رسمی شرکت تعاونی عمران و توسعه طوبی فارس . شرکتی که به اعتراف خودتان ، برادرتان آن را تاسیس کرده اند . البته بنده بنابر رعایت اخلاق سند را افشا نمی کنم چون قصدی از آن ندارم و فایده ای هم در این امر نمی بینم . فقط  برای تنویر افکار عمومی و اینکه فضا شفافتر شود و ادعادی شما را رد کرده باشم ،‌خواستم بگوییم اینچنین که فرموده اید نیست .

ماده دوم این مصوبه به شجاع ،‌به عنوان مدیرعامل اختیارات بسیار زیادی می دهد که با شرکت های دیگر وارد قرارداد شود .

" و اگر منفعتی به واسطه فعالیت نامبرده (شجاع ) از امور فوق عاید شرکت گردد مدیریت عامل (شجاع) صلاحیت دارد به صلاحدید خود! بخشی را در اختیار شرکت قرار دهد "  . در ادامه سند آمده است : " بقیه اشخاص شرکت ،‌اعم از هیئت مدیره و سهامدار هیچگونه مسئولیت حقوقی در این رابطه نخواهند داشت " !!!! .

باز هم می گویم این صحبت من دلیلی بر همراهی دیگر فرزندان آیت الله ،‌ با محمد طاهر (شجاع  ) نبوده و نیست . منظورم این است که علت این تسامحات را باید طور دیگر کنکاش کرد و نباید به سادگی آنطور که آقای محمد حسن حائری می گویند ،‌ از کنار آن گذشت! .

برای برسی مسائل باغشهری ها و عایدات اقتصادی  و انحرافات و مشکلات آن،‌ قطعا باید از خود آقای محمد حسن و دیگران هم کنکاش به عمل آید و مورد تحقیق قرار گیرند . نباید به این مصاحبه دل خوش کرد و به آن راضی بود .

 آنچه مبرهن و بسیار روشن است این است که شخص آیت الله حائری تلاش بسیاری کرده اندتا کار به اینجا نرسد،‌ امّا به عللی نتیجه نگرفته اند . باید علت به نتیجه نرسیدن تلاش های ایشان را برسی کرد . نیاید غیر منصفانه و غیر عالمانه قضاوت کرد و اعمال فرزند را به پای پدر نوشت .

در پایان ذکر این فراز از خطبه منای حضرت اباعبدالله(ع)  در جمع علمای دین و خواص جامعه خالی از لطف نیست :

... پس ای علمای الهی، تا دیر نشده جانتان را در خطر بیاندازید و از حیثیتتان در راه دین و ارزشها مایه بگذارید و فداکاری کنید. شما این ضعفا و مستضعفین و فقرا و محرومین را دست بسته تحویل دستگاه ظالم داده­اید. گروههایی از مردم برده­ی اینان شده­اند و مثل برده­های مقهور و شکست خورده، زیر دست و پای آنان له میشوند.

عده­ای نان شبشان را نمی­توانند تهیه کنند. در هر شهری عده­ای را گماشته­اند که افکار عمومی را بسازند و به مردم دروغ بگویند. مردم نمیتوانند دستی را که به سمتشان میآید تا به آنها زور بگوید، عقب بزنند و از خود دفاع کنند. شما همه­ی این صحنه­ها را می دیدید و کاری نمیکردید. اینان عده­ای ستمگر و صاحبان قدرت­اند که علیه ضعفا و محرومین بسیار خشن عمل می­کنند و به روش غیر اسلامی حکومت می­کنند و متاسفانه بی چون و چرا هم اطاعت می­شوند. در حالی که نه خدا را می­شناسند و نه آخرت را قبول دارند. تعجب می­کنم از شما که این زمین زیر پای ظالمان صاف و پهن است، عده­ای باج بگیر حکم میرانند، و کارگزاران حکومت هم بویی از عاطفه و انسانیت و مهربانی نبرده اند و شما هم باز ساکتید .

 

---------------------------------------------------------------------------

بعد نوشت :

1 - راستش توی این اوضاع بحرین و جهان اسلام ، اصلا دلم نمی خواست  به باغشهری ها بپردازم امّا چه کنم پاسخ دادن به شبهات و روشنگری اذهان واجب است .

2 - اوضاع بحرین بدجوری به همم ریخته . اگر بد نوشته ام یا مشکل نگارشی داشته ام ببخشید . راستش اصلا تمرکز نداشتم . شاید اگر بیشتر فکر می کردم بهتر می شد تحلیل کرد .

3- گیج شده ام . نمی دانم برای اینجا و ظلم و فساد خودمان سینه چاک کنم یا برای برادران شهیدمان در بحرین ،‌ فکر خاکی باشم برای به سر کردن ... اگر غیرت داشته باشیم نباید الان سر بر بدن داشته باشیم ...

الّهم ارزقنی توفیق جهاد و شهاده فی سبیلک

 

۸ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۶ اسفند ۸۹ ، ۰۲:۲۶
سلمان کدیور

سیاست های اصلاح طلبی تا نتایج  باغشهری

 

داشتم کارنامه و تقویم اصلاحات را ورق میزدم. روزنامه خبر جنوب از جنوب خبر آورده است. سه شنبه 29 دی 1383-شماره 6805 صفحه 29 . انگار قرار است استان فارس دباغی شود. بعضی ها قصد دارند پوست از تن نحیف  و رنجور شهروندان درجه دو و سه بکنند و دست های پینه بسته را به جرم بی فرهنگی در حنا بگذارند و مردم استان را با دو رنگ حنایی و طلایی طبقه بندی کنند. پلورالیزه کردن جغرافیایی فارس پشت میزهای استانداری انصاری لاری کلیک می خورد. برای تحقق این دورنگی چند صباحی جولان اراده دباغان فارس کفایت می کند.

 دباغ معاون استاندار فارس در جمع شهرداران وقت فارس در بالای تیتر"محرومیت شهرهای زیر 30هزار نفر محروم از کمک های دولتی" نوع نگاهش را به مقوله حکومت اسلامی نمایانگر می کند .«معاون عمرانی استاندار فارس در این مطلب تاکید میکند:

"  باید به سمتی برویم که شیراز به یک شهر لوکس تبدیل شود و برای کسانی که قصد مهاجرت به این شهر را دارند به صورت یک شهر گران درآید و در مقابل برای کسانی که در شیراز ساکن هستند به محیطی خوب و مصفا تبدیل شود.».

دباغ معاون استاندار اصلاح طلب فارس در ادامه چنین اظهار داشه است که« شیراز برای مهاجران چنان گران شود که نتوانند در ان زندگی کنند» 

معاون عمرانی انصاری لاری می افزاید«در برنامه چهارم به قطب های توسعه توجه شده است و آن چیزی است که در همه دنیا متداول است»

با اجرایی شدن چنین سیاست هایی صاحبان سرمایه از شهر های کوچک فارس از یک سو و همچنین دیگر نقاط کشور و خارج از کشور ،‌به سمت شیراز سرازیر و به این ترتیب سرمایه گذاری در شهر های کوچک استان  متوقف می شود تا از امکانات و رانت های دولتی حکومتی برخوردار شوند و این امر یعنی قطبی شدن شیراز .

اتخاذ چنین ساستی منجر به شکاف عمیق طبقاتی و حتی تبعیض نژادی در سطح گسترده می گردد . و این یعنی نفی " عدالت اجتماعی " به عنوان  اصلی ترین هدف حکومت اسلامی  . سیاست لیبرال سرمایه داری که دولت اصلاحات آن را رنگ و لعاب آکادمیک و عقلانی داده  و از کابیه و منش هاشمی به ارث برده بود این بار برای شخم کردن بنیان های اجتماعی جامعه تئوریزه شدند که به خوبی در کلام و رفتار آقای انصاری لاری و  کارگزارانش در فارس ،‌ قابل شهود بود .

 روی دیگر سکه :

 روی دوم ترویج تجمل گرایی و لوکس شدن شیراز و تشویق ساکنین آن به سمت رفاه زدگی ، نه توسط جریان اطلاحات بلکه توسط جریانی منتصب به جریان مذهبی در قالب باغ شهری ها صورت گرفت .

 آن چیزی که در اساسنامه و اگوی نخستین اجرای چنین طرحی گنجانده شد ،این بود که زمین های غیر قابل کشت به افراد کم بضاعت و یا کم درآمد تعلق گیرد تا با کار روی این زمین ها از آمار بیکاری شهر کاسته و از قِبل این طرح درآمدی عاید سفره بی بضاعتان شود. امّا این افق شعاری بیش نبود . با عملی شدن طرح باغ  شهری ها ،‌ حجم عظیمی از سرمایه داران و ثروتمندان به سوی اراضی ملّی و منابع طبیعی هجوم و با ولع تمام شروع به خریداری و یا غصب زمین های ملّی و حتی مردمی کردند .

در حقیقت تعریف هدف اشتغال زایی برای محرومین در این طرح ، شعار مردم فریب و دهن پرکنی بیش نبود . زیرا قیمت این زمین ها به حدی گران بود که کمتر کسی توان خرید آن را داشت و انهایی هم که می خریدند باید اقساط سنگینی را به شرکت های مذکور پرداخت میکردند .

متاسفانه طرح باغ شهری ها ،‌ از همان ابتدا دچار انحراف بزرگتری نیز شد . این انحراف چیزی جز تغییر کاربری غیر قانونی در این اراضی نبود .

 همانطور که از اسم " فلاحت " بر می آید ، هدف این اراضی استفاده کشاورزی است که با تغییر کاربریی غیر قانونی تبدیل به ویلاهای آنچنانی برای تفریح ثروتمندان شد و عملا به قهقرا کشانده شد . چنین شد که در نقاط خاصی از شیراز و فارس خوش آب و هوا ،‌مثل سیاخ دارنگون ،‌سپیدان و ... شاهد تشکیل طبقه جدید ویلا نشین هستیم .

این در حالی بود که در فاصله چند صد متری این ویلاها مردمی فقیر زندگی میکنند که از کمترین امکانات رفاهی بهداشتی محرومند . به عنوان مثال در شرایطی که مردم منطقه سیاخ دارنگون از نعمت آب آشامیدنی سالم محرومند ،‌باغ شهری های همان منطقه با آب تصفیه شده آشامیدنی آبیاری می گردند !!! .

رشد روز افزون ویلاها و ترویج رفاه و تفرج ، ولع دیگران و حتی مردم عادی را برای خرید این زمین ها به شدت افزایش داد. و این چیزی بود که سرمایه داران زالو صفت منتظر رخ داد آن بودند . مردم عادی گاها تمام سرمایه و یا پس انداز یک عمر خود را برای خرید این باغ شهری ها پرداخت می کردند در حالی که زمین یا باغی که به آنها تعلق میگرفت وجود خارجی نداشت .

برخی از این شرکت ها که صاحبان آن در دادگستری ،منابع طبیعی و دیگر نهاها و سازمان ها به شدت نفوذ داشتند و دارند ،‌ گاهی زمین و اراضی مردم روستایی که سال های سال روی آن کار میکردند و روزی می خوردند را  یا با جعل سند غصب و یا با قیمت های بسیار پایین خریداری ، قطعه قطعه کردند و هر قطعه را با قیمت های آنچنانی به چند نفر هم زمان می فروختند .

چیزی که ماحصل طرح باغ شهری هاعاید شیراز و استان شد ، چیزی جز ترویج فساد سیاسی ، فرهنگی اجتماعی و زیست محیطی نبود . پس از رواج این داستان تلخ بود که شیراز و فارس در کشور رتبه اول مفاسد اجتماعی و اداری را به خود اختصاص داد .

مردم و مستضعفیبن ، بخصوص اهالی مناطقی که زمین های آنهابه انحاء مختلف تصرف و به باغ شهر تبدیل شده بود وقتی از مسئولین استانی برای احقاق حق خود نا امید شدند، شروع به ارسال داد نامه به صورت تومارهای مختلف ، به بیت رهبری کردند . حجم این طومار ها بسیار در خور توجه است به طوری که در هرسال چندین تومار امضاء و ارسال شده است .( نویسنده حاضر است تصاویر این تومارهارا در اختیار خوانندگان قرار دهد ) و اینچنین بود که رهبری از کانال مردم در جریان مفسده باغ شهری ها قرار می گرفتند.

 پس ظهور مفاسد مذکور در شهر ، دانشجویان عدالتخواه اولین گروه رسمی بودند که درمقابل این مفاسد صف کشیدند که متاسفانه به شدت سرکوب و آماج ترورهای شخصیتی قرار گرفتند . این تخریب ها گاها از تریبون رسمی نماز جمعه نیز صورت می گرفت . لقب " جوانان بی تقوا " از این تریبون به دانشجویان عطا و توسط گروه های دیگر بسط داده شد .

 اما این رفتارها نه تنها خللی در رونددانشجویان نداشت بلکه آنه را مُصر نیز کرد . مجمع دانشجویان عدالتخواه پس از اعلام لیستی تحت عنوان زمین خواران فارس از طرف آقای کریمی رئیس بنیاد مسکن فارس و اینکه تعدادی از  نامبردگان این لیست به مسئولین ارشد استانی منصوب می شدند،‌ طی یک نامه محرمانه به آقای حائری و همچنین رهبر معظم انقلاب به شدت به روند مذکور اعتراض نمود  .

 آنچه به قطع یقین باید به آن اشاره کرد این است که هدف اولیه این طرح ها ،‌به نیت خیر بود و پیشنهاد کنندگان اصلی آن هم به اندازه دانه خردلی از عایدت اقتصادی آن سود نبردند . در حقیقت این افراد دچار ضعف مدیریتی شدند و نتوانستند دست سودجویان و غارتگران بیت المال را به موقع شناسایی و قطع نمایند . ضعف قوه قضائیه و همچنین منابع طبیعی استان بر وخامت اوضاع افزود .

آنچه هدف نوشتن این مقال شده است این است که در بسط استحاله انقلاب اسلامی نباید نگاهی سیاسی و جناحی داشت . همانطور که مشاهده کردید در این شهر دو طیف یکی بانقاب اصلاح طلبی  ودیگری بانقاب دینمداری و انقلاب ، امّا با هدفی یکسان مشغول جویدن ریشه های اعتماد مردم به انقلاب هستند . استحاله انقلاب به سبک مدرنیزاسیون کردن طبقه خاص و ترویج اشرافیت از جناح دیگر هر دو ارمان های انقلاب را به ناکجا آباد ختم خواهد کرد .

بی شک باید دید به انقلاب و ارمان هایش را نه سیاسی بلکه معرفتی تعدیل کرد . این دید همان دید جریان سوم انقلاب است که بحمدا... در حال شکل گیری و ریشه دواندن می باشد . دیدی مبتنی بر اصالت دادن به " نگرش  ولایت " ،‌نه اصالت اشخاص و یا گروه ها .

 دیدی فطری و اعتقادی به مقوله انقلاب اسلامی به عنوانی روحی که از هبوط آدم ابوالبشر در کالد بشری دمیده شده و در حکومت حضرت صاحب ( عج ) به اوج شکوفایی خواهد رسید .

 

 -----------------------------------------------------------------

مطالب مرتبط :

١- نگرانی آقا از تجربه فارس در تهران - ناگفته های دانشجوی انقلابی

 ٢- محکومیت آقازاده شجاع ! شیرازی  ---  سایت خبری مشرق

 

۳ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ اسفند ۸۹ ، ۱۷:۲۳
سلمان کدیور

ابتدای امر مزین کنید روحتان را به این هجو نامه :

دستهایی مرئی و نامرئی فتنه سال های شصت شیرازتوسط باند مسجد آتشیها ، باند مهدی هاشمی معدوم ، و سر دسته قتل های زنجیره ای و پیروان قائم مقام معزول به خدا پیوسته ، باز به صحنه بازگشته ، در حال تحریک جوانان پاک ، عدالتخواه و ولایتمدار برامده تا در شیراز به حتک حرمت حضرت الله ایت حائری شیرازی و حاج حسین روظیطلب برادر سه شهید بپردازند . متاسفانه کانون این هتاکان و به نوعی بازی خورده فتنه گران سال شصت شیراز در فرمانداری شیراز و استانداری فارس لانه کرده اند ( اطرافیان تحریک شده ) بمنظور پیشگیری از این فتنه و بازی کردن در زمین مسجد ضرار آتشیها و تفاله های باقیمانده از باند مهدی هاشمی معدوم و سردسته قتل های زنجیره ای به عزیزان دستگاه های قضایی و ... هشدار می دهیم که جلوی این سناریوی فتنه انگیز را بگیرید و اجازه ندهید هوی و هوس میدان دار شود . مگر در دهه شصت همین نوع هتاکی ها و تهمت ها و تخریب ها وجود نداشت ؟ . عقب گرد و خلاف نظر ولی فقیه در میان دانشجویان شیراز به اسم عدالتخواهی ، مصداق مشخص کردن با کدام ادله  شرعی و قانونی قابل دفاع می باشد ...

 (سرمقاله خبرنامه گزیده اخبار –به قلم آقای هاجری- اسفند 89)

بعد از خواندن مطلب فوق در نشریه مذکور هم خنده ام گرفت هم خدا را شکر کردم . خنده از این باب که خود سرمقاله خودش را نقض میکند . ابتدای آن ما را "  جوانان پاک ، عدالتخواه و ولایتمدار " لقب می دهد و در پایان ، مثل اینکه عنان مطلب از کف داده باشد می نویسد " عقب گرد و خلاف نظر ولی فقیه در میان دانشجویان شیراز به اسم عدالتخواهی " ...!!! . علت دوم خندام هم این بود که باز حتما کارهایمان بدجور برجکشان را زده که  باز به فحاشی متوسل شده اند! . خدا را شکر کردم که اگر بر طریق راست نبودیم حتما برایمان کف و سوت می زدند ... فحش خوردن ما مَلَس ! است ... خدا را شکر ... خدا را شکر که خنثی و ریا کار نبوده ایم ... بادمجون دور قاب چی نبوده ایم ... متملق و زبان باز نبوده ایم .... این فحش ها همه نعمت است برای ما و دوستان ما !

بعد از خواندن این تهمت نامه، به سختی به فکر می روم و از خودم می پرسم ، چرا؟ . تو کجا و قتل های زنجیره ای ، منتظری و باند مهدی هاشمی ، مسجد آتشیها و ... کجا ؟ . بار اولی نیست که  من و دوستان قلیلم اینچنین اماج فحش و تهمت قرار میگیریم ، امّا مدل و ادبیات این یکی خیلی متفاوت تر از سلف خودش است ....

اولین تشکیلاتی که با جسارت کامل به مفاسد باغ شهری های استان پرداخت ، مجمع دانشجویان عدالتخواه بود ... و این آغاز ترور شخصیت ها نیز بود ... ضد ولایت ، اولین برچسبی بود که به ان ملقب شدیم ، چند مدت بعد نئومنافق ، بعد منافقان دهه شصت ...  جوانان بی تقوای شهر ... هم پیالگان عبدا... شهبازی .. و الخ ... به راستی چرا؟ چون برای ما شخص ملاک حق نبود . حاضر نبوده و نیستیم به دور افراد حصاری از تقدس بکشیم و کم کاری و غفلت شان را در مدیریت استان نادیده بگیریم .

 در ماجرای طلبه سیرجانی هم همین داستان تکرار شد . باز هم برچسب کهنه ضدیت با ولایت ... امّا پس از مدتی ، ایشان با دستور و تفقد ویژه حضرت اقا ( روحی له الفدا) ازاد شد و ...!

وقتی در تالار شهید مطهری دانشگاه علوم پزشکی ، در تاریخ 17 فروردین امسال ، اسامی تعدادی زمین خوار را بردیم ، باز هم همین داستان و همین برچسب ها از همه طرف ، حتی دوستان نزدیکمان ... که چرا به اقایان مومن و ولایی تهمت زده ایم !!! .  تا اینکه چند مدت قبل اسامی ان ها به طور رسمی اعلام شد و روسیاهیش برای زغال ماند ... شباهت دو ماجرای قبلی این است که در هر دو مورد ، این دوستان حتی به روی خودشان نیاوردند که چه با ما و دوستان ما کردند ... حتی در عملکردهای خودشان هم تاملی نکرداند .

بعد هم، نامه ای که در حمایت از فرماندار نوشتیم ، آن هم بخاطر اینکه با چشم خودمان شاهد بودیم چگونه ناجوانمردانه ایشان را به خاطر مبارزه با  این ماقیا تحت فشار قرار داده اند . باز هم همین فحش ها و سرزنش ها و تهمت ها . البته با یک عنوان جدید . ... جیره خور ... دست نشانده ... باز هم از طرف دوستان و برادرانم !

اخیرا هم نامه سرگشاده ای که برای  رئیس قوه قضائیه  نوشتم ، پیرامون مفاسد باغ شهری که  بایکوت خبری شد ...

تمام این فحش ها و تهمت ها به چه جرمی؟  چه کرده ایم که الان باید ما  را تفاله  مهدی هاشمی لقب بدهند؟ ما را چه به قتل های زنجیره ای؟... هرچند که میدانم اگر در کارمان دورویی و معامله گری بود این همه تهمت نصیبمان نمی شد ...  

تهمت می زنند که ما به اقای حائری بهتان اختلاس و زمین خواری زده ایم؟ ایشان را هتک حرمت کرده ایم ؟ . بگذارید رک و از این تریبون رسمی اعلام کنم که شخص بنده و دوستانم به هیچ وجه چنین ادعایی نکرده ایم و چنین عقیده ای هم نداریم . ایشان از درآمد و عایدات اقتصادی باغ شهری ها اندازه دانه خردلی استفاده شخصی نکرده اند . نقد بنده و دوستان بنده به مدیریت ایشان است . به اینکه به اطرافیانشان بی توجهی کردند ، نظارت دقیق و حساب شده ای بر طرح ها و شرکت ها و مدیران آن نداشتند و همین ضعف مدیریتی باعث بروز این مشکلات شده است .

در امر مبارزه با فساد نباید هیچ تبعیضی دیده شود. هیچ کس و هیچ نهاد و دستگاهی نباید استثنا شود. هیچ شخص یا نهاد نمی تواند با عذر انتساب به این جانب یا دیگر مسئولان کشور خود را از حساب کشی معاف بشمارد با فساد در هر جا و هر مسند باید برخورد یکسان صورت گیرد. ( فرمان هشت ماده ای )

فکر نکنم در فقه اسلامی حکومتی سوال پرسیدن یا نقد  مسئولین هزینه سنگین مخالفت با اصل نظام را داشته باشد؟ حضرت آقا (روحی له الفدا) به ما یاد داده است به هر کس از مسئولین نظام ظن فساد بردیم ، با لحن طلبکارانه او را مورد بازخواست قرار دهیم .مطمئنن ما انقلاب نکرده ایم که نابودش کنیم ! . ما با کسی ضدیت نداریم ،‌ کلام ما فقط نقد است و بس .!

 وقتی سرمقاله نشریه خالی از فکر و گفتمان ، گزیده اخبار را دیدم باور کنید از تعجب زبانم بند آمد . حدود سه سال است که تحت شدیدترین تخریب ها و تهمت ها از این جناح هستیم و لب بر نیاوردیم . انتصاب کردن ما به قتل های زنجیره ای چیز کمی نیست ، به باند مهدی هاشمی و منتظری ... نمیدانم تقوای این آقایان نم کشیده است یا آن را اجاره دنیا و منافع سیاسی و حزبی شان داده اند . متاسفانه این دوستان ، به شدت از فقر معرفتی و عقیدتی رنج می برند . از فقه حکومتی و سیاسی پچیزی بو نبرده اند که اگر بویی برده بودند ، انقلاب را به اشخاص و لقب و منصب معاوضه نمی کردند . در برابر این ظلم ها و مفاسد سلاح توجیه بر نمی داشتند!

حوالی ظهر بود که خبر رسید حضرت امام خامنه ای ( ارواحنا له الفدا ) به طرح باغ شهری ها شدیدا حمله کرده اند .... تا این خبر را شنیدم این جمله ایشان در دانشگاه شیراز در ذهنم دوید ...

" پشتوانه‏ى این فکر( عدالتخواهی ) هم با همه‏ى وجود، خودم هستم و امروز بحمداللَّه نظام هست ... شما جوانهاى مؤمنى هستید که انتظار هم از شما همین است. ... بالاخره همشهرى شما که از او شعر هم خواندید، میگوید:

وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم‏

که در طریقت ما کافرى است رنجیدن‏

نرنجید؛ دنبال کار بروید.

حضرت آقا از گسترش طرح باغ شهری ها به شدت ابراز نگرانی کردند و فرمودند " این طرح ها باعث سوء استفاده سودجویان را فراهم اورده است " ... همین یک جمله حجت را بر همگان تمام کرد و جبهه حق و باطل را هویدا کرد ... امیدوارم آقای حائری که ما همیشه ایشان را به ولایت پذیری و تبعیت از رهبری شناخته ایم ،  اولین نفری باشد که  از این موضع رهبری ( روحی له الفدا) حمایت کنند و دست از نظریه پردازی این طرح ها بکشند و به تبع ایشان دوستان دیگراز جمله آقای هاجری!  که این سال ها متعصبانه از این جبهه حمایت عملی و نظری کرده اند مواضع خودشان را تعدیل کنند هر چند که در ماجرا های قبل چنین چیزی از این دوستان ندیدیم امّا امید داریم در این داستان تغییر رویه بدهند .

 توقع ما از آقای هاجری این است که  سرمقاله شماره بعد نشریه خود را ، نقد باغ شهری های شیراز قرار دهند ....

ما و دوستان ضدولایت ، نئو منافق، بی تقوای ، رابطان قتل های زنجیره ای و شیفتگان مهدی هاشمی معدوم و منتظری مرحوم و مریدان سیدعلی محمد دستغیب مکروم و الخ ... حرفمان را سال هاست با صراحت بیان کرده ایم . حالا از دوستان ذوب در ولایت و حافظان اسلام در برابر جبهه نفاق ، آن پاک مردان راستین انقلاب و آن پینه داران شب زنده دا و الخ ... توقع داریم در این امر از رهبر خودشان!!! حمایت کنند .

ما و دوستانمان تکلیفمان روشن است. اگر آقا هم این حرف ها را نمی زدند کارمان و گفتمانمان را ادامه میدادیم ، حالا هم که اشاره کرده اند ، از ما به سر دویدن ....ما نرنجیدیم ،‌دنبال کارمان هم هستیم . !

امیدوارم دوستان نشریه گزیده اخبار ،‌همانطور که اخلاق مطبوعاتی الزام میکند،‌این مطلب را به عنوان جوابیه بنده به چاپ برسانند

یا حق

-------------------------------------------

مطالب مرتبط :

١- امام خامنه ای (روحی له الفدا) : باید با زمین خوران برخورد جدی شود

٢-  انقلاب اسلامی یا زمین خوراران شیرازی- سرمقاله آخرین شماره مستضعفین

٣ - امروز حجت بر همگان تمام شده است باید سکوتها شکسته شود - فرشید جعفری

۴- أین مختار - روایتی از ظلم باغ شهری ها بر مردم

۵- رنج عدالتخواهان و پایان کابوس باغ شهر ! - ناگفته های دانشجوی انقلابی

۶- تهران پایتخت سیاستمداران -شیرازپایتخت رانت خواران

٧- نامه ٩ تشکل دانشجویی به استاندار

نمایشگاه کاریکاتور با موضوع زمین خواری از  ١٧ - ٢۴ اسفند در تالار حافظ برگزار است

۱۷ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۱۸ اسفند ۸۹ ، ۱۰:۱۸
سلمان کدیور